آنهایی که بیماری اتک پانیک و رنج سنگین آن را درک کردهاند بهخوبی میدانند که زندگی در شرایط عادی، با همه مشکلاتش بسیار قابلتحمل و حتی گواراست. بله! کافی است دچار حملات پانیکی نباشید تا زندگی، زندگی باشد. بیماری پانیک یکی از اختلالات روانی است که در آن افراد تجربههای شدیدی از ترس، نگرانی و اضطراب را تجربه میکنند. این اضطراب به طور ناگهانی شروع میشود و باعث میشود فرد احساس میکند که دچار حمله قلبی یا مرگ ناگهانی خواهد شد. علائم بیماری پانیک شامل تنگی نفس، سرگیجه، تعریق، لرزش بدن و درد عضلانی است و فرد در شرایطی قرار میگیرد که احساس میکند ...
ابتدا از اینجا آغاز کنیم که از کهنترین ایام تاکنون، زیستن با درد و رنج همراه و همپا بوده آنطور که در کلام خدا نیز آمده است که: «ما انسان را در رنج «درد» آفریدیم...»
به روزگار اخیر نیز که نگاهی گذرا داشته باشیم، مشاهده میشود که مثلاً شوپنهاور بر این باور بود که تراژدی انسان به محض تولد او شروع میشود.
در بیان اهمیت وی گفته شود که شوپنهاور استاد نیچه، معتقد بود که جهان سرشار از ارادههای معطوف به زیستن است. نیچه گامی جلوتر نهاد و گفت که این اراده، معطوف به قدرت است.
به عبارتی در جهان، قدرتمندان نه فقط ...
نخستین مواجهه خیلی از ما با رنج شاید به کتابهای درسی و شعر «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود» در کودکی میرسد. حالا هستند بسیاری از کودکان که به مدرسه نرفته جملاتی به زبان میآورند و در ذهنشان چیزهایی میگذرد که مشخص است خیلی زودرنج را میشناسند. رنجها میکشند اما از گنج خبری نیست. این شعر ضربالمثل شده نیز برایشان ترجمه دیگری دارد وقتی رانت و تبعیض مسیر خیلیها به سوی گنج است.
کودک امروزی پایش را که میخواهد از خانه بیرون بگذارد به مهدکودک و پیشدبستانی و مدرسه برود. بیش از استعداد و نتیجه تستهای ورود به مدرسه، موجودی حساب بانکی ...
خبر داشتم که مجیدَل، زن شمر را گرفته ولی هفتهشت سالی میشد او و بقیه بچهها را ندیده بودم. وارد روستا که میشویم اول مجیدل را میبینم. ناخواسته خندهام میگیرد؛ سبیل کلفت گذاشته است. بعد اشک توی چشمم داغ میبندد. زیر درخت توت سیفالله وایستاده. پاک خراب شده. سیاه. شغالی شده که شاغولهایش کش آورده. نمیدانم چرا برایش بوق نزدم. علیآباد پاک عوض شده؛ به جز حال و هوای همین دهه.
«هر که دارد هوس کربلا بسمالله!» پیرمرد کَلمراد میخواند و هیچکس محلش نمیداد. تقصیر خودش بود. آخر حاضر نبود توی بلندگو بخواند. قدیمی بود. ولی من و مجیدَل و وحیدَل ...
با تأملی در شعرهایی که از دوستان جوان اهل بم، در این صفحه آمده است، پیش از آنکه نکتههایی دربارۀ شعرهای هرکدام از این شاعران محترم، در میان آید، واقعیتی خرسندکننده این است که شعر این دوستان نشان میدهد که این شاعران تلاش کردهاند به نگاه و زبان خود نزدیک شوند، این تلاش از این جهت ارزشمند است که در آسیبشناسی شعر شاعران جوانتر در سالهای اخیر، ترفندی غیرخلاقانه میبینیم؛ یعنی در بسیاری از آثار، همسانیهای فرمی و زبانی و بلاغی دیده میشود؛ بهگونهای که وقتی شمار زیادی از این شعرها را که به قلم شاعران گوناگون پدید آمدهاند، میخوانیم ...
میخواهم از یک تکنیک اسرارآمیز خاص و مدرن از متن رواییِ پرداختهشده توسط فخرالدین اسعد گرگانی پرده بردارم؛ اینکه چطور این نویسنده با تکنیکهای منحصربهفرد شخصیتپردازی، بیآنکه خود را به زحمت توصیفهای عریض و طویل رفتاری و اخلاقی نقشپردازان داستان بیندازد، آنها را در موقعیتهای مختلف صاحب هویت میکند و تا منزلتِ پروتوتیپ شدن (۱) ارتقاء میدهد و با تغییرات مداوم و متنوع زاویهدید و استفادۀ بهینه از امکانات روایتپردازی، احساسی که به خواننده اعطاء میکند چیزی جز آزادی و امنیت روانی نیست.
بارها پیش آمده که با وجود شنیدن تمام جزئیات مربوط به داستان «ویس و رامین»، سرانجام عاجز بودهایم ...
چندی پیش «ابراهیم گلستان» یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین فعّالان حوزۀ فرهنگ و هنر این مرز و بوم درگذشت. گلستان با وجود اینکه عمری به درازای قرنی نفسگیر از تاریخ ایران داشت، اما سالهای زیادی را کُنج قصرِگوتیکِ خود در بولنی، غرب ساسکس انگلستان به انفعال گذرانید- واکاوی دلیل آن، فرصتی دیگر میطلبد- ولی این مسئله اصلاً از پرباری کارنامۀ کاری او نمیکاهد؛ به عقیدۀ نگارنده، ارزش و تأثیر بازۀ زمانی فعّالیت او تا حدی بود که اگر همچنان ادامه مییافت، احتمالاً روزی اندیشه، سبک و نگاه «ابراهیم گلستان» در ایران تبدیل به مکتبی هنری میشد.
زندگی «ابراهیم گلستان» ارتباطی جدایی ...
در لغتنامۀ «دهخدا» برای معنای کلمۀ «مهاجرت» نوشته شده: «ترک کردن دوستان و خویشان و خارج شدن از نزد ایشان یا فرار از ولایتی به ولایت دیگر از ظلم و تعدی». اکنون میان علاقهمندان به سینما در شهرستانها و بهخصوص شهری همچون کرمان، شنیدن این معنا بیان وضعیت آشنا و قابل لمس هر روز است. چرا ما دوستان را ترک کرده و از نزد ایشان خارج میشویم؟ خارج شدن از ایشان به دلیل ظلم و تعدی است یا بیکفایتی مسئولان و نبود امکاناتی برای پیشرفت و ترقی؟!
عدم وجود توازن در پراکندگی امکانات و وجود اکثر پتانسیلهای موجود در تهران، استعدادهای ...
آشنایی، همکاری و دوستی من با «حسین مدحت»، از «انجمن سینمای جوانان» کرمان در سال ۱۳۶۵ آغاز شد. او در آن سالها مشغول خدمت سربازی در کرمان بود امّا تمام وقت خود را صرف یادگیری و آشنایی بیشتر با سینما میکرد.«حسین مدحت»، در انجمن سینمای جوانان رفسنجان -که به تازگی دفتر آن در رفسنجان تأسیس شده بود- از نسل اول دانشآموختگان به شمار میآید. ابتدا فیلمی هشت میلیمتری را با عنوان «عطش»، با همکاری دفتر سینمای جوان کرمان ساخت و در پنجمین جشنواره فیلم و عکس انجمن سینمای جوانان، دیپلم افتخار جشنواره را کسب کرد.
علاقمندی من روی عکاسی و ...
چگونه شروع کردن هر کاری میتواند به مقدار موفقیت در آن رشته کمک کند. هنگامی که یک شروع درست و هوشمندانه داشته باشیم میتوانیم به آینده امیدوارتر باشیم. مانند سایر هنرها در موسیقی هم سن خاصی برای شروع مشخص نشده است ولی این واضح است که هر چه زودتر وارد این دریای افسونگر شویم بیشتر میتوانیم لذت قطره بودن را حس کنیم. معمولاً کودکان از ۳ یا ۴ سالگی میتوانند وارد دنیای موسیقی شده و کمکم با زیر و بم آن آشنا شوند. موسیقی میتواند تأثیرات درخشانی را بر ذهن و روح و جسم کودک و هنرجو بگذارد.
ثابت شده است ...
حسین علیزاده با موسیقی به یاد آورده میشود. با نوآوری و خلاقیّت. او هیچگاه در حصار گرفتار نمانده و همواره راهی به رهایی جسته است. علیزاده از هنجارگریزی در آهنگسازی تا بازنوازیِ سازی ازیادرفته و ساختِ سازی نو، راهی دراز را زیر پا گذاشته است. قبیلهای از این قبیل نمونهها را در زندگی هنریِ حسین علیزاده برشمردهاند و میتوان تا دیرگاه به پای شرحشان نشست. اینک میخواهم به بخشی دیگر از راهگشاییها و کلاننگریهای او اشاره کنم.
اسفندِ هزاروسیصدوهفتادوشش. تالارِ وزارتِ کشور. کنسرتِ «رازِ نو». گروه «همآوایان». طرحی از حسین علیزاده. کنسرت با ناقوسِ مضرابهای علیزاده در «مقام دادوبیداد» آغاز میشود. ...
مقدمه
اختراع رادیو بیتردید یکی از نقاط عطف تاریخ تمدن بوده، اما گذشته از اهمیت جنبۀ رسانهای و ارتباطی آن، رادیو در همه جای دنیا حیات موسیقایی جوامع مختلف را نیز دگرگون کرده است. با همۀ اهمیت جایگاه رادیو در تحول دنیای موسیقی به طور عام، عوامل متعددی سبب شده که تأثیرگذاری رادیو بر زندگی موسیقایی جامعۀ ایرانی، ابعاد ویژهای بیابد. در واقع تأسیس رادیو تهران در اردیبهشت ۱۳۱۹ چنان تأثیر تعیینکنندهای بر حیات موسیقی ایران داشته که از یک منظر تقسیمبندی تاریخ موسیقی ایران از روزگار باستان تا امروز به دو دوره «پیش از رادیو» و «بعد از رادیو» سخنی ...
سوده رئیس پور بندری، بازیگر و کارگردان تئاتر، کارشناس ارشد فرهنگ و زبانهای باستانی و مدیرمسئول مؤسسه فرهنگی هنری چندمنظوره سورا هنر هفتواد است. او در کارنامه حرفهای خود سابقه بازیگری، کارگردانی و تدریس نمایش خلاق را دارد. با او گپ و گفت کوتاهی داشتیم درباره مؤسسه سورا هنر هفتواد. او اکنون در مقام تهیهکننده و یکی از چهار کارگردان نمایش «جابهجا» (نوشته: محمدکاظم دامغانی و کارگردانی: محمدکاظم دامغانی، سوده بندری، ملیکا میرزایی، احسان زارع) را بر صحنه دارد.
ممنونم از حضورتان در این گفتوگو. برای شروع لطفاً یک معرفی کلی از مؤسسه داشته باشید.
مؤسسه فرهنگی هنری چندمنظوره سورا هنر هفتواد ...
از جلیل امیری کارگردان، نمایشنامهنویس و سرپرست گروه تئاتر «شهرایران» که بهتازگی مدرسه هنرهای نمایشی «شهرایران» را نیز راهاندازی کرده، خواستم تاکمی درباره این مؤسسه آموزشی، مشکلات، موانع و برنامههای آینده بگوید.
امیری در پاسخ به این پرسشها، مطلبی که در ادامه میخوانید را نوشت. نوشته او در این قالب، جامعتر و جذابتر بود و به همان شکلی که او نوشته، منتشر میشود.
با درود و سپاس بسیار از وقتی که به من دادید.
مدرسۀ هنرهای نمایشی شهرایران، پدیدۀ تازهای نیست، ما از همان آغاز در گروه هنرهای نمایشی شهرایران همراستا با فعالیتها و تولیدات گروه، همواره بهموازات، بخش مهمی از نگاه ...
یکی از آثار مرتبط با تاریخ و فرهنگ دیار کرمان که اخیراً منتشر و در بین علاقهمندان توزیع گردیده، کتاب «تاریخ عدلیه کرمان» از ورود اسلام تا کنون است. از آنجایی که نگارندۀ این سطور به عنوان یکی از محققین و مؤلفان با این مجموعه همکاری داشتهام، لذا بیشک شایستگی و صلاحیت نقد محتوایی مجموعه را نداشته و بهتر است این مهم لازم و ضروری را به اساتید فن و دیگر دوستان متخصص در این عرصه واگذار نموده و تنها در این شماره مجلۀ، به معرفی و انعکاس برخی از موضوعات این کتاب بسنده نمایم.
قبل از معرفی کتاب، لازم ...
چندی پیش و به فاصله ده روز، دو نفر از اهل فرهنگ و هنر کرمان دار فانی را وداع گفتند. دو شخصیتی که گرچه سالها دور از کرمان بودند و حتی در خارج از خاک این دیار فوت نمودند، اما به طرز مشهودی با کرمان و کرمانیان، ارتباط زیادی داشتند.
منظور زندهیادان علیاصغر مظهری کرمانی و احمدرضا احمدی است که در ۱۰ و ۲۰ تیرماه سال جاری در ونکور کانادا و تهران، دار فانی را وداع گفتند؛ در حالی که هر دو تمایل داشتند در کرمان دفن شوند۱. از آنجایی که در گذشته و در کتاب باران تباران به زندگی احمدرضا ...
در فرهنگ مردمان هرکجای جهان درگذر زمان، سخنان و جملهها و عبارتهایی برگزیده روایی مییابد که برای همگان پذیرفته میشود و در گفتار و نوشتارهای خود از آن بهره میگیرند. اینگونه گزیده سخنان از یک سو به اقتصاد زبان برمیگردد که با واژههای کم، معنی بسیار را به دیگری یا دیگران برسانند و از سوی دیگر برمیگردد بهدقت و توجه ویژه مردم به سرودهها و گفتهها و نوشتههای بزرگانی که اینگونه را در سخن خود آوردهاند؛ و کمکم در زبان و فرهنگ همگانی کارکردی حکمت برگرفته است و بیشتر مردم با شنیدن یا خواندن معنی و هدف از کاربرد آن ...
شاید نخستین ارجاع به مرگ در تاریخ مکتوب بشر، به اسطوره گیلگمش بازمیگردد. آنجا که گیلگمش (۲۱۰۰ پ.م) در مواجهه با مرگ دوست و همراهش انکیدو و صحنه تکاندهنده خروج کرم از بینی او، بر خود میلرزد و فریاد میکند که «اندوه به قلبم ره میگشاید، از مرگ میهراسم» و از این روست که در ادامه داستان به دنبال جاودانگی روان میشود...
اگر ویژگی «خودآگاهی» را یکی از وجوه تمایز انسان و سایر موجودات بدانیم، این ویژگی منحصر به فرد، دستاوردی دارد که چندان خوشآیند نیست: مرگ آگاهی.
آدولف مایر (۱۹۵۰-۱۸۶۶) روانپزشک مشهور آمریکایی سوئیسی الاصل توصیه میکرد که «جایی را که ...
یک هفته مانده تا پایان خدمت سربازی. از هماکنون بارم را سبک میکنم. کشوی میزم را خالی میکنم. بسیاری از وسایل را میبخشم. سختگیری نمیکنم. برایم سخت نمیگیرند. تند راه میروم. برگه تسویهحساب در دست دارم. اوشین میریکیان سرباز یگان ماست. در اداره ما مسئول نظافت و خدمات است. شبها در قرارگاه پادگان میخوابد. او هم تا سه ماه دیگر خدمتش تمام میشود. او اما آهسته راه میرود. او قبلتر از من، بارش را سبک کرد. او کم حرف میزد. زیاد پیدا نیست. چندان جلوی چشم نمیآید. هردو در آستانه هستیم. لحظه خروج از دورهای به دوره دیگر زندگی. سربازان ...
از شاعرانی چون فردوسی و شاملو بگیر تا فیلسوفان بزرگی چون شوپنهاور همه و همه در متون و آثارشان از رنج کشیدن در زندگی سخن به میان آوردهاند، درست آنجایی که احمد شاملو میگوید: من زندهام به رنج میسوزم چراغ تن از درد…
یا این جمله معروف شوپنهاور که میگوید: زندگی مانند کسب و کاری است که دخلش به خرجش نمیرسد! به نظر او آرزوهای آدم بیشتر از چیزی است که دنیا بتواند ارضاء کند و برای همین، همهٔ آدمها دچار نوعی کسریِ همیشگی هستند؛ و در جایی دیگر مینویسد منبع واقعی رنج بشر، مسئلهٔ «زمان آگاهی» است ــ همان چیزی ...
میگویند آدمی با چهار هراس زاده میشود و این دهشتها شخصیتی را از این گونۀ خلقت میسازند که او را در مرتبهای بالاتر از دیگر مخلوقات عالم قرار میدهد، نخستین وحشت از آنِ مرگ است، علیرغم آنکه در مطالعات جانورشناسی اثبات گردیده که برخی از حیوانات همچون فیلها و کلاغها از مرگ هم نوعان و دوستان خود اندوهگین میشوند و با مراجعه به محل فوت آنها نمونههایی ابتدایی از آئین سوگواری را بجا میآورند اما تقریباً اطمینان وجود دارد که هیچ حیوانی در طول دوران عمرش به نقطهای بهعنوان پایان روند تلاشها و روزمرگیهایش نمیاندیشد و از این بابت هراسی ...
تابلوی «باغ خوشیها» یا «باغ لذتهای دنیوی» شاهکار «هیرونیموس بوش» (۱۴۵۰ تا ۱۵۱۶) نقاش هلندی است که بین سالهای ۱۵۰۰ تا ۱۵۱۰ در ابعاد ۳۸۹ در ۲۲۰ سانتیمتر و با تکنیک رنگ روغن و در قاب زمانی سبک رنسانس اروپا کشیده شده و از سال ۱۹۳۹ م. در موزه «دل پرادو» اسپانیا نگهداری میشود. رنسانس شمال اروپا با رنسانس ایتالیا متفاوت و بیشتر بر پایه دیانت و کتاب مقدس بود.
و داستان اثر بازتاب نظریههای مسیحیت و افکار مسیحی جامعه اروپا در قرونوسطی است.
شهرت بوش در خلق تصاویر خیالی و موجودات سورئالیستی در جهت روایت داستانهای انجیل است.
میتوانیم او را اولین ...
اینجا سیاست بی سجده به وجود نمیآید. مردم کسی را میخواهند که به خاطر پاکی، پرستشش کنند.
روزی به گورستان رهبران و سر قبر هر دو رهبر بزرگ شهر رفت. همه جا پارچهها و پلاکاردهایی را دید که از جاودانگی زندگی رهبران میگفتند. مسئله تنها استعارهای زبانی نبود، هواداران عمیقاً باور داشتند رهبرانشان نمردهاند. صدها نفر برای زیارت میآمدند و نماز میخواندند و به قبر آنها التماس میکردند که یا خودشان بیایند یا کسی را بفرستند که جای خالیشان را پر کند.
قیام حقیقی کاری محال است، در قیام حقیقی باید خداها و انسانها تا مغز استخوان تغییر کنند، اما اینجا نه ...