ماهنامه فرهنگی، اجتماعی سرمشق
ماهنامه فرهنگی، اجتماعی
سال دهم :: شماره هشتاد و سه :: دی‌ماه ۱۴۰۳
ماهنامه فرهنگی، اجتماعی سرمشق
[سرمشق]
ناگزیر یک‌بعدی می‌شویم

«هوا می‌توانست هر چه دلش می‌خواست باشد: سرد یا گرم، بارانی یا پرباد، برفی یا آفتابی! همه‌شان خیلی خوب بود. هر یک از دیگری بهتر؛ زیرا زمانی که خوشبختی رو به شکوفایی است، زیباترین روزهایش همین امروز است.»

رومن رولان

گاهی همه چیز آن‌طور که دلمان می‌خواهد پیش نمی‌رود. جبر روزگار مجبورمان می‌کند از علائق‌مان فاصله بگیریم. شرایطی که به‌ناحق به ما تحمیل شده است. مشکلات پیچ‌درپیچ زندگی که البته بخش بزرگی از آن هم چه بخواهیم، چه نخواهیم به روابط در هم تنیده و پنجه انداختن اختاپوس فساد برمی‌گردد که تمام اقشار جامعه را درگیر یک زندگی بی‌روح و متلاطم کرده ...

از دبستان تا ادبستان‌ - بخش بیستم/ یادی از بعضی یاران روزنامه‌نگار (۲)

شبه‌خاطرات

این سلسله‌ «شبه‌خاطرات» را به شیوۀ تداعی معانی نوشته‌ام. چیزی - از نظر ظاهر البته - شبیه به قصّه‌های مثنوی معنوی. بنا بر این؛ آن‌چه می‌خوانید واقعیّت محض نیست. «شبه‌خاطرات» است. آمیزه‌ای است از خاطرات نگارنده و تجربه‌هایی که در نیم قرن اخیر به دست آورده است. اگر دوست داشتید با نویسنده همسفر شوید، در این سیر و سفر شخصی، نشانه‌هایی از اوضاع و تحوّلات اجتماعی دهه‌های اخیر نیز خواهید یافت. در این نوشته‌ها برخی از نام‌ها را برای حفظ حرمت حریم خصوصی اشخاص؛ تغییر داده‌ام.

چهرۀ مسیح‌گونه

از همان روزهای نخست ورودم به مؤسّسۀ اطّلاعات، به‌جز آقای دعایی آوازۀ دو نفر ...

هتاکانِ گفتمان

افرادی به مزارِ «غلامحسین ساعدی» نمایش‌نامه‌نویس در گورستان «پرلاشز» و «منوچهر نیستانی» همشهری شاعرمان در بهشت‌زهرای تهران بی‌حرمتی کرده‌اند. ظاهرِ امر نشان می‌دهد که آن‌ها از سلطنت‌طلب‌ها بوده‌اند. به گمانم این که واقعاً بوده‌اند یا نبوده‌اند مهم نیست. فرض کنیم که فهمیدیم که بوده‌اند و کسانی با آن‌ها برخورد کردند اما آیا هتک‌حرمت‌ها تمام می‌شود؟!

می‌دانیم که بی‌حرمتی هم مسئلۀ جدیدی نیست، منتها این بار شکلش متفاوت بوده است. مربوط به امروز و دیروز هم نیست. پیشینه‌ای به درازنای تاریخ دارد. همین دویست سال پیش، «آغامحمدخان» دستور داد استخوان‌های کریم‌خان را از شیراز بیاورند و در محل جلوسش در «کاخ گلستان» ...

[ادبیات]
حسرت، خشم و احساس نقص

بیشتر انسان‌ها لحظاتی در زندگی داشته‌اند که به گذشته چشم دوخته‌اند و از خود پرسیده‌اند «آیا این زندگی‌ای است که ما برای خود تصور می‌کردیم؟» مهم این نیست که زندگی زیستهٔ ما بهتر یا بدتر از آنچه بوده باشد که ما تصورش را داشته‌ایم، بلکه دیگر بودن آن است که رد پای حسرتی مبهم را در دل به جا می‌گذارد؛ حسرت برای خیال‌های که داشته‌ایم یا رویاهایی که هرگز به واقعیت بدل نشده‌اند. اغلب ما انتخاب‌هایی کرده‌ایم که از انتهایش راضی نبوده‌ایم: به‌واسطهٔ شرایط خانوادگی، اجتماعی یا سیاسی زیستی به ما تحمیل شده است که دلخواه‌مان نبوده است. احساس شکست، ...

هوشِ دست‌ساز؟!

این روزها مردم دنیا بیشتر از اینکه راجع به جنگ روسیه و اکراین، اتفاقات پی‌درپی خاورمیانه عربی و یا انتخاب دونالد ترامپ به ریاست‌جمهوری آمریکا صحبت کنند، درباره هوش مصنوعی گفت‌وگو می‌کنند. هرچند مقوله هوش مصنوعی چندان هم پدیده جدیدی نیست و از زمانی که ماشین‌های محاسبه‌گر ابداع و اختراع شدند، نظریه‌هایی دربارۀ خلق ماشین‌های هوشمند هم به وجود آمدند. این روزها که ماشین‌ها و سامانه‌های سایبرنتیک با سرعت و دقتی بسیار بیشتر از انسان داده‌های اطلاعاتی را به حافظه سپرده، محاسبه و پردازش می‌کنند، به زبان‌های گوناگون حرف زده و ترجمه می‌کنند، مسئله‌های منطق صوری و ریاضی را حل ...

پیران ویسه و سودای حکومت

انسان در طول زندگی رفتارهای متفاوتی از خود نشان می‌دهد. برای واکاوی علت یا علل جنبه‌های مختلف رفتاری او کافی است اهداف او ارزیابی شود تا علاوه بر درک رفتار بتوان رفتارهای متعارض با هم را مانند قطعات پازل کنار هم چید و به یک طرح منسجم از شخصیت رسید. پیران ویسه شخصیت محبوب ایرانیان در شاهنامه است اما در پس این نقاب، سیاست‌مداری نهفته که سودای حکومت دارد و از وقتی که این اندیشه به ذهنش خطور می‌کند تا زمان مرگ تمامی کنش‌ها و واکنش‌های او در همین راستاست. در این نوشتار قرار است به همین جنبه از شخصیت ...

[سینما]
پیکرۀ بی‌جان این سینما!

این روزها تخریب «سینما نور» موضوع محافل مختلف شده است. در چند روز گذشته، هرکدام از اهالی فرهنگ و هنر کرمان را که دیده‌ام، موضوع تخریب سینما جایی میان گپ و گفتمان باز کرد و فضای مجازی نیز با این رخداد، تنورش داغ‌داغ شده است. افرادی در مورد بخشی از خاطرات‌شان در ارتباط با این سینما گفتند و نوشتند؛ برخی دیگر دلسوزانه واکنشی نشان داده و عده‌ای نیز خواستند از آب گل‌آلودِ تخریب، ماهی تازه‌ای بگیرند. چند روز بعد از تخریب جزئی سینما که بعد از واکنش‌های مختلف متوقف شد، تصمیم گرفتم تا بروم و از نزدیک نگاهی به سینما ...

گیرندۀ نامه، تنهایی فرستنده است!

هجران تُرا چو گرم شد هنگامه

بر آتش من قطره فشان از خامه

من رفتم و مرغ روح من پیش تو ماند

تا همچو کبوتر از تو آرد نامه

(ابوسعید ابوالخیر)

موضوع فیلمِ «دور افتاده» قصۀ آدم درگیرِ بی‌معنایی سرعتِ رسیدن و دور افتاده از معنای خویش است، به مانند نامه‌ای جدا شده از مقصد و در انتظار رساندن مقصود به گیرنده است. نامه‌رسانی که میان فرستندگان و گیرندگانِ «نامه» سرگردان است و تنها. کار او با نامه‌ها است. «نامه» یعنی خبری از یاری، دوستی یا دور افتاده‌ای در انتظار خبر از حال دورافتاده‌ای دیگر. هرکه باشد حتماً عزیزی است؛ سندی از دوری و دوستی‌ها ...

زباله‌های عاشقانه و شاعرانگی نامه‌ها

فیلم «شاعر زباله‌ها» اثر سینمایی عمیق و تأمل‌برانگیز است که به بررسی پیچیدگی‌های هویت انسانی و جستجوی عشق در دنیایی پر از چالش‌های اجتماعی می‌پردازد. داستان حول محور شخصیت اصلی می‌چرخد: یک رفتگر سرخورده در نمای بیرونی و یک شاعر رویایی در نمای درونی؛ این دو شخصیت، نمایندۀ دو دنیای متضاد هستند که به زیبایی در کنار هم قرار گرفته‌اند. داستان فیلم از به دست آوردن شغل رفتگری توسط شخصیت اصلی شروع می‌شود، در همین روزها در دل زباله‌ها عشق را پیدا کرده و با خواندن نامه‌هایی از دختری ناشناس ادامه می‌یابد و با شناخت شاعر و تصاحب هویت او ...

[موسیقی]
کرمان مشتاقِ مشتاق بود

محمد، زاده ۱۱۴۶ در تربت‌حیدریه بود. برای همین محمد تربتی نامیده می‌شد. او عاشق موسیقی و عرفان بود. در کنار این‌ها به ورزش زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی هم علاقمند بود. در اوایل جوانی به اصفهان کوچ کرد و در آنجا با نورعلیشاه اصفهانی آشنا شد و دست ارادت به او داد. نورعلیشاه با نام محمدعلی طبسی از مریدان شاه سید علیرضا دکنی (رضا علیشاه دکنی) بود و توسط معصوم علیشاه به وادی عرفان راه یافت. نورعلیشاه به همراه معصوم علیشاه بعد از سال‌ها دوباره سلسله نعمت اللهیه را در ایران احیاء کردند.

در یکی از سفرهای نورعلیشاه به ماهان کرمان و ...

احیای سنت‌های از دست‌رفته

«وضعیت و شرایط موسیقی ایران بین سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲»

چنان که از شواهد و اسنادی که در منابع مختلف به آن‌ها اشاره شده است برمی‌آید بین سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ فعالیت‌های موسیقایی محدود به اجراهای هنرستان موسیقی به سرپرستی علی‌نقی وزیری بوده است که طی این پنج سال سرپرستی هنرستان موسیقی را به عهده داشته است و عمده فعالیت‌های معطوف به آموزش سازها به شیوه غربی و اروپایی بوده و اجراها نیز منحصر به اجراهای ارکستر به شیوه غربی بوده که توسط شاگردان و هنرجویان این استاد موسیقی برگزار می‌شده است.

از وقایع مهم این سال‌ها در سال ۱۳۲۲ و ...

[تئاتر]
لزوم بازنگری در جریان نقد تئاتر

امیر علمدارزاده: در دو سال اخیر، تعداد اجراهای تئاتر به‌مراتب بیشتر از سال‌های گذشته بوده است. گروه‌های زیادی، به‌ویژه از نسل جوان‌تر و دانشجویان فارغ‌التحصیل، وارد جریان اصلی تئاتر شده‌اند. بااین‌حال، به نظر من کیفیت آثار همچنان به سطح قابل‌قبولی نرسیده است. بسیاری از هنرمندانی که آثارشان را روی صحنه می‌برند، نکات اساسی را نادیده گرفته‌اند. به‌ویژه جلسات نقد و بررسی که گاهی از تحلیل و نقد عمیق فاصله گرفته و به تعریف و تمجید محدود شده‌اند. این وضعیت، اگر ادامه یابد، می‌تواند به نوعی خودفریبی منجر شود و مخاطبان عام ما را از دست بدهد. افزایش قیمت بلیت نیز ...

میان فاصله‌های جغرافیایی و نگاه‌های علمی

سال‌ها فعالیت در عرصه نقد تئاتر به من آموخته که تئاتر در شهرستان‌ها، باوجود تمام چالش‌ها، پتانسیل بالایی برای رشد و اعتلا دارد. نقد تئاتر در این مناطق، نقشی فراتر از ارزیابی یک اثر دارد؛ این نقدها می‌توانند مسیر حرکت هنرمندان را روشن کنند و به ارتقای کیفیت آثار کمک کنند. با این حال، نقد در شهرستان‌ها با مشکلات و چالش‌های خاص خود مواجه است که باید با دقت و حساسیت به آن‌ها پرداخته شود. در نگاهی یک‌سویه و سطحی شاید چنین بتوان استدلال کرد که تئاتر، تئاتر است و فرقی میان آنچه در پایتخت با سایر شهرها تولید شده ...

جست‌وجو برای فهم فراتر از سلیقه

اخیراً دغدغه‌ای در ذهنم مطرح شده که مربوط به فضای تئاتر کرمان است. به ویژه در سه یا چهار سال گذشته که تلاش کرده‌ام فضای تئاتر کرمان را بیشتر پیگیری کنم، به نظرم با پدیده‌ای خاص مواجه شده‌ایم که انگار هر روز طرفدارانش بیشتر می شود. این پدیده، همان جلسات نقد فرمایشی یا تشریفاتی است. قاعدتاً می‌توان این مسأله را از این منظر طبیعی دانست که کرمان شهری کوچک است و هنرمندان یکدیگر را می‌شناسند و با هم دوست هستند، بنابراین روند نقد خودبه‌خود تحت تأثیر این مناسبات قرار می‌گیرد. در نتیجه، جلسات نقد غالباً به شِمایی تبدیل می‌شوند ...

[تاریخ]
زنان در تاریخ و سیاست کرمان

از آنجایی که در ادوار مختلف تا دورۀ معاصر، تدوین و نگارش تاریخ ایران بیشتر جنبه رسمی و حکومتی داشته و از این گذر، تمرکز بر ذکر وقایع حکومت‌ها با تأکید بر مسائل سیاسی و اقداماتی حول محور شاه و ساختار حکومتی و به تعبیری، تاریخ‌نگاری، مردانه بوده، لذا در این چارچوب جایی برای پرداختن به زنان و حضور و نقش آنان در جامعه نبوده و دستیابی به مطالبی در رابطه با زنان در این تاریخ‌نگاری، کاری از نوع پیدا کردن سوزن در انبار کاه است.

البته باید به این نکته اذعان داشت، در ایران تا دوره قاجار و به‌ویژه تا ...

[جامعه ]
ما و زندگی‌‌های نزیسته

بعضی‌ها می‌گویند به ازای هر زندگی زیسته، بسیاری زندگی نزیسته برای هر آدمی وجود داشته که به دلایل مختلف وارد کانال آن زندگی‌های نزیسته نشده است. مثلاً اینکه من در فلان کشور به دنیا آمده‌ام و در جای دیگری متولد نشده‌ام خودش یک دلیل مهم تلقی می‌شود. این‌که من در کنکور فلان رتبه را آوردم و وارد آن دانشگاه شدم و یا اینکه در سن جوانی این خانم یا آقا را دیدم و با او ازدواج کردم و زندگی من با این دیدن شکلش را پیدا کرد... حتی وقتی فکر کنیم می‌بینیم که کوچکترین اتفاقات باعث شده زندگی من که ...

زندگی نزیستۀ من کجاست؟

فرمانده به یخی که داشت روی شیشه پنجره خلبان را می‌پوشاند خیره شد. بعد راه افتاد و یک ردیف پیچ را چرخاند و فریاد زد: «بزن روی هشت کمکی!» ستوان برگ تکرار کرد: «روی هشت کمکی!» فرمانده فریاد زد: «همه قدرت در برجک شماره سه!» «همه قدرت در برجک شماره سه!»

خدمه که در هواپیمای دریانشین هشت موتوره پهن‌پیکر تندرو نیروی دریایی هرکدام سرگرم کاری بودند، نگاهی به هم انداختند و نیش‌شان را باز کردند و گفتند: «پیرمرد از معرکه به درمان می‌برد. پیرمرد از هیچ چیز نمی‌ترسد!»

*

خانم میتی گفت: «نه این‌قدر تند! داری زیاد تند می‌روی! برای چه این‌قدر تند ...

دلتنگی‌های زندگیِ زیسته...

من یک مهندس عمران و فردی درون‌گرا هستم که سعی کردم روی پای خودم بایستم. اگر بخواهم درک کنم که انسان‌ها چطور ممکن است زندگی نزیسته‌ای را در ذهن داشته باشند، می‌توانم به چالش‌هایی که انسان‌ها با آن روبه‌رو هستند و آرزوهایی که ممکن است در ذهنشان داشته باشند اشاره کنم.

برخی افراد ممکن است آرزوی یک زندگی متفاوت در زمینه‌های شغلی، اجتماعی یا خانوادگی داشته باشند. ممکن است فردی به شجاعت یا آزادی بیشتری در زندگی نیاز داشته باشد، یا حتی آرزوی زندگی در زمان یا مکان دیگری را داشته باشد که شرایط بهتری برای رشد فردی فراهم کند؛ اما ...

[مبل راحتی]
با نازنین‌های زندگی‌تان «نازنین» باشید...

انسان ظرفیت احساسی بالایی دارد. هریک از ما عزیزانِ نازنینی داریم که به امید و عشق آن‌ها نفس می‌کشیم، تلاش می‌کنیم و ادامه می‌دهیم اما تقریباً هیچ‌گاه عشق و علاقه‌مان را به همان میزان که واقعاً در دل احساس می‌کنیم به هیچ یک از عزیزانمان نشان نمی‌دهیم و ابراز نمی‌کنیم. درواقع وسعتِ ارزش، احترام، علاقه و اهمیتی که در دل، در فکر، در خیال، در رویا برای عزیزان‌مان قائلیم بسیار بیش از آن است که در رفتار نشان می‌دهیم. ما در واقعیت و در رفتار از ابراز آن حجم از احساسات عاجزیم و قادر نیستیم به عزیزان‌مان نشان دهیم که ...

جذابیت مرگبار

زیرشاخه ادبیات جنایی سیاسی در زمره پرفروش‌ترین و محبوب‌ترین‌ها در بین کتاب‌خوان‌های عادی در سرتاسر دنیا است، در این زمینه نویسندگان شاخص زیادی با تألیف و انتشار یک کتاب توانسته‌اند مسیر طولانی پیشرفت را یک‌شبه طی نمایند، اما این اوج گرفتن‌ها معمولاً مقطعی بوده و به همان سرعتی که شهرت کسب می‌گردد فراموشی و گمنامی هم به سراغ نویسندگان مزبور بازمی‌گردد، در این میانه معدود مؤلفینی هستند که آثار آن‌ها در طول دوره فعالیت یکی پس از دیگری می‌توانند غنا و اعتباری همچون کتب قبلی را کسب نموده و نامی ماندگار را برای خالقشان برجای بگذارند. از مهمترین نویسندگان فعال ...

زندگی با رنگ‌ها

آدم‌هایی که مثل من رنگ مورد علاقه‌شان آبی است، آدم‌های خوشبخت‌تری هستند؛ چون هر روز، البته بیشتر روزهایی که دلشان رنگ آبی زیادی بخواهد کافی است بروند پشت پنجره، پرده را کنار بزنند تا زیباترین تناژ رنگی از آبی را در ابعاد آسمانی ببینند و آبی چشمشان را چنان پر کند تا سیرآب شوند و یا اگر دریا همسایه‌شان باشد که خدا بدون شک نگاهشان کرده آن هم با چشم مسلح؛ البته آدم‌هایی که در شهرشان جنگل دارند و رنگ مورد علاقه‌شان سبز است نیز از بندگان مورد عنایت قرار گرفته از جانب پروردگار بوده‌اند و اگر زرد و نارنجی ...