ماهنامه فرهنگی، اجتماعی سرمشق
ماهنامه فرهنگی، اجتماعی
سال پنجم :: شماره چهل و پنجم :: آذر ۱۳۹۹
ماهنامه فرهنگی، اجتماعی سرمشق
[سرمشق]
رمقی باقی نمانده است

فاصله بین مطالبات مردم و دغدغه‌مندی مسئولان باعث نگرانی است

***

صدای توست جاده‌ای که می‌رود که می‌رود

به باغ اشتیاق ما وزان سحر برآورد

«شفیعی کدکنی»

١-عصر دلگیر و ابری پنجشنبه هفدهم مهرماه است، چیزی به اذان مغرب نمانده، مقابل بیمارستان جم انبوه مردمان غمگین و ماتم‌زده با سرگشتگی ایستاده‌اند، صدای ضجه از هر گوشه بلند است، آوای مرغ سحر فضای خیابان را پر کرده، هنوز کسی باور ندارد. در آن غروب به‌شدت دلتنگ به قول خودِ همایون «عجیب بود که چگونه دل از سینه بیرون نمی‌آید!»

جمعیتی که آن عصر پائیزی مقابل بیمارستان جم مویه‌کنان گرد هم آمده بودند همین چند روز پیش تولدش ...

شجریان هنرمندی تأثیرگذار

هنر ذات خلاقه دارد، در آفرینش‌های هنری هنرمند باید به احساس باطنی خود وفادار باشد و اثر هنری خود را مطابق خواست و سلیقه و فرمایش دیگران خلق نکند؛ و در کار هنری خود پس از طی مدارج عالی هنر به مقامی دست یابد که جاودانه شود. شجریان چنین بود، او قدر و منزلت هنر خود را می‌دانست و به خواست این و آن هنرش را در اختیار دیگران قرار نمی‌داد و با این منش و با صدای قدرتمند و استثنایی خود حدود ۶۰ سال در عالم موسیقaی درخشید و به چنان محبوبیتی دست یافت که در مراسم درگذشت او ...

ادبیات ایران مدیون شجریان است

چهل روز گذشت. اگر چهل سال هم بگذرد محال است باور کُنم که نیست، آسمانی شده اما حضورش در زمین احساس می‌شود: روزهای ابتدای رفتن او، زمانی که تصاویر قشنگش را در تلویزیون‌های مختلف می‌دیدم. شاخصاً تصویری که در بیابان راه می‌رود. احساس عجیبی داشتم غرق در اندوه رفتنش به همسرم گفتم او آسمانی بود، با وجودی که بارها رو در رو و رُخ به رُخ در کنارش بودم شاگردی‌اش کردم سفرهای داخلی و خارجی با هم داشتیم از نزدیک او را لمس کرده بودم. احساس می‌کردم او آسمانی بوده و به زمین آمده و به زیباترین و قشنگ‌ترین و ...

[ادبیات]
کتابم را که مرور کردم به خود لرزیدم

گفت‌وگو با محسن لشکری، داستان‌نویس:

***

نزدیک به دو دهه است که با داستان و داستان‌نویسی دمخور است؛ می‌گوید: اگر می‌توانستم فقط به کار نوشتن بپردازم و از این راه زندگی‌ام را بگذرانم، خودم را به شغل‌ دیگری مشغول نمی‌کردم. می‌گوید با وجود اینکه به کار مشاورۀ حقوقی مشغول است، اما از همین کار، خوراک نوشته‌هایش را هم تأمین می‌کند چون در این شغل، روزانه با شخصیّت‌ها و موضوعاتی برخورد دارد که ممکن است در حالت عادی به ذهن او نیایند. می‌گوید: داستان باعث می‌شود انسان‌های اطراف خود را بهتر بشناسد. محسن لشکری، نویسندۀ کرمانی که نزدیک به ۲۰ سال از ...

نگاهی به کتاب «نفثة‌المصدور» نوشتۀ شهاب‌الدّین محمّد خُرندِزی زَیدَری نَسَوی

پیاله به خـون دل به حال او می‌گریست *

***

همیشه می‌گفتیم عصر استیلای مغول، عصر خون و ویرانی و دربه‌دری بود؛ می‌گفتیم در این عصر قتل‌عام‌های فجیعی رخ داد، کتاب‌های زیادی از بین رفت، مردمان بی‌گناهی کشته شدند و سرزمین‌های بسیاری تبدیل به خاک و خاکستر شد، همۀ این‌ها را می‌گفتیم، درست؛ اما نمی‌گفتیم آن کسی که نیمه‌های شب در کوچه‌ای باریک و تاریک به دست یک مغول کشته شد، چه کسی بود و آن وقتِ شب در آن کوچه چه کار داشت؟ نپرسیدیم در آن عصرِ ویرانی آن پارچۀ ارغوانیِ حریری که تکّه‌تکّه شده و وسط خاک افتاده بود، متعلّق ...

نگاهی به مفهوم «خانه» در شعری از محمد شریفی نعمت‌آباد

بی‌واسـطه با هستی

***

خانه، سکونتگاه، سرپناه، منزل و یا هر جایی که شما نشسته و یا ایستاده‌اید و این سطور را ازنظر می‌گذرانید، موضوع این نوشتار است، اما به طور مشخص خانه، همیشه مفهومی کلی برای ما بوده و برای هرکسی تعبیری متفاوت دارد. نوعی نگاه را یدک می‌کشد، چراکه تجربه‌های زیستی هرکدام از ما متفاوت بوده و در اقلیم‌ها و فرهنگ‌های متفاوتی زاده و بزرگ شدیم، مثلاً برای من خانه‌ای آجری که رنگ دیوارهای داخلی‌اش سبز است و میانه حیاط‌اش باغچۀ کوچکی دارد با درختان توت و سیب، که بازی نقش آفتاب از لابه‌لای برگ‌ها بر آجرها تماشایی است، جایی ...

[سینما]
صدای گرمِ شجــــــــــــریان طعمِ انار دارد

(به‌جای پیشگفتار)

***

گوشه‌ای از اتاقِ کوچک و نیمه‌تاریکِ خود، زیر نور چراغ مطالعه نشسته‌ام و به صدای گرم شجریان گوش سپرده‌ام:

«سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی...»

چشم به چای خوش‌رنگ و خوش عطروطعم عصرگاهی دوخته‌ام. به سپیدی برگه‌های کاغذ پیش روی‌ام می‌نگرم و ... به سرخی انار روی میز...

انار، چشمک‌زنان، همۀ نگاه‌ها را به خود جلب می‌کند. وَه که چه پر ناز و عشوه است این میوۀ پائیزی... . قلم را در دست گرفته و نوشتنِ پیشگفتار سرمشقِ چهل و پنجم را آغاز می‌نمایم. از انار می‌نویسم و از همۀ عشوه‌هایی که برای درختِ خستۀ کهن‌سال می‌آید! درختِ خسته، برگ‌های زرد ...

روح کرمان در فـــــیلم‌ها دیده نمی‌شد!

نگاهی به جشنوارۀ فیلم کرمان در گفت‌وگو با: «وحید موسائیان»

***

سطح فیلم‌های جشنوارۀ فیلم کرمان چگونه بود و این جشنواره، چقدر به استانداردهای جشنواره‌های معتبر نزدیک بود؟ معیارهای داوری هریک از داوران بر چه مبنایی بود؟ و... این پرسش‌ها و پرسش‌هایی دیگر، ما را بر آن داشت تا به سراغ «وحید موسائیان»، یکی از اعضای هیئت‌داوران جشنوارۀ فیلم کرمان رفته و با او دربارۀ فضای کلی جشنواره و فیلم‌های بخش مسابقه، به گفت‌وگو بپردازیم.

وحید موسائیان دانش‌آموختۀ رشته تئاتر از دانشکدۀ هنر و معماری است. وی فعالیت فیلمسازی‌اش را از سال ۱۳۶۵ در انجمن سینمای جوانان خرم‌آباد آغاز نمود و سپس نخستین ...

فیلم‌هایی بدون عــــمق‌میدان

گفت‌وگو با: «مصطفی رزاق کریمی»

***

در کرمان امکانات و موضوعات خوبی یافت می‌شود

***

جشنوارۀ فیلم کرمان با همۀ فراز و فرودها و حواشی‌اش تمام شد. بعضی از فیلم‌سازان با دست پر از جشنواره رفتند و بعضی‌ها هم مغموم و معترض فضای جشنواره را ترک کردند. برگزارکنندگان هم بساط جشنواره را برچیدند تا سال آینده، خود را برای دورۀ دوم آن آماده نمایند. ما هم در این راستا، به سراغ مصطفی رزاق کریمی، یکی از سه داور بخش فیلم رفتیم تا در دربارۀ چگونگی روند داوری آثار این بخش با او گفت‌وگو کنیم.

مصطفی رزاق کریمی، متولد ۱۳۴۱ در شهر تبریز و دانش‌آموختۀ رشتۀ ...

[موسیقی]
از نوا گفـتن

گفت‌وگو با احمد صدری و دکتر مرآتی در حاشیۀ سیزدهمین دورۀ جشنواره موسیقی نواحی ایران

***

سیزدهمین جشنواره موسیقی نواحی کشور امسال هم در شهر کرمان برگزار شد.

علی‌رغم تمام محدودیت‌ها اتفاقات خوبی در جشنواره امسال افتاد. از اجرای زیبای پسر ۱۱ ساله سیرجانی تا اجرای پخته و قدرتمند پیرمرد ۱۰۱ ساله گوغری گرفته تا دو بیتی خوانی رنگارنگ و سحرآمیز سیزده استان کشور.

تیم اجرایی جشنواره همه از استان کرمان بودند و بسیار حرفه‌ای عمل کردند. از اسکان و پذیرایی تا طراحی پوستر، دکور، نورپردازی صحنه، صدابرداری، تصویر برداری و اجرا همه عالی و کم اشکال بود.

دکتر احمد صدری دبیر جشنواره و ...

لایه‌های ذهن و زبان

تحلیلی جامعه‌شناختی از لالایی‌های کرمان

***

لالایی‌ها در گذشته بسیار رایج بوده و به دلیل کارکردشان سال‌های طولانی در میان اقوام و فرهنگ‌های مختلف حفظ شده‌اند. کارکرد ظاهری لالایی، آرام کردن و خوابانیدن کودکان بوده که این کارکرد توسط ملودی و ریتم آرام لالایی انجام می‌شده است

***

در ادبیات شفاهی و فرهنگ‌عامه، ترانه‌ها جایگاه ویژه‌ای را به خود اختصاص داده‌اند. آن‌ها آفریده ذهنی توده مردم بوده، در میان آنان شکل گرفته، به کمال رسیده و مطابق با فرهنگ‌ها، اقوام، زبان‌ها و متناسب با شرایط اجتماعی دگرگونی‌هایی را پذیرفته‌اند (جمالی، ۱۳۸۷). ترانه‌های عامیانه دارای ویژگی‌هایی هستند که به آن‌ها برجستگی می‌بخشد، از یک‌سو به ...

خیز به سوی خورشید

نگاهی به آثار «ون هیلن»

***

ملودی پردازی ون هیلن به گونه ایست که علاوه بر قابل شناسایی بودن و داشتن امضای شخصی‌اش، هیچ‌گاه رنگی کلیشه‌ای و تکراری به خود نگرفته و همواره تازه و جذاب بوده است

***

انسان‌های کمی را می‌توان یافت که تاریخ را به پیش از خود و بعد از خود تقسیم کرده باشند. انسان‌های کمی را می‌توان نام برد که همراه با آمدن نامشان، ستایش و تمجید از زبان جملگی بزرگان عرصه جاری شود و درنهایت، بسیار کم‌اند افرادی که جایگاهی رفیع همچون جایگاه «ادی ون هیلن» در موسیقی داشته باشند.

«ادی ون هیلن» کسی است که نسل‌های بعد از ...

[تئاتر]
دانشکده تئــاتر کرمان مسیری ناهموار با افقی روبه‌روشنی

اشاره: امروزه رشته تئاتر در گرایش‌های مختلفش در دانشگاه‌های کشور جایگاه پیدا کرده است. البته قصه راه‌اندازی رشته تئاتر در دانشکده هنر دانشگاه باهنر کرمان سبقه‌ای دور و دراز دارد که در پس آن نزدیک به سه دهه پیگیری و تلاش افرادی همچون دکتر یداله آقاعباسی است که باید قدردانشان بود. آنچه که مشخص است رشته تئاتر در دانشگاه کرمان از مهرماه سال ۱۳۹۴ به طور واقعی دانشجو پذیرفته است و چرخ این نهاد آموزشی بالاخره به حرکت افتاده است. شروع این جریان تأثیراتی بر فضای اجتماعی کرمان خصوصاً بر بدنه تئاتر گذاشته و همچنین این مسیر با نقاط قوت ...

به راه بادیه رفـــــــــتن...

انقلاب هر چه نکرد، یک انقطاع نسلی در انتقال تجربه و دانش را موجب شد. دستکم در تئاتر، غالب چهره‌های تأثیرگذار قبل از انقلاب، بیشتر در پایتخت و کمتر در شهرستان‌ها، به دلایل مختلفی از صحنۀ تئاتر حذف شدند. معدودی مثل سعید سلطان‌پور دستگیر و حتی اعدام شدند و بسیاری دیگر، ممنوع الفعالیت و منزوی شدند و در کنج انزوا یا مثل نعلبندیان به سکوت و مرگ تن دادند و یا مثل اوانسیان و جوانمرد بار و بندیل مهاجرت از وطن را بستند. در هیاهوی تحولات عدالت‌خواهانه و تعهدطلبانه، جایی برای متخصصین مجرب و دانشمندی نبود که به اقتضای زمانه ...

دغدغه‌هایی از جنس آمـــــوزش

وقتی بحث آموزش به میان می‌آید ما نیازمند نیرویی هستیم که آموزش بداند

***

اشاره: همان‌طور که می‌دانیم آموزشگاه‌های آزاد هنرهای نمایشی، در حال حاضر یکی از بخش‌هایی هستند که در حوزه آموزش بازیگری در کرمان سهم عمده‌ای دارند و مثل دیگر طیف‌ها دارای دغدغه‌ها و موانعی در سر راه خود هستند، از طرفی به دلیل نقد و نظرهایی که جریان بدنه تئاتر کرمان نسبت به این فضاهای آموزشی دارد حساسیت‌ها و نگرانی‌هایی شکل گرفته که بهانه این گفت‌وگو شده است.

در حال حاضر از چند آموزشگاه دارای مجوز چهار آموزشگاه فعال هستند، آموزشگاه هنرهای نمایشی آرین، آکادمی هنرهای نمایشی صحنه، هنرکده میم ...

[هنرهای تجسمی]
شجـریان به زبان موسیقی خوشنویسی کرده است

نگاهی به چهرۀ اجتماعی، فرهـنگی و هنری «محمدرضا شجریان» در گپ و گفتی صمیمانه با:حجت گلچین

***

از همان آغاز قرار نبود گفت‌وگویی به روال معمول داشته باشیم؛ یعنی مصاحبه‌کننده‌ای در یک سوی میز بپرسد و مصاحبه‌شونده‌ای در سوی دیگر آن پاسخ دهد. موضوع «محمدرضا شجریان»، عرصۀ گسترده‌ای برای بحث، واکاوی و تبادل‌نظر بود تا زمینه‌ای برای پرسش و پاسخ؛ دست‌کم برای من! به همین روی، ترجیح دادم به‌جای پرسش و پاسخ، بحث را به سمت گپ‌وگفتی دوستانه پیش ببریم که در آن مصاحبه‌کننده و مصاحبه‌شونده‌ای نباشد. این شد که در دیداری صمیمانه، در شامگاهی پاییزی، با حجت گلچین، ساعتی را ...

دل‌سـپردگی‌ام از سرِ عادت نبود

صدای شجریان با من ایرانی همان پیوندی را برقرار می‌کرد که معراج سلطان محمد نقاش یا سیاه‌مشق میرزا غلامرضا. خودم را به خودم یادآوری می‌کرد. خودم را به خودم می‌شناساند

***

من مثل خیلی از ایرانی‌های دیگر، با صدای شجریان زندگی کرده‌ام.لحظاتی را گذرانده‌ام که اگر صدای شجریان نبود نمی‌دانم آن لحظات چه رنگ و بویی داشتند و اصلاً آیا رنگ و بویی داشتند؟

اولین بار بهار سال ۵۹ بود که صدای شجریان را نه از رادیو تلویزیون که از کاستی شنیدم که دوستی هدیه داده بود. جوانک شانزده هفده ساله‌ای بودم و شب‌ها در حیاط خانه، سرمست از بوی گل محمدی و ...

نشانه گرفتن دل زیبــــای آدم‌ها

محمدرضا شجریان، خودش را دور از آدم‌ها نمی‌دید. او خود را حتی نزدیک به آدم‌های پرتلاش در روزهای دور می‌دید. آدم‌هایی که در زمان خودشان تلاش می‌کردند تا مثل خودش نیکی‌های انسان را با کارهایشان نشان دهند

***

خیلی از آدم‌ها در دوران زندگی خود به دنبال این هستند که چطور خود را جاودانه کنند؛ اما بعضی از آن‌ها هیچ‌وقت به این رویای خود دست پیدا نمی‌کنند؛ و در مقابل افرادی هستند که بدون هیچ تلاشی سرانجام به جاودانگی می‌رسند. سؤال این است: آیا برای جاودانه شدن باید تلاش دنیایی کرد؟ و این چه چیزی است که آدم‌ها را به جاودانه شدن ...

[تاریخ]
غمی افزود مرا بر غم‌ها

در سوگ محمد صنعتی؛ راوی تاریخ کرمان

***

در این‌روزهای تلخ و پر غصۀ کرونایی و داغ از دست دادن بسیاری از همشهریان، هم‌وطنان و همنوعان، چندی پیش، خبر درگذشت زنده‌یاد حاج محمد صنعتی نیز غمی افزون بر غم‌های دگر شد.

گر چه در چند دهۀ اخیر به‌واسطۀ تعلق‌خاطر به تاریخ کرمان و ضرورت کاری با تعدادی از چهره‌های مطرح این حوزه -که متأسفانه همگی نیز فوت نموده‌اند- مصاحبه‌های متعددی داشتم و از هرکدام اطلاعات ارزشمندی کسب نمودم، چون زنده‌یاد مرحوم محمود همت ـ که هرچند مصاحبه اصلی را به بعد از بازگشت ایشان از تهران موکول شد و درگذشت ایشان، این فرصت ...

کرمان، بر بال نسیم نغمه

گوئیا قصۀ مشــــــــــــــــــــتاق سه‌تاری دگر است...

نقش موسیقی را در برانگیختن دلیری و جنگاوری سربازان، و در میدان‌های نبرد، نباید نادیده گرفت، آن گونه که سرودهای ملی ـ مذهبی زمان جنگ تحمیلی را از یاد نبرده‌ایم.

***

ازجمله ویژگی‌های برجسته مردم کرمان در فراخنای تاریخ، یکی هم این بود که تلاش کردند تا برای فرار از دردهایی که به گونه‌های مختلف بر سرشان آوار می‌شد، راهی بیابند و خود را اسیر پنجه غم نکنند و، چنین بود که هنر را برگزیدند و به آن پناه بردند، برخی از این هنرها جنبه سرگرمی داشت، بعضی جنبه اقتصادی و گذران زندگی و سرانجام، ...

[فرهنگ]
قلندروها شما شاهد باشید!

قلندران واقعی مورد نظر حافظ فرزانگانی بوده‌اند که دروغ نمی‌گفتند و از مظلوم حمایت می‌کردند و می‌توان گفت پیرو مولا علی علیه‌السلام بوده‌اند.

***

هزار نکته باریکتر ز مو این جاست

نه هر که سر بتراشد قلندری داند

در گویش کرمانی، هرگاه دانه‌های درشت باران در حوض یا برکه‌ای آب بریزد، پژواک یا عکس‌العمل آن، مقداری آب است که به شکل عدد ۹ در سطح آب بلند می‌شود که ارتفاع آن به درشتی و شدت برخورد دانه‌های باران با سطح آب دارد. این پدیدۀ طبیعی در جنوب شرق ایران (کرمان و فارس) قلندرو نام دارد. ارتفاع قلندروها بین ۵ میلی‌متر تا چند سانتیمتر ...

[جامعه ]
جامعه بدون موسیقی رو به افول است

گفت‌وگو با مریم رشیدفرخی، مدرس و نوازنده سنتور پیرامون تاثیر موسیقی بر جامعه

***

نوازنده بودن در این جهان فقط نوازنده بودن نیست یک مسئولیت بزرگ است برای جامعه خصوصاً برای جامعه‌ای که در گذر از مشکلاتش نیاز به توقف‌هایی هر چند کوتاه برای تلفیق روحش دارد، توقف‌هایی که مانع مجدد است و امیدساز و جان‌افزا. به همین دلیل اهل موسیقی برای جامعه گرامی‌اند و وجودشان مغتنم. گفت‌وگو با مریم رشیدفرخی مدرس و نوازنده سنتور پیرامون همین تاثیرات موسیقی بود و اینکه اگر نوای موسیقی قطع شود چه اتفاقی برای جامعه می‌افتد اجراهای او از طریق اینستاگرام پخش عمومی می‌شود و ...

نگارینا دل و جانم تِه داری

ای کاش در هیاهوی دنیای پیشرفتۀ امروز چیزی به اسم واژگان موزیکال هم داشتیم. مثلاً در این صفحه، من از استاد شجریان می‌نوشتم و آنجا که می‌خواستم، صدایشان از نوشتارم پخش می‌شد. تصور کنید من بنویسم:

نگارینا دل و جانم ته داری

همه پیدا و پنهانم ته داری

و آن نوای دل‌انگیز در عبور چشمان خواننده از واژگانم به گوش برسد. نوایی که شنیدنش، همچو آشامیدن آبی خنک در زیر نور خورشید دل‌چسب و گواراست و احساس سرخوشی توأم با اندیشه‌ای آرام در لحظه، سلول به سلول وجود آدمی را فتح می‌کند، هستی دیگری در تن شکل می‌دهد، گویی شوری سهمگین با رخوتی ...

از میراث تا هویت فراموش شده

شـــیوع آلزایمر فرهنگی در کرمان

***

صبر ایوب بباید که شبی دست دهد

که رود چشمم از اندیشه کرمان در خواب

حضرت خواجو بگذارید بگویم از کرمانِ زخمی که تا خواست مرهمی شود برای زخم‌هایش، دوباره زخم اهمال‌کاری‌های عامدانه و سهوی نصیبش شدند...

این زمانه صبر ایوب را نمی‌خواهد. اینقدر بی‌طاقتی‌هایمان جولان می‌دهند که برای زخم زدن به میراث نیاکانی چون شما زمان نمی‌خواهیم.

از کجا بگویم و بگوییم که همه ما مقصریم.

همین مایی که بارها بی‌تفاوت از کنار درختچه‌های جاده جوپار رد شدیم و نخواستیم ببینیم درختانی را که به حمایت از تنفس ما از نسل‌های قبل برای ما به یادگار گذاشته شده بودند، آن‌ها ...

[نقد]
مثل چسبندگیِ باتلاق خیال

نگاهی به رمان گاوخونی نوشتۀ جعفر مدرس‌صادقی

***

گاوخونی، رمان مهمی ا‌ست؛ بسیار مهم. بی‌شک بسیاری از نویسندگان تا به‌حال این رمان را به عنوان داستانی تأثیرگذار برشمرده‌اند و از آن تأثیر گرفته‌اند. جعفر مدرس صادقی این رمان را در سال ۱۳۶۰ نوشته و چند سال بعدش، اولین بار توسط نشر نو و بعد از آن توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است. رمان گاوخونی، بسیار روان روایت می‌شود و اگر جایی، ابهامی در ارجاع ضمیر و محتوا حس شود، خود نویسنده پیش‌تر آن را حس کرده و در پرانتزی به توضیح آن می‌پردازد. در این رمان، علاوه بر روایت سادۀ داستانی، ...

معرفی کتاب «تغییر با جادوی مؤثر بی‌خیالی»

چگونه آموختم به چه چیزهایی اهمیت بدهم*

***

تغییر با جادوی مؤثر بی‌خیالی

نوشته: سارا نایت

ترجمه: سیدحسام فروزان

آیا شما هم در زندگی به چیزهای خیلی زیادی اهمیت می‌دهید؟ آیا احساس می‌کنید بارِ مسئولیت زیادی روی شانه‌هایتان سنگینی می‌کند؟ اگر همیشه عصبی هستید و حس می‌کنید کلی کارهای نکرده دارید، پیشنهادی برای شما داریم. جادوی مؤثر بی‌خیالی کتابی است که برای کمک به شما نوشته شده است؛ کتابی برای همه ما. کسانی که بسیار کار می‌کنیم، کمتر بازی و تفریح و خوش‌گذرانی داریم و هرگز وقت کافی نداریم تا صرف افراد یا چیزهایی کنیم که حقیقتاً ما را خوشحال می‌کنند. در زیر عنوان کتاب ...

شانس در کارخانه شکلات‌سازی

چارلی باکت، همراه با مادر و پدر و چهار پدربزرگ و مادربزرگ خود، در کلبه‌ای کوچک در حومۀ شهری بزرگ زندگی می‌کردند. آن‌ها، اکثر اوقات چیزی جز سوپ کلم برای خوردن نداشتند و با شکم خالی این‌ور و آن‌ور می‌رفتند. چارلی عاشق شکلات بود و هر روز در مدرسه، بچه‌ها را می‌دید که با بسته‌های شکلات به مدرسه می‌آمدند؛ اما مشکل اصلی این نبود.

مشکل اصلی کارخانۀ شکلات‌سازی نزدیک خانۀ چارلی بود. آنجا معروف‌ترین و بزرگ‌ترین کارخانۀ شکلات‌سازی جهان بود و توسط نابغه‌ای به نام آقای ویلی وانکا اداره می‌شد. روزی آقای وانکا تصمیم می‌گیرد که ۵ بچه را به ...