کمکم به روزهای پایان سال نزدیک میشویم. شور و شوق فرارسیدن نوروز همه را به تلاش وامیدارد، هیجان روزهای آخر بسیار بیشتر از خود نوروز است پیشقراول آن اسفندماه همیشه پر از خاطره است و برای نسل من پر از خاطرات شیرین و به یاد ماندنی.
از اواسط بهمن که کمکم بوی گندمهای جوانهزده برای تهیه آرد کماچسهن در خانه میپیچید و به فاصلهای کوتاه بساط شیرینیپزی مادر پهن میشد، حال دلمان در آن دیار غربت چقدر خوب میشد، یک سرخوشی لذتبخش که انتهایی نداشت، در آن جمع صمیمی و دوستداشتنی انگار هیچ غمی و هیچ دغدغهای نداشتیم جز خرید لباس ...
بهار و سال نو از راه رسیده است. معمولاً قبل از فرارسیدن سال نو بسیاری از ما نگاهی به تقویم میاندازیم. ساعت سالتحویل، تعطیلیها و مناسبتها را مرور میکنیم. برخی فوری تعطیلیهای سال را میشمریم با سال قبل مقایسه میکنیم. کارمندان به طریقی، دانش آموزان و دانشجویان به طریقی دیگر تحلیل میکنند. عدهای هم مناسبتهای ملی و مذهبی را متناسب با سلایقشان پیدا میکنند این گروه یا اهل برگزاری مراسم و آئین هستند. یا میخواهند مراسم عقد و عروسی و خواستگاری برگزار کنند. یا بانی مجلس عزاداری و جشن هستند. یا مدیر و مسئول یک سازمان رسانهای، روابط عمومی و ...
یکی از دیرپاترین دوستیهایی که در عمرم داشتهام با عزیزی بود بنام «سید مهدی»، پدرش از ترکهای زنجانی بود که در شرکت نفت کار میکرد و بهواسطه شغلش به اتفاق همسر و چهار فرزندش به کرمان مهاجرت کرده بودند، سید بزرگواری بود با صبر و متانت مثالزدنی، در زمان راه رفتن به دلیل ضایعهای که شاید ناشی از تصادفی در جوانی بود کمی میلنگید که این امر نهتنها از شأن او کم نمیکرد بلکه به بخش جدا نشدنی از خصیصه آرامش رفتار و گفتارش تبدیل شده بود، از اول دبستان با پسرش در یک کلاس بودیم و بهاتفاق رفیق دیگری ...
مجید رفعتی معرفیاش به ذکر سال و محل تولد، رشتهی تحصیلی و کتابهایش محدود نمیشود اگر بخواهیم او را بشناسیم باید شعرش را خواند و اگر بخواهیم شعرش را بشناسیم باید اندیشهاش را دانست.
کتاب «معنای سوم کلمات» که گزیدهای از یادداشتها، مصاحبهها و اشعار مجید رفعتی است بهتازگی به همت شهرام پارسا مطلق در نشر «متن برتر» منتشر شده است.
«معنای سوم کلمات» که از چهار بخش لذت فهمیدن (یادداشتهایی درباره شعر مدرن)، شاعری گونهای دگراندیشی است (گفتوگوها)، پناهجویانی که به ساحل نمیرسند (چند یادداشت پیرامون شعرهای مجید رفعتی) و گزیده اشعار او از مجموعه کتابهای «آنتولوژی شعر امروز ایران» است ...
۱
در آن خانۀ ویلایی سفیدرنگ در - جوار ادارۀ هواشناسی نرسیده به میدان فرودگاهِ کرمان- وقتی که از دری نردهای میگذری و پایت به سالن منزل میرسد، یکهو با جهانی مواجه میشوی که غرق در غرابت و جادو و سحر است. خانه موزهای که در و دیوار آن مزین به آثار متنوع نقاشی است. نقشها و رنگها یکهو از هر جانب هجوم میآورند و بیننده را در موقعیتی سحرآمیز غافلگیر میکنند. آدم میماند به کدامیک از آن آثار شگفت و درخشان خیره شود. آن وقت رفتار نگاهها دست خود آدم نیست.
کویرنشینان ایران، در طول تاریخ سرزمینهایشان، از اراضی لمیزرع، خشک ...
جنگ از قدیمیترین کنشهای انسان است. در وجهی اساطیری میتوان جنگ هابیل و قابیل را بهعنوان اولین برخورد خشن انسانهای روی زمین متصور شد؛ بنابراین میشود گفت که بهنوعی جنگیدن جزئی از غرایز بشری بوده و هست.
دو میلیون سال تکامل بشر چنین چیزی را نشان میدهد و هیچ نشانهای در دست نیست که منبعد اینگونه نخواهد بود.
پرداختن به جنگ و وجوه تأثیرش بر بشر هماره موضوع هنرورزی انسان بوده و یحتمل کماکان نیز چنین خواهد بود. اشاره به فیلمها و کتابهایی با محوریت جنگ مانند جنگ جهانی دوم یا جنگ ویتنام و باقی جنگها اثبات خوبی بر این مدعاست.
جنگ طولانیمدت ...
بار دیگر، نوروز فرا رسید. در چشم بر هم زدنی، سال صفر، از سدۀ نو را به پایان بردیم. دم به دم کرونا -که همچنان، جولان داده، یکهتازی نموده و جانها را به بازی میگیرد- با فراز و نشیب روزگار پیش آمدیم. انگار که در چرخهای دایرهوار، درجا میزنیم و با رسیدن به نقطۀ روشن امید، باز به تاریکنای سیاه دورهای تازه سقوط میکنیم. باکی نیست... عادت کردهایم به این همه! گویی ناف مردمان ما را با تیرهروزی بریدهاند. دریغ اما که خود، کاری برای بهروزی و نیکروزی خویش نمیکنیم.
به آداب ادب، چونان سالهای پیش، باز هم نوروز باستانی را ...
مادر در ایجاد حریم نهاد خانواده، در چهارچوب خانۀ مستقل از محله، نقش کلیدی را در جامعه ایفاد میکند. با گسترش سلامت اجتماعی و شکلگیری جامعۀ مدرن شهری، همراه با افزایش امید به زندگی پس از تولد، نقش مادری شکلی متفاوت یافت. نیاز به تربیت نیروی کار متخصص صنعتی متفاوت از دورۀ کشاورزی و نیاز به سواد اجتماعی سبب گردید تا نقش تربیتی مادر، اگر نه بیشتر که به اندازه نقش مولد و زایشیاش ارزشمند گردد. تربیت و تخصص باعث گردید زمان ورود کودک به جامعه دیرتر و حضورش در خانواده بیشتر باشد. در نتیجه علاقه و رابطۀ میان اعضای ...
تعداد کارگردانان زنی که در دهۀ ۶۰ شمسی شروع به فیلمسازی کرده و تا به امروز همچنان با پشت سر گذاشتن چهار دهه به کار خود ادامه دادهاند؛ بسیار محدود است. «رخشان بنیاعتماد» یکی از آنها است که تا به امروز، بهطور پیوسته به فیلمسازی ادامه داده و کم و بیش مؤلفههای شخصیاش را در فضاهای مختلف پی گرفته است. او در این سالها، با وجود ساخت یازده فیلم داستانی، به دلیل دلبستگیاش به سینمای مستند، از پرداختن به واقعیات غافل نشده است. یا بهطور مستقل و در قالب ساخت فیلم مستند به سراغشان رفته و مستندهایی از قبیل «این ...
نقش ارزنده و تأثیرگذار خاندان دژاکام در موسیقی کرمان بر هیچکس پوشیده نیست. مهناز دژاکام یکی از فرزندان زندهیاد استاد ایوب دژاکام، بانوی نمونه و فرهیختهای است که سالیان زیادی از عمر گرانبهای خود را صرف فراگیری و آموزش هنر موسیقی کرده است. او علاوه بر نوازندگی ساز پیانو، هنرجویان بسیاری را در زمینه موسیقی پرورش داده است که همگی در کار خود بهروز و پیشرو هستند. تشکیل گروه مدرسان جوان موسیقی و همچنین تشکیل خیریه هنر موسیقی در پرورشگاههای کرمان از سایر فعالیتهای گرانقدر اوست. وی در حال حاضر مدیرمسئول آموزشگاه موسیقی دژاکام است و در کنار فرزند هنرمندش ...
پیشگفتار
حدود شش دهه از تولید آثار با تکیه بر لهجهها و گویشهای کرمانی میگذرد و از سال ۱۳۸۶ آثار زیادی در سبک آواز گروهی آکاپلای کرمانی تولید و اجرا و به ایران و دنیا معرفی شده است. این آثار در حال به ثمر نشستن و شکوفایی است اما در این میان آثار با لهجه و گویش کرمانی دیگری نیز تولید شده که مرزهای طنز در آواز را درنوردیدند و به هجو و هزل نزدیک شدهاند. این ریسک فرهنگی شاید در آینده نزدیک نهتنها اشاعه دهنده فرهنگ نباشد، چهبسا مخرب و گیجکننده نیز باشد و ذائقه مخاطب را به سمت استفاده ...
به یاد دارم که هنگام آغاز سال ۱۴۰۰ در فضای مجازی بحث بسیاری بر سر آن بود که آیا امسال آغاز قرن جدید هست یا نه؟! عدهای مصر بودند که بله هست و عدهای هم در تناقض با آنها معتقد بودند که نیست. با خودم گفتم ولش کن. عجله کار شیطان است. سال دیگر با فراخبال به سراغ قرن پانزدهم خواهم رفت و قطعاً آن زمان، جملگی خوانندگان اتفاقنظر خواهند داشت که سر از قرن پانزدهم هجری خورشیدی درآوردهایم.
با خودم گفتم اکنون وقت مناسبی برای تازه شدن نگرشهاست. نگرشهای ما در باب موسیقی. هم سال نو است و هم سدۀ ...
کتاب «عقایدالنساء» یا «کلثوم ننه» نوشته عالم و مجتهد دوره شاه سلیمان صفوی، محمد بن حسین خوانساری معروف به آقا جمال خوانساری یا آقا جمال اصفهانی است. وی از معاریف علمی و فقهی عصر خود بود و در زمره مجتهدین صاحب نام و پرآوازه و دارای کرسی تدریس در حوزههای علمیه عصر خود به شمار میرفت. درباره وی گفتهاند که از شاگردان مجلسی اول بوده و در علوم مختلف ازجمله فقه و کلام آثار قابلاعتنایی بر جای گذاشته است،پدر وی نیز از علمای دوره خود به حساب میآمد و از علامه مجلسی اجازه نقل حدیث داشت. ازجمله نوشتهها و مکتوباتی ...
چکیده
جایگاه زنان در نمایش ایران از دیرباز متزلزل بوده و شاید بتوان گفت زنان به دلیل عدم اجازه حضور در محافل عمومی، به طور رسمی جایگاهی در نمایش نداشتند و مردان با تقلید و زن پوشی نقش زنان را در نمایشها ایفا میکردند. همین امر باعث شد که نمایشهای زنان به اندرونیها و مجالس خصوصی زنانه منتقل شود. واسونکها یا ترانههای عروسی یکی از گونههای نمایش شادیآور زنانه بوده که در برخی نقاط ایران اجرا میشدند. این ترانهها بخشی از ادبیات شفاهی این سرزمین هستند که در آنها زنان بیشتر هنرنمایی کردهاند و مانند دیگر نمایشهای زنانه به بیان امیال، ...
چکیده:
با علم به اینکه هنر نمایش، به دلیل برخورداری از چند هنر، هنر مادر نامیده میشود، لزوم آشنایی کودکان با این هنر، به عنوان یکی از راههای آموزش غیرمستقیم در پرورش حس اعتماد به نفس و رویکرد تربیتی فعالسازی ذهن مؤثر در کودک، مطرح میشود. بازیهای نمایشی بهعنوان یک وسیله مؤثر در تعلیم و تربیت، نهتنها نیازهای روانی کودکان را ارضا میکرده بلکه لحظات شاد و مهیجی نیز برایشان خلق میشده است. بازیهای محافل زنانه یک مرور و یادآوری توأم بااقتدار، برنامهریزی و هدفمند از نقش و حضور زن در خانواده است که با تکرار آن در مجالس زنانه بهنوعی ...
قالی کرمان یکی از مهمترین و زیباترین آثار هنری و از هنرهای کاربردی مردم کرمان در طول قرنهای متمادی بوده است. صنعتی که سالیان دراز، شغل اصلی و منبع درآمد شمار زیادی از مردم کرمان در قالب نقاش و رنگرز و دارکش و بافنده تا تاجر و سرمایهگذار فرش بوده است.
با «افسانه تائبی» که کارشناس صنایعدستی است و پژوهشی در زمینۀ قالی کرمان انجام داده، در خصوص تاریخ معاصر قالی کرمان و وضعیت آن در حال حاضر گفتوگو کردیم. او معتقد است نقش نقاشان در ساخت و خلق فرش کرمان بیش از سایر هنرمندان و دستاندرکاران این اثر هنری، مؤثر ...
طراحی یا نقاشیِ نقش قالی، یکی از مهمترین مراحل خلق این اثر هنری کاربردی است. هنری که بهواسطۀ رکود صنعت فرش، دچار رکود و تکرار شده است. علاوه بر این، بسیاری از طرحهای ارزشمند و تکرارنشدنی فرش که از دههها و قرنهای پیش باقی مانده بود، به دلیل شرایط نامناسب نگهداری، دچار حوادث مختلفی مثل آتشسوزی، ماندن زیر آوار سقفهای فروریخته و حملۀ موریانه و ترده شده و از بین رفتهاند.
در گفتوگو با «اکبر لنگریزاده»، که تجربۀ طراحی نقش قالی کرمان را از سال ۱۳۴۵ دارد، در مورد وضعیت امروز قالی کرمان و دلایل رکود بازار آن، قدیمیهای قالی کرمان، ...
پیشگفتار:
قالی کرمان بهعنوان نماد هنر و صنعت بیبدیل کرمان با نقشهای بدیع و منحصربهفردش و از سویی، موسیقی کرمان با نغمههای بیهمتایش در کنار دار قالی و نقشخوانان و قالیبافانی که انگار خوانندگان و نوازندگان ارکستر قالی هستند، ما را به دیدن و شنیدن تابلوی موزیکال قالی دعوت میکنند. دار قالی همانند یک ساز ابزار با مضرابهایی همچون کلوزار و پاکی و تارآواهایی از جنس گُرت (نخ پشمی) و سرانگشتان نوازندگانی از جنس مهر و ایثار، با ساز و آواز خود، پارتیتوری از جنس بُته و جقه و بادام و برگ میسازد؛ در مسیر این شاخ و برگها، رازهای ناگفتهای ...
به درستی نمیدانم در فراخنای تاریخ، چندمین بهار و نوروز را در پیش داریم؟ اما این را میدانم که هفتاد و پنجمین خزان عمر را پشت سر میگذارم و از ربیعالاول به جمادیآلاخر زندگی میرسم. گاهی که فکر میکنم، دشوار مینمایدم که با همه دلبستگی به حضرت «سایه» در این مورد با او همسایه شوم که «بادبان شکسته زورق به گل نشستهای است زندگی/ در این خراب ریخته/ که رنگ عافیت از او گریخته/ به بن رسیده، راه بستهای است زندگی» زیرا در این هفت دهه زندگی، هرگز راه آن را بسته و به بن رسیده نیافتم، من از نیاکان ...
روزی بود و روزگاری بود. در سالهای نسبتاً دور، یعنی حدود هفتاد سال پیش، زمستان کرمان به واقع فصل سخت و غیرقابل تحملی بود. ساکنان آن شهر عقبمانده و آرام، آن سختی زمستانی را طبیعی میدانستند. چراکه جز آن زمستانهای سخت و پرمشقت، زمستان دیگری را ندیده بودند و تصور نمیکردند که زمستان میتواند راحتتر و قابلتحملتر از آن باشد. در نظر ما زمستان باید سخت میبود و سخت میگذشت. سرمای استخوان سوز آن زمستانها، در غیاب مصرف این همه انرژی امروزی بیداد میکرد. نه برق داشتیم و نه سوختی جز هیزم و «خدم» (پهن گاو) که آن هم در ...
اگر از اغلب محققان و پِژوهشگران حوزه کرمان در خصوص مسائل جغرافیایی این دیار سؤالی شود، بیشک در وهله نخست، به کتاب «جغرافیای کرمان» اثر احمدعلی خان وزیری اشارات خواهند نمود. کتابی که الحق جزو امهات منابع تاریخ محلی این دیار محسوب میگردد و به ویژه با افزودن تصحیحات و تحشیههای زندهیاد باستانی پاریزی، حاوی اطلاعاتی ارزندهای است.
به رغم آنکه در این مختصر قصد تحلیل و نقد این منبع را نداشته ـ و انشاءالله این کار در آینده و از همین طریق به محضر خوانندگان محترم مجله ارائه خواهد شد ـ اما باید به این نکته اشاره نمود که میتوان ...
آذربایجان، کشوری جدا شده از خاک کشور ایران است که در منطقۀ قفقاز قرار گرفته است و امروزه، از سوی خاور به دریای خزر، از شمال، به داغستان روسیه که داغستان نیز از کشور ایران جدا شده است. از شمال غربی به گرجستان، از جنوب غربی، به ترکیه و ارمنستان و از جنوب به خط مرزی آذربایجان ایران محدود است. این کشور، میهن گروهها و دستههای گوناگونی از مردم است که بیشتر آن را مردمی تشکیل میدهند که امروزه، آذری نامیده میشوند و ۹ میلیون نفر از جمعیت کشور مردمان آذری هستند. گذشتۀ تاریخی آذربایجان به هزاران سال پیش میرسد. ...
مهاجرت آن هم از نوع اجباریش سراسر آبستن رویدادهای پیشبینی نشده و پررمز و راز است... این که شاید اصلاً ندانی مقصدت کجاست و تقدیر قرار است چه برایت رقم بزند... برسی به جایی آباد و پذیرنده و یا مجبور شوی باقی عمر سختیهای روزگار را بیش از آنچه که بوده از سر بگذرانی و نسلهای بعد... نسلهای بعد هم گاهی همچنان به راه پیمودۀ آن مهاجری میروند که نمیدانند مقصد نهایی کجاست و قرار است کجا آرام گیری. آتش جنگی که آدمها را مجبور به کوچ و مهاجرت اجباری میکند فقط جنگجویانش را نمیسوزاند... میسوزاند آدمهای بیگناه را... آدمهای ...
شاید از غیرمنتظرههای زندگی باشد... به دانشگاه بروی و با همجنس خودت دوست شوی اما حالا با تغییراتی که شاید روز اول آشنایی فکرش را هم نمیکردی قرار باشد همسرش بشوی. گفتوگوی ما در دفتر سرمشق با زوج جوانی صورت گرفت که شرایطی متفاوت را تجربه کردهاند. شرایطی سرشار از رویدادهای غیرقابلپیشبینی و گاهی بسیار دشوار... شاید دشوارترین قسمتش هم فهماندن موضوع به دیگران و اطرافیان بوده است و به درک درست رساندن آنها که به سختی موضوع را میپذیرفتهاند. شانس بزرگ اما خانوادههای حامی و فهمیدهای بوده است که یاریشان سختیهای بسیاری را آسان کرده است. آقای الف و ...
به جرئت میتوان گفت روانپزشکی یکی از پیچیدهترین و پرابهامترین شاخههای طب است، هرچند نگاهی که جامعه و حتی برخی پزشکان متخصص در حوزههای دیگر به آن دارند، نگاهی تقلیلگرایانه به نظر میرسد. یکی از دلایل مهم سبک انگاشتن آن، این است که اغلب مراجعین برای پذیرش تشخیص و اعتماد به درمان تمایل به ابزارهای کلینیکی و پاراکلینیکی تشخیصی هم چون آزمایش، تصویربرداری و نظایر آن را دارند، در حالی که مبنا و قویترین ابزار تشخیصی در بیماریهای روان در وهله اول «گفتوگو» با بیمار است که در بسیاری از موارد به تنهایی برای تشخیص و شروع درمان کفایت میکند. ...
بیچاره یدالله خانِ ایرانمنش بعد از سالها کارمندی عید یکی از آن سالهایی که هنوز کرونا نبود و مردم سروسامانی داشتند قرار بود که به اتفاق همسر عزیزش سفری به جزیره زیبای کیش داشته باشه تا توی مهمانیها کم نیاره و وقتی همه دارند از کیش و جذابیتهاش حرف میزنند او هم صاحبنظر باشه. لحظه شماریها و شور و نشاط او زمانی به یأس و ناامیدی مبدل شد که باجناق عزیزش از مشهد زنگ زد و قرار شد تعطیلات نوروزی را مهمان آنها باشند. یدالله که مطمئن بود هیچ چیزی نمیتونه اونو از رسیدن به آرزوی دیرینهاش که سفر هوایی ...
یه سال که هَنو بَچّو لِلویی بودیم (سالای اول دبستان) خودِ مادرمون عید دیدنی رفتیم به خونۀ دایی حسین اینا، جاتون خالی ایقد چنگمال و قوّتو و کُماچ و تُخم روزگردون خوردیم که شب دلمون به درد اومد و تا صاب عین اسب تو جامون غلت میزدیم و مادرمون یه پوره عرق شاطره و بومادرون تلخی رِخت وَر حلقمون تا آروم شدیم اما هَمش چشممون به دست و کیسه دایی بود که کی عیدی رِ میارن به در. تا موقع رفتنم هر چی که دَس وَر چشم مالیدیم خبری اَ عیدی نشد که نشد ...
دَم رفتن که شد ایشون سبیلا ...
۱- دبیر کل انجمن استعدادهای برتر ایران گفته است: «از ۸۶ مدالآور المپیاد، ۸۲ نفر مهاجرت کردهاند.»
مَرد میطلبد که از دل این خبر، طنز بیرون بکشد. نمیدانم در قرنهای گذشته، هنگام مهاجرت مدالآوران المپیاد چه ضربالمثلی را به کار میبردهاند. همینطور هاج و واج به اعداد و ارقام زل زدهام و نمیدانم چه بنویسم. مخاطبان خبر اما هرکدام واکنشی داشتهاند.
۲- دختر موبلندی که ناخن لاکزدهاش را به دندان گرفته، نوشت: «چند جلسه مشاوره برای آن چهار نفر بگذارید. ماندن آنها اصلاً طبیعی نیست.»
جوان تیشرت سیاه جواب داد: «حتماً از پرواز جا ماندهاند!»
پلنگ صورتی پاسخ داد: «شاید ممنوعالخروج هستند!»
یک نفر از ...