سرانجام اتهامات پاول دورف اعلام شد و مشخص شد که با چه اتهاماتی روبروست و چه شرایط سختی را برای دفاع از خود تجربه خواهد کرد. اتهاماتی که به نظر میرسد بر اساس شمشیر از رو بستهای او را هدف قرار گرفته و نگاههای بسیاری به دادگاهی که او را محاکمه میکند دوخته خواهد شد.
به اعلام دادستانی فرانسه، پاول دورف با اتهامات زیر مواجه است:
- امتناع از تحویل اطلاعات یا اسناد مورد نیاز برای انجام تحقیقات، بنا به درخواست مقامات قضایی
- همدستی در نگهداری محتوای پورنوگرافی
- همدستی در توزیع مواد مخدر
- همدستی در جرایم سایبری
- همدستی در ارتکاب کلاهبرداری بهعنوان ...
یکی از ویژگیهای کشور ما تنوع اقوام، مذاهب و فرهنگ است. فرهنگ و تنوع آن به جغرافیایی ایران معناهای زیبایی داده و مرزهای سیاسی را با غنای فرهنگی در هم تنیده است. مرزهای فرهنگی ایران وسیعتر از حوزه سیاسی است و کشورهای اطراف نیز کم و بیش در این حوزه قرار دارند.
رسانهها بنا به ماهیت و کارکرد خود هم باید به انسجام ملی یاری رسانند و همصدای همه گروهها، قومیتها و دیدگاههای گوناگون باشند تا بتوانند نسبتی درست با عدالت اجتماعی برقرار سازند.
اما آیا رسانهها بهویژه از نوع دولتی و فراگیر، صدای همه هستند و همه در آن حضور ...
به یاد ندارم اولین بار عبارت «خانواده کوچکترین رُکن جامعه است» را کی و در چه زمانی شنیدم و یا خواندم، احتمالاً در یکی از کتابهای تعلیمات مدنی دوره دبستان به این جمله اشاره شده بود اما هر چه که هست از همان دیرباز گوشهای از ذهنم به این مفهوم اختصاص داده شد و در گذر زمان دریافتم که بدون شک نقش خانواده در رشد و اعتلای اعضای آن و در ادامه سرنوشت جامعه و کل کشور غیرقابل چشمپوشی میباشد. در دوران کودکی سرخوش من در دهه پنجاه شمسی در شهری همچون کرمان میگذشت که علیرغم نفوذ ظواهر مدرنیته و ...
فریدای عزیز!
بگذار همین آغاز خودم و تو را راحت کنم. این یادداشت خطاب به تو، نه نامهای از جهان زندگان به وادی مردگان است و نه پیشدرآمدی بر گفتوگویی که در پی خواهد آمد. این نوشتار را پیش از هر چیز، واگویههای خود با خویشتنِ من بدان، که مخاطبی برای آن نمیشناسم؛ جز تو! درست فهمیدی. تو قرار است مخاطب این نامهای باشی که هرگز، به دستت نخواهد رسید! تو را در اینجا و در این جستار خطاب قرار میدهم تا، بی ترس از واهمههای بی نام و نشانی که از هر سوراخ سنبهای در کنج تاریک ذهنم سرک میکشند ...
در بخشهای گذشته مبنای نظری اهمیت و تأثیر مرگآگاهی را برای یک زندگی منسجم بیان کردیم و به تفصیل نتیجۀ آن را با بررسی داستان مرگ ایوان ایلیچ تولستوی بهصورت مصداقی نشان دادیم. همان ابتدا اشاره شد که هدف این نوشتار نه هراس از مرگ بلکه یاری جستن از آن برای یک زندگی بهتر و یکپارچهتر است. در بخش آخر با اشاراتی کوتاه به برخی متون گذشته و حال رابطۀ مواجهه با مرگ و آریگویی به زندگی را بیشتر میکاویم.
گفته شد که اندیشه در باب مرگ چالشی است که درازنای تاریخ و گوناگونی فرهنگها را درمینوردد؛ الواح دوازدهگانۀ سومری حماسۀ ...
یادداشتهای کوتاهی که تحت عنوان «کرمانیّات» عرضه میشود، حاصل نسخهگردیهای من است؛ نکاتی است که هنگام مرور و مطالعۀ کتابها و رسالههای خطی و چاپی یا برخی مقالات مییابم و به نحوی به گذشتۀ ادبی و تاریخی کرمان پیوند دارد و کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
۴۶) امامی هروی و نورالدین کرمانی
عبداللّه بن محمد امامی هروی (د. ۶۸۶ ق) از شاعران سرشناس قرن هفتم هجری است و همان کسی است که مجد همگر در رباعی خود، او را بر سعدی ترجیح داده است. وی شاعری قصیدهپرداز بود و به سبک شاعران قرن ششم مثل انوری و ظهیر فاریابی شعر میگفت. ...
در اولین نگاه به تیتر و زیر تیتر این مطلب، شاید به نظرتان عجیب برسد که چگونه میتوان هوش مصنوعی، سینما و کتاب را نوشت و حلقۀ ارتباطی میان آنها به وجود آورد. قبل از به تحریر آوردن این مطلب، نگارنده نیز به این موضوع اندیشیده و حتی لحظاتی از به وجود آوردن این حلقه ناامید گشته و به فکر موضوع دیگری برای مقدمۀ این شماره گشته است؛ اما دقیقاً همین چند شب پیش در گفتوگویی که با دوست نازنینی داشتم، موضوع جالبی پیش آمد:
او بعد از مکالمهای طولانی رو به من گفت که دوست تازهای پیدا کرده و آنقدر ...
زمانی حضور در سالن سینما، پرطرفدارترین سرگرمی زندگی روزمرۀ مردم بود. از راه رسیدن مدیومهای هنری جدیدی همچون تلویزیون نیز نتوانست جایگزین تجربۀ این سرگرمی پرطرفدار جمعی شود. یکی از عواملی که سینما را از دیگر سرگرمیها متمایز میکرد، لذت تجربۀ مشارکت جمعی (تماشای فیلم) بود. مخاطب با دیدن فیلم در سالن سینما از دغدغههایش رهایی مییافت و برای ساعاتی همچون عضو قبیلهای در تجربۀ ایجاد یک اتمسفر روانی شریک میشد. دیدن فیلم بهصورت جمعی -با توجه به ذات انسان که موجودی اجتماعی است- میتواند در بلندمدت موجب افزایش تأثیرپذیری مخاطب شده و بهصورت کوتاهمدت، فرد را برای ساعاتی آمادۀ ...
ایران کشوری است آکنده از هنر. اقوام گوناگون ایرانی با نگاه زیباییشناس خود که معجونی ست از اقلیم و فرهنگ و بینش، نسل به نسل هنر آفریدهاند. بوق و کرنا داشتهاند ولی هیچوقت هنرشان را در بوق و کرنا نکردهاند. هنرشان برای خودشان بوده و بس. این هنرریزان اهل کاسبی نبودند. اهل جشنواره و سفر و زد و بندهایش. مشکل از زمانی شروع شد که پایِ از ما بهتران به میان آمد. آدمهای پر ادعای حرّاف که دوست داشتند از هر چیزی حرف دربیاورند و از حرفهایشان پول و شهرت!
قبل از آمدن آنها هنر، هنر بود. موسیقی هم موسیقی. بیتکلف ...
در گوشهای از شهر کرمان، در یکی از خیابانهای فرعی، کارگاه کوچکی است که در آن مردی بزرگ کار میکند. در این کارگاه سازهای موسیقی بسیاری متولد شدهاند که نوای آنها سالیان سال، آرامشبخش روح و روان مردم کرمان و ایران است. تارها، سهتارها، سنتورها و کمانچههای بسیاری در این کارگاه متولد و برای ادامۀ حیات به دست نوازندگان و موسیقیدانان سپرده شدهاند، بهراحتی میتوان ردِ آنها را بر اساس مهری که در سینۀ سازها حک شده است، در هرجای این سرزمین پیدا کرد.
در یک روز گرم تابستانی به دیدار این کارگاه رفتم. وقتی که در پیادهروی خیابان به دنبال ...
موسیقی خیابانی، با تمام سادگی و بیتکلفیاش، پتانسیل آن را دارد که به مرزهای اصالت و فرهنگ پیوند بخورد. وقتی این نغمههای آزاد و بیقید، در آغوش موسیقی آیینی جای میگیرند، تولدی تازه از هنر و هویت شکل میگیرد.
از طرف دیگر حفظ سلامت روانی مردم با استفاده از اجراهای گوناگون هنری در سطح شهر میتواند یکی از مهمترین عناصر زندگی در شهرهای مدرن باشد؛ که تا حدودی باعث کاهش فشارها و استرسهای زندگی روزمره است.
موسیقی خیابانی قدمتی بسیار طولانی دارد و در نقاط مختلف جهان با نامهای گوناگون و اشکال متنوعی ظهور کرده است. این نوع موسیقی در بسیاری از ...
تئاتر و آئین ارتباط نزدیکی با هم دارند. درواقع، تئاتر ریشه در آئین دارد و هر دو کارکردهای مشترکی دارند. آنها هر دو تأثیرگذار هستند و شرایط تغییر انسان را فراهم میکنند، همچنین راههای بسیار مهمی برای برقراری ارتباط با انسانهای دیگر، تجربه همدلی، کاتارسیس، داستانسرایی، ارتباط با جامعه، آموزش و یادگیری هستند. در کنار این شباهتها و کارکردهای مشترک، هر دو پدیده تفاوتهای بسیاری نیز دارند، اما به نظر میرسد وجود «دیوار چهارم» یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین تفاوتهای این دو است که منشأ تفاوتهای دیگر نیز است. در تئاتر، «دیوار چهارم» وجود دارد، نوعی دیوار پیشفرض و مورد ...
هم آئین و هم تئاتر، در عین حال که میتوانند اجرای نوعی مناسک تثبیت شده و قابل پیشبینی باشند، انسان را به تجربه گذر از تابوها و مسیر پرمخاطره و شگفتانگیز این تجربه سوق میدهند؛ به عبارت دیگر، این فرصت را برای انسان فراهم میکنند تا واقعیت دوم را تجربه کند. میتوان گفت که هم آئین و هم تئاتر افراد را بهطور دائم یا موقت از خودِ روزانهشان به خودِ دیگری تبدیل میکنند. آنها در بهبود روابط یا وحدت انسانی که بهندرت در زندگی عادی به دست میآید، نقش دارند و میتوانند رفتار مخرب را به اتحادی سازنده تبدیل کنند. ...
قرن بیستم تغییر چشمگیری در نحوه درک و اجرای پرفورمنس رقم زد. این گونه اجرایی از یک کنش نمایشی مبتنی بر متن، به واقعیتی خودکفا تبدیل شد که در آن احساسات و ایدهها از طریق عناصر فرامتنی مانند صدا، حرکات بدنی و تنفس منتقل میشدند. این تغییر که امکان تکامل پرفورمنس به عنوان شکلی از هنرهای تجسمی، مستقل از مولدهای تئاتری آن را فراهم کرد ریشه در یکی از خاستگاههای تئاتر یعنی علاقه به آئینهای باستانی و بدوی دارد. علاقه به آئین، پژوهش درباره آن، بازگشت به آن و استفاده از آن در تئاتر ایدهای است که در قرن نوزدهم ...
هعنوان طراح با نشریات دنیای سخن، جامعه، توس، نشاط، عصر آزادگان، توانا، زن، همشهری، ایران، هممیهن، خطخطی، سازندگی، اعتماد، شرق، خرداد، مجلات همشهری و... سالها کارکرده و بهعنوان مدیر هنری یا دبیر سرویس طرح هم با نشریات توانا، شرق، اعتماد، مناطق آزاد، اعتماد، مجلات همشهری، هممیهن و... همکاری داشته است. او که بیش از دو دهه مدرس دانشگاه در رشتههای سینما، انیمیشن و گرافیک هم بوده، مؤلف کتاب «صد سال کاریکاتور تهران» است و برگزارکنندۀ جشنوارههای متعددی از جمله جشنوارۀ «تهران کارتون».
متولد سال ۱۳۵۱ در زنجان است. معماری را در هنرستان خواند، کارشناسی گرافیک و کارشناسی ارشد انیمیشن «دانشکدۀ هنرهای ...
میل به عدالت در نهاد همۀ ما انسانها نهفته است و از دیرباز تاکنون موجب شکلگیری و یا فروپاشی جوامع بشری بوده؛ ذات طبیعت و به تبع آن، ذات انسان بر پایۀ تعادل شکل گرفته است. هرگاه تعادل در وجود انسانی به هم میریزد موجب کسالت، بیماری یا حتی مرگ و نابودی میشود. این معنی و مفهوم را میتوان از فرد به جامعه هم توسعه داد. در هر جامعهای که تعادل و به معنی اجتماعی آن عدالت با کیفیت بیشتری در جریان باشد آن جامعه شادابتر، سالمتر و رو به جلو در حرکت است و هرچه عدالت رنگ ببازد؛ جامعه ...
برگزاری سالانهها نیاز به یک دبیرخانه فعال و یک متولی دارد و از دو جهت مورد بحث و بررسی است؛ مورد اول شامل مباحث سیاستگذاری، داوری و پوشش سلیقههای مختلف است که باید به شکلی دموکراتیک انجام شود و مورد دوم بودجۀ ثابت و مقرر برای برگزاری است. از آنجایی که سالانه بهواقع نمایش آخرین اتفاقات و تحولات هنری صورت گرفته در یک هنر و ذهنیت و رویکرد هنرمندان آن حوزه است؛ انجمنها بهترین گزینه بهعنوان برگزارکنندۀ سالانه هستند؛ چراکهمیتوانند تخصصیتر به مسئله بپردازند. وقتی براساس یک برنامه و با بودجۀ مشخص این سالانهها توسط انجمنها برگزار شود، در صورت ...
دوست ارجمند و فرهیخته آقای دکتر محمّد خداوردی بر اساس مطالب مندرج در کتاب «جغرافیای ایالت کرمان در عهد ناصری» تألیف محمّدامین منشی کرمانی، مقالهای نوشته و ارسال نمودهاند؛ اما از آنجایی که نگارنده (مجید نیکپور) چند سال پیش توفیق داشتم در راستای دستور و تحت نظارت مستقیم استادم، زندهیاد دکتر باستانی پاریزی، این نسخه خطی ارزنده را بازخوانی، تصحیح و تحشیه کنم، لازم دانستم قبل از آوردن مطلب آقای خداوردی، جهت اطلاع بیشتر خوانندگان محترم مجله از این مجموعه، نکاتی از کلیات، مؤلف و دلایل تألیف مجموعه و... را در ابتدا به اطلاع برسانم تا اشراف بیشتری حاصل آید.
در ...
در راستای ارائه بخشهایی از تاریخ غنی، پر نشیب و فراز و در عین حال، بهرغم تلخی یا شیرینی، عبرتآموز کرمان، از این شماره به بعد مطالبی تحت عنوان «حیرت و عبرت» تقدیم خوانندگان محترم مجله خواهد شد. ارائه و بیان برخی وقایع و رخدادها که بعضاً تعجب، حیرت، تأسف و یا خندهای تلخ را به دنبال خواهد داشت اما در نهایت، امید که آن هدف اصلی تاریخ؛ یعنی تدبّر و عبرتآموزی را به همراه داشته باشد
فرمانفرمای عالم و فرمانفرمای کرمان
سلطان عبدالحمید میرزا ناصرالدوله فرمانفرما (۱۳۰۹ - ۱۲۵۶ ق)، پسر ارشد فیروز میرزا و برادر بزرگتر عبدالحسین میرزا فرمانفرما است ...
جمال ثریا می گه:
“کسانی که در روحمان گل میکارند را
کجای دلمان بگذاریم که خوب نگهشان داریم؟”
آنها كه در روح ما گل میکارند...
روح ما پس، باغی است و یا حداقل میتواند باشد!
پس آنان كه در روحشان نه باغى دارند و نه خاك حاصلخیزى چه؟
آیا عشق را توان آن هست كه به خاك نابارور روح ایشان ببارد؟ بارانى كه با خاك بیامیزد و حاصل، خاك حاصلخیز!
گلها كه برویند، عطرشان كه بپیچد، مست آنگاه كه شویم،
سر تا پا به رنگ و عطر خوششان كه درآییم،
ساعتها پاى برهنه، در میان چمنزار دوست اگر قدم برداریم و آنگاه كنار جوى آب زیباى روان چشم بر ...
یه دنیای رنگی و پر از خنده و هیاهو و بازی، دنبال بادبادک هوا کردن و زمین خوردنها و فیش و فیش گریه ناز آوردنهای الکی
حیف این چشمهای مشتاق و شیطون و این لبخندهای شیرین نبود؟ حیف اون همه بیخیالی و سر به هوایی نبود؟ حیف اون همه لوس شدن و قربون صدقه رفتن عمه و خاله و دعوا سر اینکه با ماشین دایی بری دور دور یا عمو نبود؟ حیف اون همه ماچ آبدار که تند تند چپونده میشد رو لپمون نبود؟ حیف اون همه بهانه گرفتن و نرنر بازیهامون نبود؟
چی تو بزرگ شدن دیدیم که دلمون میخواست زود ...
نه، تنها خدا -اگر میشد نامش را خدا گذاشت- میتوانست یاریاش کند.
مرد بههیچ روی به جعل واقعیت نمیاندیشید، بلکه خواستار معجزهای از خداوند بود.
از او میخواست کاری کند که آنچه رخ داده بود رخ نداده باشد و نهتنها این رویداد با پیامدهایش از زندگیشان پاک شود، بلکه ردِ این پاککن نیز از میان برود و ردِ آن رد نیز بر جای نمانَد.
نه، نمیخواست تقلب کند، نمیخواست فراموش کند، بلکه میخواست اصلاً چیزی در کار نباشد که بخواهند در آن تقلب کنند یا به فراموشیاش بسپارند.
در غیر اینصورت، خاطرۀ آن ناگزیر به سراغشان میآمد و نابودشان میکرد...
نه، به راستی ...