سرمقاله
بسیار شنیدهایم كه رؤیاها ما را به گذشته میبرند تا حسرت چیزهایی را كه از دست دادهایم و كارهایی را كه نکردهایم بخوریم. گاه یاد خوشیهایمان میافتیم و گاهی یاد غمهایی كه انگار نباید فراموش شوند، گاهی غباری از پشیمانی روی گذشته را میگیرد و گاهی حسرتِ به دل مانده.
گذشته دست از سرمان برنمیدارد قرار هم نیست با یک سر تكان دادن دور ریخته شود، اما قرار هم نیست فقط در گذشته زندگی كنیم، به نظر من گریز همیشگی به گذشته میتواند بهنوعی فرافكنی باشد برای گریز از خطاها و ناتوانیها، نمیدانم وقتی گذشته را مرور میکنیم تا چه اندازه ...
از دبستان تا ادبستان - بخش پانزدهم
***
۱. پیش از آنکه شروع به خواندن کنید باید برایتان بگویم که این سلسله مطالب را تقریباً به شیوۀ تداعی معانی نوشته ام. چیزی- از نظر ظاهر البته - شبیه به قصّههای مثنوی و یا نوشتههای همشهری محبوبمان زنده یاد استاد باستانی پاریزی و یا مانند منبررفتن علمای شیرین بیانِ سنّتی که در سخن گفتن خود سِیر مستقیم زمان را رها میکردند و به تسلسل منطقی مطالب، چندان توجهی نداشتند. مرغ اندیشه را در آسمان ذهنشان پرواز می دادند و بی تکلّف و رها به سرزمینهای گوناگون میرفتند و بعد از سیاحت در زمین ...
از خدمات خواجه قاجار باید یاد کرد و جنایات او را از یاد برد؟
***
یارب ستدی ملک ز دست چو منی
دادی به مخنثی نه مــردی نـه زنی
از گـــــــــردش روزگار معلومم شد
پیش تو چه دف زنی چه شمیرزنی۱
آیا با تکیه به پارهای خدمات که به باور تعدادی دوستداران قاجاریه و بعضی مورخان آغامحمدخان قاجار بر حسب وظیفه پادشاهی و قدرت مطلقهای که در پرتو جنایات و بیرحمیهایش غصب کرده بود، انجام داده میتوان آن همه اعمال جنایتآمیز و رفتار باور نکردنی را که در سراسر ایران بهخصوص گرجستان انجام داده و باعث جدایی گرجیها از ایران شد، از یاد برد؟ بهویژه میشود ...
مسعود بُربُر، داستاننویس در گفتوگو با سرمشق
***
همهگیری بحران کرونا در سراسر جهان، بسیاری از برنامههای گوناگون فرهنگی و نشستهای داستان خوانی را به تعطیلی کشاند؛ اما با سپری شدن دورهای کوتاه، بسیاری از این برنامهها، در فضاهای مجازی همچون اینستاگرام راه تازهای پیدا کردند و ارتباط خود با مخاطبان را به شکل گستردهتری، از سر گرفتند. برگزاری برنامههایی از این دست -که در آغاز راه هستند- با مسائلی روبهرو است که جای بحث و گفتوگو دارد. فضای داستان خوانیهای اینستاگرامی، منجر به شناختهتر شدن بسیاری نویسندگان، و آشتی دادن دوبارۀ بسیاری مخاطبان و برخی نویسندگان، با داستانهای معاصر ایرانی شده ...
نگاهی به تغزّلهای قصاید انوری اَبیوَردی
***
دمدمۀ سحر؛ خنکای لطیفِ بهار؛ تالار سرد اشیاء: برگهایِ سرخِ بید، مستی و بیخودیِ نرگس، لالۀ پا در گِل. آنطرفتر: بنفشه سر در گریبان است، فاخته دم فروخورده است، سوسن مشغول جاسوسی است و صبا در میخانه، پیِ بازیچه. صدای بهار با گذر از تصویر شبنمی یخزده، در فضا پخش میشود: مثل صدای ساز و آواز اشباحی شادمان زیر وزنِ سنگینِ اقیانوس؛ خفه، اما گرم. این تالارِ سرد و غریب، عرصۀ تغزّلهای مدایح اوحدالدین علیبن محمدبن اسحاق ابیوردی (متوفّی ۵۸۳) است. شاعرِ هنرمند و حکیم منجّم که در قرن ششم هجری میزیست و قسمتی از ...
نگاهی به کتاب «هتل گمو» نوشتۀ شهریار عباسی
**
سالهاست که از جنگ ایران و عراق میگذرد؛ اما ادبیات جنگ درست از همان دوران جنگ و پس از پایان آن شروع کرد به شکل گرفتن و نگاشته شدن. برخی از داستانها، بیشتر فرم خاطره و ناداستان گرفتند و برخی شدند داستان؛ اما چیزی که همیشه در این متون، جدای تاریخ، جذّاب به نظر میرسد، بررسی روابط انسانی میان رزمندهها و رفتن در دلِ زندگی هرکدام از آنهاست. بهخصوص برای اکثریتِ نسل من که جنگ را در پناهگاهها میشناسد و خبرهای جبهه و جنگ برایش خلاصه میشود به گپوگفتهای خانواده و اخبار ...
مقدمه
گوشهای از اتاق کوچکام، بساط کاغذهایم را به دورم ریخته، خودنویسام را از جوهر سیاهرنگ پر کرده و به ردیف کردن واژگان بر کاغذ سپید مینشینم. نور مطبوع خورشید نیمروز، از پنجرۀ بزرگ، به داخل تابیده و گرمای عجیبی با خود به درون اتاق آورده است. فضا، از عطر قهوه و گرمای انرژیبخش خورشید، پر شده و مرا سر شوق میآورد. صدای فرهاد -که ترانۀ «بوی عیدی» را میخواند- اتاق را پر کرده و عیش مرا کامل میکند.
«بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذ رنگی؛
بوی تند ماهی دودی، وسط سفرۀ نو؛
بوی یاسِ جانمازِ ترمۀ مادربزرگ؛
با اینا زمستونو سر میکنم...
با اینا خستگیمو ...
بررسی رابطه شکلی مهاجرت با سینما با تأکید بر فیلم «کازابلانکا»
***
مهاجرت موضوعی جذاب برای سینما است، چراکه اغلب رویدادهای مهاجرت از شکل و محتوایی داستانی و دراماتیک برخوردار بوده و اگر این مهاجرت برای فردی خاص، ملتی معین و یا به دلیلِ رویدادی مشخص باشد و به سرانجامی متفاوت ختم گردد؛ برای اهالی سینما جذابتی ویژه پیدا میکند. مهاجر در پی مقصدی میرود و مقصد را به جستجوی هدفی میجوید و مسیر، هرچند پیشبینیشده، اما همراه با تصادم ناشناختههای بسیار است و او، لحظهبهلحظه، باید تصمیم بگیرد و حرکت کند؛ حرکت در گذر زمان بر جغرافیای مکان. سینما نیز یعنی ...
واکاوی فیلم «مرثیۀ گمشده» اثر زندهیاد «خسرو سینایی»
***
«سالها در میان سنگهای یکسان قبرستانها، مرثیۀ گمشده را جستجو کردم، با باران بر آن مرثیه گریستم، و با زمان فراموشش کردم.»
«خسرو سینایی»
قبل از شروع به واکاوی، باید بگویم که در هنگام تماشای فیلم «مرثیۀ گمشده»، بارها و بارها افسوس خوردم که دیگر استاد «خسرو سینایی» را در میانمان نداریم؛ کرونا، این ویروس همهگیر جهانی، مرد بزرگ سینمای ایران را هم به خود درگیر کرد و او را از ما دوستداران سینما گرفت! حال باید فیلمی را واکاوی بکنم، که این مرد تأثیرگذار سینمای ایران، دوازده سال از عمر خود را درگیر ...
پیش از هر سخنی باید بگویم که آنچه در این وجیزه به نوشته درآمده، نتایج حاصل از پژوهشهای میدانی اینجانب است و تلاش کردهام تا برای نخستین بار خوانندگان مقاله را با این مبحث مهم که در ایران مغفول مانده آشنا نمایم.
نوروز که به ایران میآید، تغییر رویه زندگی در جامعه را ایجاد میکند و بر اساس هیجان و شوری که جامعه ایرانی را در برمیگیرد، ماجرا گونههایی تحت عناوین «زمانی» - «فصلی» - «اجرایی» که نام «آئین» را به خود میگیرد پدید میآید، چراکه نوروز خود «بزرگ آئینی» است که از «خرده آئین»های گوناگون تشکیل میشود. تمامی این آئینها ...
اگرچه هرات مهمترین کانون موسیقی آن روزگار محسوب میشده است، اما علیرغم تمرکز فعالیتهای موسیقایی در هرات، در نواحی دیگر نیز حیات موسیقایی رونقی شایان توجه داشته است. بهعنوان مثال واصفی در ذکر مجلسی در قصبۀ فرکت به اجرای موسیقی توسط موسیقیدانی برجسته به نام مولانا شاه حسین اشاره میکند:
... مجلس فردوس آیین سپهر تزیین آن حضرت [خواجه عبدالرزاق] از حضور اهل فضل و کمال و ارباب حسن و جمال و اصحاب ساز و نواز هرگز خالی نبود... از ارباب ساز و نواز (جناب مستطاب نادرالدوران مؤلف ترکیبات النغمات والالحان ناقد دساتینالقول والعمل ناظمالقوانین الهزج والرمل) خوشنوازی که هرگاه در ...
واگنر شخصیت بیبدیل در تمامی اعصار موسیقی خصوصاً دوران پسارُمانتیک، با تکیه بر نبوغ ذاتی خود نهتنها موسیقی خود را آفرید بلکه توانست در خلاف جهت منتقدان و مخالفان بهگونهای حرکت کند که مخالفانش هم شیفتگانش باشند. در دوران رمانتیک ادبیات و هنرهای زیبا و رویدادهای اجتماعی چندان مجالی به موسیقی نمیدادند که بهتنهایی خودنمایی کند اما واگنر توانست به تنهایی پرچمدار موسیقی و هنرهای عصر خود شود. این واقعه در حدی اهمیت داشت که مخالفان وی که او را آماج انتقادهای تند و حتی دشنام قرار داده بودند، خود با چهرههای مبدل در اجراها و کنسرتهای واگنر با بلیطهایی ...
آدمهایی که در زمینههایی به روشنایی میرسند، یکدیگر را پیدا میکنند
***
عربنژاد: ممنون از حضورتان در این گفتوگو. همانطور که میدانید در این شماره میخواهیم از شما و فعالیتهایتان بگوییم، البته با این آگاهی که پرونده جامع و کاملی نخواهد بود، چون همیشه در مورد یک شخص یا یک موضوع، حرف برای گفتن هست. علاوه بر این یکی از ویژگیها که صحبت درباره شما را در چنین فرصتهای کوتاهی سختتر هم میکند این است که در زمینههای مختلفی کار میکنید و اتفاقاً در همه آنها هم پرکار هستید. اگر بازیگری کردید، به همان اندازه کارگردانی کردید، به همان اندازه نوشتید ...
وقتی سرکار خانم عربنژاد با من تماس گرفتند و از من خواستند مطلبی راجع به پدرم بنویسم، واقعاً نمیدانستم چه بر روی کاغذ بیاورم که درخور شأن ایشان باشد؛ و اما در ادامه متنی برخاسته از ذهن جستجوگرم را مکتوب کردم.
دقیقاً هجده سال پیش یعنی سال هشتادویک بود که کنکور کارشناسی ارشد دادم به این امید که تهران قبول شوم و برای همیشه از کرمان بروم. خیلی جوان بودم و فکر میکردم آدمهای موفق همگی در تهران پیشرفت میکنند. وقتی پذیرفته شدم با خوشحالی چمدانم را بستم و عازم تهران شدم. امّا زندگی در تهران جور دیگری رقم خورد، بهطوریکه ...
«آدم همانجایی که هست به روشنایی دست پیدا میکند.»
همه اعضای جوان و تازهوارد گروه دربارۀ این دیالوگ نمایشنامه راه باریک به شمال دور نوشته ادوارد باند انگلیسی که در دهه هفتاد شمسی توسط استاد آقاعباسی تمریناتش آغاز شده بود با هم صحبت میکردند و راجع به آن تحلیلهای مختلفی را ارائه میکردند. راستش درک این جمله در آن سن کمی سخت بود برای کسانی که تازه وارد فضای حرفهای تئاتر شده بودند. بالاخره در یکی از جلسات تمرین از استاد دربارۀ این دیالوگ و تحلیل آن پرسیدیم و استاد توضیح داد که: باشو (شخصیت اصلی نمایشنامه) بعد از اینکه تصمیم ...
۱) کرونای عالمگیر بر علیه جمع شدنِ ما آدمهاست. معاشرت را قدغن و دست دادن، بغل کردن و ... را ممنوع کرده است، این ویروس بین اجتماع فاصله گذاشته و شرایط جدیدی را دیکته کرده است (جمع نشوید، خوش نباشید، ...) شهرها و عرصههای عمومی یکدفعه از آدم خالی شد، تهی شدند. حالا معنای خیلی چیزها و مناسبتهای برساختهی تمدن بشری عوض و حتی بیمعنا شده است.
در این ساحت جدید باید به همه مختصات زندگیام دوباره فکر کنم. احساس میکنم خیلی از کارها و فعالیتهای که پیشتر به آنها مشغول بودم دیگر ضرورتی ندارند. ببینید؛ نمایشگاه مجموعه عکسی که تدارک ...
نزدیک به یک دهه است که بر روی سنگقبرها و تداعی مفهوم مرگ بر روی سنگقبرها کار میکنم. طی این سالها با مفاهیم متنوعی از مرگ مواجه شدهام. گذراندن زمان زیادی در آرامستان های مختلف دنیا باعث شده سر از مراسمهای ختم بسیاری دربیاورم، چه برای افراد آشنا چه غریبه… برای منی که تا ۱۸ سالگی به هیچ آرامستانی پا نگذاشته بودم رفتن به غسالخانه، مراسم خاکسپاری و مراسم ختم اقوام و مذاهب مختلف ورود به دنیایی عجیب و اسرارآمیز بود…
فکر میکنم در حدود ده، یازده ماه گذشته همگی احساساتی را تجربه کردهایم که خیلی تازه بودند و نیاز به ...
برای یک عکاس، «نگاه» فقط یک کلمه نیست؛ ظرفی زینتی روی طاقچۀ ذهن است که هرکس وارد شود آن را برانداز میکند. حداقل این مفهومی است که به اشکال مختلف به هرکس که با هنر و به طور خاص با عکاسی سروکار داشته باشد القا شده است. حال یک نفر آن را خلاقیت مینامد، دیگری امضا و شخصی دیگر نامی برایش ندارد، فقط سعی میکند از نگاه تکراری پرهیز کند و دچار تقلید نشود. زمانی که عکس یک عکاس را روی دیوار یا در یک کتاب یا در صفحات مجازی میبینیم، درواقع اثرات نگاه او را میبینیم که توسط لبههای ...
قسمت اول
***
صبح یک روز تابستان سال ۱۳۷۳ که در مرکز کرمانشناسی مشغول مروری بر سفر شمس و جلال آلاحمد به کرمان بودم و در عالم خیال آنها را در کوچه و بازار وکیل و ... همراهی میکردم، ناگهان در باز شد و با کمال شگفتی شمس آلاحمد از در درآمد؛ حیرت من به راستی که تماشایی بود. یکی از این جهت که دیدار با شمس را به خودی خود همواره آرزو داشتم و دیگر اینکه چگونه این ورود و آن دیدار، درست زمانی اتفاق میافتاد که مشغول مطالعه و پژوهشی در سفرنامه جلال و شمس بودم.
باری پس از در آغوش ...
تورقی بر کتاب «نامههایی از کرمان به دوبلین»
قسمت اول
***
در دیماه امسال کتاب «نامههایی از کرمان به دوبلین» با انتخاب، ویراستاری و ترجمۀ روزنامهنگار، نویسنده و مترجم نامآشنا، آقای محمد قائد۱ و توسط انتشارات کلاغ منتشر گردیده است. وی در مقدمه این مجموعه، دستیبابی به نامههای خانم «امیلی اُوِرِند لاریمر» را مربوط به نوروز سال ۱۳۸۲ و از کتابخانۀ موزۀ بریتانیا برشمرده و با الهام از عنوان مراسلات مشهور جواهر لعل نهرو از زندان به دخترش ایندیرا، معتقد است این نامهها را نیز میتوان «نامههای دختری به پدر و مادرش» نامید.
امیلی اُوِرِند لاریمر و دیوید لاکهارت رابرتسن لاریمر
نویسنده این نامهها، خانم ...
مطربا! پرده بگردان و بزن راه عراق
غزلیات عراقی است، سرود حافظ
پیش از این در نوشتههای هم پیوند با موسیقی سنتی و سنت موسیقی در ایران، یادکردیم که در گذار زمان، آنجا که از سوی متعصبان و یکسویه نگران حکومتی یا غیر حکومتی، آزادی رشد و رونق موسیقی و نوای جانبخش آن فراهم نبوده، باز هم موسیقی از میان خانهها و در آنجا، از درون سینهها رخت نبسته است و هم چنان به زنده بودن و در حدی کندتر، به رشد و رواج خود ادامه داده است. از این روی بسیار در دیوانها و کتابهای شعر و نثر در زمینههای گوناگون ...
گفتوگو با فردین نمیرانیان، جامعهشناس
اخبار را عمیقتر دنبال کنید تا امیدتان راهزنی نشود
***
به پایان سال نزدیکیم؛ سالی که از همان اول با هراس و تنهایی و بیماری آغاز شد. امسالِ همۀ ما پر بود از رنج تنهایی، هراس از بیمار شدن خود و عزیزانمان، ترس از دست دادن و اندوهِ رفتگان را با همۀ وجود حس کردن؛ رفتگانِ سال کرونایی که چه غریبانه و در سکوت رفتند و میروند... . هر سالی که بر ما میگذرد با خودمان میگوییم ای کاش زودتر بهار بیاید و با خود ببرد نکبت و سختی و رنجی که در این سال کشیدیم؛ اما در ...
گفتوگو با فرنوش حمیدپور، جامعهشناس
کوید-۱۹ و تسریعِ گذار از عصر صنعتی به فراصنعتی
***
یک سال از شیوع کرونا میگذرد؛ در این یک سال، گذشته از هول و هراسی که این ویروس به جان همۀ جهان افکند و مصیبتی که برای بسیاری از مردم به جا گذاشت، تغییرات ژرف و دور از ذهنی را در زندگی بشر ایجاد کرد؛ تغییراتی که در حالت عادی، تصورش را هم نمیکردیم روزی اتفاق بیفتد. در این یک سال، اغلب آیینها، مراسم و تجمعات کنسل شد یا به شیوۀ مجازی و از راه دور انجام شد و خیلیها مراسم و دور همیهای خود را به تعویق ...
گفتوگو با دکتر سعید کارآموزیان متخصص جراحی مغز و اعصاب
***
دکتر «سعید کارآموزیان»متولد سال ۱۳۴۸ کرمان استدر دانشگاه تهران پزشکی خواند و سپس برای گذراندن دوره تخصص به شهر خودش کرمان آمده است. عضو هیئتعلمی دانشگاه و یک پزشک خوشمشرب که در طول مصاحبه سعی میکند حرفهایش بهگونهای باشد که افراد بیشتری متوجه آنها بشوند. او در سال ۱۳۸۲ تخصص جراحی مغز و اعصاب را در دانشگاه علوم پزشکی کرمان اخذ کرده است. درسال ۱۳۹۰ برای طی کردن دوره فلوشیب جراحی ستون فقرات به آمریکا رفته و پس از سه سال به کرمان بازگشته است و در حال حاضر دانشیار دانشگاه ...
قصّتههای حمید
***
ما هنومَم دُرُس را نمیبریم که چرا سال فقط وَر رو حیوونا میچرخه، سگ و گربه و اُشتر و شیر و ببر و پلنگ و کِرپو و دو دُمبو و بالشتِ مارو گُکسم و گاب ... و وَر چی نمیبا یه سالم وَر رو ما آدما بچرخه؟! حالو دُرسته که گاب حیوون مفیدیه و اسب نجیب ولی اگه دُرُس میگشتن تو آدمامَم چَن تویی انسانِ مفید و نجیب پیده میشد که سال وَر رویِ نشُستهشون نو بشه ... یادش به خیر، قدیمترا با وجود ایکه مردم خیلی مَم وضعِ دُرست و درمونی ندُوشتن ولی دلاشون شاد بود، مخصوصاً عید ...
نگاهی اجمالی به زندگی و آثار شیخ محمدحسن پاریزی «پیغمبر دزدان»
***
سالهای سال در ذهن بعضی مردم کرمان و دیگر مناطق ایران (البته بهجز اهل کتاب و مطالعه) این باور غلط جا افتاده بود، که «پیغمبرِ دزدان» داستانی تخیلی و شخصیتی زاییده ذهن نویسنده کتاب، همشهری بزرگ و ادیب، مورخ و نویسنده نامدار هم روزگارمان جناب دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی است و به تَبَعِ این مسامحه و کجفهمی، قدر و منزلت این نویسنده، طنزپرداز و شاعر بزرگ زمان قاجار مغفول و شخصیتش مهجور مانده، بهخصوص در این ایام که در فضای مجازیِ مزاجی، مفهوم واقعی طنز با فُکاهه، لودگی و سَبُک ...
ولگردی در فضای مجازی
***
۱- به یک روستای کوچولو و دنج رفته بودیم. صاحب باغ؛ از آن روستاییهای دست و دلباز بود. در چوبی باغ را هُل داد و گفت:«بفرمایید!» گیلاسها و زردآلوها مثل چراغ زرد و قرمز راهنما چشمک میزدند. رفیق ما سر شاخه را پایین گرفت. حالا نخور، کی بخور! سه چهار ساعت بعد روی تخت اورژانسِ نزدیکترین شهر دراز کشیده بود و دستش هم روی شکم باد کردهاش! دکتر منّ و منّ کرد و گفت:«باغ از خودت نبود، دل و روده که از خودت بود!» احساس کردم میخواسته بگوید:«کاه از خودت نبود، کاهدان که از خودت بود!» ...
کتاب «تختخوابت را مرتب کن» نوشتۀ ژنرال ویلیام اچ، مکرویون با ترجمه مهری افشار. از منظر نیویورکتایمز با فروش بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه از پرفروشترین کتابها محسوب میشود.
موضوع کتاب و آموزههایش بسیار ساده است به همان سادگی مرتب کردن رختخواب ولی در پس و پشت همین آموزههای ساده، مفاهیمی عمیق نشسته است، مفاهیمی چون نظم، آراستگی، رضایت از خویشتن به جهت انجام کاری درست و روحیهبخش که مفهومی از ارزش دادن به خود است.
در این کتاب به ده مورد از چیزهای کوچکی که با انجام آن میتوانید زندگیتان را و چهبسا جهان را دگرگون کنید اشاره شده است.
پس اگر ...
تقدیم به روح «فرهاد مهرداد» و «علی انصاریان»
***
دیرزمانی است که این ملت آمدن بهار را جشن میگیرند، ورای تمامی زمانهها و حکومتها و عقاید، پایان فصل سرد سال و آغاز شکوفایی گیاهان و سرسبزی دوباره طبیعت نویدی است برآمدن روزهای خوشی که پس از تحمل هر سختی برای منتظرانش گوارای جان خواهد بود، شعرا و نویسندگان در تفسیر مهر غریب مردم این دیار به بهاران، شعرها سرودهاند و بسیار مطلب به رشته تحریر درآوردهاند اما جانمایه همگی این خطوط در یک کلیدواژه نهفته است، «امید».
«بوی عید» همانا احساس جاری در ایام پایانی اسفندماه در قلوب تمامی ایرانیان است که امیدوارشان ...