ماهنامه فرهنگی، اجتماعی سرمشق
ماهنامه فرهنگی، اجتماعی
سال نهم :: شماره هفتاد :: مهر و آبان ۱۴۰۲
ماهنامه فرهنگی، اجتماعی سرمشق
[سرمشق]
به دنبال شادی‌های از یاد رفته

دیری به شوق دیدن فردا گریستم

فردا چو شد

به حسرت دیروز زیستم

دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

روزگار غریبی را می‌گذرانیم، از وضعیت موجود ناراضی هستیم اما لبریز از صبر و سکوت شده‌ایم، سیاست‌های مدیریتی ناکارآمد و ناتوان، تصمیمات عجولانه و احساسی، رفتار بسیار نامعقول تعدادی از مسئولان و عده‌ای از نمایندگان و و و... همه را عصبانی و کلافه کرده است، بی‌هیچ امیدی به اصلاح امور! این حجم از مشکلات و مصائب اقتصادی، گرانی‌های بی‌امان، تورم اقتصادی بالا ۵/۵۵ درصد (که ما را در جایگاه ششم جهان قرار داده است) که بر سر مردم آوار شده است دور از انصاف است، هیچ اتفاق ...

ما مردمی هستیم شایستۀ خبرهای خوب...

آخرین باری که مردم ایران به یک شادی جمعی رسیده و از شادی به خیابان‌ها آمده‌اند کی بوده؟ آخرین خبری که از رسانه ملی پخش شده و ملتی به نام ملت ایران را چنان ذوق‌زده کرده که غم‌هایشان را حتی برای مدتی اندک فراموش کرده‌اند چه زمانی بوده است؟ آخرین باری که از یک مصوبه مجلس یا تصمیم هیئت دولت خوشحال شده‌اید و پیش خود گفته‌اید این تصمیم و مصوبه می‌تواند زندگی ما را بهتر کند کی بوده است...؟ این‌ها را پرسیدم که بگویم گویی دلمان پر از غمی است که کسی توان عوض کردن رنگ آن را ندارد. حتی ...

ابر چشمم بر رُخ از سودای دل سیلاب داشت

غیاب در این سرزمین سرگذشت ماندگاری دارد کسانی که رفته‌اند، حذف شده‌اند، حضورشان کم‌رنگ شده است و...

غیبت را فقط در مرگ نبینیم، ما در این سرزمین زنده‌های غایب فراوانی هم داشته و داریم، صداهای غایب، چهره‌های غایب، صداهایی آسمانی که جان می‌دادند و روح‌افزا بودند همه به‌راحتی به محاق رفتند و چه بی‌مهری‌هایی با مردمان از این غیبت‌های طولانی و دل‌آزار!

غیبت‌هایی که گاه شکستمان می‌دهد و خردمان می‌کند.

امروز از غیبت کسی رنج می‌بریم که جای خالی‌اش سالیانی رنجمان داده است، بخت این را هم نداشتیم که امید بازگشتی داشته باشیم.

محمدرضا شجریان ۱۰ سال در ایران نخواند، نگذاشتند بخواند، دریغشان آمد ...

[ادبیات]
مدرسه؛ جولانگاه سادیسم آموزشی

سال پیش در چنین روزهایی، ویدئویی دیدم از بازدید بطحایی وزیر پیشین آموزش و پرورش جمهوری اسلامی از مدرسه‌ای در تهران. وزیر به دانش‌آموزان پیشنهاد بازی می‌دهد و می‌پرسد «اگر باختید چی؟» یکی از دانش‌آموزان پاسخ می‌دهد: «ما که همه چیز را باختیم این هم رُوش.»

وزیر جملۀ دانش‌آموز خردسال را با صدای بلند تکرار می‌کند و با همراهان می‌خندد، هرچند خودش می‌گوید بعدها فکر کردم که چرا...؟

این که وزیر همان ابتدا فاجعه‌ی نهفته در این پاسخ را درنیافت و بعد به فکر فرورفت جای شگفتی نیست. او و هم‌نسلان و هم‌فکرانش کدام فاجعه را به موقع دریافتند که این یکی ...

«کتاب» در حال انقراض است؟

یک گمان و پیش‌بینی رایج این است که کتاب به شکل فیزیکی و کاغذی که در طول تاریخ کم‌و‌بیش بدون تغییر باقی مانده، به‌زودی از قفسه کتابخانه‌ها و رف و تاقچه خانه‌ها رخت برمی‌بندد و جایش را به ابزارها و نمودهای دیگری می‌دهد. آیا با گسترش و کاربرد تکنولوژی‌های نوین، کتاب به یک خاطره و نوستالژی کتاب‌خوان‌ها تبدیل می‌شود؟

راستش شواهد زیادی داریم که این گمانه را تقویت کنند. مثلاً منسوخ شدن آلبوم‌های عکس که شکل و شمایل کتاب را داشتند و به‌نوعی کتاب مصور بودند که به جای متن تعدادی تصویر به حافظه خود سپرده بودند. از آن‌سو در ده‌/‌ ...

بازگفت‌هایی از کتابخانه ملی کرمان

بازگفت‌های خود را بفرستید:

dastanshool@gmail.com

کتاب مهم‌ترین شکل رسانه‌ای تمدن و فرهنگ بشری تا آستانه عصر هوشمندی دیجیتال و حکم‌فرمایی شبکه‌های اجتماعی بوده است؛ هنوز هم کتاب معیار سنجش عمق اثرگذاری و اصالت حقیقت و واقعیت داده در نظر گرفته می‌شود. بر این پایه می‌توان گفت کتابخانه‌ها گسترده‌ترین دارایی هر شهر و شهروندی هستند که معمولاً چکیده‌ای دریاگون از تاریخ و حقایق جهان را در خود جای داده‌اند.

اهمیت کتاب، کتابخانه‌ها و سرانه مطالعه در توسعه اجتماعی در پژوهش‌های مختلف بررسی و تأیید شده است؛ اما آنچه که کمتر به آن پرداخت شده است بازگویی رابطه شخصی افراد با این عمیق‌ترین و ...

[سینما]
گفت‌وگوی چشمانِ گُدار و اُرول

«آلفا ۶۰» در اولین دیالوگ «آلفاویل» با صدای گوش‌خراش خود می‌گوید: «مواقعی وجود دارد که واقعیت برای ارتباط شفاهی بیش از حد پیچیده است؛ اما افسانه قالبی به آن می‌بخشد که به‌واسطۀ آن در سراسر جهان فراگیر می‌شود.» «ژان ‌لوک گدار» برای اولین و آخرین‌ بار قدم در دنیای افسانه و تخیل می‌گذارد و در جهان‌شمول‌ترین حالت ممکن، داستان غلبۀ نور بر تاریکی در شهر عاری از احساسِ «آلفاویل» را با زبان سینمایی خودش بازگو می‌کند. حقیقت برآمده از «آلفاویل» به حدی فراگیر است که می‌توان آن را با بسیاری از داستان‌های کلان‌شهر علمی‌ــ‌تخیلی مقایسه کرد، اما ارتباط این فیلم ...

افسانۀ واقعیِ کتاب‌سوزی

«فیلم ساختن یعنی بهتر کردن واقعیت و ترتیب دادن واقعیت مطابق خویش»

تروفو

«فارنهایت۴۵۱» اثر «فرانسوا تروفو» فیلمی اقتباسی از رمانی با همین نام به نویسندگی «ری داگلاس برادبری» با موضوع ممنوعیت و سوزاندن کتاب است. صاحبان ماشین و تکنولوژی که عطرشان بوی نفت است و عشق‌‌شان سوزاندگیِ آتش تا دمایِ ۴۵۱ درجه فارنهایت. رنگ مطبوعشان خاکستر کتاب‌های سوخته شده و سیاهی ذغال مانده از آن؛ لطفشان رهایی جامعه از چالش‌های فلاسفه و هدف‌شان آرامش از پریشانی و تسلی خاطرشان زدودن نگرانی سیگاریان از آگاهی آسیب‌های سیگار؛ پس کتاب را تا دمایی که دیگر هیچ از آن نماند ۴۵۱ درجه فارنهایت می‌سوزانند. ...

ساز سلطه؛ رقص شورش

«نیک که بنگریم به‌راحتی قبول می‌کنیم که فیلم‌ها مانند ساختمان‌ها، کتاب‌ها و سمفونی‌ها هستند، مصنوعاتی ساختۀ بشر، برای منظورهای بشری.»

با نگاهی گذرا به کارنامۀ سینمایی «امیر نادری» می‌توان دریافت که فیلم‌های «دونده» و «آب، باد، خاک» (برندۀ جایزۀ بالن طلایی جشنوارۀ سه قارۀ نانت در سال‌های ۱۹۸۵ و ۱۹۸۹) و فیلم «انتظار» (برندۀ جایزۀ جشنوارۀ بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان کن در سال ۱۹۷۴) به دلیل دریافت این جوایز معتبر، در بین عموم مخاطبان سینمای ایران اقبال بیشتری داشته‌اند. «سازدهنی» نیز به دلیل مضمون و ساختاری که در راستای «رئالیزم اجتماعی» سینمایی به نمایش می‌گذارد، اثر قابل بحثی است. از ...

[موسیقی]
حافظ پرده‌دار موسیقی

موسیقی گونه‌ای از رفتار آدمی است. نمونه فاخر این هنر ریشه در الهام و کشف و شهود دارد و به این واسطه تعالی‌بخش، آرام‌گر و درمان‌گر است. این موسیقی متعالی نردبانی است برای رسیدن به عالم معنا. کسی که از این هنر پرهیز می‌کند آنقدر در مرداب جهل و تعصبات فرو رفته است که از درک و فهم این ودیعه الهی عاجز است. قرن‌های متمادی کشور ما درگیر تاخت و تاز بیگانگان بوده است. جالب اینکه متجاوزینی که با هدف نابودی فرهنگ و هنر و تمدن این مرز و بوم هجوم آوردند خود در عظمت آن حل شدند. نخبه‌های ایران ...

یاد آن سرو

نخستین بار در سال ۱۳۶۴ خدمت استاد داریوش برهانی رسیدم. قبل از آن محضر استاد محمد صدیق را درک کرده بودم. به همراه یکی از دوستان پدرم به نام آقای مجیدی که خود از هنرجویان استاد برهانی بودند به دیدار استاد برهانی رفتیم. ایشان با روی باز استقبال کردند. پرسیدند چیزی نواختی؟ گفتم بله چند آهنگی بلدم. گفتند بزن بشنویم. یکی از آهنگ‌ها را نواختم. کلی تشویقم کردند. هنوز صدای آفرین آفرین ایشان در گوشم هست. کلی به ادامه موسیقی دلگرم شدم و همان روز اولین مشق تار را از ایشان گرفتم. هفته‌ای دو بار برای کلاس به دیدارشان می‌رفتم. ...

شهروندانِ کشورِ شجریان

اگر جهان را همچون یک آکواریوم تصور کنیم که با تعبیۀ دریچه‌‌های گوناگون بر آن امکان تماشای داخلش فراهم آمده باشد، در حالت عادی آدمی به سبب محدودیت‌‌هایی گوناگون که او را در بر گرفته است فقط می‌‌تواند از دریچه‌‌هایی محدود به نظارۀ جهان بایستد. وضعیتی که «مِری میْجلی» نام آن را «زیست آکواریومی» می‌‌گذارد. الگوی زیستِ آکواریومیِ انسان مانع از آن است که امکان تماشای همه‌‌جانبۀ پهنۀ هستی برای نوعِ بشر فراهم آید. علم و هم‌‌خانواده‌‌هایش می‌‌توانند دریچه‌‌هایی به گسترۀ هستی بگشایند اما تصور اینکه صرفِ وجود چنان دریچه‌‌هایی، به صورت انحصاری، مجالِ نگریستنی کُل‌‌نگر را برای انسان فراهم ...

[تئاتر]
فراتر رفتن از شخصیت‌های نمایش

جامعه، هنر را انعکاسی از آنچه در جهان اتفاق می‌افتد و نیز انواع شخصیت‌هایی که مردم را به تصویر می‌کشند می‌داند. درنتیجه، انتظار دارد که تماشاگر مدرن فراتر از قرار گرفتن در جریان تجربیات هنرمند، خود معنای این تجربیات را برای خود تفسیر کند؛ بنابراین نقش همذات‌پندارانه تماشاگر مدرن کاهش یافته است، زیرا او دیگر یک شرکت‌کننده منفعل نیست که در سالن تئاتر یا سینما نشسته باشد و صرفاً یک اثر هنری را تماشا می‌کند، در عوض مجبور است نقش فعالی برای یادگیری از آثار هنری به عهده بگیرد تا برای خودش و کل جامعه تغییر ایجاد کند. حالا منظور ...

شورش علیه دیگران

در پایان قرن نوزدهم، ناتورالیسم به شورشی علیه دیگر نحله‌های پیشین تئاتر تبدیل شد و تلاش کرد هر آنچه که جهان تصور می‌کرد درست است را از بین ببرد. ناتورالیسم به نوعی انقلاب انسان بود. با این حال، رنسانس و تحولات فرهنگی، اقتصادی، علمی و حتی سیاسی تاثیر قابل توجهی بر این گرایش داشتند و بدون آنها ناتورالیسم نمی توانست در تئاتر توسعه یابد. در قرن شانزدهم و دوره رنسانس، تئاتر الیزابت پدید آمد که دو نمایشنامه‌نویس مشهور حاصل این دوره بودند؛ ویلیام شکسپیر و کریستوفر مارلو. نمایشنامه‌های اولیه این دوره تقریباً در همه جا اجرا می‌شد، عمدتاً در حیاط‌ها ...

من جادو می‌خواهم

«من واقعیت نمی‌خواهم. […] من […] جادو می‌خواهم!» (ویلیامز، اتوبوسی به نام هوس)

این نقل‌قول بلانش دوبوآ در نمایشنامه اتوبوسی به نام هوس اثر تنسی ویلیامز است. در این نمایشنامه دو جهان که توسط دو شخصیت بلانش و استنلی تجسم یافته‌اند، با هم برخورد می‌کنند. این تضاد بین نگاه رئالیستی و نگاه رمانتیک به پدیده‌ها در کل نمایشنامه قابل مشاهده است، از صحنه‌ای به صحنه دیگر افزایش می‌یابد و در صحنه تعرض استنلی به بلانش به اوج خود می‌رسد. پس از این صحنه شاید بتوان فکر کرد که دیدگاه واقع‌گرایانه پیروز می‌شود، اما به نظر من رفتن بلانش و بازی‌اش، همچنان ...

[تاریخ]
خروش نافرجام

از آنجایی که موضوع این شماره مجله سرمشق به «نقش فرهنگ در رفتارهای اجتماعی» اختصاص یافته است، بد ندیدیم در همین رابطه، به دو شورش مهم تاریخی کرمان در دوره قاجاریه که به‌رغم آن که در بروز و شدت گرفتن آن، عوامل متعدد سیاسی، اقتصادی و مذهبی دخیل بوده، اما بی‌شک بخش عظیمی از آن به عوامل اجتماعی و به‌ویژه فرهنگ رایج در بین غالب اقشار جامعه، یعنی کارگران شال‌بافان کرمانی برمی‌گردد.

دو شورش این دوره در واقع بر شانۀ کارگران شال‌بافی شکل گرفت که قشری رنج کشیده در گذر ایام بودند، با خشمی فرو خفته در گلو که در کشمکش ...

محلۀ شهرِ کرمان

بی‌شک از آنجایی که مسائلی چون وقایع و رخدادها، کشمکش و برخورد حکومت‌ها و دیگر عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، شکل‌دهندۀ تاریخ یک منطقه و کشور می‌باشند؛ محیط جغرافیایی نیز در پیدایش تمدن‌ها و حوادث تاریخی، تأثیر و نقش به سزایی ایفا می‌نماید. همان‌گونه که «ویل دورانت» معتقد است: «جغرافیا، زادگاه تاریخ است»، از این رو شناخت دقیق و تبیین جایگاه یک قوم و ملت در طول تاریخ، بستگی مستقیم به محیط اجتماعی آن دارد و به تعبیر دیگر، شناخت دقیق‌تر از یک شهر و سرزمین زمانی حاصل می‌گردد که اشراف کاملی در خصوص هر منطقۀ آن حاصل گردد ...

[فرهنگ]
در ستایش زندگی

همۀ دیوان حافظ درس خویشتن‌داری مثبت است. مبارزه با ریاکاری و زهد دروغین، مبارزه با تظاهر دروغین، مبارزه با چاپلوسی‌ها، مبارزه با ستم دینی مبارزالدین بر مردم و زنده کنندۀ یادگارهای فرهنگی کهن و فرهنگ ایرانی بنیادین که پس از شاه نامه در این زمینه برترین است. نه چون بسیاری از صوفیان و عارفان زهدزده و اسلام زده، مردم را به ناامیدی و بیزاری از هستی و جهان می‌کشاند و نه می‌خواهد از زندگی و جهان فرار کند یا مردم را به فرار از واقعیت راه نماید.

حافظ پاس دار فرهنگ کهن و جنبه‌های انسانی و بالندۀ فرهنگ ایرانی است در ...

فرهنگ‌عامه

دربارۀ فرهنگ:

برای این‌که به بازتاب فرهنگ بر رفتار و زیست اجتماعی بپردازیم، نخست برآنیم که قدری به خود فرهنگ و ریشه و معنای آن و زمینه‌های پیدایش و دگرگونی آن بپردازیم.

نظریه‌های بسیاری تا کنون دربارۀ فرهنگ و زمینه‌های پیدایش آن در زندگی و روند حیات انسان و جامعه داده شده است؛ مانند اثری که ویژگی‌های اقلیمی، سرگذشت تاریخی، ساختمان وجودی انسان، محیط و ویژگی‌های طبیعی و اقتصادی، یا عواملی دیگر بر فرهنگ و چگونگی شکل‌گیری آن داشته است؛ بنابراین، در آغاز برای روشن شدن مبحث مورد بررسی ما، به این مورد می‌پردازیم.

از میان آن موارد یادشده، تجربه‌ها، جست‌وجوها و شرایط ...

[جامعه ]
زندگی سیاسی از دیدگاه هانا آرنت

در این درس‌گفتار می‌خواهم دربارۀ هر دو کتاب «وضع بشر» و «خاستگاه تمامیت‌خواهی» صحبت کنم. با برخی مفاهیم کتاب «وضع بشر» آغاز می‌کنم. از نظر آرنت مهم است که دربارۀ «وضع بشر» صحبت کنیم نه «ماهیت بشر». چرا که انسان فاقد ماهیت وجودی ثابت در طول زمان است، ما بر محیطمان تأثیر می‌گذاریم و در ارتباطی دوطرفه از محیط تأثیر می‌پذیریم.

ماهیت بشر فاقد جوهره‌ای بنیادین است چرا که ما همواره در حال شکل‌دادن محیطمان هستیم و توسط محیط شکل می‌گیریم. همۀ ما در وضع بشریِ یکسانی سهیم هستیم، اما هیچ نوع نگاه از بالا و فراتاریخی به ماهیتی تغییرناپذیر وجود ...

شکل و شمایل بی‌فرهنگی

آن هنگام که بهرام بیضایی می‌گوید «ما آن چیزی هستیم که تولید می‌کنیم» حتماً منظورش هنر بوده است. اگر از این منظر به هنر که محصول نهایی فرهنگ است، بنگریم، درخواهیم یافت که نسبت به بیست سال پیش، دچار افول محسوسی شده است. کارهای هنری بیشتر به همت تک‌چهره‌ها و با هزینه‌های شخصی صورت می‌گیرید. فرهنگ‌سراها رونق سابق را ندارند؛ خانهِ جوان به یک مقر نظامی تبدیل شده است. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که با نیتی اهورایی تأسیس شد و زمانی نخبه‌هایی همچون عباس کیارستمی و بهرام بیضایی و نورالدین زرین کلک و مستعدترین موسیقی‌دانان را در خود ...

مملکت بی‌قانون نیست...

مقدمه

مملکت قانون نداره! جمله‌ای که زیاد از سمت مردم به گوش می‌رسد. گویی که تمام کائنات دست به دست هم داده است تا حقی از ایشان ضایع شود، اما به‌راستی آیا قضات در مقام قضاوت علم غیب دارند که نیت درونی افراد را متوجه شوند یا اینکه زمان کافی دارند که تحقیق و بررسی کامل و میدانی در مورد موضوع دعوای مطرح شده انجام دهند. در واقع این‌طور باید گفت که مملکت قانون دارد، اما شما سراغ متخصص قانون نرفته‌اید! و گمان کرده‌اید که با چند جمله صحبت عامیانه و مشورت با پسرخاله و عمو و دایی می‌توانید از حق ...

[مبل راحتی]
شاهدی بودم که از آینده ظهور کردم

کتاب «جنایت خیابان گاندی ساعت پنج عصر» در مورد سمیه و شاهرخ است همان جنایتی که در دی‌ماه هزار و سیصد و هفتاد و پنج در خیابان گاندی خانه شمارۀ نوزده رخ می‌دهد. با همکاری شاهرخ خواهر و برادر کوچک‌تر سمیه با دستانش خفه می‌شوند، سن‌شان کم است و عاشق همدیگر هستند، خانواده‌ها اجازه نمی‌دهند ازدواج کنند و آن‌ها تحت تأثیر شرایطی که داشتند به بهانه ازدواج نکردن انتقام می‌گیرند.

ماجرا به‌صورت رسانه‌ای توسط روزنامه‌نگار مطرح یکی از روزنامه‌های سراسری بازتاب زیادی پیدا می‌کند.

«مهراوه فردوسی» نویسنده کتاب با این ماجرا در سن یازده سالگی روبرو می‌شود آن‌هم در شهر کوچک ...

هولناک‌تر از آ گاتا

«وقتی نخستین بار نام «آگوتا کریستف» را شنیدم فکر کردم اهالی اروپای شرقی به اشتباه «آگاتا کریستی» را آگوتا کریستف می‌خوانند؛ اما طولی نکشید که فهمیدم نه‌تنها آگوتا، آگاتا نیست بلکه وحشتی که آگوتا خلق می‌کند هولناک‌تر از آگاتا است.» این جملات را «اسلاوی ژیژک»، فیلسوف شهیر اسلوونیایی در وصف آگوتا کریستف و آثارش گفته است. خودش هم اعتقاد داشت آثارش خیلی جدی هستند، خیلی ناراحت‌کننده و بیش از حد غمگین. با این همه باور داشت زندگی واقعی از آثارش هم تلخ‌تر است و او برای اینکه مردم بتوانند رمان‌هایش را بخوانند از تلخی‌شان کم کرده است.

کریستف در ۱۹۵۶ میلادی ...

جهان با خودش به سازش نرسیده

۱- جهان هنوز با خودش به سازش نرسیده، مردم هنوز قلب‌هایشان اسیر حماقت‌هایشان است که جنگ راه می‌اندازند.

جنگ برای دو وجب خاک بیشتر... سیاستمداران از پس آرامش مردم کشور خودشان هم برنمی‌آیند آن‌وقت دلشان خوش است که فقط خط‌های مرزی‌شان را بیشتر کنند... اه اه و هزاران اه که چه بهتر می‌بود اصلا هیچ مرزی وجود نداشت جهان یک واحد و یک تن می‌شد اصلا کشوری نبود همه با اسم دنیای بدون مرز زیست می‌کردند این‌چنین همه از جنس یکی شدنشان برای ابد لذت می‌بردند این مرزهایند که فاصله می‌اندازند میان آدم‌ها و فقط رنج برای هم می‌خرند... جهان بدون ...