من دامنه کوه صاحبالزمان و مسجد آن را از روزگاری به خاطر میآورم که برای مردم هم زیارتگاه بود و هم تنها گردشگاه. جز مسجد بارونق آن همه جا کوه بود و دامنهاش تا رسیدن به قبرستان سیدحسین ـ که آن روزها در حاشیه گنبد جبلیه قرار داشت ـ سنگستان بود. یک یا دو حوض سرپوشیده هم بود که از آب باران پر میشدند و تنها منبع آب مورد نیاز زائران و گردشگران بود که باید با ظرفی از سطح آن آب برمیداشتند. نخستین دیدارم از مسجد صاحبالزمان را هم که به خاطر دارم مربوط به سال ۱۳۱۹ خورشیدی ...
روابط عمومی چیست و چه میکند. وظایف، رسالت، کارکرد و جایگاه آن در یک سازمان چیست. برای اینها و سؤالات مشابه صدها پاسخ، کتاب و مقاله وجود دارد؛ اما با وجود همه پاسخها و نظریهها در عمل شاهد شکاف بین نظر و عمل هستیم و نقشۀ راه و استاندارهای واقعگرایانه و بومی شده دراینباره نداریم.
معمولاً ما پیرامون یک موضوع حرف میزنیم و از اهمیت آن ازجمله روابط عمومی سخن میگوییم و کمتر به اصل موضوع میپردازیم.
مرور تاریخچه روابط عمومی در کشور نشان میدهد تکلیفمان با روابط عمومی مشخص نیست. از اسامی متفاوت آن مانند تبلیغات و روابط عمومی، مشاوره و ...
... بارها نوشتهام که کارهای مطبوعاتی من، غالباً در زمینههای ادبیات داستانی و فرهنگ مردم بوده است و همچنین از خوشبختی من بوده است که بیشتر وقتها با روزنامهنگارانی شریف و انساندوست و محترم کار کردهام، نظیر همین افتخار همکاری با نشریه وزین «سرمشق» که اکنون دارم. باری تا آدمی به نحوی مستقیم و رو در روی با مطبوعات و روزنامهنگاران کار نکند، انتقال تجربهها کمی دشوار است. به هر حال در این شماره اجازه بدهید که بنا به دلایل مذکور، یعنی همان پرداختن به ادبیات داستانی، نگاهی به کتاب «قصههای ارگ کهن» اثر جدید محسن علومی داشته باشم، به ...
«به راستی پیرنگ چیست؟» این عنوانِ مقالهای است که مصطفی بیان- داستاننویس نیشابوری- برای این شماره سرمشق نوشته است. پیرنگ؛ شالوده طرح داستان است. عنصری که خط ارتباط بین حوادث داستان را ایجاد میکند و به پرسش «چرا؟» در داستان پاسخ میدهد. مصطفی بیان در نوشتار ۲ هزار کلمهای تلاش کرده تا ضمن تعریف پیرنگ به ارتباط تنگاتنگ بین این عنصر و شخصیتهای داستان و... بپردازد.
«بُزقاب» مجموعه داستانِ مصطفی بیان است که در ابتدای سال ۹۸ منتشر شد. معرفی کوتاهی از این کتاب را نیز در همین بخش خواهید خواند.
«سوئیت» داستان کوتاهی است نوشته «پروین روانبخش» که به ...
لاری براون معتقد است: «اگر شخصیتهایی خلق کنی که به اندازه کافی گیرا و به اندازه کافی واقعی باشند، هر اتفاقی که برایشان بیفتد همان پیرنگ است.»
پیرنگ داستان بهوسیله حادثههای اصلی ساخته میشود. منظور از حادثههای اصلی آن حادثههایی است که پیامدهای مهمی در داستان دارند.
پیرنگ؛ این پرسش را در ذهن خواننده برمیانگیزد: «چرا چنین شد؟» یعنی انگیزه و علت. این انگیزه، اساس کار هر داستاننویس است. در داستان کوتاه «داش آکل» اثر صادق هدایت، خواننده میپرسد: چرا عاشق میشود؛ اما از عشق میپرهیزد؟ برای چه داش آکل نمیخواهد عشق خود را به دختر ابراز کند؟ چرا خود را به ...
-این اسم قدیمی را تو روی من گذاشتی یا پدرم؟ نمیشد به جای ملوک اسمم را بگذارید مرجان، مهرناز یا حداقل مریم؟
- نه من نه پدرت. مادر جانت میخواست اسم خواهر جوانمرگش بماند گفت بگذارید ملوک! ما هم به احترامش گذاشتیم. چه میدانستیم تو شاگرد اول مدرسه با این نمرهها و معدل، عقلت را از دست میدهی و میگویی میخواهم بروم رشته هنر. چه میدانم هنرپیشگی. اگر پدرت زنده بود صدسال دیگر نمیتوانستی اسم هنرپیشگی را ببری. من فلکزده جواب همین عمههایت را بتوانم بدهم خوب است تا چه برسد به غریبهها.
- هنرپیشه! هنرپیشه! مادر هنوز کجا بوده کارگردانی ...
پیش از آنکه شروع به خواندن کنید باید برایتان توضیح دهم که این سلسله مطالب را تقریباً به شیوۀ تداعی معانی نوشتهام. چیزی- از نظر ظاهر البته - شبیه به قصّههای مثنوی و یا نوشتههای همشهری محبوبمان زندهیاد استاد باستانی پاریزی و یا مانند منبرهای علمای شیرینبیان سنّتی که در سخن گفتن خود سِیر مستقیم زمان را رها میکردند و به تسلسل منطقی مطالب، چندان توجهی نداشتند. مرغ اندیشه را در آسمان ذهنشان پرواز میدادند و بیتکلّف و رها از بعضی قید و بندها به سرزمینهای گوناگون میرفتند و بعد از سیاحتی چند در زمین و زمان، به موضوع اصلی ...
۱. عصر جمعه بود. من هم کودکی یازدهساله! پدرم کارمند اداره کل پست استان کرمان بود و برای تأمین مخارج خانواده باید چند شیفت کار میکرد. آن روز عصر هم شیفت کاریاش در باجه پست مرکزی بود. در ساختمانی نزدیک چهارراه ارگ! همان ساختمانی که چندی پیش از ریشه دَرَش آوردند و از آن اداره پر رفتوآمد، تنها، گودالی بهجامانده است.
آن عصرِ جمعه همراه پدر به اداره رفته بودم. بعدازظهر بود که پدر، چند اسکناس به من داد تا از چهارراه ارگ برای ناهارمان دو تا ساندویچ بخرم. ساندویچی؛ کنار سینما «نور» بود. ساندویچها را گرفتم و به تماشای عکسهای ...
حالا همان نوجوان پر شروشوری که گفته بود «میخواهم کارگردان بشوم و فیلمی مثل اخراجیها را بسازم و سینما برایش یعنی امین حیایی» در کنار دوست و همکارش، روی صندلی نشسته و در دو طرفشان، دو معلم قدیمیشان در هنرستان هنرهای زیبا نشستهاند تا دو اثر آخر آنها را نقد و بررسی کنند. یکی فیلم کوتاه «نسبت خونی» که جایزههای متعددی از جشنوارههای معتبر ملی و بینالمللی گرفته و دیگری فیلم بلند «جاندار» که تحسین شماری از منتقدان سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر را برانگیخته و حتی از آن بهعنوان اثری که برای دریافت جایزه «بخش نگاه نو» محق ...
عبدی اوحدی، هنرمند جوان کرمانی به تازگی نخستین آلبوم خود را به نام آدمآبی منتشر کرده و آهنگسازی، نوازندگی و خوانندگی این آلبوم را خودش به تنهایی انجام داده است. اگرچه نخستین اثر اوحدی در قالب راک نواخته شده و تداعیگر موسیقی راک دهه هفتاد میلادی است، اما او خود را محدود به این سبک نمیداند و معتقد است از هر سبک موسیقی میشود چیزی را بیرون کشید که حس خوشایندی را به انسان منتقل کند و حرفی برای گفتن داشته باشد. او علاوه بر تبحر در نوازندگی گیتار الکتریک، دانش موسیقی ژرفی هم بهخصوص در زمینه موزیک مدرن دارد. ...
۱.
در کرانههای رود باستانی هلیل، که از ارتفاعات جنوب کرمان کهن سرچشمه میگیرد و به حوزۀ آبریز جازموریان میپیوندد، از دیر سال مردمانی زندگی میکنند با تنوع اقلیمی، فرهنگی و شیوۀ زیستی که همواره تاریخ، تمدن، ادب، هنر و میراث معنوی ایران زمین وامدار آنهاست. بخش مهمی از این ناحیه را اقلیم «رودبار بزرگ» در برمیگیرد که نواحی رودبار جنوب، فاریاب، کهنوج، منوجان، قلعهگنج بخشهایی از جیرفت و عنبرآباد را شامل میشود. رودبار زمین به دلیل همجواری با استانهای هرمزگان و بلوچستان همواره در تبادلی فرهنگی با این دو ناحیۀ همسایه بوده است. علاوه بر ساکنان باستانی دشتها و جلگهها ...
در این روزگار ملتهب و سطحیپسند و با توجه به دسترسی عموم جامعه به فضای مجازی همه چیز رنگ بیرنگی به خود گرفته است. یکدست شدن و یکرنگ شدن گویی امری است اجتنابناپذیر. اگر سفری را آغاز و از شهرهای مختلف دیدن کنید خانهها و سازهها تفاوت چندانی با هم ندارند و این آغاز نابودی شاخصههای فرهنگ بصری ایرانزمین است که همه ما در آن شریک بودهایم و هستیم.
عرضه محصولات فرهنگی و هنری مناطق مختلف ایران محدود میشود به نمایشگاههایی که هرسال در آستانه عید نوروز برپا میشوند و بازدیدکنندگان در عرض چند روز یک بسته فرهنگی هنری عموماً خوراکی ...
بچه که بودم کوچهها خاکی بودند. درهای خانهها یک لنگه بودند. کلون داشتند. کلیدها چوبی بود. دست میرفت توی یک حفره و کلون را باز میکرد. در که باز میشد دالان تاریکی بود که البته معمولاً یک چراغموشی روی دیوار میسوخت و دو، سه روزی یک بار پدرم چراغ را روغن میکرد. نزدیک به هفتاد سال پیش در کرمان وقتی پسرها پنج، شش ساله میشدند آنها را ختنه میکردند و بعد برایشان یک جشن بسیار بزرگ میگرفتند. عصر روزی که نوبت من و برادر و پسرعمویمان بود، یکتخته روی حوض گذاشته بودند، در باز بود و مردم به خانه ما ...
سن و سالم خیلی کم بود که بُرخورده بودم بین حرفهایها و بزرگان تئاتر کرمان. آنوقتها به اقتضای سن دوست داشتم آدمهای محبوب خودم را در شکل و شمایل خاصی ببینم. چند گروه بودند که هرکدام سلیقه و سبک و سیاقی داشتند و کار میکردند. در بین آنها مرد میانسالی با ظاهری خودمانی و ساده، ریش و موهای بلند، نمایشی را تمرین میکرد و با یک وانت مزدا میآمد و میرفت که معمولاً هم خاکی و داغان بود. زیر بغلش همیشه کتاب بود و نوشته و کاغذ. صدای تمرینشان را از اتاق کناری میشنیدم که یک نفر میخواند: هر که ...
من با آقای مهدی ثانی پنجاه سال است که رفاقت صمیمی دارم. زمانی که من مشغول تجربه کارهای نویسندگان خارجی بودم و بعد از آن به نمایشنامههای ایرانی از نویسندگان مشهور روی آوردم، استاد ثانی نمایشنامهای نوشت تحت عنوان «تاول». این نمایشنامه چیز دیگری بود. همه کارهایم را کنار گذاشتم و کارگردانی «تاول» را با بازیگری استاد ثانی، مرحوم علیرضا خسروی، سیدمهدی و سید مجتبی جعفری و خودم آغاز کردم. «تاول» کار جدیدی بود. سبک خاصی داشت. از فولکلوریک بومی و محلی استفاده شده بود و تئاتر در چند المان ساده برگزار میشد. این تئاتر در هر کجا که اجرا ...
مژگان اربابزاده کارشناسی نقاشی را در دانشگاه باهنر و کارشناسی ارشد همین رشته را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به پایان رسانده و از دانشگاه الزهرا هم مدرک دکترای پژوهش هنر را اخذ کرده. او نزد اساتیدی چون محمد هژبر، مجسمهساز و زندهیاد محمد امام، نقاش تلمذ نموده و تاکنون در چندین نمایشگاه گروهی شرکت داشته و چند نمایشگاه انفرادی از آثارش را نیز برگزار نموده است. او ۸ سال است که در برگزاری «به تماشای بهار» با موزه هنرهای معاصر صنعتی همکاری داشته که همین موضوع موجب گفتوگوی پیش رو با اوست.
«به تماشای بهار» ۱۲ سال است که ...
رضا اکبرزاده فارغالتحصیل رشته نقاشی از دانشگاه باهنر و ارشد تصویرسازی از دانشگاه شاهد تهران است. او در حال حاضر یکی از مدرسان رشته نقاشی دانشگاه باهنر و مدیر گروه بخش هنر اسلامی در همین دانشگاه است. در کارنامهاش سابقهي برگزاری چند نمایشگاه انفرادی و چندین نمایشگاه گروهی را دارد اما به طور کل معتقد است: «هنرمند باید برای خودش کار کند و قرار نیست کسی راجع به کار یک هنرمند نظر بدهد.»
او در «به تماشای بهار» سال ۹۸ جزو هیئتداوران برای انتخاب آثار نقاشی ارسالی بود. در همین مورد با او به گفتوگو نشستیم.
دوست دارم از زبان شما تفاوت ...
به تماشای بهار، عنوان دوازدهمین دوره نمایشگاه گروهی هنر معاصر است که از اسفند ۹۷ تا فروردین ۹۸ در موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان برگزار شد. رویدادی که میتوان گفت سعی در ارائه جریانی دارد که ثمرات آنچه در کوتاهمدت و چه در بلندمدت منتهی شود به معرفی هنرمندان جوان و خلاق درعرصۀ هنر معاصر ایران و مانند بسیاری از رویدادهای موازی خود در اقصی نقاط کشور، شکلگیری چنین رخدادهایی میتواند نشانهای از دغدغهها و حضور امید در پیکره جامعه هنری کشور باشد، از این رو بهتر است که به کیفیت آثار و چگونگی نمایش آنها بپردازیم تا عملکرد نهایی ...
با توجه به موقعیت جغرافیایی ایالت کرمان و معضل همیشگی آب در این منطقه، همواره یکی از مهمترین مسائل این منطقه، آب بوده است، به نحوی که باستانی پاریزی، زندگی و تهیه آب در منطقه کویری همچون کرمان را حماسه دانسته و آورده است: «... در سرزمینی با یک میلیون و ششصد هزار کیلومترمربع وسعت، که یک ثلث آن بیابان فقر است، و یک ثلث آن نیمهخشک و برّی با ده دوازده سانت باران سالیانه و بقیه سرزمینهایی متوسط مثل سایر سرزمینهایی که مردم در آن زندگی میکنند ـ بهراستی، آدمی که از هشت فرسنگ راه یک لوله آب باریک ...
کمی بیشتر از سه سال است که در مجلۀ توانمند سرمشق پیرامون فرهنگ مردمی (عامه) مقالههای پژوهشی مینویسم. درگذران سالها، کوشش شده است، یک روند ویژه در چگونگی نوشتهها باشد. از آغاز در چگونگی پیدایش رویکرد به این بخش از دانش انسانی و کسانی که در این زمینه تلاش کردهاند و پس از آن به منابع مطالعه در این دانش و آنگاه به جلوههای آن و در مواردی در همزمانی با جشنی و سوگی، به آن مورد پرداخته شده است.
بر آنیم که در سال ۹۸ به هنرهای فرهنگ مردمی بپردازیم. چندی پیش مجلۀ ستاره کرمان در گفتوگویی دوستانه باخانم ...
سال ۱۳۹۸ هم برای ما ایرانیها آغاز شد در حالی که پس از گذر از یک سال نسبتاً پراسترس، نشانهها از بهبود اساسی عوامل اقتصادی استرسزای سال قبل خبر نمیدهد. در حقیقت شرایط چندان تغییری نکرده است و قاعدتاً بحث تحریمها همچنان سایه خود را بر سر اقتصاد ایران حفظ کرده است و دقیقاً مشخص نیست که با این وضعیت کشتی اقتصاد ایران در سال جدید به کدام سمت خواهد رفت. در این حال سال نود و هشت برای ایرانیها با یک پدید طبیعی خسارتبار هم همراه شد که افکار عمومی را در روزهای آغازین سال به خود معطوف کرد. ...
تعداد زیاد مراجعان به اداره امور سرپرستی کرمان نشان میدهد که حجم کار زیادی برای انجام دادن وجود دارد. زهرا مهدی زاده دادیار امور سرپرستی در کرمان و فعالیت او و همه خانمهایی که در سیستم قضایی مشغول به کار هستند نشان میدهد که طی سالیان گذشته توانایی خود را بهخوبی نشان دادهاند. جایی که تفاوتهای جنسیتی بهتدریج رنگ باخته و خانمهایی که پایه قضایی دارند در کنار مردان امور قضایی مردم را حل و فصل میکنند. گفتوگو در مورد کارهایی که در امور سرپرستی انجام میشود و جایگاه و نقش خانمها در حوزه قضایی محور گفتوگوی ما با وی ...
پیش از این وقتیکه صفحه حوادث روزنامهها را میخواندیم با حوادثی که برآیند خشم و خشونت است، روبهرو میشدیم، امروز همه ما هر روز در کانالها و صفحات مجازی در معرض اخبار گوناگون و متعدد از انواع خشونت قرار داریم؛ این خشونتها واقعی است و زندگی و رفتار ما را تحت تأثیر خود قرار میدهد. آنقدر خشونت در جامعه ما رایج و عادی شده که به اولین واکنش ما در تعاملات روزمرهمان تبدیل شده است. خشونت انواع متعددی دارد از خشونت کلامی و فیزیکی و رفتاری، تا تقسیمبندیهای دیگری مثل خشونت علیه کودکان و زنان، خشونت خانگی و خشونت در ...
چند وختی بود که دلم یه گوشیو هوشمندی میخواست. چون هرجا میرفتم و وَر هرکی نِگاه میکِردم، از بچه و بزرگ یکی به دستش بود.
ای آخرونیا دِگِه کار به جایی رسیده بود که مادرزنو مِنَم خودِ ای سنّ و سالش یه گوشی هوشمندی همسِرِ یه پَرکه آجری اِستونده بود و یکسر سرش تو گوشی بود و بازی میکِرد. البته ِمنَم یه خوردویی پول پِسِلو۱ دُشتَم و میتونِستمَ بخرم ولی اجازه نِدُشتم. خداوکیلی شُغزَمّه۲ من نِشِن که فکر بُکنِن مَ- از زنم میترسیدم یا میباسته از او اجازه بِستونَم. راستش وِژدانم اجازه نمیداد. همهاش میگُف: نامَردی هسته که تاوختی یه النگویی ...
همزمان با آغاز سال خوک، سمیناری با حضور برخی از موشهای فرهیخته پایتخت در محل سالن زیرزمینی تئاتر شهر که از مجللترین سالنهای موش نشان کشور است برگزار شد.
در این میزگرد که با حضور اثرگذارترین موشهای کشور چون بزرگان قبایل موشهای صحرایی، فرهیختگانی چون موشالموک خرمایی، دکتر موش آزمایشگاهی زاده و... برگزار شد، حاضران به بیان جدیترین موضوعات مطروحه درباره مسائل زیرزمینی کشور پرداختند. این نشست با موضوع «چگونگی مبارزه با بلایای طبیعی و غیرطبیعی» برگزار شد. در زیر گزارش این میزگرد را میخوانید.
سالن همایش با پردههای اولوان و تصاویر نخبگان مزین شده و حاضران با نظم و ترتیب خاصی ...
۱. در بیان معنی
خرواربندی بر وزن پرواربندی و آن تیمار و تعلیف و تعلیم خر برای استفاده از گوشت آن بهمثابۀ دیگر انواع دام سنگین است. در خروار بندی توجه به نیازهای روحی و روانی خر علاوه بر جو و یونجه و کاه واجد اهمیت بوده و لازم است در رژیم و برنامۀ معمول غذایی بحث هویت بخشی و ارتقاء فرهنگ اجتماعی او مدنظر قرار گرفته و از هر طریق ممکن ترتیبی اتخاذ گردد که این حیوان بتواند کهنالگوی سنتی خود را بهعنوان یک مرکوب فراموش نموده و در نقش شخصیت جدید، خود را بازشناسی نماید. متأسفانه با گذشت قریب ...