به همین سرعت بیش از سه ماه از سال ۱۴۰۲ گذشت، بی هیچ گشایش و نشانهای از امید برای فردایی بهتر! بدون شک آن چه که یک جامعه را از حرکت به سمت رشد و توسعه بازمیدارد و مردم را ناامید و بی فردا میکند جامعۀ بحرانزده، بیاعتماد و آشفته است؛ جامعهای که بنیانهای اخلاقی سست و ضعیف شده و پیوندها از هم گسسته است، جامعهای که در آن فاصله طبقاتی به بالاترین حد خود رسیده است جامعهای که تولیدات فرهنگی از سبد هزینه خانوار حذف شده است جامعهای که مردم با حکومت فاصله گرفتهاند جامعهای که رسانهها ...
جامعه گاهی نظمش با عوامل بیرونی و گاهی با عوامل درونی به هم میریزد. میخواهد نظم بگیرد اما نمیتواند. نیرو و فشارها از بیرون و درون افزایش مییابد. عامل بیرونی که در این شرایط معمولاً ارتباط کمتری با درون دارد به دنبال نظم دلخواه و عامل درونی در پی تقابل و نظمی دیگر است. شوکهای پیاپی و بحرانهای تلمبارشده، بیثباتی به بار میآورد و با در هم ریختگی فضای جامعه، آشفتگی زمانی و مکانی تشدید میشود. اینکه از دیگران میشنویم «کمتر کسی سر جای خودش هست»، نشانهای از آشفتگی مکانی دارد و اینکه میشنویم «امیدی به بهبود اوضاع نیست» از ...
علی خسروی، متولد سال ۱۳۲۷ کرمان و جزو اولین فارغالتحصیلهای رشته گرافیک دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. از نکات شاخص رزومهاش، عضو انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران، همکاری با بخش گرافیک انتشارات سروش از سال ۱۳۵۳ به مدت بیست سال، شرکت در نمایشگاههای انفرادی و گروهی نقاشی و دوسالانههای گرافیک در داخل و خارج ایران، انتشار کتاب نقشی به یاد (مجموعه تصویرسازی از چهره هنرمندان موسیقی ایران- ۱۳۷۰)، چاپ دوم با اضافات ۱۳۸۴، انتشار کتاب گزیده آثار گرافیک و تصویرسازی (چاپ نظر) ۱۳۹۴، طراحی بیش از چهارصد پوستر از شخصیتهای فرهنگی و هنری ایران، طراحی بیش از هزار چهره ...
به نظر میرسد رویکرد ما ایرانیان به مدرنیته، رویکردی رمانتیک است. این مدعا به چه معناست و اساساً منظور از مدرنیته و رمانتیک چیست و چه ربط و نسبتی با فرهنگ ما دارد؟
منظور از مدرنیته، همان تحول فرهنگی، تمدنی، هنری و فلسفی است که مهمترین فراز خود را در عصر روشنگری و قرن هجدهم میلادی مییابد. عصری که خردگرایی بهمثابه یک پارادایم و نظریۀ اصلی در مقابل متافیزیک مذهبی و قدرت کلیسا و اشراف ایستاد و به پشتوانۀ انقلاب صنعتی و خصوصاً کشفیات نیوتن در تبیین علمی از طبیعت، نوید ترقی و پیشرفت روزافزون انسان را داد. فیلسوفهای عصر روشنگری ...
آیا واقعاً جامعۀ ما آشفته است؟ منظور از جامعه چیست و آشفتگی به چه معناست؟ ما فعلاً جامعه را همین مردم، همین بدنۀ شهروندان، همین عامه، عوام، رعیت، رهگذران کوچه و بازار، اهالی مدرسه و دانشگاه، خانه و سینما و ... در نظر میگیریم، اینها بیشینۀ اعضای جامعه را تشکیل میدهند. آیا اینان آشفتهاند؟
در ایران کنونی بسیاری از سرچشمههای هنجارساز خشکیده است. قانونگریزی فراوان است. آمار دعاوی در دادگاههای چین در دهۀ ۱۹۸۰ با جمعیت یک میلیاردی حدود یک میلیون پانصد هزار پرونده بود. دعاوی مطروحه در دادگستری ایران هماکنون با حدود ۹۰ میلیون جمعیت بیش از ۲۰ میلیون پرونده ...
دلدادۀ فرهنگ و ادبیات مردم است و متخصص؛ چه علاقهمند این حوزه باشی و چه نباشی دمی پای صحبت یا سخنرانیاش که بنشینی دیگر باختهای دل به فرهنگ و ادبیات شفاهی که در نگاه و کلامش تعالی میگیرد.
دکتر محمد جعفری قنواتی حالا ربع قرنی میشود که جز دل، پای عمل و قلم در این عرصه گذاشته و با شهرها و آبادیهای بسیاری از این ملک نشسته به قصه خواندن، افسانه تعریف کردن، ترانه شنیدن و قدم زدن در میان رسوم و قلم زدن بر بیان باورهای مردم این شهرها و آبادیها؛ چه پشت میز و چه چشم در چشم راوی.
این ...
این روزها پیدا کردن کلمات در برای نوشتن متنی و سرآغاز بحثی، بهمثابۀ پیدا کردن سوزنی در انبار کاه است. در این روزها کلمات از معنی تهی شده و دیگر هیچچیز سر جای خودش نیست. نوشتن به مانند کار در معدن است. باید کلماتِ آغشته شده با رنگ سرخ را از لابهلای سنگها و صخرهها بیرون کشید. درست زمانی که جامعه در حال گذراندن شرایط متفاوتتری از روزگار قبلی خود است و جامهای نو بر تن دارد. باید حرف از ریشهکن کردن نهال تازهای در شهر کرمان زد. چه بگویم؟! کدام کلمه قادر به بیان این اتفاق است؟!
حرفم را سریع ...
سرآغازِ این نوشتار را با جملهای از «هوشنگ مرادی کرمانی» آغاز میکنم که در ذهنم طنینانداز گشته و اندیشهام را به خود درگیر نموده است. جملهای که او، حوالی دو سالِ پیش، در گفتوگویی که برای سومین بخشِ پروندۀ فیلمِ «تکدرختها» (ساختۀ «سعید ابراهیمیفر») با او داشتم؛ آن را خاطرنشان نمود: «درختِ سینما، در خاکِ کرمان، ریشه نمیگیرد.» وقتی به این جمله میاندیشم، هنوز طنین زنگ صدای گرم و صمیمی، اما خستۀ مرادی کرمانی در بیانِ این حقیقتِ تلخ در گوشم میپیچد. خستگی ناشی از تلاشهایی پیوسته، برای به بار نشستن نهالِ سینما در کرمان. ژرفتر که مینگرم، این گفتۀ ...
باید پذیرفت که بخشی از حیات سینما در ایران، به وجود جشنوارهها بستگی دارد. با برگزاری جشنوارهها، قاعدتاً میان فیلمسازان تعاملی ایجاد میشود که رشد و پویایی را به دنبال خواهد داشت. در مورد برگزاری جشنواره در شهرستانهای دور از تهران، بحث به کلی متفاوت میشود، چراکه انگیزه، پویایی و شوق فیلمسازی در شهری دور از تهران به وجود میآید و این موضوع، برخلاف دیدگاه حاکم بر فضای سینمای ایران بوده است. تفکر رایج، تمامی کنترل را در نقطۀ مشخص جغرافیایی پایهگذاری میکند و پیشرفت سینما در مکانی دور از این نقطه را محدود میکند.
به دلیل اهمیت برگزاری جشنواره و ...
موسیقی یک زبان هنری و زبان لهجهپذیر است. در همین زبان پارسی خودمان اگر با لهجههای مختلف آشنا باشیم با شنیدن چند جمله از یک فرد میتوانیم به هویت قومی او پی ببریم. جدا از بحث اصطلاحات و واژههای بومی و حتی گویشها چگونه است که افراد مختلف با خواندن یک متن واحد هویت و شناسنامهای برای خود دارند که در ادای واژهها آن را هویدا میکنند؟ آیا لهجه چیزی جز موسیقی است؟ شخصاً ترجیح میدهم در این باره اظهارنظری نکنم چون خود من هم بهدرستی آن مشکوکم!
قبل از ورود به بحث لهجه در موسیقی باز به سراغ زبان پارسی ...
من صدای نافذی دارم و هروقت وارد میشم التو و باس منو چپچپ نگاه میکنن، چه در وکالها و چه در خطوط با کلام، خب آهنگسازها وقتی اینقدر خط منو به التو و سپرانو نزدیک مینویسن چارهای ندارم جز اینکه قویتر بخونم تا کوکم حفظ بشه. درسته، آواز هم بلدم اما توی بعضی آواها و کلمات که انتهای زبان و نرمکامم درگیر میشه نمیتونم خیلی آروم بخونم. خانوم/آقای آهنگساز! یجوری بنویس که من متهم ردیف اول نشم. وقتی باید تکخوانی کنم توی جمع کُر، کار آسونتره چون آزادانه قسمتهای اوج رو میخونم اما امان از وقتی که تکخوان باید نتهای ...
تئاتر آینه است، بازتابی تند از جامعه. بزرگترین نمایشنامهنویسان، اخلاقگرا هستند.
یاسمینا رضا، نمایشنامهنویس
تئاتر چه تأثیری بر جامعه دارد؟ هدف از تئاتر در جامعه چیست؟ تئاتر چگونه تغییرات اجتماعی را ترویج میکند؟ چه نسبتی بین تئاتر و جامعه وجود دارد؟ آیا تئاتر بازتاب جامعه است؟ تئاتر چگونه جامعه را توسعه میدهد؟ چرا تئاتر آینه جامعه است؟ تئاتر اجتماعی چیست؟ تئاتر چگونه ما را به هم نزدیک میکند؟ آیا تئاتر یک نهاد اجتماعی است؟
این سلسله پرسشها میتوانند همچنان ادامه پیدا کنند. در مقابل، پاسخهای بسیاری را نیز میتوان به آنها داد. تئاتر دریچه دنیای ما را به روی تجربه دیدگاههای متفاوت باز ...
تئاتر برای تغییر اجتماعی چیست چه معنایی را به ذهن متبادر میکند؟ در پاسخ میتوان گفت که چنین تئاتری به دنبال تعریف و حل مشکلات و چالشهای کلیدی جامعه است و ایدههای اجتماعی و اخلاقی نهان در جامعه را کشف میکند. این تعریفی کلی، ساده و بدون پرداختن به جزئیات است. اولین چالش هنگام نوشتن درباره تئاتر برای تغییر اجتماعی، تعریف آن است. این اصطلاح در عین حال که رایج است، اما یک حوزه کاملاً تعریف شده نیست و هیچ کتاب یا مقالهای وجود ندارد که بهدرستی توضیح دهد که تئاتر برای تغییر اجتماعی چیست. از سوی دیگر، اصطلاحی در ...
برای درک اهمیت اجتماعی و پویایی تئاتر مدرن، لازم است که تفاوت بین کارکردهای هنر برای هنر و هنر به عنوان امر اجتماعی مشخص شود. نگرش هنر برای هنر مستلزم دوری هنرمند از مبارزه پیچیده زندگی است: او باید فراتر از جزر و مد زندگی باشد؛ باید صرفاً جادوگر هنری فرمهای زیبا و خالق فانتزیهای ناب باشد. این دیدگاه، اما در هنر مدرن جایی ندارد. هنرمندی که جزئی از اجتماع است نمیتواند خود را از رویدادها و اتفاقاتی که از جلوی چشمانش میگذرند و بر بینش عاطفی و فکریاش تأثیر میگذارند، جدا کند. هنرمند مدرن یک انسان پرسشگر است، به ...
سی و چهارمین نمایشگاه بزرگ تهران، در حالی به پایان رسید که برای من، بهعنوان کسی که از سال ۱۳۶۶ ش (۱۹۸۷ م.) و اولین نمایشگاه تا آخرین آن، شرکت کرده و از نمایشگاه سوم تا سی و سومین نمایشگاه، با همراهی سایر همکاران، غرفهای به نام «مرکز کرمان شناسی» را سامان دادیم و در جریان جزئیات این دوره قرار دارم، خواندنیها و نوشتنیها و گفتنیهای بسیار داشت که به گوشههایی از آن اشاره میکنم.
غیبت برخی ناشران بزرگ چون: چشمه، نی، اختران، قلم، مرکز، پارسه، مروارید، نگاه، قطره، اساطیر، آگاه، انجمن خوشنویسان، آمون، کویر، نگار، روزبه، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ثالث، ...
در دوره اول دانشجویی بین سالهای ۷۶ تا ۸۰ در دانشگاه کرمان یکی از بحثهای بسیار مهم با همکلاسیها، بحث آینده و برنامهریزی برای آن بود. اینکه قرار است چه اتفاقی بیفتد و مسئولان مملکت چه خوابی برای آینده ما دیدهاند. آن سالها با تغییرات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی که در حال روی دادن بود با همه بیمها و هراسها امید زیادی داشتیم که بتوانیم آینده خوبی برای خودمان بسازیم و فکر میکردیم ما نیز در این سیر تحولات نقش زیادی داریم... سالهای بسیار بعد از آن خوابهای شیرین اما بیثباتیهای بسیار آن آینده را که حال و الان ...
مدارس تیزهوشان در اواخر دهه شصت تأسیس شدند. زمان زیادی نگذشت که ایراد بنیادین آن هویدا شد. تلاشی برای زدودن آن صورت نگرفت، یا اگر گرفت، ناکام ماند. نامش را به علامه حلی تغییر دادند. علامه حلی شیخی بود که به فقه و حدیث و کلام میپرداخت. مردم اما به این تغییر نام وقعی ننهادند و نام مدرسه تیزهوشان بیش از سی سال است که بر زبانهاست. حتی عبارات «سمپاد» و «استعدادهای درخشان» هم لطف کلمه «تیزهوشان» را ندارند. در این نوشته نقدی درباره مدارس تیزهوشان خواهیم خواند.
تا قبل از سال ۱۹۸۶ چیزی بنام مدرسه تیزهوشان وجود نداشت. تنها استثنا ...
از هزاران سال قبل از ارتفاعاتِ کوههای هندوكش كه در نزدیكى كابلِ امروزى است، رودِ بزرگ و پُرآبى به نامِ هیرمند سرچشمه میگرفته و با حدود هزار كیلومتر طول واردِ دریاچه هامون كه یكى از کهنترین دریاچهها و محل تمدن سیستانیها بوده، وارد میشود.
اگرچه امروزه قسمتى از دریاچه هامون در كشورِ افغانستان است اما مهمترین منبعِ آب كشاورزى در اُستانِ خُشكِ سیستان و بلوچستان همین هامون بوده و هست كه البته اخیراً با اقداماتِ افغانستان بر روى رودِ هیرمند كه مهمترین منبعِ هامون میباشد، مشكلاتِ اساسى در این منطقه در خصوصِ آب و زیستمحیطی و كشاورزى به وجود آمده است. ...
از دیرباز شرق دور بهعنوان بخشی متمایز و سرشار از شگفتی از سوی جهان غرب و مردمان سایر ممالک دیده شده است، در این راستا کشور ژاپن نیز علیرغم تاریخ غنی و طولانی خود به دلیل سیستم فئودالیته حاکم بر آن سرزمین و باورهای فرا انسانی نسبت به امپراطور و سیستم حکومتی که سبب جدایی خودخواسته این کشور از مراودات معمول جهانی طی قرنها شده بود بهصورت سرزمینی بیگانه، دور افتاده و مرموز توصیف میشد، کشورگشایی ژاپن که از آغاز قرن بیستم شدت بسیار بیشتری پیدا نموده بود بهتدریج جهان را با استعمارگری بیرحم و سرسخت آشنا نمود که بخش ...
افسوس! متأسفانه من جزو آخرین نقاشهای اصلاحکنندۀ تصاویر هستم که قبل از انقلاب در آکادمی امپریال هنر درس خواندهاند.
این نسل جدید، هنرشناسهایی مثل ماکسیم، در مدارسی درس خواندهاند که بچهها خاکستر مخلوط شده با آب را با انگشت روی صورت دشمنان سیاسی میکشند. سانسور را قبل از نوشتن یاد میگیرند. هرگز خلق چیزهایی را که حالا نابود میکنند، یاد نگرفتهاند و اصلاً درک نمیکنند چه چیزی را فدا میکنند.
نقاش پرترهساز باید با هر حرکت قلممو نشان دهد که پیچیدگی انسان را میشناسد.
چشمها و بینی و دهانی که صورتِ مدل نقاشی را میسازند، درست مانند رنجها و شادیهایی که روحش را ...
هانا آرنت فیلسوف و تاریخنگار آلمانی- آمریکایی در سال ۱۹۰۶ در خانوادهای مرفه در آلمان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و دوران دبیرستان را در کونیگزبرگ به پایان رسانده و پس از آن در رشته فلسفه ادامه تحصیل داد و بعد از مدتی کمکم به یکی از بانفوذترین نظریهپردازان عصر خود تبدیل شد.
آرنت مدتها در آلمان زندانی بود، بعد از آزادی در کشورهای چکسلواکی، سوئیس و فرانسه روزگار گذراند و بعد از آنکه آلمانها فرانسه را اشغال کردند، به همراه همسرش به آمریکا رفته و به تدریس فلسفه مشغول شد و در همین دوره مهمتر ین آثارش را نوشت. بدون ...