https://srmshq.ir/aw0418
خانه جایی است اختصاصی برای زندگی. جایی امن برای رشد و آسودن. موسیقی ایران با پیشینۀ چندهزار سالۀ خود میراثدار تلاطمهای سیاسی و عقیدتی بسیاری بوده است. در کمتر دورانی به این هنر در حد شأن و اندازهاش ارج نهاده شده است. خصوصاً بعد از حمله اعراب این هنر مقدس بازیچه کجفهمیها و نافهمیهای حاکمان قرار گرفته است و هنرمندان موسیقی یا مجبور به هنروریِ پنهانی بودهاند و یا با زیرکی فرم و قالب آن را با عقاید حاکمان راست کردهاند تا محتوا از دست نرود. البته حاکمانی خرافه گریز هم بودهاند که در عهد خود به پاسداری و قدردانی موسیقی کوشا بودهاند.
از گذشته برگردیم و به دوران خودمان نگاهی بیندازیم. انقلاب ۵۷ مانند سایر انقلابها دگرگونکننده و منقلب بود. این دگرگونی را در جریان هنری و البته موسیقایی هم میتوانیم رصد کنیم. تندرویهای اولیه باعث شد بسیاری از هنرمندان موسیقی یا خانهنشین، بیکار و یا کمکار شوند و یا دربهدر سایر کشورها گردند.
این وضع آشفته چند سالی طول کشید تا معقولین جای تندروها را بگیرند. به مرور اندک هنرمندانی به عرصه برگشتند و در ژانرهایی معین مشغول به کار هنری شدند. جالب اینکه اگر آهنگهای انقلابی و حتی نوع شعار دادنها و همخوانیهای دوره انقلاب را بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که مردم ما چقدر در آن زمان موسیقی را بهتر میدانستند.
در هر صورت موسیقی ما لنگلنگان به راه افتاد و نسبت به اوضاع و حال جامعه آثاری ساخته و پرداخته شد. در برههای آثار رنگ و بویی حماسی گرفتند. در برههای حال و هوایی عرفانی و صوفیانه و در دورهای سرگردان میان فرهنگ و ابتذال و در امروز تکنیکی و کم محتوا. از تمام اینها بگذریم و به این حقیقت برسیم که هنرمندان موسیقی ما هیچگاه خانهای امن برای فعالیت خود نداشتهاند. در تاریخ ۱۶ اَمُرداد ۱۳۷۹ موسسهای فرهنگی و هنری به نام خانه موسیقی در ایران اعلام موجودیت کرد که یک تشکیلات غیردولتی بود. اهدافی که برای این خانه در نظر گرفته شده بود بسیار اغواگر و دهن پُرکن بود ولی با تأسف و البته به نظر شخص من این خانه نتوانست بهراستی خانه امنی برای رفع مشکلات هنرمندان موسیقی و بهبود کیفی و رشد ارزشهای معنوی موسیقی ایرانی باشد. افرادی که در رأس کار بودند و هستند معمولاً از یک جریان هنری خاص در موسیقی حمایت کردند و میکنند. شخصاً منکر کارهای مفید و ارزنده در این موسسه نیستم و قدرشناس و قدردان هم هستم ولی آیا واقعاً این خانه، خانه واقعی موسیقی بوده است؟ آیا مشکلات اصلی هنرمندان ما حل شده است؟ آیا درآمد هنرمندان موسیقی در حد تلاش و ریاضت کشیدنهای آنها بوده است؟
اکثر هنرمندان واقعی موسیقی با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند در حالی که هنرمند نماهایی را میبینیم که با رانت و طرفدار و صفحه اینستاگرام خود را بالا کشیدهاند و جای هنرمندان شریف و گرانسنگ موسیقی را گرفتهاند. انواع و اقسام کتابها و آلبومهای موسیقی منتشر میشوند که نه هنری در آنها نهفته شده و نه محتوایی درخور دارند. روند آموزش هم که بدتر از همیشه. هر کس با شیوهای در حال تدریس است. هیچ یکپارچگی و هماهنگی آموزشی وجود ندارد. همه به سرعت به استاد تبدیل میشوند و با سازهایشان هر کاری خواستند میکنند به نام نوآوری. از موسیقی ایرانی ما فقط نامی مانده است. هنرورانی در مستند نشستهاند که سطح هنر خود را در سطح فهم مخاطبین بیاطلاع پایین کشیدهاند و به این کار خود هم افتخار میکنند. در حالی که این کاسبان میتوانستند سطح فهم مخاطب را رشد دهند.
شجریان زادهها و ایرج زادهها پاپ میخوانند. این در رد موسیقی پاپ نیست بلکه در رثای موسیقی ریشهدار ایرانی است. خانه موسیقی به واقع نتوانسته مانع این خبط و خطاها شود.
نقد دیگر من به خانه موسیقی نپرداختن آن به فعالیت و یاری رساندن به موسیقی نواحی ایران است. انگار مسئولین این خانه موسیقی اصلی و ریشهدار ایران را به رسمیت نشناختهاند و فقط موسیقی کلاسیک ایران را موسیقی میدانند! من معتقدم استفاده از هنرمندان و حتی غیر هنرمندان خوشفکر؛ حتی خارج از جریان فکری مؤسسان میتواند به رشد موسیقی ما کمک بیشتری کند.
خانه موسیقی باید خانه همه هنرمندان موسیقی باشد در هر ژانر و عقیدهای. باید همه حس کنند خانهای برای رفع مشکلاتشان وجود دارد. جایی برای همدلی برای همنشینی و هماندیشی. به امید داشتن این خانه امن
یا حق
https://srmshq.ir/t2yvcg
موسیقی و هنر از هزاران سال پیش، بخشی از هویت و فرهنگ انسانها بوده است. در دورانی که هنوز تمدن و شهرنشینی، کشاورزی، خط و ابزارسازی آغاز نشده بود، زندگی انسانها با هنر و موسیقی آمیخته بود. هنرِ موسیقی، اولین هنری بود که به دست انسانها کشف شد و از روزهای نخستِ انقلابِ شناختی بشر، همراه انسان بوده و هست و خواهد بود.
در روزگار کنونی، موسیقی کلاسیک و پاپ، بخش اصلی و پرطرفدار موسیقی در تمام جوامع بشری را تشکیل داده، اما کمتر کسی مخاطب جدی موسیقی نواحی (فُولک میوزیک) است. ریشههای موسیقی کلاسیک از موسیقی درباری (کُرت میوزیک) گرفتهشده است که خود ریشهای هزار ساله دارد، موسیقی پاپ که دارای ریشهای بسیار کوتاهتر در حدِ یکی دو قرن است؛ اما ریشههای موسیقی نواحی به چندین هزار سال پیش میرسد که در اقوام مختلف با ویژگیهای فرهنگی متفاوتی رشد و گسترش یافته تا به شکل کنونی رسیده است.
موسیقی نواحی بخشِ بزرگی از هویتِ فرهنگی یک قوم است که در قالب ترانهها، آوازها و ملودیهای مخصوص، با سازهای اصیل و پوششِ بومی نوازندگان اجرا میشود. متنِ ترانهها و آوازهای موسیقی نواحی هر قوم، برگرفته از تاریخ و فرهنگ غنی آنها است و به نکاتی اشاره میکند که هرکدام ریشههای تاریخی و فرهنگی مخصوص خود را دارد.
امروزه تمامی سانسهای کنسرتهای موسیقی به گروههای موسیقی کلاسیک و پاپ اختصاص دادهشده و موسیقی نواحیِ اقوام هیچ نقشی در اجراهای صحنهای و اقتصاد موسیقی کشور ندارد. نوازندگان و سرپرستان موسیقی نواحی مجبورند از طریق حرفههای دیگری به امرارمعاش بپردازند و این خود یکی از دلایلی است که این موسیقی گسترش نمییابد و روزبهروز بیشتر به دست فراموشی سپرده میشود.
یکی از وظایفِ دولتها در بحث فرهنگ و هنر این است که به گسترش و ماندگاری هنرهای قومی و بومی کمک کنند تا بیشتر از این به دستِ فراموشی و نابودی سپرده نشود. برگزاری جشنوارههای موسیقی نواحی در سطح استانی و ملی، یکی از راهکارهایی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کشورمان انتخاب کرده است تا بتواند از این طریق، صحنۀ اجرا به هنرمندان و نوازندگان موسیقی نواحی بدهد و از آنها حمایت کند. در اواخر شهریورماهِ امسال، چهارمین جشنوارۀ موسیقی نواحی استان کرمان با همت و دبیری استاد سیدفؤاد توحیدی، توسط اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان، در شهرستان بافت برگزار شد.
سید فؤاد توحیدی، دبیر چهارمین جشنواره موسیقی نواحی استان کرمان، یکی از پیشکسوتانِ پژوهش در حوزۀ موسیقی نواحی است که در سالهای پیش نیز دبیر چندین جشنوارۀ بزرگ در سطح استانی و ملی را بر عهده داشته است. فواد توحیدی جشنوارۀ امسال را ویژۀ سازِ نیِمَشکی (نیانبان) برگزار کرد تا جایگاه والای این ساز در موسیقی نواحی استان کرمان دیده شود. توحیدی در سخنانش گفت که ساز نیانبان در استان کرمان با نام سازِ نیِمَشکی شناخته میشود و ریشه در فرهنگ اقوام استان کرمان دارد. ایشان افزود که استان کرمان یکی از پهناورترین استانهای ایران در زمینۀ تنوعِ موسیقی اقوام است و تعداد بسیار زیادی ساز و نوازنده در این استان به ثبت رسیده است. ساز نیانبان در موسیقی اقوامِ استانهای بوشهر، هرمزگان، خوزستان و کرمان وجود دارد و به نام این چهار استان ثبتِ ملی شده است. این اقوام به دلیل همسایگی با هم، دارای ریشههای فرهنگی و هنری مشترک هستند و ساز نیانبان به صورت مشترک و با تفاوتهایی در ساختار و اجرا در موسیقی اقوام این چهار استان استفاده میشود.
چهارمین جشنوارۀ موسیقی نواحی استان کرمان، همچون دورههای قبل، به میزبانی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان بافت به ریاست خانم پروانه دهقانی و حمایت شرکت فولاد احیاء استیل بافت، با همت و همکار انجمن موسیقی استان کرمان به مدیریت آقای رضا سالاری، انجمن موسیقی شهرستان بافت به ریاست سبحان نقوی، صدابرداری آقای یزدیزاده، همکاری آقای حسام تاجالدینی و دیگر بزرگواران در دو روز با هنرنمایی سیزده گروه از استان کرمان، در فضای باز پارک ساحلی شهر بافت برگزار شد. گروه موسیقی شوباد از شهر کرمان به سرپرستی رسول نصیری، گروه نخل از روستای چیلآباد از شهرستان ارزوئیه به سرپرستی فرخ میرزاده، گروه صداقت از شهر بافت به سرپرستی امیدعلی نظرپور، گروه کمنزیل از شهر جیرفت به سرپرستی علی یونسی، گروه سرنای از شهر بم به سرپرستی سهراب عزیزآبادی، گروه آوای کوهستان از شهر بم به سرپرستی یاسین شرفایی، گروه حقیقت از روستای امیرآباد شول از شهر سیرجان به سرپرستی رضا ناروئی، گروه لیکو از شهر جیرفت به سرپرستی هوشنگ کردستانی، گروه بوتیا از شهر کرمان به سرپرستی پوریا میرزایی، گروه هلیلنوازان از شهر جیرفت به سرپرستی علیرضا جلالی، گروه جبلیه از شهر بردسیر به سرپرستی محمد صالح حاجیزاده، گروه افتو از شهر کرمان به سرپرستی محمدرضا سیدی و گروه نغمههای محلی از شهر بافت به سرپرستی آزاد حمزه در این دوره از جشنواره به روی صحنه رفتند و به اجرای موسیقی نواحی قومِ خود پرداختند. همچنین در بخش پژوهشی جشنواره نیز آقایان شهاب جعفری و آریابرزن غیبی شرکت داشتند.
متأسفانه جشنوارههای موسیقی نواحی در سطح کشور و دیگر استانها عموماً با استقبال کمِ مردم روبهرو میشود و مخاطب زیادی ندارد، اما خوشبختانه این موضوع در استان کرمان صادق نیست و مردمِ کرمان همیشه با استقبال بسیار خوبِ خود، نشان دادهاند که کرمان پایتختِ موسیقی نواحی ایران است. تا کنون دهها دوره از جشنوارۀ موسیقی نواحی کشور به میزبانی استان کرمان برگزار شده است و همیشه و هرساله مردم کرمان با استقبال بینظیر خود نشان دادهاند که مخاطب اصلی این گونه از موسیقی هستند.
چهارمین دورۀ جشنوارۀ موسیقی نواحی استان کرمان در پارک ساحلی شهر بافت برگزار شد و هر شب چندین هزار نفر برای تماشا و دیدن برنامه به محل برگزاری آمدند. تعداد زیادی صندلی تدارک دیده شده بود اما حجم استقبالکنندگان آنقدر زیاد بود که دورتادور محل اجرا، مردم گروه به گروه ایستاده بودند و اجراها را تماشا میکردند. مخاطبان ساعتها نشسته و یا ایستاده، با اشتیاق برنامه را دنبال میکردند و تا آخرین لحظاتِ برنامه، همراهِ موسیقی بودند. مخاطب، مهمترین بخش یک جشنواره است و اگر یک جشنواره مخاطبی برای حضور نداشته باشد، ارزش چندانی ندارد. خوشبختانه هرساله جشنوارههای موسیقی در استان کرمان با استقبالی چشمگیر روبهرو میشوند که شوق و انگیزه به برگزارکنندگانِ جشنواره برای ادامه دادن این مسیر میبخشد.
استقبال مردمِ هنردوستِ شهر بافت در روز اول جشنواره آنقدر زیاد بود که مسئولین جشنواره تصمیم گرفتند تا صبح روز دوم، چند گروه را به درون بازار محلی بافت ببرند تا در مسیر بازار به اجرای موسیقی بپردازند. زمانی که گروههای موسیقی در بازار شروع به نواختن ساز کردند، دیگر کسی مشغول خرید و فروش نبود. تمام کسبه از مغازههای خودشان بیرون آمدند و دور گروه موسیقی جمع شدند. مردمی که برای خرید به بازار آمده بودند، دست از خرید کشیدند و ایستاده به اجرای موسیقی گوش میدادند و با موسیقی همراه میشدند. دست میزدند، میخواندند، کِل میکشیدند و با رقصهای محلی خود، موسیقی را همراهی میکردند. اجرای موسیقیِ مردمی، در دلِ جامعه یکی از نقطه عطفهای این جشنواره بود که نشان داد مردم استان کرمان و شهر بافت چقدر هنردوست و موسیقیپسند هستند.
یکی از نکات مهم و ماندگار این دوره از جشنواره، اجرای برنامه توسط استاد بهرام مهربخش، پدرِ نیانباننوازی ایران بود. ایشان با توجه به سن بالا و بیماری، به همت و تلاش استاد توحیدی، از شهر تهران در این جشنواره حضور پیدا کردند و با اجرای بینظیر خود، لحظاتی به یادماندنی برای تماشاچیان و مردم استان کرمان خلق کردند. حضور ایشان در این جشنواره باعثِ اعتبارِ دوچندان جشنواره شد. دیگر نکتۀ مهم این جشنواره قدردانی و تجلیل از استادان بزرگ موسیقی نواحی استان بود که به نحوی شایسته برگزار شد. خیرمقدمگویی توسط گروه استقبالِ نوجوانان شهرستان بافت از گروههای شرکتکننده با اشعاری در وصف هر شهر، مجریگری مهدی حشمتی (مجری برجستۀ صدا و سیمای استان کرمان)، مستندسازی توسط مظفر طاهری (استاد و پیشکسوتِ هنرِ عکاسی، معروف به عکاسباشی کرمان) و حضور مدیران استان کرمان و بافت از نکات مثبت این دوره از جشنواره بود.
چهارمین دورۀ جشنوارۀ موسیقی نواحی استان کرمان به نحو بسیار مطلوبی برگزار شد و گروههای شرکتکننده و تماشاگران از برگزاری و میزبانی راضی بودند. سید فؤاد توحیدی با اشراف کامل که به موسیقی نواحی و گروههای موسیقی استان توانست بهترین گروهها را دعوت کند و در بین هر اجرا، در مورد اجرا و گروه توضیحات تخصصی و مفیدی را به بینندگان ارائه میکرد تا مردم به شناخت بهتری از موسیقی نواحی برسند. طراحی زیبای تندیس جشنواره توسط استاد توحیدی و ساخت تندیس توسط آقای قادری در شهر انار، مدیریت زمانبندی اجراها و نظم برنامهها، پیگیری لحظهای ورود و خروج هنرمندان به جشنواره و امکانات رفاهی و پذیرایی آنها، حضور همیشگی در صحنه و مدیریت اتفاقات پیشآمده، بخشی از زحماتی بود که وی برای جشنواره کشید.
همیشه در کنار نکات مثبت، نکات منفی هم وجود دارد که دانستن و بیانکردن آنها باعث پیشرفت و ارتقای جشنواره در سالهای بعد میشود. یکی از نکات مهمِ قابل ذکر، اجرای موسیقی در محیط باز است که میتواند در سطح کیفی اجراها تأثیر بگذارد. متأسفانه در شهرستان بافت سالن اجرای موسیقی با ظرفیت بالا وجود ندارد که بتواند جوابگوی این حجم از مخاطب باشد و مسئولینِ جشنواره مجبور هستند هر سال این برنامه را در فضای بازِ پارکِ ساحلی برگزار کنند و با مشکلات اجرا در فضای باز روبهرو شوند.
موضوع بعدی، محل اسکان نوازندگان است که در خارج از شهر قرار دارد و فاصلۀ آن با محل اجرا زیاد است. استان کرمان، استانی غنی در موسیقی نواحی است و گروههای بسیاری در این استان در حوزۀ موسیقی نواحی فعالیت دارند. برگزاری جشنواره در دو روز باعث میشود که امکان حضور برای گروههای کمی مهیا شود و همچنین اجراهای موسیقی بسیار فشرده باشد. فشرده بودن اجراها باعث میشود که هر گروه زمان کمی برای اجرای برنامه داشته باشد و از طرفی زمان کلی برنامه طولانی شود و در اواخر برنامه، مخاطبان انرژی و شور و شوق اولیه خود را نداشته باشند. البته افزایش تعداد روزهای برنامه هم باعث مشکلات و هزینههای بیشتر میشود که نیاز به بررسی و مدیریت بهینه دارد.
در پایان لازم به ذکر است که امسال چهارمین دوره جشنواره موسیقی نواحی در استان کرمان برگزار شد و امید است که این جشنواره بهصورت مستمر هر ساله برگزار و سال به سال به سطح کیفی و کمی آن افزوده شود. مردم استان کرمان سالیان سال مخاطب حرفهای جشنواره موسیقی نواحی کشور بودند و ارزش این موسیقی را میدانند. به امید آن روزی که موسیقی نواحی، جایگاه اصلی خود را در فرهنگ و هنر کشور پیدا کند و در خور جایگاهش، ارج نهاده شود.
https://srmshq.ir/ibcsrd
موسیقی یکی از مهمترین ابزارهای سینما برای ایجاد ارتباطات حسی و معنایی عمیق با مخاطبان است. نقش موسیقی در فیلم نهتنها به تقویت احساسات و درک تماشاگران کمک میکند، بلکه بهعنوان عنصری برای شکلدهی به روایت و فضاپردازی به کار گرفته میشود. این مقاله به بررسی جامع نقش موسیقی در سینما میپردازد و به چگونگی تأثیر آن بر کیفیت، احساسات و معنای فیلم از منظرهای مختلف میپردازد. با تحلیل دقیق نمونههایی از فیلمهای مختلف، نشان خواهیم داد که موسیقی چگونه میتواند تجربه سینمایی را دگرگون کند و فیلمها را به آثاری به یادماندنی تبدیل کند.
۱. موسیقی و فضاسازی: بستر احساسی و تجربی فیلم
یکی از مهمترین کارکردهای موسیقی در فیلمها ایجاد فضاسازی و تنظیم حال و هوای کلی فیلم است. فضاسازی به تماشاگر کمک میکند که به طور ناخودآگاه وارد دنیای فیلم شود و با محیط، داستان و شخصیتهای آن ارتباط برقرار کند. موسیقی به واسطه صداها، نواها و تمپوی خود، احساسات و انتظارها را بهوجود میآورد و تماشاگر را آماده میکند که به شکلی خاص با فیلم برخورد کند.
مثال: «شهر ارواح» (City of Ghosts)
در فیلم«شهر ارواح»(۲۰۰۲) ساخته مت دیلون، که داستان آن در کامبوج رخ میدهد، موسیقیای که با استفاده از سازهای بومی و صدای طبیعت طراحی شده است، فضای مرموز و ابهامآمیز فیلم را تشدید میکند. این فضاسازی از طریق نغمههای آرام و تکراری سنتور و سازهای سنتی کامبوج، تماشاگر را به دنیایی غرق در نوستالژی و رازهای ناپیدا وارد میکند.
مثال: «بلید رانر»(Blade Runner)
در فیلم«بلید رانر»(۱۹۸۲) ساخته ریدلی اسکات، موسیقی وانگلیساز سینثسایزر برای خلق فضایی علمی-تخیلی و پیچیده استفاده میشود. این موسیقی به شکلی کار میکند که حال و هوای فیلم، شهرهای آیندهنگرانه و محیطهایی سرد و بیروح را برجستهتر میکند. صدای الکترونیک وانگلیس نهتنها به تصویرسازی محیط فیلم کمک میکند، بلکه احساس تنهایی و از خودبیگانگی را در مخاطبان بیدار میسازد.
۲. موسیقی و تقویت احساسات: پل ارتباطی میان تماشاگر و شخصیتها
موسیقی به عنوان یک زبان احساسی عمل میکند و میتواند تماشاگر را به شکلی عمیقتر با احساسات شخصیتها و رویدادهای فیلم پیوند دهد. موسیقی قادر است احساساتی همچون عشق، ترس، خشم و شادی را به تماشاگر منتقل کند و به عنوان یک پل میان دنیای فیلم و تجربیات درونی مخاطبان عمل کند.
مثال: «فارست گامپ» (Forrest Gump)
فیلم«فارست گامپ»(۱۹۹۴) ساخته رابرت زمکیس، به واسطه موسیقی آلن سیلوستریموفق به خلق حسهای متنوع و گوناگونی در تماشاگران شده است. از یک سو، موسیقی نوستالژیک و ملودیهای آرام کمک میکند که تماشاگران همراه با سفر زندگی فارست، احساسات مختلفی چون شادی، غم و امید را تجربه کنند. از سوی دیگر، انتخاب موسیقیهای راک و پاپ کلاسیک، روایت داستانی فیلم را که از دهههای ۵۰ تا ۷۰ میلادی میگذرد، با لایههای فرهنگی آن دوره پیوند میدهد. این ترکیب موفق، فارست گامپ را به اثری تبدیل کرده که علاوه بر روایت قوی، یک تجربه احساسی عمیق را نیز به همراه دارد.
مثال: «شجاعدل» (Braveheart)
موسیقی جیمز هورنر در فیلم «شجاعدل» (۱۹۹۵) به زیبایی با احساسات شخصیتها و رویدادهای تراژیک فیلم همراهی میکند. این موسیقی با استفاده از سازهای سنتی اسکاتلندی همچون بگپایپ و ملودیهای حماسی و غمانگیز، احساساتی چون عشق، فداکاری و وطنپرستی را در تماشاگران برمیانگیزد. تم اصلی فیلم که در صحنههای کلیدی همچون مرگ ویلیام والاس شنیده میشود، بهخوبی توانسته است تأثیر عمیقتری بر احساسات مخاطبان بگذارد و فیلم را از نظر حسی بهیادماندنی کند.
۳. ایجاد تعلیق و هیجان: افزایش ضربان قلب با موسیقی
موسیقی بهویژه در ژانرهای اکشن، تریلر و وحشت نقش مهمی در ایجاد تعلیق، تنش و هیجان دارد. انتخاب تمپوی مناسب، صداهای بلند و کوتاه و حتی سکوتهای دقیق، میتواند تأثیر زیادی بر تجربهی تماشاگر در لحظات حساس فیلم داشته باشد. موسیقی قادر است بهگونهای حس تعلیق را بهوجود آورد که تماشاگران بدون اینکه متوجه شوند، بیشتر درگیر داستان شوند و به شکل غریزی با خطرات و تنشهای فیلم همراه شوند.
مثال: «آروارهها» (Jaws)
در فیلم«آروارهها»(۱۹۷۵) ساخته استیون اسپیلبرگ، موسیقی جان ویلیامز به تنهایی به یک ابزار کلیدی برای ایجاد تعلیق تبدیل میشود. تم معروف «آروارهها» با استفاده از دو نت اصلی (فا و فا دیز) حس خطر و تهدید را بهطور ساده و مؤثر منتقل میکند. هر بار که این تم موسیقی به صدا درمیآید، تماشاگران بهطور ناخودآگاه احساس میکنند که کوسهای در راه است، حتی اگر کوسه هنوز ظاهر نشده باشد. این استفاده هوشمندانه از موسیقی، هیجان و تعلیق را در فیلم به حداکثر میرساند.
مثال: «بتمن: شوالیه تاریکی» (The Dark Knight)
موسیقی هانس زیمردر فیلم «شوالیه تاریکی»(۲۰۰۸) نیز به خوبی در ایجاد تعلیق و هیجان نقش دارد. زیمر از سازهای الکترونیکی و ارکسترال برای خلق موسیقیهای تند و تهاجمی استفاده میکند که بهخوبی با فضای تیره و پیچیده فیلم همخوانی دارد. بهویژه در صحنههای نبرد بین بتمن و جوکر، موسیقی با افزایش شدت و سرعت خود، تماشاگران را به لبه صندلیهایشان میکشاند و لحظات کلیدی فیلم را به لحظاتی فراموشنشدنی تبدیل میکند.
۴. هویتبخشی به شخصیتها: تمهای موسیقی بهعنوان امضای شخصیتها
یکی دیگر از نقشهای مهم موسیقی در فیلمها، هویتبخشی به شخصیتهاست. آهنگسازان با اختصاص تمهای موسیقی ویژه به شخصیتها، نهتنها به تفکیک و معرفی آنها کمک میکنند، بلکه احساسات و شخصیت درونی آنها را نیز به تصویر میکشند. این تمها با تکرار در طول فیلم، به تماشاگر کمک میکنند تا با شخصیتها بیشتر آشنا شوند و بهطور ناخودآگاه آنها را شناسایی کنند.
مثال: «جنگ ستارگان» (Star Wars)
در سری فیلمهای«جنگ ستارگان» ساخته جورج لوکاس، موسیقی جان ویلیامزبه شکلی هوشمندانه برای هر شخصیت یا موضوع اصلی یک تم موسیقی خاص تعریف کرده است. تمهای مشهوری مانند «March of the Empire» برای دارث ویدر، یا «Princess Leia’s Theme» برای شاهزاده لیا، با تکرارهای هوشمندانه در طول فیلمها، به تماشاگران کمک میکند تا به شکل ناخودآگاه با این شخصیتها ارتباط برقرار کنند. این تمها بهمرور به امضای موسیقایی شخصیتها تبدیل شده و هر بار که شنیده میشوند، احساسات و تصاویری خاص از آن شخصیتها در ذهن مخاطبان تداعی میشوند.
مثال: «ایندیانا جونز» (Indiana Jones)
موسیقی جان ویلیامزبرای فیلمهای«ایندیانا جونز»نیز یکی از بهترین نمونهها در هویتبخشی به شخصیتهاست. تم اصلی فیلم که با شروع هر مأموریت ماجراجویانهای از ایندیانا جونز شنیده میشود، به نمادی از شخصیت ماجراجو و شجاع او تبدیل شده است. هر بار که این تم شنیده میشود، تماشاگران به شکلی ناخودآگاه انتظار هیجان و ماجراجوییهای جدید را دارند.
۵. افزایش عمق معنایی فیلم: موسیقی بهعنوان یک ابزار روایی
موسیقی در برخی از فیلمها بهعنوان یک عنصر روایی مستقیم عمل میکند و به معنای ضمنی یا نمادین فیلم میافزاید. آهنگسازان با استفاده از تمهای خاص یا موسیقیهای بینامتنی، میتوانند داستان یا پیام فیلم را بدون نیاز به دیالوگ بیشتر به تماشاگران منتقل کنند. این کاربرد از موسیقی میتواند به فیلمها ابعاد معنایی و فلسفی بیشتری بدهد.
مثال:«inception»
موسیقی هانس زیمردر فیلم«inception»(۲۰۱۰) به خوبی به معنای فیلم افزوده است. استفاده از ملودی کند و سنگین آهنگ
Non, je ne regrette (به معنی: نه، افسوس هیچچیز را نمیخورم) ازادیت پیاف که بارها در فیلم تکرار میشود، نمادی از گذر زمان و تغییر سطوح رویاها است. هر بار که این آهنگ نواخته میشود، بیننده متوجه تغییرات در زمان و سطح واقعیت میشود. این روش باعث میشود موسیقی به عنوان یک عنصر نمادین و روایی مستقیم در فیلم عمل کند.
نقش موسیقی در فیلم به هیچ وجه به پسزمینهای کماهمیت یا زینتی محدود نمیشود؛ بلکه به عنوان یکی از ارکان اصلی فیلمسازی مدرن، نقش کلیدی در ایجاد فضا، تقویت احساسات، شکلدهی شخصیتها و حتی پیشبرد روایت دارد. موسیقی میتواند به عمق و معنای فیلم بیفزاید و آن را به یک تجربه سینمایی کامل تبدیل کند. فیلمهایی مانند «آروارهها»، «فارست گامپ»، «جنگ ستارگان» و «بتمن: شوالیه تاریکی» نمونههای برجستهای هستند که نشان میدهند چگونه موسیقی بهعنوان یک عنصر حیاتی در موفقیت سینمایی تأثیرگذار است.
منابع:
Chion, M. (۱۹۹۴).Audio-Vision: SoundonScreen. ColumbiaUniversityPress.
Buhler, J., Neumeyer, D., & Deemer, R. (۲۰۱۰).HearingtheMovies: MusicandSoundinFilmHistory. OxfordUniversityPress.