در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق دریایی است، قعرش ناپدید
مولانا
عشق کلمه خوش طنین و خوش آوایی است، زیباست و گرمابخش.
زیبایی در ذاتش نهفته و ماندگار است. هر چند گویا در دنیای وارونه و بیرحم ما تا حدودی معنای خودش را از دست داده است. فضای جامعه به شکلی حیرتآور از این واژه زیبا تهی یا شاید هم بیمعنی شده است. عشق در ذات خودش شکوهمند است و از عناصر مهم زندگی انسان به شمار میرود اما گاهی رنج روزگار آدم را به نقطهای میرساند که احساس میکند دوران عشق و مهربانی سر آمده است، حداقل حال و هوای جامعه ...
حتماً ضربالمثل کبوتر با کبوتر باز با باز را شنیدهاید. جاهای مختلفی بهویژه در روابط اجتماعی و پیوندهای زناشویی کاربرد دارد. برخی به آن معتقدند و عدهای آن را مربوط به گذشته و جوامع طبقاتی میدانند که در سبکهای زندگی متنوع و متکثر امروزی جایگاهی ندارد. هر کسی هم برای اثبات یا رد آن ده ها مثال میآورد. در آنجا که بحث رابطه و ازدواج است معمولاً هرکدام از طرفین در مواجهه با مخالفتها میگوید: عشق بر همه تفاوتها غلبه میکند ما عاشق هم هستیم و نیروی عشق قویتر است.
فناوریهای نوین ارتباطی در حالی که یافتن کبوتر و بازها را ...
دیگر کمتر و کوتاهتر عبادت میکرد؛ اگر میان کارهایش دست میداد. اعتراف وحشتناکی بود، ولی در سرش افکار شیطانی و گناهآلودی میچرخید:
شاید خدا آنقدر مشغول کارهای دیگر است که آنها را فراموش کرده، سی نفر جدا افتاده و گم شده در جنگلهای سیاه سیبری.
شاید خدا لحظهای رویش را از این تبعیدیها برگردانده و آنوقت رد آنها را گم کرده؟ شاید هم جایی که آمدهاند آنقدر دور است که نگاه خدا به آن نمیرسد.
جرأت این را نداشت عبادت را به تمامی کنار بگذارد، ولی تلاش میکرد آنقدر بیصدا و آرام و سریع زمزمه کند که هیچکس نفهمد.
جوری زیر لب دعا کند ...
این روزها در ایران همه از بحران شعر میگویند، چه کتابفروشیهایی که از پایین بودن فروش کتابهای شعر و تنوع شاعران جدید گلهمندند و هم اهل ادب که بهطعنه از شاعران فیسبوکی و سطح پایین کتابهای شعر منتشر شده حرف میزنند. برخی دلیل بحران را نشرهای منفعتطلب و بی تخصص در گزینش شعرها میدانند و برخی دیگر شبکههای اجتماعی را مقصر قلمداد میکنند که این امکان را فراهم کردهاند که همه بی معیار و دانش کلامی بنویسند. بعضی بر این باورند که شعر به این دلیل محبوبیتش را از دست داده است که جریان شعر زبان به سمت تصنعی در ...
همگی از آلودگی هوا و نابودی محیطزیست گلایه داریم؛ اما همین هوا و همین محیط انباشته از دود و خونابۀ واژگانی است که در ازدواجی ناخواسته با حنجرههای ناخجسته خودسوزی کردهاند. صبح تا شام واژگانی میشنویم که هنوز در گوش ننشسته سرسام میآورند، واژگانی چون عشق، احترام، برابری، عدالت، پیشرفت، مردم، دموکراسی، آزادی، هنر، هنرمند، مؤمن، ملحد، خیانت، راست، دروغ، فرزند، همسر، معلم، کارگر، کارآفرین، پدر، مادر، خانواده، علم، علما، فضلا، جایزۀ نوبل، برندۀ اسکار، جشنواره، قهرمان و ... .
بهراستی چه میشود کسانی که جامۀ تزویر به تن کردهاند، با داروغه و محتسب و شیخ شهر درآمیختهاند، در همان حال ...
از همان زمانی که میرزا شــریف خان عراقی، طرز استفاده از یک کتاب «فرهنگ لغت» را به نوه دوازدهسالهاش احمد یاد داد، او با نیافتن معنی کلمه «چکه» و بســیاری از لغات مورد اســتفاده عــوام، جای یــک فرهنگ لغــات و اصطلاحات عامیانه را در ناخودآگاهش خالی یافته بود. احمد شــاملو همانطور که رشــد میکرد، این لغات عامیانه را نیز جمع میکرد و کوچه همراه با او استخوان میترکاند.
قبل از آنکه کوچه کتاب شــود، خوشههای درخشــان شعر شاملو که شــکل میگرفت، پریا و قصه دختــرای ننه دریا هم شــاهدانی بودند از فرهنگعامه در اشعار او تا کوچه را پی بریزند.
نشــریاتی مثل ...
«نه کوهکنی هست درین عرصه نه پرویز
آوازهایی ازعشق و هوس بیش نمانده است»
«صائب تبریزی»
فیلم «درخت گلابی» تولید سال ۱۳۷۶ اقتباس سینمایی «داریوش مهرجویی» از داستان کوتاهی به همین نام از مجموعه داستان کوتاه «جایی دیگر» اثر «گلی ترقی»، با بازی «همایون ارشادی» (محمود ۶۰ ساله)، «گلشیفته فراهانی» (میم)، «محمدرضا شهبانی نوری» (نوجوانی محمود)، مرحوم «نعمتالله گرجی» (باغبان) «جعفر بزرگی» (مش حسن) و مدیر فیلمبرداری: «محمود کلاری»، تدوین: «مصطفی خرقهپوش»؛ فیلمی در گونۀ عاشقانه، بهانهای برای گفتن دربارۀ عشق و سینمای عاشقی شده است.
فیلم «درخت گلابی» با موضوع عاشقی، داستان «محمود» نویسندهای است که برای شکست طلسم بیحاصلی طولانی و نوشتن ...
«تیغ»
«دورشان میریختم
همه تمشکها را
اگر نبود،
که تو چیدهباشیشان
از درختچههای یک پرچین.
اگر نبود،
که سوزنکهایش
دستت را بریده باشند
تا به دهان برده باشم
انگشت خونیات را
شاید برای بهبودی زخم تو
و بیگمان
برای خرسندی لبهای من.»
(محمد شکیبی)
وقتی که سینمای ایران، از کنار انقلاب، به هر حال به سلامت عبور کرد و چند سالی را با مضامین انگیزشی، انقلابی، ظلمستیزی، جنگی و برملاسازی یا اشکالیابی از حکومت طاغوتی به سر کرد؛ سینماگران بهتدریج یاد عشق، زندگی، زیبایی و تغزل افتاده و دقیقتر اینکه فرصت را مهیا دانستند برای روایتگری از عشق در سینمای نوین؛ اما یک اشکال وجود داشت: هرچند که عشق و ابراز آن نه هرگز منع ...
«ما که آزردگان را پناه میدادیم
ما که قلبهای گداخته را
به عشق آموخته بودیم
با اسبهای قدیمی،
که یار اجدادمان بودند،
به شعلهها رفتیم.
اختلاف ما
مرزی بود که بوی علفزار میداد
و عطر عدالت داشت…»
در جامعۀ پریشاناحوال و پر سوءتفاهم ما، حرف مُفت زدن نوعی فضیلت شده است. طرف با قاطعیت دربارۀ همه چیز اظهار فضل میکند و تو متحیّر میمانی که این اعتماد به نفس را چگونه به دست آورده است؟ یکی از این دست اباطیلی که در مورد نگاه و جهانبینی «مسعود کیمیایی» مطرح میشود این است که میگویند: «در دنیای پرخشونت آدمهای انتقامجوی او، عشق جایی ندارد!» این ...
سماع به معنای شنیدن است و در اصطلاح اهل تصوف شنیدن آواز و نغمههای عرفانی است که باعث نوعی خلسه و بیخودی گردد و سالک و عارف را هر چند موقت از خود تا به او بکشاند. از کثرت به وحدت.
در این میانه منی نمیماند تا خواستی و خواهشی بماند. این اتصال بیآداب و ترتیب نمونه واقعی سماع است که مولانا به آن سماعِ راست میگوید و البته که هر کسی را مجالِ رسیدن به این وجد و حال نیست.
بر سماع راست هر کس چیر نیست لقمه هر مرغکی انجیر نیست (مولانا)
بعضی از عرفا بر ...
استان کرمان هر ساله میزبان جشنوارههای ملی و استانی موسیقی نواحی کشور است. در دهههای اخیر، در سطح ملی و استانی، چندین جشنواره موسیقی نواحی در استان کرمان برگزار شده است و مردم کرمان با انواع موسیقی نواحی ایران آشنا شدهاند. ولی متأسفانه در جشنوارههای موسیقی دانشآموزی آموزش و پرورش استان کرمان، همیشه جای نوازندگان و گروههای موسیقی نواحی کرمانی بسیار کمرنگ است. در سال پیش، از کل استان کرمان، فقط شش دانشآموز در بخش موسیقی نواحی به رقابت پرداختند که این آمار، در مقابل آمار شرکتکنندگان موسیقی کلاسیک ایرانی، غربی و پاپ، بسیار کم و ناراحتکننده است. موسیقی نواحی، ...
اولین دوره ضبط صفحات گرامافون با صدای زنان
همانگونه که اشاره شد در تاریخ ۱۲۹۱ شمسی صدای زنان در صفحات موسیقی ضبط میشود. از میان ۱۴۳ اثر ضبط شده برای کمپانی گرامافون ۱۷۷ اثر آن متعلق به سه نفر از هنرمندان زن به نامهای افتخار خانم، امجد خانم و زری خانم است (منصور، ۱۳۸۵: ۸).
شرححال افتخار خانم
اولین زن ایرانی که صدای او برای انتشار عمومی بهصورت صفحههای ۷۸ دور ضبط شده، افتخارخانم است. در منابع تاریخ موسیقی معاصر شرححالی از وی وجود ندارد و در کتاب سرگذشت خالقی تنها نامی از وی در کنار بانوان هنرمند دیگری از اواخر دوره قاجار ...
همزمان با ظهور رمانتیسم در تمام هنرها، در تئاتر نیز قوانین رسمی کنار گذاشته شد تا امکان بیان فردی و پرشورتر فراهم شود. برخلاف دغدغه نئوکلاسیک، تأکید بر جزئیات از یک سو به ناتورالیسم و از سوی دیگر به درام تخیلی و ذهنی منجر شد. تقریباً هر شاعر بزرگی دست به تجربه در نمایشنامهنویسی زد. منبع همه نویسندهها در دوران رمانتیسم در سراسر اروپا شکسپیر بود.
در این میان شاعران انگلیسی، ازجمله لرد بایرون، جان کیتس و پرسی بیش شلی در تلاش برای خلق نمایشهای مناسب با ذائقه عمومی شکست خوردند. آنها تحتالشعاع وزن میراث دراماتیک انگلستان قرار گرفته و چیزهای ...
شخصیتها در نمایشنامههای ویلیام شکسپیر، میجنگند، با جادوگران روبرو میشوند، پادشاهی میکنند، قاتلان را شکار میکنند، دوستی میورزند و در دوستیهایشان پول زیاد خرج میکنند و خیلی چیزها از دست میدهند. این یعنی زندگی. همه اینها موقعیتهای دشواری هستند که شخصیتها را به قامت شخصیتهای منحصر به فرد نمایشنامههای شکسپیر درمیآورند، اما این همه داستان نیست. شکسپیر فقط خالق جنگ و قتل و جادوگران نیست، او آفریننده یک موقعیت دشوار و منحصر به فرد دیگر نیز است: عشق.
شکسپیر تم عشق را با تمهای دیگر چنان میآمیزد که مسیری به سمت فهم، درک و حس همه مخاطبان باز کند. اینگونه است ...
آیا نمایشنامه «رومئو و ژولیت» نیاز به معرفی دارد؟ در میان تمام نمایشنامههای شکسپیر، رومئو و ژولیت از اولین اجرایش در اواسط دهه ۱۵۹۰ همواره محبوبترین نمایشنامه شکسپیر بوده است. به نظر میرسد یکی از دلایل بارز این محبوبیت، وجه عاطفی این نمایشنامه باشد. چه چیزی میتواند عاطفیتر و تکاندهندهتر از داستان دو جوان باشد که در عشق ناگهانی خود به یکدیگر دلیلی برای سرپیچی از نفرت متقابل خانوادههایشان پیدا میکنند، طوری که تصمیم به ازدواج مخفیانه میگیرند؟ پیامد غمانگیز عشق پاک آنها که به نافرمانی و شکستن قوانین و تابوهای زمانه میانجامد، نیز به همان اندازه تأثیری عاطفی بر ...
متولد ۱۳۷۰ است، در دانشگاه باهنر کرمان نقاشی خوانده؛ حدود سالهای ۸۵، ۸۶ وارد کار انیمیشن میشود، در سال ۱۳۹۰ همزمان با ورودش به دانشگاه در یک دورۀ کوتاه به سینما علاقهمند و دنبال فیلمسازی میرود؛ ولی آشنایی اتفاقیاش با یکی از شرکتهای انیمیشنِ کرمان او را دوباره به سمت فعالیت جدیتر در حوزۀ انیمیشن و هنرهای دیجیتال میکشاند که ماحصل آن حدود ده سال فعالیتِ حرفهای و پیوسته در حوزۀ نقاشی دیجیتال، مدلسازی سهبعدی و نیز حوزههای زیرمجموعۀ انیمیشن است.
با همراهی همسرش که رشتۀ گرافیک خوانده سال ۱۳۹۶ آموزشگاهی تأسیس میکنند، قرنطینههای دوران کرونا کلاسهای آموزشگاه را بعد از ...
از عشق، نوشتن یک جوشش درونی است که کاری به بیرون از وجود، به مخاطب و به پرسشگر ندارد. درست مثل جوشش آب چشمه از درون زمین که ممکن است کنار درخت تشنهای باشد یا در دل کویر و یا پای کوهی.
این روزها بسیاری از عشق میگویند، آنقدر این کلمه دستمالی شده که معنای خودش را از دست داده و مرزش با بوالهوسی و تنبلی و یا کلماتی مثل انگیزه و اراده قاطی شده است. پشت تمام این کلمات زیبا هم میشود مصلحتاندیشی و منفعتطلبی را دید که در ذات خودشان با مفهوم و احساس عمیقی بنام عشق در تضادند ...
گزارش
موضوعات و مفاهیم مختلف همیشه دستمایه هنرمندان برای خلق اثر هنری بودهاند؛ موضوعاتی گاه انتزاعی و مفاهیمی فلسفی که بهصورت آبژههای بیرونی سوژه و ایده را شکل داده و به خلق اثر رسیده و گاه در عین سگی با نگاه خاص هنرمند اثری متفاوت را خلق کردهاند، میتوان گفت این مفاهیم ابزار خلق اثر هنری هستند و در هنرهای تجسمی نیز اینگونه است و هنرمندان هم متأثر گاه انتزاعی و گاه عینی و واقعگرایانه اثر هنریشان را خلق میکنند؛ عکاس، نقاش، مجسمهساز و همه هنرمندان نگاهشان به پیرامونشان است و از فضای اطراف خود ایده میگیرند، یکی از مفاهیمی که ...
پیش از پرداختن به موضوع اصلی، بایسته است که دربارۀ گزینش این عنوان، توضیحاتی داده شود. نخست اینکه «آرمانشهر» یا همان «مدینه فاضله» یادآور نام افلاطون فیلسوف و دانشمند بزرگی است که گویا برای اولین بار از «جمهوری آرمانی» نام برد و بیگمان تجدید خاطره و به یاد آوردن این نامور پهنه دانش، موجب رضایت فردوسی است که همواره برای دانش و دانشمندان احترام قائل بوده است.
بهجز این «آرمان» ازجمله نامها و واژههایی است که فردوسی به آن دلبستگی داشته است زیرا علاوه بر نام سردار «خسرو پرویز» پادشاه ساسانی، در شمار نامهای ریشهدار و بنیادین فارسی نیز بوده و ...
شیخ محمدحسن سیرجانی، یا همان شیخالملک، از جمله شخصیتها و رجال مطرح کرمان و ایران است که بهرغم فعالیتهای گسترده و داشتن سمتهای مهم در حوزههای سیاسی، فرهنگی، آموزشی، اقتصادی و قضایی، متأسفانه نهتنها در نزد مردم عادی، بلکه در بین اصحاب علمی و فضلا نیز شناخته شده و معروف نیست. چهبسا برخی از هم استانیها، او را با همشهری هم روزگارش، شیخ محمدحسن سیرجانی، یا همان نبیالسارقین (پیغمبر دزدان) اشتباه گرفته و برخی از فضلای غیر کرمانی نیز او را همان «میرزا عبدالحسین فیروزکوهی» ملقب به «شیخالملك»، متخلص به «اورنگ» میپندارند. این در صورتی است که شیخالملک بنیانگذار اولین ...
ایبسا هندو و ترک همزبان
ایبسا دو ترک، چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگراست
همدلی ازهم زبانی، خوش تراست.
(مولوی)
این که پارهای از مردم یا اهل دانش پنداشتهاند یا میپندارند طبیعت مهربان است و اگر چیزی برای نمونه مانند زنجیرۀ غذایی وجود دارد که همۀ جانداران و زیستمندان در طبیعت، به غذایی کم یا زیاد، در حد زنده ماندن دست بیابند را نشانۀ مهربانی طبیعت و مهر و لطف حیات دانستهاند، بهگونهای ناشناختگی و نشانۀ ناآگاهی است؛ زیرا اصلاً بنا نیست و نبوده که گردونۀ حیات بر پایۀ عدالت و مهربانی بچرخد بلکه درست خلاف این نگاه، چگونگی حیات بر این استواراست که ...
گفت و گو با امینه سالاری که بعد از ۲۳ سال سابقه کار قضایی اکنون وارد حرفه وکالت شده است از آن رو اهمیت دارد که او به عنوان یک خانم، نقش قابل توجهی در زمان فعالیت خود در دادسرای شهرستان کرمان داشت و با حضور او بحث جنسیت قضات دادسرا تا حدود زیادی کمرنگ شد. چه اینکه امروز بسیاری فعالیت های او را چه به عنوان دادیار و چه به عنوان معاون دادستان در اجرای احکام کیفری دادسرای کرمان به خوبی به یاد دارند و یادشان می آید که هر زمان گرهی در کار اجرای احکام کیفری به وجود ...
اولین پاسخ، وجود اعتقادات عمیق مذهبی و درکی متعصبانه از احکام شریعت و فهمی قشری و سختگیرانه از اسلام است؛ اما چنین نیست؛ اعتقادات مذهبی کمترین تأثیر را در مجاب کردن یک شخص برای انجام انتحاری دارد. تروریستهای گروه القاعده که در زندان ابوغریب زندانی بودند، مورد پژوهش قرار گرفتند. محققان در جریان کار به نکته عجیبی برخوردند. پژوهشگران که فرض میکردند دلیل انتحار، تعصب در اعتقادات مذهبی است، دیدند که بسیاری از آنها حتی نمازهای یومیهشان را هم نمیخوانند و بهطور مشهود به احکام اولیه اسلام پایبند نیستند. آنها هرچند در کلام، خود را یک مسلمانِ مقید معرفی میکردند، ...
سال هشتاد که در مرکز مطالعات و تحقیقات رسانههای آن زمان روزنامهنگاری میخواندنم پاتوقی داشتیم با تعدادی از همکلاسیها در سینما ایران خیابان شریعتیِ تهران... یک کتابفروشی که هم جایی برای خواندن کتاب داشت و چای برای نوشیدن حین مطالعه... هر شب برنامهای فرهنگی نیز در آنجا که نامش پاتوق فرهنگی بود اجرا میشد. از نمایش فیلم و نقد و بررسی آن تا سخنرانی نویسندگان و کارگردانان، کارتونیستها و اهالی نامیِ فرهنگ. آدمهایی را میدیدی که از آنها فیلمی دیده و یا کتابی و مطلبی در روزنامههای پربار آن روزها خوانده بودی. با یکی از دوستان تهرانی که فامیلش رییسدانایی ...
چند سال جِلوترا او وَختایی که خیلی کوچِکو بودم یه روز از تعطیلات عید نوروز بود که همراه خونواده و قوم و خویشا رفتیم پیکنیک . البته نمیگَم به کوهپایه رفتیم که بعدش حرفی توش نباشه ولی اون جایی که رفتیم و مَ نگفتم کُ جو هسته خودِ امروزش از زمین تا آسمون فرق میکِرد درست مثل آدما که دِگِه او آدِما قدیم نیستَن. هرچی که بود قربون همو وختا که قوم و خویشا خود هم رفتوآمد بیشتری دُشتَن و شادیهاشونه تو فضای واقعی خود هم به اشتراک می گُذُُشتَن و هِشکی وَر هشکی قُپز نمیداد و هشکی ...
مردم کرمان در طول تاریخ به مهماننوازی، تولرانس و همزیستی مسالمتآمیز با اقوام و مذاهب مختلف، شهرۀ آفاق بودهاند. جوانمردی و مهماننوازی مردم این دیار به حدی شدت داشته که گاهی برای حفاظت از جان مهمان، جان خود را قربانی کرده و تا نابودی ولایت نیز پیش رفتهاند که نمونه تاریخی آن، پناهندگی لطفعلیخان زند (آخرین پادشاه سلسلۀ زندیه) و مقاومت چندماهۀ کرمانیها در مقابل سپاه عظیم آغامحمدخان قاجار است که موجب قتلعام کرمانیها، هتک ناموس، کور کردن عده زیادی از مردم، نابودی قناتها و ... شد. شرح مفصل جنایتهای جنگی خان اختۀ قاجار در کتابهای تاریخی آمده و علاقهمندان ...
گویش شیرین و اصطلاحات محلی کرمان
آدوری رَفتِه تِه ناخونَم، مِثِ پوزِه چِراغ میسوزِه.
خاری در انگشتم فرو رفته است، مثل آتش میسوزد.
جِکیدَم بالا تِه اُتُم بوس، دیدَم بابو! قِیامِتِه، جا پا نی.
پریدم داخل اتوبوس، دیدم واویلا! چقدر شلوغ است.
ناشتا شِدِن؟
صبحانه خوردهاید؟
اَی آدَم بِخواهِش وَخ مِریض اَوال نِشِه، می با صُب بالِ مِگِسی، ظُر هَر جا بِرِسی، شَب بِرِسی یا نِرِسی. میبا صُب موشی، ظُر گوشی، شب هر چی بِنوشی.
اگر آدم بخواهد هیچوقت مریض نشود، باید صبحانهاش بهاندازه بال مگس، نهارش هر چه رسید، شامش رسید یا نرسید. صبح بهاندازه موش، ظهر بهاندازه گوش و شب هر چی رسید.
بِه یادِت مییایِه اووَختا ...
در صنعت سینما زیرشاخه تخیلی فانتزی یکی از محبوبترین و دیرپاترینها است، «سفر به ماه» ساخته «ژرژ ملیِس» در سال ۱۹۰۲ را میتوان اولین نمونه فیلم بلند در معیار زمان خود دانست که با استفاده از داستانی نوآورانه به پیشبینی یکی از آرزوهای بشر که همانا فتح آسمان و کرات دیگر است میپردازد، با ظهور تلویزیون و رخنه آن به درون خانوادهها نیز تهیهکنندگان کانالهای مختلف با اطلاع از سلیقه مخاطب بخت خود را در ساخت سریالهای فانتزی، تخیلی و نوآورانه آزموده و در بسیاری از مواقع از این آثار بهعنوان منبع الهامی برای ساخت بسیاری از اختراعات آتی و ...
دیگر کمتر و کوتاهتر عبادت میکرد؛ اگر میان کارهایش دست میداد. اعتراف وحشتناکی بود، ولی در سرش افکار شیطانی و گناهآلودی میچرخید:
شاید خدا آنقدر مشغول کارهای دیگر است که آنها را فراموش کرده، سی نفر جدا افتاده و گم شده در جنگلهای سیاه سیبری.
شاید خدا لحظهای رویش را از این تبعیدیها برگردانده و آنوقت رد آنها را گم کرده؟ شاید هم جایی که آمدهاند آنقدر دور است که نگاه خدا به آن نمیرسد.
جرأت این را نداشت عبادت را به تمامی کنار بگذارد، ولی تلاش میکرد آنقدر بیصدا و آرام و سریع زمزمه کند که هیچکس نفهمد.
جوری زیر لب دعا کند ...
۱...همیشه پای عشقی در میان است/وقتی عاشق بیچاره رو به زوال است... عشق کلمهای مبهم، گیج، سردر گم، در آرزو غرق، متوهم، در سرابی خفته...چیست این عشق؟ کیست این عشق؟ از کدام قبیله از کجاست این عشق؟
آیا اصلاً عشقی که در تصور ماست واقعاً عشق است یا توهم عشق است؟ به کدام سو میکشاند قلب و ذهن آدمی را؟ از خود بیخودمان میکند، میسوزاند جان و تنمان را...گممان میکند در اندوه جهانمان...برایمان راه در رویی نمیگذارد همچون گردبادی در خودمان غرقمان میکند...دنیایمان میشود معشوق...گاهی معشوقی از همه جا بیخبر خرامان در ذهن آبی عاشق و بیخبر از حال عاشق که ...