ماهنامه فرهنگی، اجتماعی سرمشق
ماهنامه فرهنگی، اجتماعی
سال هشتم :: شماره شصت و سه :: دی ۱۴۰۱
ماهنامه فرهنگی، اجتماعی سرمشق
[سرمشق]
فراموش نمی‌کنیم، رنج می‌کشیم

سرمقاله

...قاصدک

ابرهای همه عالم شب و روز

دردلم می گرید

بیش از چهار ماه از مرگ غمبار و عجیب دختر زیبای کردستان، مهسا امینی می‌گذرد دختری جوان و سرشار از امید و آرزو که فرصت زندگی پیدا نکرد و جوانی‌اش را با خودش به خاک برد.

بماند که بعد از این اتفاق غم انگیز اولین فرضیه این بود که بیمار بوده است و چه و چه...گیریم هم که مریض بوده اما واقعیت این است که همه این‌ها بعد از بازداشت وانتقال او به مقر گشت ارشاد اتفاق افتاده است، شاید اگر بعد از این حادثه تلخ آن‌ها که مسئولیتی داشتند با تدبیر و درایت ...

سرگردان در دنیای شکاف‌ها

بچه‌ها میان شکاف‌ها در حال دویدن هستند. یکی دو روز از زلزله گذشته است. زمین صاف و هموار روستا، شکاف برداشته و بین نواحی مختلف فاصله ایجاد کرده است. حتی گفته می‌شود افرادی زیر شکاف‌ها جان داده‌اند و دسترسی به آن‌ها ممکن نیست.

چند دهه از آن روزهای تلخ می‌گذرد. بیشتر بچه‌ها، بابا و مامان راهی شهرهای مختلف شده‌اند. روستا چهره عوض کرده؛ ویلاها جای درخت‌ها را گرفته‌اند، خودروهای رنگ و وارنگ در روستا می‌چرخند، آثار دستکند چوپان‌ها تخریب شده، دکل‌های مخابراتی و تلویزیونی بالاتر از همه درخت‌ها ایستاده‌اند. از شکاف‌های زلزله اثری نیست، آسفالت و سنگفرش جایشان را گرفته، اما ...

تفاوت نسل‌ها در جهان‌نگری و جز آن

موضوع بسیار مهمی است که همیشه و در همه جای جهان رواج داشته است. مثلاً تا چند دهه قبل زن‌های آمریکایی حق رأی نداشتند و همین موضوع یکی از دلایل اصلی جنبش زنانه‌ای شد که در سرتاسر جهان هواخواهان فراوانی دارد و البته بخشی از آن، به فمینیسم زرد مشهور است.

همچنین با کوشیدن‌های زیاد و حتی ازجان‌گذشتگی‌های کسانی مانند مالکوم ایکس و دکتر لوترکینگ بود که سیاه‌پوستان توانستند تا حد قابل‌ملاحظه‌ای به حق و حقوق انسانی خویش دست بیابند و البته هر دو، هم لوترکینگ و هم مالکوم ایکس به دست نژادپرستان افراطی سفیدپوست، ترور شدند.

یا تقریباً در همسایگی ما، ...

[ادبیات]
تضاد خیر و شر در فرهنگ ایران

ریشه‌های تضاد رادیکالِ خیر و شر و تلقیِ هستی شناختی از خیر و شر در فرهنگ ایرانی-اسلامی را می‌توان در اساطیر و خدایانِ آسیای غربی و سرزمین ایران، قبل از مهاجرت آریایی‌ها جستجو کرد. آریایی‌ها که احتمالاً در نیمۀ دوم هزارۀ دوم پیش از میلاد از شمال به جنوب مهاجرت کردند به دو گروه خدایان با وظایف متفاوت قائل بودند، یعنی همان «آسوره‌ها» و «دیوه‌ها» که در ایران - برخلاف هند - آسوره‌ها تبدیل به اهورا و دیوه‌ها یا دِوَه‌ها، تبدیل به دیوان می‌شوند. با ورود آریایی‌ها به آسیای شرقی یعنی سرزمین هند و آسیای غربی یعنی سرزمین ایران، نقش ...

سپهری و سارتر: دو روایت از یک سنگریزه

برای هایدگر پرسش هستی دغدغۀ اصلی بود. مسئله آن‌جا بغرنج می‌شود که پرسنده نیز خود بخشی از موضوع پرسش است. انسان که می‌خواهد راز هستی را بداند خود پاره‌ای از همین راز است. از سویی، هستی در کلیت خود چنان فراگیر و یکه است که هیچ چشم‌اندازی ورای آن نیست. نمی‌توان از جایگاهی بیرون از هستی به آن نگریست. شاید بتوان با یک مثال علت این امکان‌ناپذیری را روشن سازد؛ هم‌اکنون با وجود تمام تصاویر واضح و کاملی که از دورترین کهکشا‌ن‌ها داریم، پیش‌رفته‌ترین تلسکوپ‌ها هم نتوانسته است تصویری از کلیت منظومه شمسی یا کهکشان راه شیری به دست دهد. ...

دربارۀ رمان تختخواب فریدا

آیا تابه‌حال دربارۀ ماهیت و مکانیسم درد تنانه و جسمانی فکر کرده‌اید؟

داری به خودت می‌پیچی، بعضی لحظات حس می‌کنی که انگار درد دارد کم می‌شود و لحظاتی از زیاد شدنش به ستوه می‌آیی...! محل دردِ خودت را خوب می‌شناسی. شدتش را تا حدّی ـــ البته با دستگاهِ پیمایشِ تحمل‌ات که کاملاً انتزاعی و ذهنی است ـــ اندازه‌گیری می‌کنی، اما وقتی می‌خواهی وصفش کنی، مجبوری از نمادهای فراتنانه که اتفاقاً به ابزار و اشیاء مادی ارجاع‌ات می‌دهند، بهره بگیری:

«انگار چاقویی در بازویم فروکرده‌اند و دارند می‌چرخانند.» «تو گویی گردنم را کسی با یک انبردستِ بزرگ گرفته و دارد می‌فشارد.» «حس می‌کنم ...

[سینما]
در تماشاخانه‌های خالی...

چه شد که به این‌جا رسیدیم؟ نمی‌دانم!... احتمالاً یک پای اندیشه و کردارمان می‌لنگد. بی‌تردید! اما کجا؟ این را هم نمی‌دانم!... این مسیری که می‌پیمایم، ما را به کدامین سرمنزل می‌رساند؟ پاسخِ روشنی برایش ندارم! آیا می‌توان در آینده، روزی، روزگاری، روزگارانی شاید دیر و دور، به فرجامی روشن دل بست؟! پاسخِ این پرسش را بر زبانِ قلم جاری نمی‌سازم؛ تا متهم نشوم به... هیچ... بماند!

مدت‌ها است که پرسش‌هایی این‌چنینی خورۀ روح من شده و بی‌پاسخ ماندن‌شان هم، سوهانِ جانم گردیده است. اندیشیدن به آن، جز گیجی و سردرگمی و سرگردانی، چیزی برای من به دنبال ندارد. برای همین، تنها ...

لوپتو، شروع یک جریان؟!

آیا آخرین انیمیشنی که دیده‌اید را به خاطر دارید؟ بگذارید حدس بزنم. احتمالاً آنچه به تماشا نشسته‌اید باید یکی از آخرین ساخته‌های کمپانی «پیکسار»، «دیزنی» و یا «دِریم وُرکس» بوده باشد؛ که شرط می‌بندم، از تماشای آن لذت فراوانی هم برده‌اید! انیمیشن ایرانی چطور؟ آیا آخرین انیمیشن ایرانی که دیده‌اید را به خاطر دارید؟ عجله نکنید! خوب فکر کنید. خب، حالا بگذارید من حدس بزنم. احتمالاً پاسخ یا یک نه قطعی است و یا چند عنوان محدود که برای یادآوری خاطرۀ تماشایشان، باید خیلی فکر کرد. انیمیشن، صنعت هزینه‌بر و در عین حال سودآوری است که بی‌تردید، در روزگار اکنون، ...

لوپتو، قهرمان درمانده!

در این روزهایی که کودکان، همچون نهالی بی‌گناه، درون خاک کاشته شده و ریشه می‌دوانند؛ قلم طاقت آن را ندارد که کلمات را کنار یکدیگر گذاشته و اتفاقی یا نقدی را روایت کند. دست‌ها از بیخ بریده شده و طاقت آن را ندارند که بچرخند و بار این روزها را، بر روی شانۀ کلمات بگذارند. نوشتن و گفتن سخت است! اما چاره‌ای نیست. چرا که آدمی به همین تکه امید زنده است و باید به کاری چنگ بزند تا زنده بماند.

«لوپتو» تازه‌ترین انیمیشن ساخت ایران در ژانر کمدی، ماجراجویانه و تا حدودی روانشناسی است. «لوپتو» روایت اسباب‌بازی‌هایی است که به ...

[موسیقی]
ما از نسل نغمه‌هاییم

هنر و ادبیات در هر دوره و نسلی تابعی است از شرایط حاکم فرهنگی و اجتماعی موجود در آن دوره.

با جستاری در ادبیات کهن ایران‌زمین و بررسی گنجینه‌های ادبی و هنری به‌راحتی به این حقیقت می‌رسیم که نسل‌های پیشین ما با اینکه با رنج و مصیبت حاصل از تلاطم‌های سیاسی دست و پنجه نرم می‌کرده‌اند هرگز رابطه خود را با هنر و ادبیات گهربار ایران قطع نکرده‌اند و همیشه مخاطب جدی آثار گران‌مایه ادبا و هنروران بی‌بدیل کشورمان بوده‌اند. دور از منطق است که بگوییم این بزرگان آثار خود را برای مخاطبی جز مردم به طبع رسانده‌اند.

با غور کردن در ...

رفت آهنگِ مُردگان

۱. مقدمه

در آیین زرتشتیان، مرگِ هر انسان، پایان زندگی او به شمار نمی‌آید بلکه آغاز زندگی مینوی برای روان درگذشته و در سرای دیگر خواهد بود. با همین نگرش، سوگ و عزاداریِ پس از درگذشت هر زرتشتی، کاری ناپسند، ناروا و به دور از انتظار است. در باور زرتشتیان، وجود آدمی از اجزای گوناگونی مانند تَن، جان، رَوان و فَرْوَهَر تشکیل شده است. تن که در زبان اوستایی تَنوو خوانده می‌شود، بدن و اعضای گوناگون آن را تشکیل می‌دهد و بخش مادی و دنیوی زندگی انسان است.

آیین زرتشت، سفارشِ زیادی برای پرستاری و رسیدگی به تن در زندگی برشمرده است. ...

تأثیر موسیقی در آموزش و درمان

از آنجا که موسیقی زبانی بین‌المللی است و شاید به‌جرئت بتوان گفت از انسان که اشرف مخلوقات است تا حیوانات و نباتات همه و همه مخاطب اوست. اگر چوپانی با نی‌لبکی ساده گوسفندان را دنبال خود می‌کشد و جمع‌آوری می‌کند، این کشش را نه با زور و نه با غذا می‌تواند اعمال کند بلکه این نوای دلکش و روح‌بخش یک نی ساده است که گوسفندان را مجذوب می‌کند، حتی ماهی‌ها از این قاعده مستثنا نیستند و هرگاه نوایی از موسیقی در کنار آن‌ها نواخته شود ناخودآگاه به سوی آن نوا که صدا از آنجا به گوش می‌رسد، متوجه می‌شوند و ...

[تئاتر]
من پیغمبر نیستم که پیامی داشته باشم!

وقتی به من پیشنهاد شد که درباره تفاوت نسل‌ها در تئاتر و مواجهه‌شان با مسائلی چون سانسور و مخاطب و …، یادداشتی بنویسم؛ تردید داشتم چرا که مطلبی که خواسته شده به قدری گسترده است که نوشتن راجع به آن را بسیار سخت می‌کند و سواد و جایگاه اینجانب در تئاتر هم مانع دیگری بود برای اینکه از نوشتن این مطلب پرهیز داشته باشم؛ اما سعی می‌کنم درک و دریافت خودم را از این مسائل بنویسم و بسیار طبیعی است که این درک و دریافت ناقص و شاید حتی غلط باشد؛ اما درک و دریافت الآنِ من از این قِسم ...

دگرگونی‌های فکری و ایده‌های جدید

ما در بستری اجتماعی بزرگ شده‌ایم که همیشه سایۀ نسل‌های قبلی بر سرمان سنگینی کرده و عنوان‌های پرطمطراق اساتید و بعضاً تحلیل‌های دور از واقعیت و مصلحت‌اندیشانه‌شان سد راهی برای ابراز وجود ایده‌های نو و ساز و کارهای جدید و کارآمد بوده است.

نسل پیشین تئاتری ما، نسل جشنواره‌های پر زرق و برق دولتی است، زاییدۀ اجراهای بزرگ و شلوغ و پر کاراکتر در سالن‌های قاب عکسی با طراحی صحنه‌های غول‌آسا و ژست‌های اغراق شده و آکسان‌های پر تأکید و... . اصلاً ماهیت اجرا در چنین آمفی‌تئاترهایی، اغراق در اکثر جنبه‌هاست. نسل قبلی تئاتر ما (حداقل در شهرستان‌ها) نسل وابسته به ...

از پشت‌صحنه تا پشت‌صحنه!

وقتی بحث تفاوت نسل‌ها مطرح می‌شود فکر همۀ ما می‌رود سمت اختلافات پدر و مادرها و فرزندانشان؛ اما رشتۀ این تفاوت آن‌قدر دراز است که می‌شود سر نخش را در همه جا دید، این تفاوت صرفاً منوط به ذات انسانی ما نیست، بخش عمده‌ای از آن را می‌شود در تمام شرایط فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی جامعه یافت.

احتمالاً همگی این اصطلاح کلیشه‌ای و قدیمی که: «بازیگر باید خاک صحنه بخورد» را شنیده‌اید، اما این اصطلاح از کجا آمده است و چرا همیشه تکرار می‌شود؟!

در گذشته اگر شما به تئاتر علاقه داشتید، ابتدا باید گروهی را پیدا می‌کردید که حاضر شود ...

[تاریخ]
از دارالایتام تا بنیاد فرهنگی

پرورشگاه ایتام صنعتی، یا «بنیاد خیریه فرهنگی و تربیتی حاج علی‌اکبر صنعتی» فعلی که به روایتی در سال ۱۲۹۵ شمسی (۱۳۳۵ ق/ ۱۹۱۶ م.) توسط زنده‌یاد حاج علی‌اکبر صنعتی، تأسیس و در گذر زمان و با توجه و عنایت دیگر خیّرین ـ به‌ویژه زنده‌یادان عبدالحسین و همایون صنعتی ـ و مسئولان کشوری و استانی در ادوار مختلف، رفته‌رفته گسترش و توسعه‌یافته است، بی‌شک علاوه بر پیشینه و حیات طیبه در طی بیش از یک قرن اخیر، در ابعاد و عرصه‌های مختلف نیز در سطح کشور، از جایگاهی ممتاز و ویژه برخوردار است، تا حدی که در حال حاضر می‌توان این ...

[فرهنگ]
فرهنگ عامه

نیرومندتر با خرد، نیرومندتر شود، پیرایۀ نام از خرد است.

«اندرز بهزاد فرخ پیروز/از متن‌های پَهلَویِ ساسانی»

خرد در فرهنگ ایرانیان از روزگار باستان تا روزگاران نزدیک به ما، همواره مورد ستایش و گرایش بوده است و روی کرد به آن یا سفارش به این که در همۀ کارها و امور زندگی باید از خرد پیروی کرد، در جای‌جای نوشتارها و متن‌های مانده از دوران‌های باستان تا کنون به چشم می‌خورد؛ اما بهتر آن‌که مادر آغاز به باز کردن مفهوم این واژه بپردازیم تا خوانندگان گرم پوی و گرامی با واژۀ خرد در نزد ایرانیان کاملاً آشنا باشند.

واژۀ «خرد» در فرهنگ‌ها، در ...

[جامعه ]
حرف‌گوش‌نکن‌های دوست داشتنی!

سریال پدرسالار سال‌ها پیش در طول پخش خود خانه‌های بسیاری از ایرانیان را به تسخیر خود در آورده بود. سریالی با بازی محمدعلی کشاورز و نادره خیرآبادی که به نوعی تلاش داشت تا یکی از بزرگترین تغییرات نسلی در ایران وارد شده به جرگه جهانی شدن و تغییرات اجتماعی را نشان دهد.

به قول یک منتقد، سریال «پدرسالار» آیینه زندگی مردم دوران خودش بود. مردمی که در حال گذار از زندگی سنتی به زندگی مدرن بودند. خانه‌های بزرگ و پر اتاق، دیگر جایش را آرام‌آرام به آپارتمان‌های لانه‌زنبوری می‌داد. میهمانی‌های بزرگ خانوادگی، شروع به زوال کرده بود تا دست‌آخر به جمع‌های ...

این نسل اصلاح‌گر است نه طغیانگر

۱) نسل نو به دنبال راه‌های ساده‌تر برای زندگی

همان‌طور که می‌بینیم در همه جوامع به جهت پیشرفت تکنولوژی پیشرفت آموزش‌ها و آگاهی‌هایی که در اثر توسعه علوم انسانی و ارتباطی بیشتر می‌شود نسل‌های نو راحت‌تر زندگی می‌کنند یعنی راه‌های ساده‌تری را برای زندگی کردن انتخاب می‌کند و رفتارهای نسل قبل از جمله برای رعایت سنت‌ها و آداب و رسوم عرفی و ایدئولوژیک را کمتر دنباله‌روی می‌کنند. مثلاً در کشور بریتانیا هم در گذشته نه‌چندان دور خانم‌ها همواره پوشش خاصی را رعایت می‌کردند و رفتارهای خاصی بر اساس سنت‌ها و ادعای خانوادگی و نجیب زادگی از خود بروز می‌دادند اما نسل ...

در تنگنای تفاوت

صحبت در مورد تفاوت میان نسل‌ها تازگی نداشته و از دوران کودکی‌ام با آن روبه‌رو هستم؛ همۀ جوانان هم‌سن من را هم درگیر کرده است. من و هم‌نسلان من، در برهه‌ای متولد شده‌ایم که تکنولوژی در سراسر جهان، با سرعت بالای خود، مُدام در حال رشد است. در این فضا، قاعدتاً جامعۀ ایران نیز مجبور به همگام شدن با دنیا است. رشد تکنولوژی، فضایی را به وجود آورده تا تفاوت میان نسل‌ها در دوره‌ای که ما زندگی می‌کنیم، هر لحظه و هر دقیقه حس شود. هم‌نسلان من، در این فضا متولد شده‌ و در مقابل، نسل قبل‌تر از ما، از ...

[جُنگ]
دانشگاه پولی

سر شب نشسته بودم تو دفتر نمایشگاه خودرو و داشتم سماق می‌مکیدم، چشمام به در سفید شده بود که یه مشتری بیاد و یه ماشینی بخره یا یه معامله‌ای بشه که منم سرگرم بشم. ولی با این قیمت‌های الکی خودرو و بازار خراب دریغ از پریدن مگس.

موبایلم به صدا دراومد. رو صفحه گوشی که نگاه کردم و اسم شهین رو دیدم چهارستون بدنم شروع به لرزیدن کرد. چون هر وقت که تماس می‌گرفت یا از دست یکی کلافه بود و می‌خواست یه خورده جیق وداد بکنه و عقده‌هاشو سر من خالی کنه یا می‌خواست بره بازار و می‌خواست کارت بانکی‌شو ...

دارویِ خـواب

«دارویِ خواب» این روزها ذهنِ ما را به سمتِ داروهایی می‌برد که برایِ مقابله با بی‌خوابی می‌خوریم. دردسرهای دنیای امروز از طرفی و بیست‌وچهارساعته بودنِ روشنایی و زندگی از طرفِ دیگر خوابِ شبانه را نامنظم و گاه به شکلِ بیمارگونه‌ای ناممکن می‌کند. در روزگارانِ گذشته اما چنین نبوده است. در ادبیاتِ ما خواب اغلب آفت، غفلت و نوعی مرگ تلقی شده است. به گفتۀ «خواجه عبدالله انصاری»؛ «از خواب قیاسِ مرگ می‌باید کرد». چنین نگاهی باعث می‌شد که ما نابرخورداری‌های خودمان را به گردنِ «خواب نوشینِ بامدادِ رحیل» بیندازیم و از «بختِ خوابْ‌آلود» سخن بگوییم، این تعبیر در ادبِ فارسی ...

تقسیم‌المثل

چهارپایان، سه پایان، هشت‌پاها، حشرات، دوزیستان، نرم‌تنان، سخت تنان، جک‌وجانورها و... در ضرب‌المثل‌های ما نقش اساسی دارند و این اغراق نیست که بگوییم ما در ضرب‌المثل‌های خود از چند باب باغ‌وحش وام گرفته‌ایم. این مهم بیش از آنکه نشان از اهمیتی داشته باشد که ما برای ایشان قائل هستیم، نشان از این دارد که ما برای اینکه منظورمان را به طرف مقابل برسانیم تا طرف شیرفهم! بشود حاضریم موضوع را گردن خر بیندازیم... در این مقاله به‌شدت علمی که کلیدواژه‌های آن خر، سگ، خروس، غاز، مرغ، مار از نوع خوش‌خط و خال، شتر و... هستند. به تفسیر برخی از آن‌ها ...

[مبل راحتی]
پشت دریچۀ آشپزخانه

...

اگر در اسارت بزرگ شده باشید، در باقی عمر نمی‌توانید سهمتان از آزادی را بگیرید.

.

بیا برای ارواح میلتون اوبوته و عیدی امین دعا کنیم.

خدایا، به یاد همه‌شان باش.

خدایا، به یاد من هم باش، منی که این‌قدر عزیز و گرامی داشته‌ای.

یک چیز را می‌دانم_اگرچه ضعیف و ضعیف‌تر می‌شوم، اگرچه گهگاه در شب از گوشم خون می‌آید، اگرچه بعضی وقت‌ها احساس می‌کنم ایوب هستم که همه چیزش را از دست داد، خدایا می‌دانم که همیشه کنارم هستی و می‌دانم مرا نجات ندادی تا این‌جور بمیرم،

در کنار زنی که دیگر مرا نمی‌شناسد، در خانه‌ای که باد در آن زوزه می‌کشد و ...

صلح را دوست دارم و عشق را...

۱. دخترها، زنان، مادرها، عمه‌ها، خاله‌ها، خواهرها همگی فرشتگانی هستند با بال‌های مهربانی و عشق...جهان در دست زنان همان جهان مهربان‌تر، سبزتر، آرام‌تر و عاشق‌تر خواهد بود... تمام کشورها و سرزمین‌ها را اگر زنان هدایت می‌کردند تمامی رنج‌ها، جنگ‌ها، فقرها، سختی‌ها و ظلم‌هایی که بر نوع بشر احاطه بود کمتر و کم‌رنگ‌تر و حتی محو می‌شد... اصلا مگر می‌شود مادرانی که این همه فرزند جهانی متولد و تربیت می‌کنند، فرزندانی که مخترع و همه صنعتگرند، جهان را به‌درستی اداره نکنند... این همه عشق در جهان که هنوز هم کورسویی دارد از حضور زنان است... محبت یک زن می‌تواند سخت‌ترین قلب‌ها ...