برای آن که تاریخ تا ابد دروغ باشد کافی است که یک نفر حقایق را پنهان کند.
«میشله»
نگاه به تاریخ در واقع یادآور همه آن چیزی است که در یک جامعه و یک سرزمین گذشته و میگذرد. روزگارانی که در دل خود از جنگ و خونریزی و تغییر و...تا هر اتفاق دیگری حکایتها دارد.
واقعیت این است که هیچ چیز مانند فرهنگ هنر و ادبیات نمیتواند تاریخ ملتها و تاریخ جهان را زنده نگه دارد و هیچ چیز هم ماندگارتر از هنر و فرهنگ کشورها نیست.
همانگونه که پدران و مادران ما و پدربزرگان و مادربزرگهای ما، آن چه را که در قالب ...
بالاخره پس از مدتها، «دانالد ترامپ» با جنجال فراوان به کاخ سفید وارد شد. شاید برای بسیاری از ما ترامپ چهرهای آشنا باشد اما قطعاً بسیاری نام «جی.دی. وَنس» معاون اولِ او را طی یکی دو سال اخیر شنیدهاند؛ مگر آن که برخی کتاب زندگینامهاش را به نام «هیلبیلی: روزگار آمریکاییهای پشت کوهنشین» که چندسال پیش «نشر نون» منتشر کرده است خوانده باشند.
در همان ابتدای کتاب نثر شیرین و گیرای «جی.دی. وَنس»، ترجمۀ روان «علیرضا پارساییان» و البته ویراستاریِ خوب «رضا خسروزاد» شما را به خواندن این کتاب ترغیب میکند. به ویراستاری خوب کتاب اشاره کردم چرا که با توجه ...
چندی قبل دوستی عزیز از یاران صمیمی و قدیمی را ملاقات نمودم، حالش دگرگون بود و دیداری که کوتاه به نظر میرسید به صحبت گرم چندساعتهای مبدل شد که سخت دلنشین بود. از برخورد اتفاقیاش در یک فروشگاه با بانویی میانسال و ناشناس سخن گفت که در کمال تعجب با احوالپرسی گرم طرف مقابل به اتفاقی غیرمترقبه مبدل شده بود، پس از رد و بدل شدن احوالپرسیهای معمول سرانجام دوست من بر شرم خود فائق آمده و از وی پرسیده بود که آیا او را با فردی دیگر اشتباه نگرفتهاند و در جواب وقتی دریافته بود که مخاطبش نام و ...
پسربچه که بودم هنوز ذهن پدر و مادران و بزرگترهای پیرامون ما بهشدت اسطوره باور بودند و ذهن و قولشان آکنده از افسانههای مربوط به گذشتههای دور و نزدیک بودند. هر افسانه و اسطوره از بدیهیات باورهای روایتگران بزرگسال در و بر ما بودند. در جمع کودکانی که همبازی بودیم روایتی از شوت سنگین یکی از فوتبالیستهای قدیمی تیم ملی فوتبال ایران شنیده بودیم که از نیمه زمین به سمت دروازه تیم حریف شلیک کرده. شدت و قدرت شوتش چنان بوده که تور دروازه را پاره و قلوهکن کرده و گلر حریف حتی متوجه گلخوردنش هم نشده.
روایتی نادیده اما عمیقاً ...
نامههایی درباره کلیلهودمنه
اشاره: «کلیله و دمنه» یکی از سیاستنامههای بازمانده از ایران باستان است که در سه قرن اول هجری از زبان پهلوی به زبان عربی برگردانده و بعدها، در قرن ششم هجری - احتمالاً در سال ۵۳۶ - توسط «ابوالمعالی نصرالله منشی» به فارسی ترجمه میشود. ذبیحالله صفا ترجمه نصرالله منشی را نخستین نمونه از آثار نثر مصنوع فارسی میداند. کلیلهودمنه جدا از ارزشهای ادبیِ و جایگاهی که در تاریخ ادبیات ایران دارد، در تاریخ اندیشه ایران و بهویژه در تاریخ اندیشهی سیاسی نیز اثری در خور توجه است. «نامههایی درباره کلیلهودمنه»، تأملات و جستارهایی است حاصل پرسه زدنهای ...
یادداشتهای کوتاهی که تحت عنوان «کرمانیّات» عرضه میشود، حاصل نسخهگردیهای من است؛ نکاتی است که هنگام مرور و مطالعۀ کتابها و رسالههای خطی و چاپی یا برخی مقالات مییابم و به نحوی به گذشتۀ ادبی و تاریخی کرمان پیوند دارد و کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
۵۵) شاعران کرمان در بستان العشّاق
میرزا علیرضا قاجار متخلّص به «شهره»، فرزند بیست و یکم فتحلیشاه قاجار، در فاصلۀ سالهای ۱۲۴۶ تا ۱۲۵۱ ق تذکرهای مفصّل به نام «بستان الخاقانیه» در پنج مجلّد ترتیب داد و آن را به پدرش فتحعلیشاه (خاقان) تقدیم کرد. از پنج جلد تذکره، فقط سه جلد آن باقی مانده ...
زیادی سخت میگیرید. شما را میگویم. بله؛ همۀ شما را! گویی خو گرفتهاید به اینکه با سختگیری، روزگار را بر خودتان و دیگران تلخ نمایید. حَرَجی هم نیست. چون انگار دستِ خودتان نیست... . نمیتوانید بیتفاوت باشید. نمیدانم، شاید هم حق با شما باشد؛ اما بگذارید پرسشی از شما بپرسم. همۀ شمایی که حرصِ بودن و نبودنِ «سینما نور» را خوردهاید. چرا «سینما نور» باید میماند؟! چرا نباید تخریب میشد؟ اصلاً بودن و نبودنش چه تفاوتی دارد؟! یا حتی چه اهمیتی؟! چرا شما این همه به خاطرش کمپین و گروه و جریان رسانهای به راه انداخته، خونتان به جوش آمده ...
«یکی دیگر از سوراخ تنگ گیشه سایۀ بلیتفروش را دید. بلیتفروش خم شده بود روی بلیتها. صدای تاپتاپ مُهر خوردن روی بلیتها، صدای خوشی بود که خبرش دهان به دهان گشت. بچههای جلوی سینما زیاد و زیادتر میشدند. دستهای لاغر و سیاه، میلههای گیشه را سفتتر چسبیدند.
آن بالا، توی عکس؛ قهرمان با مرد گُنده و کله طاس همچنان میجنگید.
بالأخره، دستهای کوچک و لاغر، پول و کارت در مُشت، از بغل هم، با فشار از سوراخ تنگ گیشه رفتند تو. بلیتفروش مانده بود که پول کدام دست را بگیرد. دستها یکدیگر را پس میزدند. بلیتفروش صورتها را نمیدید، فقط دستها را ...
در این دو دهۀ اخیر، روند دگردیسی چهرۀ شهر کرمان به چنان شتابی رسیده که از آن خانۀ امن و آشنا در ژرفای خاطرات دور و درازمان، تنها گرد و خاکی سایهوار بازمانده است. یک نوبت همنشینی و گپوگفت با پیرمردان و پیرزنان دهۀ چهل خورشیدی کافی است تا از دیار کریمانی برایتان بگویند که گویی از دل داستانهای افسانهای کهن پدید آمده است. نگاهی به رشد قارچگونۀ تودههای آهن و سیمان به اصطلاح مدرن و کمی باریکبینی بر درز گاه و بیگاه اخبار ویرانسازیهای شتابزدۀ ابنیۀ تاریخی و کهن، این حقیقت را بر ما مسجل میکند که اینک از ...
موسیقی ایرانی و بهطور کلی موسیقی شرقی بهشدت تابع احساسات است. این موسیقی تا حدودی علمی شده ولی خود را اسیر اصول کلاسه شده نکرده است. نابترین و بهترین نوع اجرا در موسیقی شرقی بداههنوازی و بداههخوانی است.
هنرمند در اجرای آنی و بداهه بر اساسی حس لحظه و شرایط اجرا، بدون هیچ پیشزمینه فکری و از پیش تعیین شده اجرای خود را آغاز میکند.
ذکر این نکته ضروری است که هنرمند باید به مرتبه بالایی در اجرای موسیقی رسیده باشد تا بتواند بهدرستی احساس خود را به مخاطب انتقال دهد. فردی که از توانایی لازم برخوردار نباشد هیچگاه نمیتواند حس موسیقایی ...
چند میلیون سال است که گونههای مختلفی از انسان در کرۀ زمین زندگی میکنند، اما چگونه میتوان تشخیص داد که از چه زمانی انسانها از گروه حیوانات جدا شدند و دیگر نوعی حیوان نبودند؟ شاید بتوان گفت از زمانی که انسانها چیزی به نام فرهنگ را خلق کردند، دیگر از گروه حیوانات فاصله گرفتند. «یووال نوح هراری» در کتاب «انسان خردمند» اعتقاد دارد که در حدود هفتاد هزار سال پیش، گونۀ انسانهای خردمند به شناختی از خود دست پیدا کردند که نام آن را انقلاب شناختی گذاشتهاست. شاید بتوان گفت که فرهنگ از آن زمان به بعد کمکم به دست ...
رابطه میان شهر و تئاتر هرچند که ممکن است در نگاه اول ساده و قابل فهم به نظر برسد، اما بسیار پیچیدهتر و ظریفتر از رویه سطحی آن است. این رابطه چندبعدی، همواره مورد توجه پژوهشگران، هنرمندان و برنامه ریزان شهری بوده است و گسترهای از ساختمانهای تئاتر تا بازار فروش، مدیریت هنری، ایدئولوژیهای حاکم بر جامعه، فرهنگ ترافیک، سیاستگذاریهای فرهنگی، شیوههای اقتصاد سیاسی و بسیار بیشتر از آن را دربرمیگیرد و تداخل زیادی با یکدیگر دارند. با این حال پیوند بین تئاتر و شهر همیشه ساده و سرراست نیست و در واقع، ساختارها و فرآیندهای مختلفی در آن نهفته ...
تئاتر همواره یک ابزار بیان و یک تریبون عمومی مهم برای جامعه بوده است. این هنر در دورههای مختلف تاریخ، نقشهای متنوعی در بازتاب وضعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه ایفا کرده است. کلمه «تئاتر» یک کلمه یونانی و به معنای «مکان دیدن» است؛ بنابراین میتوان گفت که تئاتر جایی است که مردم میآیند تا حقیقت زندگی و وضعیت اجتماعی را ببینند. گرایش به کاوش در وضعیت اجتماع و چگونگی تأثیر آن بر مردم در تئاترهای امروزی بسیار به چشم میخورد. جنبههای مختلف جامعه را میتوان در بسیاری از نمایشنامهها و حتی در اشکال انتزاعیتر تئاتر مدرن یافت. تغییرات در ...
صحنه نگاری مفهومی است که از دل هنرهای نمایشی برآمده و بهمرور زمان جای خود را در برنامهریزی شهری و طراحی محیطهای عمومی باز کرده است. این مفهوم به نحوه تجسم و سازماندهی فضا برای ایجاد تجربهای خاص اشاره دارد. صحنه نگاری در اصل به طراحی فضاهای تئاتری اشاره دارد، اما تأثیر آن از قرن نوزدهم به حوزههای دیگری ازجمله معماری و شهرسازی نیز گسترش یافته است. شهرهای بزرگ اروپا، مانند پاریس و وین، از طراحی صحنهوار برای خلق فضاهای عمومی بهره بردهاند؛ بلوارهای عریض و میدانهای بزرگ که حس تماشاگر بودن را برای شهروندان ایجاد میکنند. نظریهپردازانی همچون آدولف ...
«داوود آجرلو»؛ متولد ۱۸/۰۱/۱۳۵۶، کارشناسی و کارشناسیارشد فلسفۀ غرب خوانده و دانشآموختۀ دکتری فلسفۀ هنر از دانشگاه «علوم و تحقیقات تهران» است.
نویسندۀ دنیای هنر و فلسفه، فیلمساز، مدیرهنری و مدرس دانشگاه در رشتۀ پژوهش هنر و فلسفۀ هنر است و به گفتۀ خودش بیماریِ «عنوانگریزی» دارد؛ «اینها عناوین رسمی است؛ من کلاً کار دیگری انجام میدهم. از اول هم با این عنوانها و درجهها مشکل داشتم. در دبیرستان هم با اینکه المپیادی بودم و ریاضی میخواندم، سال آخر امتحاناتِ دیپلم را ندادم و به مدت ده سال بر اساس نیازی که داشتم خودم انتخاب کردم چه بخوانم و با چه ...
رُهام شیراز متولد ۱۳۵۲، کیوریتور هنری و مشاور پروژههای «عکسبنیان» است.
او فارغالتحصیل کارشناسی «ارتباط تصویری» از دانشکدۀ «هنرهای زیبای تهران» و کارشناسیارشد میانرشتهای «عکاسی و فرهنگ شهری» از دانشکدۀ «گلداسمیتث لندن» است؛ و سالهاست فعالیت خود را در زمینۀ پژوهش و فرضیهپردازی دربارۀ هنر عکسبنیان معاصر در قالب نوشته، سخنرانی، تدریس، نقد و برگزاری نمایشگاههای هنری پیگیری میکند.
وی تلاش میکند تعریف تازهای از «کیوریتوریال» به عنوان فعالیت هنری ارائه دهد که گسترشدهندۀ رشتۀ عکاسی به رشتههای دیگر نیز محسوب میشود.
او اخیراً طی فراخوانی، عکاسان کرمانی را به دورۀ «جغرافیای منظرهنگاری کرمان» فراخوانده است که در متن آن آمده «قصد ...
آلبومهای خانوادگی مهمترین بخش حافظۀ جمعی انسانها به شمار میآیند. همواره اولین مرجعی هستند که به دنبال یافتن لحظاتی در گذشتهای که یک دل سیر زیسته نشدهاند به آنها رجوع میشود. پیداکردن تصویری ملموس، از عزیزی از دست رفته یا یافتن تصویر فرزندانی که خانه را ترک کردهاند در شکل و شمایل کودکی و جزئیات همان خانههایی که در آنها زیستهایم، تصاویر جشنها و شادیها که در بستر لحظه، مومیایی و از پشت دیواری از جنس زمان مرئی شدهاند. ما آنجا که به حسرت و فقدان دچاریم به آلبومهای عکس پناه میبریم. گویی میخواهیم محتوای عکس را در آغوش بکشیم ...
ثواب یا عقاب این مقوله و مقاله با حضرت استادی باستانی پاریزی است که مرا به دو راه بایسته هدایت کرد و زمینهای را به وجود آورد که جرئت چنین اظهارنظری پیدا کنم. ماجرا از این قرار بود که در سال ۱۳۴۷ ش. وقتی در سه رشته دانشگاهی - زبان دانشگاه تبریز، تاریخ دانشگاه مشهد و روانشناسی دانشگاه اصفهان - قبول شدم، در تردید بودم که کدام رشته را برگزینم؟ مدتی با خودم کلنجار رفتم اما به نتیجهای نرسیدم، لذا سراغ استاد رفتم و از ایشان مدد طلبیدم. استاد گفت: خودت به چه رشتهای علاقه داری؟ گفتم بین تاریخ و ...
در پژوهشی كه در زمینه رجال علمی و فرهنگی كرمان از آغاز اسلام تا پایان روزگار قاجاریه داشتم، به این یافته دست یافتم كه اهل شعر و ادب و لغت و نویسندگی در كنار اهل حدیث و رجال، بیشترین فراوانی را در میان دانشمندان كرمان آن دورهها داشتهاند و البته شمار ادیبان و نویسندگان اندكی بیشتر است.۱
اهل ادب و تاریخ، در قیاس با دیگر چهرههای فرهنگی بیشتر به تألیف و تصنیف و گردآوری مطالب نغز و شیرین و اشعار دلربا دلبستگی داشتهاند. این در حالی است كه بهعنوان مثال، محدثان حداقل در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی ...
زندگی گاهی فشرده میشه توی لحظهای که میخوای مهیبترین تصمیمت رو بگیری... دختر قصۀ واقعی ما شاید فکرش رو هم نمیکرد اون فشردگی آنی قراره چه لحظههایی رو براش رقم بزنه...
گاهی از خودم میپرسم یعنی یک آدم چهجوری میتونه توی موقعیتی قرار بگیره که راهی جز تموم کردن همه چیز و همه چیز در یک لحظه نداشته باشه و پاسخش رو در لحظههایی میبینم که دیگه همه چیز انگار در ذهن آدم منجمد میشه. بدون هیچ انعطافی...
پلههای پل عابر پیادهرو دو تا یکی بالا میرفت. صورتش پرِ اشک بود. با خودش زمزمه میکرد: «دیگه نمیخوام زندگیم ادامه داشته باشه...تا همینجا ...
سالهاست که سنگِ سردِ بیپناهی، بر تن تاریخ و میراث کرمان، نشسته است که با سنگینی، صدای خاطرات را در خود مدفون کرده و اکنون، پنجه سودجویی، بر پیکرۀ آن، چنگ انداخته است. تاریخ، یک موجود زنده است که از طریق مکانها و داستانها روایت میشود. هر یک از مکانها تاریخی، قصههای بیشماری برای گفتن دارند و هر گوشه از شهر تاریخی کرمان، با خود خاطراتی را به همراه دارد. سینما نور، یکی از همین مکانها بود. سینمای قدیمی و خاطرهانگیز نور، یادگار روزگاران نهچندان قدیم کرمان که فروتنانه در مجاورت میدان ارگ و بازار تاریخی کرمان قرار داشت و ...
«دو روی سکه» نام اولین و آخرین فیلمی بود که حدود سی سال پیش در «سینما نور» کرمان دیدم. نقش اول این فیلم را «ابوالفضل پورعرب» ستارۀ دهۀ هفتاد سینمای ایران باز میکرد و با تکیه بر جستوجو در اینترنت فهمیدم دومین فیلمی بوده که «امین حیایی» در آن بازی کرده است.
از داستان و جزئیات فیلم چیزی به خاطر نمیآورم؛ اما یک چیز خیلی خوب در ذهنم به جا مانده است و آن این بود که در اواسط فیلم که همه حواس خود را معطوف به فیلم کرده بودند، کبوتری، شاید ره گم کرده، شاید عشق سینما، پروازکنان آمد و ...