در موسیقی قطره شویم!

سید فؤاد توحیدی
سید فؤاد توحیدی

چگونه شروع کردن هر کاری می‌تواند به مقدار موفقیت در آن رشته کمک کند. هنگامی که یک شروع درست و هوشمندانه داشته باشیم می‌توانیم به آینده امیدوارتر باشیم. مانند سایر هنرها در موسیقی هم سن خاصی برای شروع مشخص نشده است ولی این واضح است که هر چه زودتر وارد این دریای افسونگر شویم بیشتر می‌توانیم لذت قطره بودن را حس کنیم. معمولاً کودکان از ۳ یا ۴ سالگی می‌توانند وارد دنیای موسیقی شده و کم‌کم با زیر و بم آن آشنا شوند. موسیقی می‌تواند تأثیرات درخشانی را بر ذهن و روح و جسم کودک و هنرجو بگذارد.

ثابت شده است کودکانی که موسیقی کار می‌کنند از نظر فکری باهوش‌تر هستند چون موسیقی قسمتی از مغز را به فعالیت بیشتر وا می‌دارد. علاوه بر آن این افراد دارای اعتماد به نفس بیشتر، نظم اجتماعی بهتر، ذهنی مثبت‌تر، خلاق‌تر و آرام‌تر هستند. میزان پرخاشگری در بین این کودکان بسیار ناچیز است و مسیرهای بهتری برای رسیدن به اهداف خود انتخاب می‌کنند.

سبک‌ها و مِتُدهای گوناگونی برای آموزش موسیقی کودکان وجود دارد که تا حدودی با هم متفاوت‌اند؛ مانند شیوه کارل اُرف، کودالی، سوزوکی، دالکروز، ماریا مونته سوری و زولتای کدای که اکثراً نام خود را از نام مُبدع خود گرفته‌اند. دکتر سعید خدیری که تحصیل کرده موسیقی در دیار فرنگ بود از سال ۱۳۴۸ خورشیدی مِتُد کارل اُرف آلمانی را در ایران رواج داد که هنوز هم این شیوه در بیشتر آموزشگاه‌های موسیقی کشور تدریس می‌شود با اینکه در خیلی از کشورها منسوخ شده است. شخصاً شیوه‌ای را مفیدتر می‌دانم که بر پایه موسیقی خودمان باشد و با استفاده از خصوصیات و تجربیات سایر شیوه‌های متعارف دنیا بتواند کودکان را به سمت هویت ملی و فراگیری داشته‌های موسیقایی ایران متمایل کند. ایرادی که در مِتُد اُرف و سایر شیوه‌هایی که در اکثر آموزشگاه‌ها تدریس می‌شود، وجود دارد این است که در شروع سازهایی از دسته سازهای کوبه‌ای (زیلوفون‌ها و متالوفون‌ها) مانند طبل، بلز، سنج و تامبورین در کنار ساز فلوت ریکوردر از دسته سازهای بادی (آئروفون‌ها) به کودکان آموزش داده می‌شود و در ادامه آن‌ها را با سازهایی مانند کیبورد آشنا و نهایتاً به فراگیری ساز پیانو ترغیب می‌کنند.

با وجود شرایط اقتصادی اسفناک کشور، پدر و مادرها مجبور می‌شوند برای چشم و هم‌چشمی هم شده با سختی و قیمتی گران این ساز را تهیه کنند. کودک هم معمولاً با فراگیری چند ملودی ساده از ادامه منصرف می‌شود، فقط تعداد اندکی می‌توانند این ساز را با توجه به استعداد و سطح هنری مدرسین پیانوی منطقه جغرافیایی خود به سطحی متوسط و گاهاً ممتاز برسانند که البته تعداد آن‌ها زیاد نیست. حال اگر بتوان با سازهای ساده‌ای که ایرانی‌اند و یا نمونه ساده‌ای از سازهای پیچیده ایرانی هستند، موسیقی را به کودک آموخت در آینده به سمت همین موسیقی هدایت شده و در نتیجه روزهای بهتری برای موسیقی خودمان رقم می‌خورد.

این فعالیت در تعدادی از آموزشگاه‌های موسیقی شروع شده است که امیدوارم دامنه‌دارتر باشد. پیشنهاد می‌کنم برای شروع جلسه‌ای با حضور کودک برگزار و با اجرای چند ترفند و بررسی انگشتان دست و توانایی‌های فیزیکی و ذهنی او مشاوره‌ای خوب برای تعیین ساز اصلی به او و خانواده‌اش داده شود. البته این مشاوره می‌تواند بعد از طی کردن دوره‌های ابتدایی آموزش موسیقی باشد. در ادامه سعی می‌کنم کلی‌تر بنویسم و از محدودیت‌های سنی عبور کنم. برای شروع فراگیری موسیقی و هر رشته هنری دیگری انتخاب معلم و مدرس مجرب و دلسوز بسیار مهم است. باید با وسواس تمام بهترین گزینه را برای آغاز فراگیری انتخاب کنیم. این انتخاب می‌تواند پایه و اساس کار هنری ما را محکم‌تر و ما را برای ادامه کار مصمم‌تر کند. انتخاب مدرس با انتخاب نوازنده یا خواننده متفاوت است چه‌بسا نوازندگان و خوانندگان درجه یکی که هیچ‌گاه مدرس خوبی نبوده‌اند. شخصاً معتقدم هر مدرسی در حوزه‌هایی مشخص و محدود می‌تواند مؤثر باشد و برای پیشرفت در سایر حوزه‌های موسیقایی باید به مدرسین دیگر رجوع کرد. برای مثال یک هنرجوی سه‌تار می‌تواند اصول نوازندگی و نت‌خوانی را نزد یک مدرس خوب فراگیرد و بعد از طی این دوره بهتر است ردیف نوازی را نزد مدرس مجرب این قسمت بگذراند و یا دوره‌های پیشرفته تئوری را نزد مدرسین همین رشته کامل کند. به‌روز بودن در تدریس یکی از شاخصه‌های اصلی آموزش صحیح است. یک مدرس موفق همیشه سعی در فراگیری شیوه‌های جدید و متدهای آموزش جذاب‌تر دارد و از آزمون و خطا و تغییر هم نمی‌هراسد. او در کنار آموزش همیشه هنرجوست. متأسفانه اکثر مدرسین، تمام وقت خود را به آموزش اختصاص می‌دهند و از فراگیری و مطالعه و پیشرفت هنری خود غافل می‌شوند و این یعنی عقب‌افتادگی در هنر.

در کنار مهارت و مسائل تخصصی مدرس باید از نظر خصوصیات انسانی هم برای هنرجوی خود الگو باشد. مدرسی که مغرور است، بداخلاق و بددهن است، حرمت همکاران خود را نگه نمی‌دارد، نظم ندارد و به وقت هنرجو اهمیت نمی‌دهد، مدرسی که مادیات را بر هنر آموزشی ترجیح می‌دهد... همین صفات نکوهیده را به بسیاری از هنرجویان خود منتقل می‌کند و به نظر من این مدرسین اصلاً برای آموزش مناسب نیستند. نقل است که استاد پایور سال‌ها رموز موسیقی را نزد استاد ابوالحسن خان صبا فرا گرفتند. روزی استاد صبا به ایشان ‌فرمودند که امروز کلاس ما به پایان رسید و هر چه می‌خواستی در موسیقی فرا گرفتی از امروز سعی کن انسان بهتر بودن را فرا بگیری و الحق هم استاد پایور هم از لحاظ موسیقی و هم از لحاظ اخلاق انسانی سرآمد بودند. مسئله دیگری که می‌تواند در فراگیری موسیقی مؤثر باشد این است که هنرجو هیچ‌گاه نباید به اطلاعات کلاس بسنده کند. یک هنرجوی خوب همیشه در حال پیدا کردن منبع مفید فراگیری است و در همه جهات سعی می‌کند اطلاعات و مهارت خود را در این هنر بالا ببرد. بعد از مدتی خود او می‌تواند تصمیم بگیرد که تمرکز خود را روی چه هدفی بگذارد. یک هنرجو حتماً نباید یک نوازنده یا یک خواننده شود. می‌تواند یک پژوهشگر ارزنده موسیقی و یا یک سازگر حرفه‌ای یا حتی یک صدابردار و تنظیم کننده درجه یک باشد.

مهم خوب بودن است در هر وجهی از این دریای بیکران. یک هنرجو باید مرتب در ژانرهای متفاوت موسیقی بشنود تا بتواند سبک مورد علاقه خود را انتخاب کند. هیچ ژانری در موسیقی کم‌ارزش نیست. ارائه ژانرها گاهی ارزشمندند و گاهی فاقد آن. یک خواننده موسیقی پاپ حرفه‌ای با یک خواننده درجه یک موسیقی کلاسیک ایرانی و یا یک خواننده اپرای حرفه‌ای دارای یک ارزش هستند. پس بهتر است در دام این تعصبات نیافتیم و هر ژانری را که با حس و حال ما هماهنگ‌تر است انتخاب کنیم و سعی کنیم تمام تلاش خودمان را برای پیشرفت در آن سبک صرف کنیم. بحث بعدی مطالعه است. مطالعه تاریخ موسیقی، سازشناسی و کتاب‌های آموزشی متنوع می‌تواند در پیشرفت هنری ما بسیار تأثیرگذار باشد. حتی خواندن یک شعر خوب یا یک رُمان خوب و یا دیدن یک فیلم خوب می‌تواند ما را در خلق یک اثر موسیقایی یاری کند. دریای هنر بیکران است. یادمان نرود ما همیشه قطره‌ایم. چه خوب است که از قطره بودن خود غافل نشویم و با غرور و منیت راه الهام و شهود را بر خود نبندیم. به قول شاعر معاصر جناب نورعلیشاه کرمانی

قطره خود را ندید، دریا شد

این بقا بود و آن فنا باشد

یا حق

حسین علیزاده و دموکراسی در موسیقی

سعید رضادوست
سعید رضادوست

حسین علیزاده با موسیقی به یاد آورده می‌‌شود. با نوآوری و خلاقیّت. او هیچگاه در حصار گرفتار نمانده و همواره راهی به رهایی جسته است. علیزاده از هنجارگریزی در آهنگسازی تا بازنوازیِ سازی ازیادرفته و ساختِ سازی نو، راهی دراز را زیر پا گذاشته است. قبیله‌ای از این قبیل نمونه‌ها را در زندگی هنریِ حسین علیزاده برشمرده‌اند و می‌توان تا دیرگاه به پای شرح‌شان نشست. اینک می‌خواهم به بخشی دیگر از راهگشایی‌ها و کلان‌نگری‌های او اشاره کنم.

اسفندِ هزاروسیصدوهفتادوشش. تالارِ وزارتِ کشور. کنسرتِ «رازِ نو». گروه «هم‌آوایان». طرحی از حسین علیزاده. کنسرت با ناقوسِ مضراب‌های علیزاده در «مقام دادوبیداد» آغاز می‌شود. از همین ابتدا پیداست علیزاده چه در سر دارد که این‌گونه دستش سحرانگیزی می‌کند. از «رِنگِ اصول» می‌گذرد و ساز را به آواز می‌رسانَد. افسانه رثایی، با آن صدای افسونگر، می‌خوانَد: «چو دریا دُرفشان از جوش منشین / سخن سر کرده‌ای، خاموش منشین» و محسن کرامتی و هما نیکنام و علی صمدپور نیز به پژواک زمزمه‌اش می‌کنند. تمامِ سخن بر سرِ همین حرف است: «خاموش منشین».

به چند ماه پیشتر برویم. خرداد هزاروسیصدوهفتادوشش. مردم برخاسته‌اند. مردمِ به تنگ آمده به میدان آمده‌اند. اقتدارگرایی در حوزۀ عمومی موجب آن شده است تا «هوای تازه» طلب شود. مردم، آینده‌ای روشن را تخیل می‌کنند. مردم، نمودِ آرزوهایشان را در یک نماد متجسم می‌یابند. مردم از خاموشی برمی‌خیزند و به سخن درمی‌آیند. مردم به اِعمال «اصلاح» رأی می‌دهند. مردمْ خاموش نیستند.

موسیقیِ ایرانی تا مدت‌ها خواننده. محور بوده است و این تک‌محوری، سایه‌ای از اقتدارگراییِ نهفته در زیرِ پوستِ شهر را به نمایش می‌گذارد. همه می‌کوشند و اما یک نفر دیده می‌شود. در چنین شرایطی فرصت‌ها برابر نیست. حسین علیزاده گروهی از زنان و مردانِ موسیقی را گرد هم می‌آورَد و نامش را می‌گذارد: «هم‌آوایان»؛ و این واقعه در تاریخ سال ۱۳۶۸ رخ می‌دهد. هم‌آوایان در پی تولید حالتی پولیفونیک است. پولیفونی، بافتی موسیقاییاست که در آن چند بخشِ صدایی، غالباً با هویتِ مستقلِ لحن، به‌طور هم‌زمان اجرا می‌شود.‌ هر صدا، چهرۀ ویژه و تشخّصِ خویش را دارد و اما همه نگاه به یک مقصد و مقصود می‌دوزند. در هم‌آوایان، همه‌چیز توزیع می‌شود. از ساز تا آواز. همه می‌کوشند و همه نیز به چشم می‌آیند. هیچ‌یک از هیچ‌یک فراتر نمی‌نشیند. قاعدۀ رویّۀ دموکراتیک است این.

حسین علیزاده در سوزگاری که «کرده موجِ برکه در یخ‌برف / دست‌وپای خویشتن را گُم»، با خویش می‌اندیشد که «در عبور است از زمستان دانۀ گندم» و این اندیشه را بدل به تخیّلِ خویش می‌کند و از آن راهی ‌به ‌رهایی می‌سازد. استیون هاکینگِ دانشمند، در واپسینِ کتابِ خویش، بزرگترین قدرت بشر را «تخیّل» می‌داند و بر آن است که باید تخیّل را رها ساخت تا آینده را شکل دهد و چنین کرده است استاد حسین علیزاده. او بر مبنای اندیشه‌ای دموکراتیک، الگویی در موسیقیِ ایرانی طراحی و عرضه کرده است که نزدیک به یک دهه بعد در ساحتِ عمومی و سپهرِ سیاسیِ ایران، الگوی پیش‌گفته در چارچوبِ «اصلاح‌گرایی» چهره و تجسمِ خویش را بازمی‌یابد. او چیزی را در خشتِ هنر می‌دید که دیگران در آیینۀ تحلیل‌ها نیز نمی‌دیدند. طیّ زمان ببین و مکان در سلوکِ شعر!

پایه‌ریزیِ گروهِ هم‌آوایان و اندیشۀ حاکم بر آن، به روشنی نشان می‌دهد که تخیّلِ رهاسازی شده و سامان‌یافته چگونه می‌تواند افزون بر پیش‌بینیِ آینده، به آن چهره ببخشد و صدایش باشد. صدایی از اعماقِ روزهای در راه.

تالارِ وزارتِ کشور لبریز از جمعیت است. کنسرت در فضایی ویژه در حال اجراست. نخستین‌بار است که پس از بهمن پنجاه‌وهفت، هم‌خوانِ زن روی صحنه پا گذاشته. نغماتِ ساز و آواز میانِ هنرمندانِ گروه توزیع می‌شود. صداها در هم می‌پیچد. نفس به نفس گره می‌خورَد. علیزاده، در مقام ماوراءالنهر، بسیار استوار بر تنبورش زخمه می‌زند و افسانه رثایی با صدایی زخمی بانگ برمی‌دارد که: «از واقعه‌ای تو را خبر خواهم کرد»؛ اما خبر چیست؟ گروه می‌خوانَد: «پرده بگردان و بزن سازِ نو...». علیزاده و هم‌آوایان «رازِ نو» را با ما در میان می‌گذارند.

استاد حسینِ علیزاده، حکیمِ موسیقیِ ایران، امروز هفتادودو ساله شده است. یکمِ ماهِ ششمِ سالِ دو. جان سجده می‌کند که خدایا! مبارک است.

ترنم سازها

شهاب جعفری
شهاب جعفری

مدرس موسیقی و پژوهشگر هنر

مقدمه

اختراع رادیو بی‌تردید یکی از نقاط عطف تاریخ تمدن بوده، اما گذشته از اهمیت جنبۀ رسانه‌ای و ارتباطی آن، رادیو در همه جای دنیا حیات موسیقایی جوامع مختلف را نیز دگرگون کرده است. با همۀ اهمیت جایگاه رادیو در تحول دنیای موسیقی به طور عام، عوامل متعددی سبب شده که تأثیرگذاری رادیو بر زندگی موسیقایی جامعۀ ایرانی، ابعاد ویژه‌ای بیابد. در واقع تأسیس رادیو تهران در اردیبهشت ۱۳۱۹ چنان تأثیر تعیین‌کننده‌ای بر حیات موسیقی ایران داشته که از یک منظر تقسیم‌بندی تاریخ موسیقی ایران از روزگار باستان تا امروز به دو دوره «پیش از رادیو» و «بعد از رادیو» سخنی چندان به گزافه نخواهد بود. سرانجام با راه‌اندازی رادیو تهران است که موسیقی در ایران به تمامی وارد مرحله «مدرن» حیات خود می‌شود. آشکار است که صفت «مدرن» در اینجا به یک سبک موسیقی با ویژگی‌های فنی و زیبایی‌شناسی معین که در کتب تاریخ موسیقی «دوران مدرن» نامیده می‌شود ارجاع نمی‌دهد، بلکه به‌خصوص بازمی‌گردد به نوعی مناسبات تازه بر سر نحوه حیات اجتماعی موسیقی، ایجاد نوعی مناسبات تازه میان موسیقی‌دانان، جامعه، و لایۀ تازه‌ای که رفته‌رفته نقش فزاینده‌ای می‌یابند. رادیو برای اولین بار توده‌های عظیمی را درگیر موضوع موسیقی می‌کند، اگر تا پیش از این تنها اقلیتی معدود از جامعه ایرانی و در زمانی بسیار محدود با موسیقی سرکار داشتند، تأسیس رادیو میلیون‌ها نفر را در اندک زمانی در تمام شبانه‌روز در معرض موسیقی قرار داد.

حیات موسیقایی پیش از رادیو در دو شکل موسیقی مردمی و موسیقی رسمی حکومتی، نهادها و سازمان‌های محدود خاص خود را داشت، تأسیس رادیو به نحو اجتناب‌ناپذیری ضرورت تجدید سازمان موسیقایی ایران را در دستور کار قرارداد. تا پیش از تأسیس رادیو، موسیقی‌دان حوزه موسیقی مردمی، هنرمندی بود غیرحرفه‌ای که به احتمال قریب به یقین از راهی به جز موسیقی امرارمعاش می‌کرد، و موسیقی‌دان حوزۀ موسیقی رسمی، یکی از اجزاء دربار شاه یا حاکم یا خان بود که حاصل هنرش تنها در رابطۀ شخصی خدایگان و بنده واجد ارزش مادی می‌شد.رادیو این امکان را فراهم آورد که موسیقی به کالایی اجتماعی بدل شود و در زنجیرۀ تازه‌ای از مناسبات مورد ارزشیابی مادی قرار گیرد.

با تأسیس رادیو کرمان در سال ۱۳۳۷ و اجرای موسیقی به‌صورت تک‌نوازی و گروه نوازی در رادیو، تحولی بزرگ در موسیقی کرمان ایجاد شد. از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۵۷ هنرمندان مختلفی به‌صورت مستمر و غیرمستمر در نقش رهبر ارکستر، آهنگساز، خواننده، نوازنده و ترانه‌سرا با رادیو کرمان فعالیت کردند. این دوران بیست ساله را می‌توان شکوفاترین دوره موسیقی شهری قبل از انقلاب در کرمان دانست.

پیشینه پژوهش

در مورد موسیقی‌دانان نواحی و شهری کرمان می‌توان به کتاب نگاهی به موسیقی نواحی کرمان نوشته فؤاد توحیدی (۱۳۹۷) و کتاب بزرگان موسیقی کرمان و نواحی نوشته حبیب‌الله نصیری فر (۱۳۹۷). کتاب رامشگران، موسیقیدانان کرمان جلد اول نوشته سعادت ارجمند (۱۴۰۱) رویدادهای موسیقی شهری کرمان و زندگینامه موسیقیدانان کرمان اشاره کرد.

روش پژوهش

در پژوهش حاضر داده‌های مربوط به موسیقی رادیو کرمان قبل از انقلاب با روش اسنادی و تکیه بر مطالعۀ کتاب‌ها و مقالات به‌دست آمده است.

تأسیس رادیو کرمان

رادیو کرمان در خرداد سال ۱۳۳۷ شمسی تأسیس و از همان ابتدا برنامه‌های موسیقی در رادیو اجرا می‌شود، ابتدا برنامه‌های آن در طی سه ماه به صورت آزمایشی زیر نظر استاندار وقت محمد دادور پخش و شخصی به نام مسعودآور که مشاور استاندار بود مسئولیت اجرای برنامه‌های رادیویی شامل اخبار، موسیقی و گفتارهایی حاوی شرح‌حال شعرا و نویسندگان کرمانی بود بر عهده داشت. لشکر کرمان نیز فرستنده‌ای در اختیار داشت که سه‌شنبه‌شب‌ها به مدت یک ساعت برنامه‌هایی در ارتباط با لشکر داشت و نیم ساعت آن اختصاص به پخش اخبار مربوط به استانداری، شهرداری، آموزش و پرورش و دیگر سازمان‌های دولتی و موسیقی بود. ایوب دژاکام از اولین موسیقیدانان کرمانی بود که قبل از تأسیس رادیو کرمان در رادیولشگر هر هفته به اجرای برنامه می‌پرداخت. پس از تأسیس رادیو در کرمان، برنامه رادیویی لشکر تعطیل و در ارتباط با تشکیلات اداری پس از طی دوران سه ماهه آزمایشی در شهریورماه ۱۳۳۷، از طرف اداره کل انتشارات و تبلیغات ایران که بعداً به وزارت اطلاعات و رادیو تبدیل شد علی یاسایی (کارمند بازنشسته آموزش و پرورش کرمان) به عنوان اولین سرپرست اداره اطلاعات و رادیو کرمان تعیین شد.

به گفته یاسایی نظر به اینکه، نیمه دوم سال بود و اعتبار کافی برای استخدام نیروی انسانی در اختیار نداشت از بعضی سازمان‌های اداری استان، تعدادی از کارمندانی که سابقه مطبوعاتی و نویسندگی داشتند تعیین و توسط استاندار به اداره اطلاعات و رادیو کرمان معرفی گردیدند که در اوقات غیر اداری، با رادیو همکاری و حق‌الزحمه‌ای هم دریافت کنند. لذا از شهرداری کرمان علی‌اصغر مظهری «نماینده اسبق مجلس شورای ملی» و محمد دانشور، معرفی شدند. شغل دانشور خبرنگاری و شغل مظهری گویندگی بود. همچنین کارمند دیگری به نام اصغر محیط زاده از مرکز مأمور شد که کار تنظیم برنامه‌های رادیو کرمان را بر عهده داشت. شورای نویسندگان رادیو نیز در این زمان تشکیل و محمدعلی برهانی به ریاست این شورا برگزیده شد. در آغاز کار، محل اداره اطلاعات و رادیو کرمان، در میدان ژاندارمری (میدان قرنی) و فرستنده رادیو در جلال‌آباد (۶ کیلومتری شهر کرمان) بود از آنجا که این فرستنده به وزارت پست و تلگراف تعلق داشت، یکی از مهندسان اداره پست و تلگراف کرمان به نام مهندس پوریوسفی مسئولیت فرستنده را بر عهده داشت. حدود چهار ماه از دوران ریاست علی یاسایی نگذشته بود که داوود فخر راوری، کارمند وزارت راه، به سمت سرپرست اداره مذکور تعیین شد و دو ماه هم در این سمت انجام‌وظیفه کرد بعد از وی واعظی از تهران به کرمان آمد و قرار شد در درجه اول از وجود کارمندانی که به‌طور موقت در سازمان رادیو کرمان کار می‌کردند در صورت موافقت سازمان با انتقال آنان برای انجام کارهای اداری، خبرنگاری، تنظیم برنامه و نویسندگی استفاده شود. مظهری و چند نفر دیگر بر همین اساس به رادیو منتقل شدند و بقیه کادر مورد نیاز نیز به‌طور دائم یا موقت به استخدام رادیو درآمدند. تشکیلات اداری اطلاعات و رادیو کرمان به این شرح با حکم مرکز شکل گرفت، نخستین خبرنگار رادیو محمد دانشور و اولین گوینده مرد علی‌اصغر مظهری بود. گویندگان زن خانم‌ها، مهین منشی‌زاده و نسرین نوین و محمدعلی برهانی رئیس شورای نویسندگان بودند و خانم‌ها نعمت الهی و صدیقه خجندی، کادر دفتری را تشکیل می‌دادند. بعدها مهدی ابوسعیدی به‌عنوان گوینده و علی خرد پژوه به‌عنوان خبرنگار به استخدام اداره اطلاعات و رادیو درآمدند.

موسیقی رادیو کرمان

از همان ابتدا تأسیس برنامه‌های موسیقی در رادیو به‌صورت تک‌نوازی و دو نوازی توسط هنرمندانی چون ایوب دژاکام، محمدعلی سیف‌اللهی، عزیز اکبری، احمد گواشیری و نظامی اجرا می‌شود. طبق اسناد به دست آمده از اداره اطلاعات و رادیو استان کرمان اولین ارکستر رادیو در کرمان در تاریخ ۱۲/۹/۱۳۴۵ از ۶ نفر کارمند با بودجه ۶۹۰۰ ریال اعتبار ماهانه تشکیل گردیده است.

۱-آقای سید شمس‌الدین طباطبایی (عضو شورای موسیقی)

۲- آقای محمدعلی سیف‌اللهی اوشانی (نوازنده سنتور)

۳-آقای عزیز اکبری (نوازنده ویلن)

۴- آقای احمد گواشیری (نوازنده تار)

۵-آقای محمد زموده (نوازنده آکاردئون)

۶-آقای عطاالله مشرف زاده (خواننده و نوازنده تمبک)

به علت نیاز به تکمیل ارکستر در سال ۱۳۴۵ از هنرمندانی چون آقای صفاریان (نوازنده ویلن)، مهدی گواشیری (نوازنده فلوت)، علی فدایی و ایرج نوذری (خواننده) به طور غیرمستمر استفاده شده است. محصول ماهانه ارکستر رادیو کرمان در سال ۱۳۴۵ به‌طور متعارف سه تا چهار آهنگ جدید بوده است.

از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۵۷ هنرمندان مختلفی به‌صورت مستمر و غیرمستمر در نقش رهبر ارکستر، آهنگساز، خواننده، نوازنده و ترانه‌سرا با رادیو کرمان فعالیت کردند. در پژوهش حاضر با توجه به اسناد موجود اداره اطلاعات و رادیو استان کرمان و مطالعات میدانی و کتابخانه‌ای سعی بر آن شده است اسامی هنرمندان بر اساس حروف الفبا با توجه به فعالیتشان و ترانه‌ها در رادیو طبقه‌بندی شود.

رهبر و سرپرست ارکستر

۱ عزیز اکبری

۲ ایوب دژاکام

۳ محمدعلی سیف‌اللهی اوشانی

۴ احمدرضا مؤید محسنی

آهنگسازان

ردیف آهنگسازان اسامی آهنگ‌ها

۱ عزیز اکبری حدیث غم، همراه خزان، ای خدای آسمان‌ها

۲ ایوب دژاکام بل‌بل، گلی جون، ربابه، گلنارجان، لیلا، بالا بلا، دخترخاله، شب یلدا، غم تنهایی، قصه عشق، کبک دری، سرگشته، ناله نی، دروگر، صدف، چارقد گل‌دار، نازنازی، مرغ بی‌آشیون، انتظار، مشکن دلم را، ماجرای دل،

۳ محمدعلی سیف‌اللهی تقدیر و عشق

۴ محمدحسین صفاریان فاطلو، سکلو، کاروان، زکرمون می‌روم

۵ کشاورزی شوخ و قشنگی، نیاز، عاشق

۶ احمد گواشیری گل شب بو، چشم به راه، خریدارناز، النگو

۷ احمدرضا مؤیدمحسنی منو تنها نذار، بارون اشک، ای حبیبو، قالی کرمون، عروس کرمون، ترک ولایت، محله یار، لالایی، سهیلا، ول کرمون، لو جوی او (لب جوی آب)، بزم مشتاق، با که گویم بهاره، آی ولم، شیربها، بی‌قرار

خوانندگان مرد

ردیف خواننده اسامی آهنگ‌ها

۱ رضا ارژنگ عباسی بل‌بل، گلی جون، ربابه، گلنارجان، لیلا، بالا بلا، دیوانه دل، حسرت دیدار، زلف طلایی، قسم، خداحافظ، کجا رفتی،

۲ تاجیک دختر همسایه، کارون، دام بلا، پیک عشق، رقص پروانه، سفر

۳ هوشنگ درخشانی صحرا، گریزان، ژرفا امید، دل‌ها

۴ علی‌اکبر ری پور قهر نگار، کی میایه، بهارک، محله یار، رفتم، سهیلا، ول کرمونی، جهاز، عروسی کرمون، بهار میاد، نازی، دختر دهاتی، گلنسا، قالش می‌زارم، بار سفر، بهارنارنج، هفت‌سین، ای خدا دل غمینان، جفا پیشه، خاطره، لیلا که بودی، مریم جون، مینا جون

۵ رفیعی در آتش دل، دام صیاد، گل پیراهن، قسم

۶ مسعود ژرفا اجراهای بسیاری با ارکستر رادیو کرمان به صحنه برد و چند ترانه نیز با صدای ایشان ضبط شده است. از جمله ترانه شکسته

۷ عباسی بی‌وفا، آرزو، گمشده

۸ احمد غفاری قالی کرمون، خنده گل، کلثوم، یارخسته، پری جان

۹ علی فدایی ساربون، لیلا، عاروسی، قاصد بهار، النگو، گل شب بو، واویلا، یادی از کودکی، کبک مست، آرزوی ماهیگیر، نمک دار زنجبیلو، ناله قایقران،

۱۰ فروغی کرمانی سکوت شب، دختر ایل، خال سیاه، شراره نگاه، قهر نگار، مادر، ابروکمون، مریم بانو، کولی، فال بین، من به بازار می‌روم، گلنسا،

۱۱ عطاالله مشرف زاده ناله نی، دروگر، صدف، چارقد گل‌دار، نازنازی، مرغ بی‌آشیون، انتظار، چشم مست، شیرین‌سخنی زیبا، هجران، پیام صبا، عشق سرگشته، داماد نازنین من، بی‌ستاره‌ها، امید من، دوری مکن، مشکن دلم را، ماجرای دل

۱۲ محمدحسین نامجو اسب کرنگ، رودبار نازم، دوبیتی‌های محلی جیرفتی

۱۳ ایرج نوذری اجراهای بسیاری با ارکستر رادیو کرمان به صحنه برد و چند ترانه نیز با صدای ایشان ضبط شده است. از جمله ترانه دل و راز

۱۴ علی همتی سفرکرده، گُلی، شورمستی

خوانندگان زن

خوانندگان زن در رادیو کرمان معمولاً اسامی خود را به‌صورت مستعار انتخاب می‌کردند.

ردیف خواننده اسامی آهنگ‌ها

۱ پروانه نقش قالی، ماه، صنم جان

۲ شهلا ده بزرگی رفته، نورخدا

۳ سحر لالایی

۴ فروغ شکسته

۵ فیروزه سرگشته

۶ ناهید مشرف زاده راز دل

۷ مهناز دختر نارنج

۸ هاله نازنین، نیرنگ زمانه، همراه خزان، حدیث غم، بهار، بیگانه، مسافر

۹ هنگامه یار تو نمی‌شم، حبیبو

نوازندگان سازهای ایرانی

۱ عباس ایرانمنش تار

۲ داریوش برهانی تار

۳ محمود خیامی تار

۴ محمدعلی سیف‌اللهی سنتور

۵ احمد گواشیری تار

۶ عطاالله مشرف زاده تمبک

۷ احمدرضا مؤید محسنی سنتور

۸ علی‌اکبر نظامی تار

۹ امان‌الله نظامی تار

نوازندگان سازهای غربی

۱ احمد اسداللهی فلوت

۲ عزیز اکبری ویلن

۳ هوشنگ درخشانی آکاردئون، اُرگ

۴ ایوب دژاکام کلارینت

۵ محمد زموده آکاردئون

۶ محمد سعید ویلن

۷ محمدحسین صفاریان ویلن

۸ مهدی گواشیری فلوت

ترانه سرا

۱ احمد اسداللهی (شعله کرمانی) گریزان، خانه پروین، گل باغ امید، ای آسمون، به خاطر تو، شکسته، دیگر باور ندارم، زنجیر زلف، دخترخاله، شب یلدا، بالا بلا، غم تنهایی، قصه عشق، کبک دری، سرگشته، کجا رفتی، حدیث غم، همراه خزان، ای خدای آسمون‌ها، منو تنها نزار، بارون، اشک، ای حبیبو، لالایی، قالی کرمون، عروس کرمون، رسوایی

۲ حمید مظهری (اشک کرمانی) وی همراه با غزل‌سرایی در مقاطع مختلف با واحد موسیقی رادیو مرکز کرمان همکاری کرد و ترانه‌هایی از او بخشی از خاطرات موسیقایی مردم کرمان را رقم زد.ازجمله ترانه‌های او می‌توان به ترانه سُکلو، کرمونیا وفا دارن، مشکن دلم را اشاره کرد.

نتیجه‌گیری

در این پژوهش به‌صورت کلی به موسیقی رادیو کرمان قبل از انقلاب پرداخته شد. در پژوهش حاضر با توجه به اسناد موجود اداره اطلاعات و رادیو استان کرمان و مطالعات میدانی و کتابخانه‌ای سعی بر آن شده است اسامی هنرمندان بر اساس حروف الفبا با توجه به فعالیتشان و ترانه‌ها در رادیو طبقه‌بندی شود. با تأسیس رادیو کرمان در سال ۱۳۳۷ و اجرای موسیقی به‌صورت تک‌نوازی و گروه نوازی در رادیو، تحولی بزرگ در موسیقی کرمان ایجاد شد. از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۵۷ هنرمندان مختلفی به‌صورت مستمر و غیرمستمر در نقش رهبر ارکستر، آهنگساز، خواننده، نوازنده و ترانه‌سرا با رادیو کرمان فعالیت کردند. این دوران بیست ساله را می‌توان شکوفاترین دوره موسیقی شهری قبل از انقلاب در کرمان دانست.

منابع

۱- برخوردار، ایرج. ۱۳۸۸. موسیقی و رادیو و نقش مدیریت: بررسی موسیقی رادیو پیش از انقلاب. تهران: طرح آینده.

۲- سدیفی، محمدمهدی. ۱۳۹۱. شناخت و کاربرد موسیقی رادیو. تهران: طرح آینده

۳- خجسته، حسن. ۱۳۹۵. جامعه، موسیقی، رادیو: رویکردی اجتماعی به موسیقی رادیو. تهران: سروش.

۴- توحیدی، سید فؤاد. ۱۳۹۷. نگاهی به موسیقی نواحی کرمان. کرمان: سورۀ مهر.

۵- نصیری فر، حبیب‌الله.۱۳۹۷. بزرگان موسیقی کرمان و نواحی. تهران: آواز.

ارجمند، سعادت.۱۴۰۱. رامشگران، موسیقیدانان کرمان، جلد اول. کرمان: خدمات فرهنگی کرمان.

تصاویر مربوط به اسناد اداره اطلاعات و رادیو کرمان از سازمان اسناد و کتابخانه ملی کرمان تهیه شده است.