درست است که عنوان بالا، با ایهام همراه بوده و ظاهراً نشان میدهد که این مقاله برای ماهنامۀ «سرمشق» نوشته شده و نیز بیانی از دلبستگی شادروان دعایی به «سرمشق» و دیگر جراید و نشریات تولید کرمان است، امّا در کنار اینها، بیانی از یک واقعیت نیز به شمار میرود و آن اینکه دعایی بهراستی سرمشق و الگوی مناسبی برای کسانی بود که خیر دنیا و آخرت را طلب میکنند. آنطور که اگر هر روز چندین و چند بار از روی این سرمشق بنویسیم و تمرین کنیم، ما نیز میتوانیم به درجهای از سعادت و نیک بختی برسیم که همچون ...
پای صحبت میانسالان و بزرگترها که بنشینیم فصل مشترک بسیاری از صحبتها نالیدن و انتقاد از امروز و حسرت گذشته خوردن است. سالهایی اما با شتاب به سمت تغییر و تحول رفتیم و بیمحابا و حتی غرورآمیز مظاهر گذشته را حذف کردیم. چند دههای گذشت تا قدری به خود آییم و تصمیم منطقیتری بگیریم ولی امکان بازسازی بسیاری ازآنچه نابود کرده بودیم دیگر وجود نداشت و در حسرت برخی آثار و بناهای تاریخی از دست رفته که جرمشان خشت و گلی بودن بود ماندیم.
قضیه به بناها و آثاری اینچنین ختم نمیشود هر چیزی که رنگ گذشته داشت کمارزش ارزیابی میشد ...
نیمههای شهریور ۱۳۵۵ در یکی از ظهرهای گرم و سوزان تابستان در صف مشتریان نانوایی سنگک واقع در فلکه خواجوی شهر کرمان ایستاده بودم، حوصلهام از ایستادن طولانیمدت سر رفته بود و تلاش میکردم با چرخاندن زنبیل کوچکی که در دست داشتم خودم را سرگرم کنم، در این میانه بوی دیوانه کنندۀ غذایی که در دکان پیچیده بود بیقراریم را بیشتر میکرد و من را که از صبح زود تا ساعاتی قبل در کوچه بهاتفاق دوستانم فوتبال بازی کرده بودیم را به نهایت گرسنگی رسانده بود، در آن ایام بسیاری از بانوان خانهدار در ساعات آغازین صبح دیگهای سنگی خود ...
براهنی در رسالۀ «چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم»، با ذکر اشعاری از نیما، شاملو، سپهری، فروغ و حتی رویایی میگوید: «یک چیز شاخصۀ اصلی این شعرهاست: زبان در خدمت معنی است» و شاعر یا همان فاعل اندیشه با استفادۀ ابزاری از زبان، معنا را از جهان عینی بیرون برداشته و در کار نشانده است و «این شاعران در خدمت معنی شعر میگویند». او سپس از معنا به منطق پل میزند و اضافه میکند: «در پشت سر اینها، همان منطق دکارتی قرار دارد. شاعر دنیا را به صورت اُبژههایی میبیند که باید بیایند و در برابر او تعظیم منطقی بکنند ...
زبان شکنجه خانۀ هستی است.
(ژاک لاکان)
«کاش این شاعران جوان میدانستند که شاعری چه مصیبتی است، کاش ما از اول وارد این داستان نمیشدیم، شعر یعنی رنج.»
این آخرین پیامی است که نگارندۀ این متن از محمدحسن مرتجا گرفته است و شاید بارها این جمله را دوستان و نزدیکان این شاعر از او شنیده باشند؛ اما این رنج از کجا میاید و مگر موجودی را میشناسیم که با رنج بیگانه باشد؟ کل نظام هستی با رنج پی افکنده شده. ما انسانها به طور دائم در متن اضطراب و در رنج از بیعدالتی مفرط هستیم؛ نگاهی به اطراف و به زیست کنونیمان ...
شهرام پارسا مطلق شاعر، روزنامهنگار و پژوهشگر متولد ۱۳۵۵ و دانشآموخته رشتههای حقوق، مهندسی گیاهپزشکی و ادبیات انگلیسی است. او از اواسط دهه ۷۰ سرودن شعر آزاد و روزنامهنگاری را به صورت جدی آغاز کرد و پس از آن شعرها، یادداشتها و مقالاتش در نشریات مختلف منتشر شد. شعرهای او از اوایل دهه ۸۰ تا امروز در اکثر نشریات ادبی تخصصی کشور چون کلک، کارنامه، عصر پنجشنبه، آزما، دنیای سخن، حافظ، تجربه و... چاپ شده است. شهرام پارسا مطلق بیش از دو دهه سابقه روزنامهنگاری حرفهای را در روزنامهها و نشریات محلی و سراسری دارد و یادداشتها، گزارشها، مصاحبهها و ...
سنت و مدرنیسم، واژههای مکمل و شناساگر یکدیگرند. درک هرکدام، با کنار گذاشتن یکی و یا نادیده انگاشتن دیگری، کاری است ناتمام. برای شناخت دقیق هریک، در آغاز، بایستی در مفهوم هر کدام غور کرد، سپس ماهیت برآمده از این شناخت را در کنار همدیگر قرار داد، تا در فرآیندی دیالکتیکی، به شناختی جامعتر، دقیقتر و کارآتر از کل مفهوم رسید. آنچه در ذهنیت عمومی جامعه رواج یافته، تقابل این دو مفهوم با یکدیگر است؛ و در چنین نگرهای این دو مفهوم، همواره در ستیز با هم به سر برده و در پی نفی یکدیگرند. حال آنکه نفی این دو، ...
هدف از این نوشتار، طبیعتاً پرداخت به گونه یا شکل خاص سینمایی نیست. هدف همنشینی دو دورۀ تاریخی و یا دو گونۀ اجتماعی است. در طول نوشتار نیز به گرایشهای سنتی و مدرن نپرداختهام. بلکه تصویر سنت در سینما و همنشینی سنت و مدرنیسم را در محتوا مورد توجه قرار دادهام. با مرور و طرح این سؤالها به سراغ این بحث میروم: آیا امکان دارد سینما، به عنوان نماد جامعۀ مدرن و صنعتی، تصویر سنت را بدون دخل و تصرف به تصویر بکشد؟ اگر چنین اتفاق بیفتد، آیا تصویر سنت در معنای باطنی و مدرن سینما حل خواهد شد؟ آیا ...
ترک تعلق یا رنجِ بودن؟ جور کدامین درد، به پاس تو از درد دیگر منتهی میشود؟ برنده در پیکار تو با تو کیست؟ از سویی، چهرۀ شورآفرین شخصیتت، آن وجه وطنخواه، مخمور از نوستالژی و وابسته به زادبوم، آن ناسیونالیست دگماتیک که زادگاه را آرامگاه خود نیز میپندارد؛ تو را بالا میکشد و سویی دگر، رخ رنجیدۀ درونت، آنکه زخمی جرح مرز و بوم تو است. آن که با شنیدن لفظ هموطن، تمام وطن را بالا میآورد، راه سقوط را به تو نشان میدهد و تو معلق، بین این دو. انتخاب تو چیست؟ رفتن یا ماندن؟ پاسخ این سؤال، منوط ...
رسام نام صفحهای است اینستاگرامی که یک سال پیش به همت شهروز شعاعی و پیام قاسمی از هنرمندان و مدرسان خوشنام موسیقی کرمان، شروع به کار کرد. رسام صفحهای است گفتوگو محور و تاکنون با تعداد زیادی از هنرمندان موسیقی کرمان به گفتوگو نشسته است. در کنار گفتوگوها به انعکاس رویدادهای مهم موسیقی مانند جشنواره موسیقی نواحی کشور و همچنین بررسی مشکلات و چالشهای موسیقایی کرمان پرداخته است. شخصاً معتقدم این صفحه نقش بسزایی در ایجاد همدلی بین هنرمندان موسیقی و آشنایی نسل جدید با پیشکسوتان و همچنین نقد عملکرد متولیان و دستگاههای اجرایی ناظر بر هنر موسیقی استان داشته ...
در سراسر این کره خاکی و برای هر ملت و هر سرزمین، سرودهای ملی، آئینی، مذهبی، حماسی، انقلابی و شادیانهها بیانگر نوع فرهنگ و میزان همبستگی و کیفیت آن بیانگر میزان رشد فرهنگی و اجتماعی آن منطقه است که از هزارههای گذشته تا کنون به شیوههای گوناگون به تکامل رسیده است. در عصر حاضر با نگاهی ساده به سرود ملی کشورها میتوانیم با بخش عمدهای از آرمانها، دیدگاههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، پیشینه و اصالت آن ملت آشنا شویم. بهعنوان مثال سرود ملی فعلی ایران از نظر ملودی و تنظیم شباهت بسیار زیادی به سرود ملی کشور کره جنوبی دارد که ...
سال ۱۳۹۳ جشنواره موسیقی استان کرمان با مشارکت یک شرکت بزرگ و یک اداره مصدر مجوز برگزار شد و این جشنواره برگزیدگان خود را شناخت.
رتبه اول بخشهای کرال و پاپ از شهر کرمان بودند و در مراسم اختتامیه، به روی صحنه دعوت شدند تا جایزه خود را دریافت کنند. این جایزه چیزی نبود جز یک برگه زردرنگ که مبلغ جایزه در آن نوشته شده بود. هماکنون در سال ۱۴۰۱ هستیم و هنوز این جایزه به گروههای رتبه اول پرداخت نشده و نه اداره مصدر مجوز و نه شرکت محترم، پرداخت آن را تقبل نمیکنند.
پز عالی... جیب خالی...
هشت سال است که ...
«علی خسروی» متولد ۱۳۲۷ در کرمان است. او در زمینههای طراحی، نقاشی، تصویرسازی، گرافیک و ... از هنرمندان برجستۀ هنرهای تجسمی ایران است و آثار شاخص و ماندگاری را خلق کرده است. خسروی یکی از تکنیکیترین هنرمندان معاصر ایران است که تسلط و اشراف او بر طراحی، نقاشی و گرافیک در تمام آثارش نمایان است. او در عرصۀ پرتره، از مفاخر هنرمندان ایران است؛ اما این هنرمند پرکار و خلاق، همواره دور از هیاهو و غوغا بوده و از خودنمایی پرهیز دارد. هرچند این تواضع و فروتنی نباید باعث نادیده گرفتن اهمیت و جایگاه این هنرمند بزرگ شود.
خسروی در دوران ...
من این افتخار را دارم که قریب به ۶۰ سال با «علی خسروی» دوست هستم. در برخی مناسبتها با یکدیگر همکاری هم داشتهایم که برای من مایۀ افتخار و مباهات است. صحبت کردن در مورد کسی که شش دهه با او ارتباط دارید، سخت است چون به اندازۀ همۀ این سالها، شناخت و خاطره وجود دارد.
در مورد شخصیت علی خسروی، آنچه میگویم فارغ از هرگونه مداهنه و مبالغه است. ایشان یک انسان بسیار خوب است و ویژگیهای انسانی والایی دارد؛ خصلتهای بارزی در او وجود دارد و کسانی که ایشان را میشناسند تأیید میکنند؛ ازجمله اینکه ایشان بسیار مهربان و ...
آشنایی من با استاد «علی خسروی» به بیستوپنج سال پیش برمیگردد؛ زمانی که تازه در روابط عمومی مجتمع مس سرچشمه مشغول به کار شده بودم. اولین دیدار ما، در یکی از مأموریتهای تهران رقم خورد؛ وقتی بود که به اتفاق رئیسِ خودم جناب آقای ناصر موسیپور ـ که خدایش به سلامت دارد ـ به دفتر کار آقای خسروی رفتیم. استاد خسروی، محضری دلنشین داشت و از همان زمان، بنده به گروه دوستداران ایشان پیوستم. در ابتدای کار، رابطۀ ما بیشتر رابطۀ کاری بود و بهتدریج، به رابطهای دوستانه بدل شد. استاد خسروی در طراحی بروشور و کتاب و دیگر اقلام ...
نسخه خطی ـ یا به اصطلاح عامیانهاش ـ دستنویس به کتابهای قدیمی گفته میشود که با دستنوشته شده و چاپی نیستند. البته در ادبیات کتابداری، دستنویس به نوشتههایی میگویند که تکنسخه بوده و توسط نویسنده تولید شده است؛ اما آنچه در ادبیات فارسی به آن نسخه خطی گفته میشود، کتابهایی است که معمولاً در دوران قبل از رواج صنعت چاپ در ایران و کشورهای اسلامی تولید میشد.
یکی از مهمترین راهها برای شناخت و حفظ فرهنگ و هویت هر ملت، توجه به میراثی است که از گذشتگان آن ملت به جای مانده است. بر همین اساس، باید میراث گذشتگان را حفظ ...
برای بررسی فرهنگ سنتگرا یا فرهنگ نوگرایی در میان مردم (فرهنگعامه) ناگزیریم در آغاز به تعریفی کوتاه از این دو بپردازیم.
سنت؛ در فرهنگ فارسی دکتر معین ۱_راه، روش، شیوه، عادت، ۲_شیوۀ رفتار و عادتهای پیامبر و پیشوایان را در پیش گرفتن است که در این معنای دوم نام بزرگترین گروه مسلمانان در میان مذاهب مسلمانی نیز هست. ولی آن چه در این جا به بررسی آن میپردازیم، هرچند تا حد زیادی همان معنای راه و روش و حتی بر شیوۀ رفتار گذشتگان بودن را با خود دارد ولی بیشتر به عنوان یک مکتب اجتماعی، فلسفی، ادبی، هنری مورد توجه است. ...
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیشکی نبود. مردی بود که با زن خود به سختی زندگی میکرد و بچه باری هم نداشت، با این حال از زندگی خودش راضی بود؛ اما زنش از اون زنهای بلندپرواز بود و حرفی هم که میزد روی حرف خودش بود.
یک روز زن رفت به حمام، اما وقتی که به حمام رسید آنجا را قُرُق کرده بودند و کسی را اجازه نمیدادند که به حمام برود. زن که کارِ واجب داشت و میخواست به حمام برود، پیش استاد حمامی رفت و التماس کرد که اجازه بده من بروم و خیلی زود میایم. ...
زندگی در دنیای مدرن... این موضوع شاید در ابتدا ایده آلی برای هریک از ما تلقی شود و از اینکه در این زمانۀ فنآورانه با ابزارهای کارآمد زندگی میکنیم احساس خوشبختی کنیم... امروزه اینترنت چهره زندگیمان را عوض کرده، فضاهای مجازی هم بخشی از آن را فارغ از واقعیات و به چشمآمدنیها به خود اختصاص دادهاند و ارتباطات هیچگاه در این حد گسترده نبوده است. به مدد پیشرفتهای پزشکی زندگی طولانیتری را نسبت به گذشتگانمان تجربه میکنیم و خودرو و هواپیما و قطار و کشتی فاصلهها را برای ما کمتر از گذشته کردهاند و نقاط مختلف دنیا را در دسترستر ...
مرلوپونتی، فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی لفظ یونانی کیاسما را برای تقاطع انسان و جهان به کار گرفت. از نظر او انسان و جهان نه تنها در تعامل، که در همپوشانی با یکدیگرند به گونهای که هر یک ادامه دیگری محسوب میشود. به نظر میرسد همین رابطه تفکیکناپذیر _در مقیاسی کوچکتر_ میان روان و جسم انسان نیز برقرار است چندان که میتوان از کیاسمای جسم و روان نیز سخن گفت.
شاید تا به حال در ملاقات با پزشک خود و مطرح کردن علائم جسمی که تجربه کردهاید، با بازخوردهایی همچون «علائم، مربوط به اعصاب است» و یا تشخیصهایی همچون «سردرد عصبی» یا «دلدرد ...
سالیانی دیر، برای به دنیا آوردن جنین مردهام راهی زایشگاه شهر شدم. علت مرگ جنین هر چه بود موجبات ناراحتی خودم و دیگرانِ دور و نزدیک را فراهم آورده بود. هر چند با روحیۀ شاد من موضوع سریعتر آرام گرفت اما آمدن و چنین رفتن جنین همچنان با من مانده است. در همان روز من تقابل سنت و مدرنیته را در مورد فرزندآوری متوجه شدم.
در کنار تخت من، زنی لاغر و سبزهرو دراز کشیده بود. هراز گاهی آرام ناله میکرد که صورتش از درد، کبودتر از پوستش میشد. خانم همراهش گفت: دیشب متوجه شده جنین چهارماههاش در شکمش مرده و ...