شنبهشب، ۲۵ فرودین ماه ۱۴۰۳، شب سختی بود، هراس و دلهرۀ جنگ و ویرانی، بدجوری به دل همه چنگ میزد خیلیها تا خود صبح بیدار بودند، انگار سایه جنگی که مدتها بر سرمان سنگینی میکرد، داشت، کمکم بر شانههایمان مینشست و به واقعیت نزدیک میشد.
من هم مثل یکی از هزاران آدم معمولی تا صبح با بیقراریهای خودم در هم پیچیده و ره گم کرده، چشم به راه صبح بودم. سیگنالهای ذهنم، هی به گذشته چنگ میزد و فقط هم یک چیز را در ذهنم تداعی میکرد؛ دم دمای آن غروب روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ را. آن روز بعد از سالیان ...
این روزها کشور ما با کاهش جمعیت مواجه شده است و سیاستهای افزایش جمعیت در دستور کار قرار دارد. به خانوادههایی با یکی دو فرزند رسیدهایم که با بالا رفتن سن ازدواج معمولاً نسبت به گذشته تفاوت سنی بیشتری با والدین دارد. کودکی هم تعاریفی نو و جنبههایی تازه یافته است. یکی از این تفاوتها به حضور آنها در رسانهها برمی گرد چه بهعنوان مصرفکننده و کاربر فعال و حتی تولیدکننده رسانههای جدید.
خانوادهها این روزها با دهها پرسش، ابهام و نگاههای فلسفی و عمیق از کودکان مواجه میشوند که خودشان در دوران کودکی به ذهنشان خطور نکرده است. امروزه کودکان، ...
سابقه این شهر با اساطیر و تاریخ پیوندی بسیار تنگاتنگ دارد. بر اساس آن چه که از مقالههای استاد روانشاد باستانی پاریزی خوانده یا در ایام کودکی از کهنسالان محلهمان شنیدهام، توضیحات بعد را میآورم.
خانه پدری ما در محلهای واقع در پیرامون ارگ بم و محلهها و قریههای کوزرون و اسپیکان قرار داشت.
باری به هر حال کوزرون شباهت لفظی زیادی به «کجاران» در شاهنامه، بخش مرتبط با هفتواد دارد: «به شهر کجاران» در مقدمه همان داستان منظوم آمده است و چهبسا یک زبانشناس، نسبتاً و تقریباً بهراحتی بتواند تبدیل حروف به همدیگر را شرح و توضیح دهد.
استاد مرحوم باستانی پاریزی ...
نثر، قدرت مرجان عالیشاهی است و قصه، عشقش؛ و آدم عاشقِ آدمیتش.
مرجان عالیشاهی نویسندهای است که زیستی قصهوار برای خودش از خمودگی زندهبودن، بیرون کشید به تاوانها و آهها. سیرجان تاب تپندگی سینهاش را نداشت و لانِ الموت خط پایان زندگیاش نشد و حالا مثل فاجعۀقبل از وقوعِ اشکی برای رنج یک ملت، داغِ فروچکیدن است در تهران.
قلم، رمان، خواندن و فریادهای لابهلای کوتاهنوشتههای روزانهاش بهانه-واقعیتِ وجودی مرجان است و پشت همۀاینها عشق به زندگیای است که دارد برای ما محو میشود.
حداقل برای شناخت مرجان که ساده اما با هوش بالای معرفتی است باید ساختار نگاه را بهم ریخت مثل ...
عکس: مرضیه محمودی
مرجان عالیشاهی رماننویسی ایرانی است اهل دیار کرمان و شهرستان سیرجان که حالا بعد از یک دهه سکونت در تهران، سه رمان منتشرشده و قصهها زندگیِ ننوشته دارد و «دیو رستم» را آمادۀ ارائه.
گفتوگو با مرجان عالیشاهی همیشه منجر به ادبیات، قصه، ایده و دوست داشتن آدمها و رنج ناآدمیها میشود. این مصاحبه کمی دمخور شدن با نویسندهای است که نوشتن را نفس میکشد.
از مرجان چه خبر؟ منظورم صرفاً مرجان عالیشاهی نویسنده نیست. از خودِ خودت چه خبر؟
مرجان عالیشاهی که ننویسد را نمیشناسم؛ یعنی با توجه به زندگی که کردهام هرگز خودم را جدا از نوشتن ندیدهام. همیشه ...
مرجان عالیشاهی متولد ۱۳۵۸ سیرجان است که با کتابهای «یک کاسه گل سرخ»، «دوباره لیلا شو» و «قلمرو منقرض» شناخته میشود. وی از نویسندگان خوب کرمانی است و از همنسلانی که با گذر از سنت، مدرنیته را تجربه کرده است. نسلی که با گلوله و خمپاره همانقدر آشناست که با صفهای نفت و گاز و انتظار؛ این نسل انتظار را خوب میفهمد، چرا که برای یافتن هر راهی، هر چیزی ... انتظار کشیده است.
نقش افعال و جملات و ترکیببندی و چینش آنها به عنوان ابزار و مصالح نگارش با تجربیات نویسنده (مرجان عالیشاهی) هماهنگی دارد، همانطور که در کتاب یک ...
انسان موجودی تجربهگرا است. از بدو پیدایش، دست به تجربه زد تا زندگی را بفهمد و بداند که در شرایطِ گوناگون، ماندن و ادامه دادن، چگونه ممکن است. بدین گونه، از راهِ تجربه کردن، به دانستن راه برد؛ و دانستن و دانایی، سرآغازی شد بر شکلگیری نظامِ سازمانیافتۀ دانش و علم. بشر، سالها از زیستِ خود را صرف کرد تا تجربه را بیازماید و بیاموزد و پس از آن بتواند به کار ببندد. تجربهگرایان میپندارند که برای رسیدن به درکِ هر مفهومی، بایستی نخست آن را تجربه کرد. از سوی دیگر، دانشمندان بر این باورند که تجربههای پیشینیانِ ما، درسی ...
با نگاهی اجمالی به تولیدات دهۀ اخیر سینمای ایران میتوان نتیجه گرفت که افزایش تولید آثار تجاری عامهپسند -که کیفیتی بهشدت نازل و نگاهی سطحی به سوژۀ خود دارند- ارتباط مستقیمی به عدم درک صحیح فیلمسازان جریان اصلی از فلسفه و تاریخ سینما دارد. به همین جهت طبیعی است که این وضعیت باعث افزایش میل فیلمسازان به تقلید از آثاری شود که پیش از این مورد توجه مخاطبان قرار گرفتهاند و میزان فروششان نیز برای اقناع تهیهکنندگان کافی است. این رویکرد، بیتردید نشانگر این حقیقت است که جوامع آکادمیک آنچنان که باید و شاید در اجرای وظایف و نقش خود ...
ارتباطات اجتماعی، شرط حیات زیستی انسانی است و کارکردهای سهگانۀ ارتباطات انسانی، آموزش سرگرمی و خبررسانی است. نهاد آموزشی و گسترش آن، به جامعۀ علمی و صنعتی انجامید. گسترش جامعۀ علمی از فاعلیت جامعۀ تکنولوژی به وجود آمد و دانشگاه در این بستر علمی شکلی گسترده و مدرن گرفت. خودش فاعلیت و کنندگی یافت و با تصحیح به تکامل رسید. سینما خود از نتایج پیشرفت علمی و فنی جامعۀ صنعتی است. در آغاز شکلگیری تکنولوژی سینما مباحث فنی، ساخت، شیوۀ به کارگیری و راهکار استفادۀ بهینه از ابزار اهمیت یافته و همزمان یافتن زبان روایی مستقل و گسترش زمان فیلمی، ...
در کشور ما پژوهش و خصوصاً پژوهش در موسیقی علم جدیدی به حساب میآید. به همین دلیل مبانی اصولی آن هنوز نهادینه نشده است. شوربختانه میراث فرهنگی و سایر نهادهای فرهنگی و هنری هیچ برنامهای برای بالا رفتن کیفیت پژوهش نداشته و ندارند. تقریباً هیچ کارگاهی برای آشنایی علاقمندان با بحث پژوهش و بالا بردن سطح کیفی پژوهشگران و آشنایی آنها با شیوههای نوین آن برگزار نمیشود. حتی یک گردهمآیی ساده برای پژوهشگران در نظر گرفته نمیشود تا در گفتمان بین آنها تجربیات و اطلاعاتی مفید رد و بدل شود. پژوهشگران موسیقی و خصوصاً پژوهشگران موسیقی اقوام افرادی عاشقاند که ...
این یادداشت را چه پیش از شنیدن این آلبوم بخوانید و چه پس از آن، نباید کمترین مانعی برای لذت بردن از «عشق نوازی» ِ پیانو و کلارینت ایجاد کند. صدایی که از این مغازله لذتبخش برآمده، چنان تأثیر گرم و مستقیمی دارد که جز این عبارت، توصیف دیگری برای آن نتوانستم یافت. در واقع، تأثیر آن بیشتر شبیه کیفیت اجراهای زنده است تا آلبومی از فرآیندهای استودیویی. حتی نگاه کردن به نام قطعات نیز شاید لازم نباشند، هرچند که نامگذاری، به هر حال، بازتاباننده بخشی از خواستهای پدیدآورنده است و شاید توضیحدهنده. گرچه موسیقی هنری توصیفی نیست و توضیحی ...
در بررسی موضوع آثار کلاسیک و تأثیر و ضرورت آنها در تئاتر امروز نخست باید مفهوم کلاسیک را بررسی کرد. ناچار در بحث تئاتر کلاسیک به مفاهیم امروزیتری همچون تئاتر برشت، پرفورمنسِ هنری، تئاتر فیزیکال و امثال آن نیز برمیخوریم که لازم است آنها را هم (ولو بهاختصار) روشن کنیم. بهعبارت دیگر نخست به اصطلاحات بپردازیم تا مشخص شود که در این مبحثِ مختصر از چه سخن میگوییم.
صفت کلاسیک را معمولاً در ادبیات ازجمله، به دو معنا به کار میبرند. یکی آثاری که روزگاری بر مبنای مکتبِ کلاسیک شکل گرفتهاند و منتقدان بعداً با مطالعۀ آنها اصولی را استخراج کرده ...
نمایشنامۀ آنتیگونه بیشک از محبوبترین نمایشنامههای کلاسیک یونانی است که بارها و با رویکردهای مختلف اجرا شده است. همچنین اقتباسهایی به شکل تئاتر یا فیلم از این نمایشنامه موجود است که از مشهورترین آنها میتوان به «آنتیگونه»های ژان آنوی و برتولت برشت اشاره کرد. از آنجا که یکی از مضامین اصلی آنتیگونه تضاد بین دولت و فرد یا قانون و اخلاق فردی است، همیشه میتوان بر اساس شرایط روز، رویکرد مناسب زمان خود را به این نمایشنامه داشت. محل اتفاق این نمایشنامه در شهر «تب» یا تبای است که شهری تحت تسلط استبداد و قدرت موروثی بوده است. در واقع ...
نمایش «آنتیگونه» (برداشتی آزاد از نوشته سوفوکل) با کارگردانی علی نفیسی، سال گذشته از ۱۷ بهمن ماه تا ۱۱ اسفند ماه در کرمان به صحنه رفت.
گفتوگو با کارگردان این نمایش در راستای پروژه «لزوم روشمندی در تولید اثر هنری» انجام گرفت. پروژهای که از چند شماره قبل سعی کردهایم در مطالب مختلف به آن بپردازیم. البته این پروژه همچنان ادامه دارد.
پیش از هر چیز، از این منظر شما برای شخص من بر اساس نظر کلیای که نسبت به تئاتر کرمان دارم مهم تلقی میشوید که شما را جزئی از بدنه مستقل تئاتر کرمان میدانم، بدنهای که ایده دارد و سعی ...
«محمد امام» از چهرههای جریانساز و تأثیرگذار در هنر کرمان بود که به همراه همسرش «فرخنده عبدی» چندین نسل هنرمند و استاد تربیت کرد. استاد محمد امام در سال ۱۳۲۶ در مشهد متولد شد و تابستان ۱۳۹۶ در کرمان چشم از جهان فروبست؛ بیهیچ مقدمهای او را از نگاهِ شاگردانش بشناسیم.
همیشه زنده هستم
زهره عاقبتی متولد ۱۳۴۳ قوچان اما اصالتاً کرمانی است؛ لیسانس نقاشی دارد و از سال ۶۳ تاکنون به آموزش نقاشی مشغول است. مدیریت موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان را نیز در کارنامۀ خود دارد.
الفبای نقاشیام با استاد محمد امام بوده و از سیزده چهارده سالگی تا اواخری که ...
افراد زیادی بر زندگی من تأثیر گذاشتهاند. تأثیرات متفاوت با دامنۀ گاه گسترده و گاه محدود و کوتاهمدت. در این میان استاد «محمد امام» یکی از تأثیرگذارترین افرادی بود که دامنۀ تأثیرش همۀ زندگیام را در برگرفت.
نوجوانی پانزده ساله بودم که پس از سیزده سال دوری دوباره به کرمان بازگشته بودیم. برای منی که بخش عمدۀ زندگیام در تربتحیدریه گذشته بود شهر غریب و ناآشنا مینمود. دوستی نداشتم و دیرجوشی همیشگیام من را به سمت تنهایی سوق میداد؛ در نتیجه بیشتر وقتم را صرف هنر موردعلاقهام یعنی طراحی میکردم.
همین پرداختن به طراحی بود که پایم را به کلاس استاد امام ...
متولد هزار و سیصد و چهل و شش است و دانشآموختۀ رشته نقاشی. از دوازده سالگی آموزش نقاشی را شروع کرده؛ مدتی با مرحوم محمد هژبر ابراهیمی- مجسمهساز و بعد با علی خالقی- نقاش کارکرده تا اینکه آموزشگاه نقاشی خودش را راهاندازی میکند. آن زمان است که به خاطر احساس مسئولیت زیاد در قبال شاگردانش به دنبال یادگیری بیشتر و افزایش مهارتش در نقاشی میرود تا به گفتۀ خودش بتواند آموزش درستتر و اصولیتری بدهد؛ در جستوجو برای یادگیری آکادمیک با «محمد امام» آشنا میشود. در همین خانهای که اکنون محفل هفتگی برگزار میکنند با خواهرش و دوستش که برای ...
شاید کمتر ملتی و جامعهای را بتوان نام برد که به اندازه مردم کرمان، شایستگی و لیاقت داشته باشند. مردمی که نه سهند و سبلانی داشتند که جاری برفاب آن، اراضی کشاورزیشان را صفا بخشد، نه خنکای نسیمی که چهره آنان را گلگون سازد و نه پهنه دریایی که با یک تور، دهها و صدها ماهی صید کنند و سفره خود را به رنگ و بوی آن بیارایند. سرزمینی خشک، با آسمانی سرشار از خسّت، که ابرهایش دامنکشان میآیند و میروند بیآنکه گوشه چشمی تر کنند و دستکم، لبهای داغمه بسته کویرنشینان خطه دارالامان را طراوتی بخشند.
شاید به همین ...
با نیمنگاهی به فهرست نام حکام و استانداران کرمان در دو سه قرن اخیر و بهویژه در دورۀ قاجاریه و پهلوی اول متوجه میشویم اغلب آنان، قبل و یا بعد از حکومت کرمان، عهدهدار سمتها و مناصب بزرگ و مهمی در کشور بودهاند و بر این مدعا میتوان به افرادی چون: ابراهیمخان ظهیرالدوله (عموزادۀ فتحعلیشاه قاجار)، حسنعلی شجاعالسلطنه (پسر فتحعلی شاه قاجار)، عباس میرزا نایبالسلطنه (پسر فتحعلی شاه قاجار)، حسنعلی شجاعالسلطنه (پسر فتحعلی شاه قاجار)، آقاخان محلاتی (رهبر فرقه اسماعیلیه)، فیروز میرزا نصرتالدوله (پسر نایبالسلطنه)، مؤیدالدوله (نسبت نزدیک با نایبالسلطنه)، عبدالحسین میرزا فرمانفرما (داماد مظفرالدین شاه قاجار)، امیرنظام گروسی (سفیر ...
شاهنامه از دیرباز یکی از گنجینههای گران ارزش فرهنگها، خردهفرهنگها و آیینهای ایرانی برای ما بوده و هست. نیز این کتاب سترگ یکی از کارآمدترین اندوختههای زبانی و ادبی و اجتماعی و مردمشناسی است که ما میتوانیم از آن بهرههای فراوان ببریم. از این رو هرچه بیشتر آن را بشناسیم و هرچه بیش آن را بکاویم، به دستاوردهایی میرسیم که گشایش آن در شناخت بهتر و بیشتر فرهنگ مردمی و جمعی این سرزمین و گروهها و دستههای اجتماعی آن یاریگر ماست. پس چه زیباتر که از این سرچشمۀ پربار برای روشن نمودن راه آینده و آیندگان کامی برگیریم و گامی ...
سال ۱۴۰۳ در حالی آغاز شد که خبرهای آغازین آنچنان بود که در یک شوخی جمعی همه از کشدار شدن فروردینماه و تمام نشدنش گلایه داشتند! فروردینی که از گران شدن فزاینده قیمت دلار و سکه در آن بود تا مرگ دو هنرمند معروف کشور و سرانجام سایه جنگی که شباهنگام به وجود آمد و بسیاری را در شوک برد. از سوی دیگر باز هم ونهای گشت ارشاد خبرساز شدند تا مجدداً برخورد پلیسی با موضوع حجاب جامعه را تحت تأثیر قرار دهد و موافقان و مخالفان را به فضای مجازی بکشاند.
هر چه بود شروع سال ۱۴۰۳ بیشتر با استرس ...
انتخابات سیزدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، رکورد کمترین میزان مشارکت را در میان تمام انتخابات پس از انقلاب ثبت کرد. اطلاعات قابل اتکایی از دادههای منتشر شده میتوان به دست آورد. گفته شده که حدود چهل درصد در انتخابات شرکت کردهاند و درصد چشمگیری از آراء باطله بوده است که دلیل آن چندان پنهان نیست. نفر دوم منتخب کرمان، هفتاد ویک هزار رأی (کمابیش ده درصد واجدین شرایط) را تقریباً بدون هیچ تبلیغی و تنها با اتکا به شبکهسازیِ نیروهای وفادار به حاکمیت به دست آورد. به بیان دیگر میتوان نیروهای طرفدار حاکمیت را چیزی حدود ده درصد جامعه دانست. ...
شناخت اثرات تورم بر اقتصاد و کسبوکارها، از ارکان مهم برنامهریزی استراتژیک در هر سازمانی به شمار میرود. با توجه به سرعت گرفتن روند نزولی ارزش پول ملی در سالهای اخیر، اتخاذ استراتژیهای مؤثر برای حفظ و افزایش ارزش داراییها در دوران تورمی، اهمیت دوچندان پیدا کرده است. این مقاله به بررسی استراتژیهای کلیدی برای مواجهه با چالشهای تورمی در سه حوزه تولید، مبادله و خدمات میپردازد.
استراتژیهای کسب وکارهای تولیدی
برای واحدهای تولیدی، مدیریت هزینهها و تضمین توانایی خرید مجدد مواد اولیه پس از فروش محصولات، حیاتی است. این امر مستلزم بهکارگیری راهکارهای مالی مانند دریافت وامهای با بهره متناسب و ...
یک - میراث خوب و میراثداران شایسته
از میان ادیبان طنزپرداز بیشک حافظ، سعدی و عبید زاکانی در زمره پیشگامان طنز فاخر این دیارند. ویژگی طنز آنان آلوده نبودن هنرشان به غرض بوده است. زبان اینگونه طنز اگرچه در پرده است ولی چون نیشتر، دمل پلشتیها و ناهنجاریهای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی را میشکافد. طنز از دیدگاه آنان، لودگی و خنداندن خلایق به هر قیمت نیست بلکه ابزاری است برنده که با شیوه نصیحت الملوکی خود قدرت حاکمه را به چالش میکشد و نابترین ارزشهای اخلاقی را به ظریفترین زبان بیان میکند. به قول یکی از ادیبان کار این شاعران دادگاهی ...
باورتون بشه یا نِشه میخوایَم یه حقیقتی وَشتون بگَم. شایِدم بِئلِن به حساب اَ خود رضاگِری ولی واقعیت داره اونم اینکه ننجان مَ یکی از زنان تاریخ ساز کرمون هسته که نه فقط در کِرمون بلکه در سطح جهانی فعالیت داره. حُکماً میگِن چِطوری؟
وَشِتون میگم به شرطی که شُغزمّه مَ باشِن اگر فکر بُکُنِن ما ماهواره داریم.
راستش ننجان مَ علاقه و پیوند خاصی خود فیلم و سریال مخصوصاً از نوع خارجیاش داره و هر که رِ تو هر شِبکه و فیلم فارسی و خارجی می بینه میگِه ای کِرمونی هسته که البته بیشتریاشونَم بچه محلا خواجه خضر هستَن، از ...
در گذشتهای نهچندان دور، جملۀ«کلهاش پیت بید!» به صورت طنز در فرهنگ عامیانه و گویش مردم به کار میرفت که کنایه از سلب مسئولیت و مقصر دانستن دیگران به منظور رفع اتهام و تقصیر بود.
هرگاه فردی به علت انجام عمل خلافی بزرگ، مورد مواخذه قرار میگرفت و او سعی میکرد ضمن ردّ اتهام، تخلف خود را به کمبودها، نقایص و مشکلات اجتماعی و یا دخالت دیگران، حواله کند، افراد نکتهسنج به طنز میگفتند: «مثل اینکه کلهاش پیت بید؟!»
در زمانه ما نیز این جمله به طنز آمیخته که از فرهنگ نانوشتۀدیار کریمان برآمده است، مصادیق بسیار دارد اما شکل جمله در ...
ژاپن از دیرباز بهعنوان سرزمینی دوردست، مرموز و سرشار از شگفتیها شناخته شده است، شاید موقعیت جغرافیایی این کشور را بتوان بهعنوان سرمنشأ باور همگانی فوق دانست و از سوی دیگر همین بعد مسافت با دیگر نقاط جهان فرهنگی بس متفاوت و آکنده از جزئیات غیر قابل تصور را در طی هزاران سال در بین ساکنین آن دیار به وجود آورده که همواره در هر نوبت رویارویی بیگانگان موجب حیرت و کشش فوقالعاده آنان به درک و شناخت هر چه بیشتر این مردمان سختکوش و سنتهای دیرپایشان شده است. در این نوشتار مجموعه تلویزیونی کوتاهی را که از زمان انتشار ...
به خانه نمیرفتم. خجالت میکشیدم غذایی را بخورم که پدر و مادرم مهیا کرده بودند.
مادرم میگفت:«نگران نباش، صبر کن. یه اتفاقی میافته. دعا میکنم.»
به کتابخانه رفتم. یک روز رفتم سراغ قفسۀ کتابها و کتابی بیرون کشیدم. واینزبورگ، اوهایو بود. پشت میز دراز ماهونی نشستم و شروع به خواندن کردم. یکهو دنیایم از این رو به آن رو شد. آسمان به زمین آمد. کتاب تسخیرم کرد. اشکم درآمد. قلبم تندتر تپید. آنقدر خواندم تا چشمهایم سوخت. کتاب را به خانه بردم. کتاب دیگری از اندرسون خواندم. همینطور خواندم و خواندم و غمگین و تنها شدم و عاشقِ کتاب، کتابهای بسیار...
با مداد ...
هرجور بخوای به ماجرا نگاه کنی، نوروز و عید شکل و شمایل خاص خودش رو داره... یعنی با وجود همه درگیری، فشار و مشکلات و روزمرگیهایی که هست یه دفعه ته زمستون، نوروز یه سری تکون میده که «آره... دوباره من دارم میام» مث اومدن یه مهمون عزیز، مث یه نسیم خنک یهویی وسط داغی تابستون یا وقتی که یه دفعه گذرت میفته به یه گلفروشی بزرگ و عطر گل و گیاها تو رو از همه فکرایی که توی سرت هست میاره بیرون... قدیما عید واسه ما اون تعطیلی و بیخیالی سیزده چهارده روزه بود... مهمونیهای پر از بچه که ...