همه چیز به رنگِ موسیقی

سید فؤاد توحیدی
سید فؤاد توحیدی

به طور کلی عامل اصلی ایجاد صوت، ارتعاش و برخورد مولکول‌ها با یکدیگر است. این برخورد باعث ایجاد موج صوتی می‌شود و این امواج به محض رسیدن به پرده گوش برای ما محسوس می‌شوند. طبق تعریف کُلی اصوات را می‌توان به دو دسته اصوات موسیقایی و اصوات غیر موسیقایی (نوفه، نویز، سر و صدا) تقسیم کرد. صداهای موسیقایی آگاهانه تولید می‌شوند و دارای ارتعاشات منظم و قابل محاسبه است و ارتفاع (زیر و بمی) آن‌ها قابل‌شناسایی است.

نظم درونی این اصوات باعث دلنشین بودن آن‌هاست. در مقابل اصوات غیر موسیقایی ارتعاشی نامنظم دارند که به‌راحتی قابل محاسبه نیست و غیرآگاهانه تولید می‌شوند. بعد از این تعاریف روتین و کلیشه‌ای پرانتزی باز می‌کنم و نظر شخصی خودم را با شما در میان می‌گذارم. از نظر من هیچ صدایی غیر موسیقایی نیست و از نوفه‌ها نیز می‌توان برای ساخت قطعات موسیقایی بهره برد. تجربه‌ای که چند سال است در جهان مورد استفاده قرار گرفته است. مسلماً پیچیدگی‌ امواج یا نامنظم بودن و حتی تصادفی بودن آن‌ها دلیل بر دوری کردن و برخوردهای سلبی نیست. یاد قانون ضدیات حضرت مولانا افتادم که هر چیزی به همراه ضد خودش زیباست و به وسیله آن‌ها شناسایی می‌شود؛ مانند نور و ظلمت. پس هر دوی این‌ها به یک اندازه مهم و ارزشمند است. از نظر من و البته دیگرانی مثل من! صداها به دو دسته اصوات با ارتعاش منظم و اصوات بدون ارتعاش منظم تقسیم می‌شوند. مسلماً یک فرد خلاق می‌تواند با نوفه‌ها نیز قطعه موسیقی بسازد. بعد از افاضات مبهم خودم مطلب را پی می‌گیرم. در بحث امروز بیشتر با صداهای با فرکانس منظم طرف می‌شویم. همان‌طور که شاید بدانید هر صوت دارای چهار ویژگی اصلی است که به طور خلاصه به آن‌ها می‌پردازم.

۱ - ارتفاع: همان زیر و بمی اصوات است. به طور کلی به تعداد ارتعاشات صوت در ثانیه بسامد یا فرکانس گفته می‌شود و واحد آن هرتز است. هر قدر فرکانس صدایی بیشتر باشد صدای آن زیرتر است و هر قدر فرکانس کمتر باشد صدای آن بم‌تر است. برای این از واژه ارتفاع استفاده می‌شود که نت‌های زیرتر روی خطوط حامل موسیقی بالاتر نوشته می‌شوند و نت‌های بم‌تر پایین‌تر.

۲ - شدت: قوت و ضعف در ایجاد صوت را شدت گویند. برای مثال یک نوازنده تار یک نت را با مضراب قوی ایجاد کند و یا مضرابی آرام بنوازد.

۳ - کشش یا دیرَند: به کوتاهی و یا بلندی حضور یک صوت گفته می‌شود؛ یعنی زمان تولید صوت تا زمان محو شدن صدا و توقف ارتعاش.

۴ - رَنگ یا تمبر (timbre): به طور ساده رنگ خصوصیت منحصر به فرد یک صداست که به آن هویتی مستقل می‌دهد. چگونه است که شما با شنیدن صدای یک نفر از طریق گوشی تلفن می‌توانید به سرعت هویت آن را تشخیص دهید و یا با شنیدن صدای یک ساز سریعاً نام آن را بگویید. این همان رنگ است که موضوع نوشتار من است. عوامل بسیار زیادی در ساخته شدن رنگ صوتی دخیل‌اند.

گاهی به اشتباه رنگ را معادل واژه طنین یا پژواک می‌گیرند. بین این دو تفاوت‌هایی وجود دارد. رنگ یک خاصیت ژنتیکی و ماهوی است، ولی طنین یک پدیده پیرامونی است که صدا را همراهی می‌کند. رنگ مجموعه ویژگی‌هایی است که آن را از اصوات دیگر متمایز می‌نماید و کاملاً مبتنی بر امواج صوتی است که خود این امواج از موج‌های فرعی‌تری (overtones) تأثیر می‌گیرند. رنگ صوتی مانند اثر انگشت پدیده‌ای منحصر به فرد است. هیچ تقلید صدایی به صورت صد در صد با اصل صوت مطابقت ندارد. طنین یا پژواک معادل واژه رزونانس به معنای تشدید و تقویت صداست. حتماً همه ما تجربه خواندن در حمام را داریم. این صدای تقویت شده با رزونانس محیطی به ما توهم خوش‌صدایی می‌دهد. دقیقاً بعد از خواندن در محیط‌های معمولی به این حقیقت تلخ می‌رسیم که صدای اکثر ما چقدر فاجعه‌بار است! البته طنین و رزونانس فقط شامل محیط بیرونی نیست و در تمام فضایی که صوت در آن تولید می‌شود اثرگذار است. برای مثال وقتی یک خواننده می‌خواند اولین رزونانس در بدن خود او اتفاق می‌افتد. نقاطی مانند فضای سینه و دیافراگم، سینوس‌ها، گونه‌ها، پیشانی، بینی، گلو و حتی جمجمه همه در این امر دخیل هستند.

بعد از خروج صدا از بدن، تحت تأثیر رزونانس بیرون و محیطی قرار می‌گیرد. مسلما رزنانس داخل بدن جزوی از رنگ صوتی شخص محسوب می‌شود ولی رزنانس محیطی قسمتی از رنگ صوتی به حساب نمی‌آید این خاصیت در سازها نیز قابل مشاهده است. هر ساز دارای جعبه تشدید و یا فضای رزونانس است. استفاده از پوست در جعبه رزونانس و ابعاد جعبه تشدید مستقیماً در تشدید صوت مؤثر هستند. به رنگ صدا برمی‌گردم.

نظر شخصی من این است که هر جا حرکت و ارتعاشی باشد صدا نیز وجود دارد و چون هیچ جای خلقت خالی از حرکت نیست پس می‌توان گفت صدا همزاد و همراه همیشگی جهان است. اگر بعضی از اصوات را نمی‌توانیم بشنویم، مشکل از گیرنده است نه فرستنده!

گوش ما و حتی گیرنده‌های صوتی که ساخته‌ایم قادر به درک و شنیدن همه اصوات نیست. البته خوب است در مواردی بعضی از چیزها را نشنویم. به قول شاعر:

گوش باید که حرف حق شنود

ورنه عالم پُر است از گفتار

همان‌طور که گفته شد هیچ چیزی خالی از صدا نیست و عجیب‌تر اینکه هیچ صدایی هم مشابه صدای دیگری نیست. پس هر چیزی در خلقت یک شناسنامه صوتی دارد که به آن رنگ صوتی می‌گوییم. ما در جهانی رنگارنگ زندگی می‌کنیم پر از رنگ‌های دیدنی و شنیدنی. تأثیر هر صدایی نسبت به سلیقه شنیداری افراد متفاوت است و در مواردی بعضی از اصوات برای هر سلیقه‌ای خوشایند هستند. بعد از صداهای موسیقایی انسانی (انسان به عنوان عامل تولید صوت) صداهای طبیعی هم دارای رنگ و هویت صوتی هستند. صدای آبشار، صدای دریا، صدای باد، صدای پرندگان همه و همه اتمسفر صوتی مشخص و خوشایندی دارند که می‌توانند حال روحی‌ ما را دگرگون کنند. نقدی که همیشه بر بعضی طبیعت گردان و تورهای طبیعت‌گردی داشته‌ام این بوده است که چرا وقتی در دامان طبیعت هستید به موسیقی طبیعت گوش نمی‌دهید؟ شما وقتی مهمان کسی می‌شوید همراه خود تنقلات نمی‌برید چرا وقتی مهمان طبیعت هستید با خود صداهای دیگری همراه می‌کنید. طبیعت علاوه بر حظ بصری، حظ موسیقایی خود را هم به شما می‌بخشد. حیف نیست که این هدیه گران‌قدر را با نوع سخیف‌تری جایگزین کنیم؟ از طبیعت که بگذریم به بحث موسیقی فضاهای معماری و معابر می‌رسیم. هر مکانی موسیقی خاص خود را دارد. مسلماً موسیقی یک بازار با یک استادیوم ورزشی متفاوت است.

موسیقی داخل یک اتوبوس که تشکیل شده از صدای موتور اتوبوس، صدای محیط، صدای تنفس و گفت‌وگوی همسفران و هزاران صدای کوچک و بزرگ دیگر یک اتمسفر صوتی منحصر به فرد است. این افکت صوتی یک موسیقی پیچیده است که اگر آن را درک کنیم به اندازه یک سمفونی از آن لذت می‌بریم. هر مولد صوتی در این فضا حکم نوازنده و یک رنگ صوتی است که مجموعه آن‌ها یک هارمونی پیچیده و درخشان را تشکیل می‌دهند. یادم می‌آید سال‌ها پیش رئیس وقت میراث فرهنگی کرمان به بهانه آلودگی صوتی و تأثیر مخرب اصوات بر معماری بازار بزرگ کرمان، جلوی فعالیت مسگرهای کرمان را گرفت. البته بعداً مشخص شد این امر در راستای اراده بعضی از طلافروشان بانفوذ و تأثیرگذار بازار بوده است که از فهم زیبایی صوتی مسگران عاجز بوده‌اند! متأسفانه با قطع این صداها علاوه بر از بین رفتن هنر مسگری چند صد ساله کرمانیان، قسمتی از هویت صوتی بازار کرمان هم از بین رفت. همیشه تصمیم‌های ناشیانه به ظاهر کم‌اهمیت می‌تواند آسیب‌های مهمی در پی داشته باشند. چه خوب است با نگاهی نو و البته شنیداری نو، از تمام رنگ‌های صوتی لذت ببریم و بیشتر از قبل بشنویم. شاید همین خوب شنیدن راهی باشد به آسمان.

یا حق

چی میل دارین؟

مسعود نکویی
مسعود نکویی

آهنگ‌ساز، رهبر ارکستر و کر، پژوهشگر و نویسنده

جدیداً مُد شده بچه‌ها دور هم جمع می‌شن و کارهای گروه‌های خارجی را با هم میخونن. این کار برای تقویت گوش و آواز خیلی مفیده و جای خالیش هم توی موسیقی آوازی حس می‌شد. از وقتی که سوینگل سینگرز چند دهه پیش این شیوه را با آثار باخ شروع کرد کسی فکر نمی‌کرد که یک سبک جهانی بشه و جوان‌ها و نوجوان‌ها این‌قدر ازش استقبال کنن. شما توی این گروها که اکثراً پنج نفره هستند و یا هشت، نه نفره، هر کسی یک وظیفه داره که گاهی باهم جابه‌جا میشن. یک سپرانو در نقش سازهای سپرانو، یک التو، یک تنور و یک باس و یک بیت باکسر که تداعی‌کننده درامز و پرکاشن و جلوه‌های ویژه است. آهنگسازی برای این سبک شبیه ارکسترال نویسی است و البته با سبک‌های جدید پاپ، راک، داب استپ، هیپ‌هاپ و...در حال ارتقا و پیشرفت است و نحوه‌ی جمله‌بندی‌ها و تنظیم بسیار متفاوت از سبک‌های گذشته است. انواع دیگری که به موسیقی کلاسیک نزدیک‌تر هستند همان‌هایی هستند که با تقلید از سوینگل سینگرز وکینگز سینگرز و اسکروک و پنتاتونیکس قطعه اجرا کردند و با کیفیت آوازی خوب این سبک را جا انداختند و شیوه‌های آکاپلای کلاسیک و برگرفته از آثار بزرگان نیز گروه‌های کُر فعالیت‌های چشمگیری انجام دادند و در آهنگسازی آن‌ها تغییر خاصی نشده زیرا باید متعهد به اصول آن می‌ماندند.

اگر به نقش‌بندی فستیوال‌های آوازی سراسر جهان نگاهی بیندازیم می‌توانیم با سبک‌های متنوع آوازی بیشتر آشنا شویم و پرسش اینجاست که این بخش‌ها بر چه اساس دسته‌بندی می‌شوند؟!

در آواز کلاسیک که تکلیف معلومه کُر میکس، کُر خانم‌ها، کُر آقایان، کُر کودکان و زیرشاخه‌هاشون که از چه دورانی و چه سبکی باشن. توی گروهای آوازی محلی و لهجه و گویش هم که بخش‌های خاص خودشونو دارن که بعضیهاشون با همراهی سازه و بعضی به صورت آکاپلا (بدون ساز) البته توی این حالت سازهای محلی و کوبه‌ای هم استفاده میشه حتی ابزار نوازی هم در کنارش داره. راستی یادم رفت! توی گروه‌های کر خصوصاً کلیسایی و کلاسیک معمولاً از هر چهار قطعه یک قطعه‌اش را با یک ساز و یا با پیانو همراهی می‌کنن تا متنوع باشه. گروه‌های کر بعضیاشون همخوانی بعضی تک‌صداست بعضیاشون دو بخشیه و سه‌بخشی و کامل‌ترینش چهار بخشیه...

یک کُریست شیطون:

یک ماه پیش برای اینکه از خوندن کارهای تکراری خسته شده بودیم سراغ اینترنت رفتیم تا چیزی پیدا کنیم و با چند تا از بچه‌ها بخونیمشون. خوشبختانه تنوع کارها زیاد بود و همه‌شون هم قشنگ بودن ولی اینقدر کارهای جور واجوری بود که آدم رو گیج می‌کرد کدوم رو انتخاب کنه. با اینکه انتخاب سخت بود ولی یکی از کارها رو انتخاب کردیم و از ماه پیش تا الآن مشغول تمرین کردنش هستیم. روزهای اول این کار برامون مثل سرگرمی بود و زمان‌هایی که سرمون خلوت بود و کاری نداشتیم. سروقت کارها می‌رفتیم و می‌خوندیمشون. ولی هرچی جلوتر رفتیم و بیشتر کارش کردیم این کار برامون جذاب‌تر شد و هیجانمون برای خوندنش بیشتر شد، بنابراین زمان تمرینمون رو بیشتر کردیم حتی وقت‌هایی که دیگه جون نداشتیم می‌رفتیم و کارش می‌کردیم. قطعه‌های این شکلی برامون جذاب شدن و از اون به بعد در کنار خوندن پارت‌های گروه اینجور کارها رو هم می‌خونیم و کار می‌کنیم.

یادگیری:

بیایید یک بازی کودکانه را بر اساس ملودی اصلیش که در سپرانو نوشته شده به‌صورت سه‌بخشی تنظیم کنیم و با نسخه اصلیش مقایسه کنیم.

سازهای نا کوک

شهاب جعفری
شهاب جعفری

مدرس موسیقی و پژوهشگر هنر

نشر هنر دژاکام از اسفند ۱۴۰۰ با هدف انتشار کتب هنری آغاز به کار کرد. مدیرمسئول انتشارات، مهناز دژاکام، برای هر بخش دبیری مجرب از میان هنرمندان صاحب سبک برگزید. در این میان حوزه موسیقی را در اولویت قرار دارد؛ و تاکنون ۴ عنوان در این بخش منتشر کرده است.

سالنامه موسیقی کرمان

سالنامه موسیقی کرمان مجموعه‌ای است که به بررسی و تجزیه و تحلیل موسیقی کرمان می‌پردازد در این شماره در بخش مقاله‌ها آقای آریوبرزن غیبی در مقاله اول به کاربرد و کارکردِ موسیقی در فرهنگ جامعه زرتشتیان کرمان پرداخته است. نگارنده در این مقاله، نخست اشاره‌ای کوتاه به قومِ زرتشتیان و تاریخِ موسیقی در فرهنگ و مراسم آیینی این قوم دارد، سپس به بررسی ادبیِ ساختار متنِ کتابِ گات‌ها و نمونه‌های ضبط شده از خوانش آن می‌پردازد. در قسمت بعد نگاهی کوتاه به موسیقیِ اجرایِ نمازهای دینی، ترانه‌های مذهبی-آیینی و جشن‌ها دارد و در پایان به اختصار به بررسیِ جایگاهِ موسیقی در حیاتِ فرهنگیِ اجتماعیِ زرتشتیان کرمان می‌پردازد و سعی دارد نقشِ موسیقی را به عنوان یک محرک فرهنگی در راستای ترویج و انسجام فرهنگِ زرتشتی در بین پیروانِ این دین بررسی کند و ارتباط متنِ ترانه‌ها با آموزش‌های دینی و باورهای مذهبی را بیابد. در مقالۀ دوم شهاب جعفری گونه شناسی موسیقی قومی کرمان را بر اساس نظریۀ چرخۀ حیات (کودکی، بلوغ، نوجوانی و جوانی، مراسم مذهبی و آیینی، سوگ) موسیقی موقعیتی و غیرموقعیتی بررسی کرده است. مقاله سوم با نگاهی جامعه‌شناسانه به لالایی‌های کرمان درصدد پاسخگویی به چند سؤال طراحی شده است: اول؛ لالایی‌های رایج در کرمان حاوی چه مضامینی در باب زنان و خانواده است؟ دوم؛ وضعیت زنان در خانواده به چه صورتی ترسیم شده است؟ سوم؛ کارکرد لالایی‌ها به عنوان گونه‌ای از شعر زنانه چیست؟ در مقاله چهارم و پنجم آقای مسعود نکویی به ارائه و تحلیل چند بازی کودکانه و کارآوا کرمانی پرداخته است و آن‌ها را از نظر گردش ملودی، تنظیم و حرکت‌گذاری کرده است. مقاله ششم در چهار بخش به‌هم‌پیوسته به ترتیب زیر نگاشته شده است: ارائۀ تعریفی مستند از واسونک‌ها و آبادون‌ها با توجه به ریشۀ واژه و تعابیر فرهنگ‌های لغت و گفته‌های مردم‌شناسان بومی‌ و غیربومی، بررسی موقعیت‌های اجرایی آن به‌عنوان یک کارگان زنانه، بررسی فنی ملودی‌ها، ریتم و اشعار این گونۀ موسیقایی و درنهایت شهاب جعفری به کمک نظریۀ اشاعه‌گرایی بررسی کرده است که واسونک و آبادون دارای ساختار مشابه و مشترک هستند. در مقاله هفتم جعفری به بررسی و تجزیه و تحلیل مفاهیم به کار رفته در سوگ آواهای کرمان و پاسخ به این پرسش است که مفاهیم استخراج شده، از حیث معنایی و محتوایی، از چه تنوع و گستردگی برخوردارند و اینکه علت این تفاوت‌های معنایی در چیست؟ پرداخته است. آقای فواد توحیدی در مقاله هشتم به بررسی سازهای موسیقی کرمان در گروه‌های خودصدا، پوست‌صدا، زه‌صدا و هواصدا پرداخته است.

در بخش یاد بزرگان آقای سیاوش برهانی نگاهی به زندگی و شیوه تارنوازی استاد داریوش برهانی داشته‌اند؛ و آقای اوحدی به بیوگرافی، نوازندگی و شیوه تدریس، اجراهای زنده و آلبوم‌های استاد همایون مجدزاده پرداخته‌اند.

در بخش گفت‌وگو رسانه موسیقی کرمان (رسام) با خانم لیلی افشار و آقای بردیا کیارس به بهانه حضور مجددشان در کرمان برای برگزاری کلاس مصاحبه کردند و شهاب جعفری به بهانه برگزاری بیست و یکمین دوره از مسابقات مجازی گیتارکلاسیک مدرسه گیتار بتهوون با آقای محمد خسروی دانش به گفت‌وگو نشسته است.

در بخش گزارش نیز رسانه موسیقی کرمان (رسام) مروری به چهاردهمین دوره جشنواره موسیقی نواحی ایران داشته است. مهناز دژاکام گزارشی از نحوه شکل‌گیری تیم معلمان جوان آموزشگاه دژاکام ارائه داده است. آقای آزادگان به معرفی فستیوال هنرجویان ویلن (چهارفصل) و اهداف آن پرداخته و آقای مصطفی طالب‌زاده مروری به برگزاری رسیتال پیانو و ویولا (به نوازندگی وحید وردی و مصطفی طالب‌زاده) داشته و در ادامه به آنالیز فرمال سونات ویولا شماره ۲ برامس پرداخته است.

ماجرای دل

هدفِ اصلیِ این کتاب، نگاهی به زندگی و معرفیِ آثار ایوب دژاکام است. ایوب دژاکام متولد ۱۳۰۲ زابل است. وی از جمله هنرمندانِ خودساخته ایست که علی رغمِ امکاناتِ محدود زمانِ خویش، توانست به یک موسیقی‌دان موفق بدل شود. وی فعالیتش را از سال ۱۳۱۲ به‌عنوان نوازنده کلارینت با دسته موزیک ارتش زابل آغاز کرد؛ و تا سال ۱۳۸۰ فعالیت‌های موسیقایی خود را در کرمان ادامه داد او در ژانرهای مختلف موسیقی (موسیقی دستگاهی ایرانی یا کلاسیک ایرانی، مردم‌پسند، محلی و موسیقیِ نظامی) آهنگسازی کرده است. ایوب دژاکام بنیان‌گذار آموزش نوین موسیقی در کرمان است. او نظامی موفق با دیسیپلین خاص، موسیقی‌دانی بااستعداد و باسواد. ورزشکار و پهلوانی با مدال‌های مختلف است.

کتاب از سه فصل تشکیل شده است: فصل اول به قلم مهناز دژاکام به تفصیل به زندگی و فعالیت‌های هنری ایوب دژاکام اختصاص یافته است. فصل دوم مربوط به تصاویر، لوح‌های تقدیر، جراید روزنامه‌ها و اسناد مربوط به فعالیت‌های هنری دژاکام است. فصل سوم به نت‌های برخی از آثار اختصاص دارد. آوانگاری آهنگ‌های ایشان با توجه به آرشیو صوتی موجود انجام گرفته است. برای استفاده بهتر از این فصل، آگاهی به نکات زیر ضروری است:

علائم سرکلیدها با توجه به قواعد موسیقی ایرانی نوشته شده‌اند. در نوشتن نت‌ها لزوماً ساز خاصی مورد نظر نبوده و سعی شده است به‌گونه‌ای نوشته شوند که هر سازی با توجه به مقدورات اجرایی‌اش قادر به اجرای آن‌ها باشد. ظرافت‌ها و ریزه‌کاری‌ها، مانند تحریرها و تزئینات حتی‌المقدور ساده نوشته شده و در برخی موارد نادیده گرفته شده‌اند تا اجرای ساختار کلی اثر برای نوازنده‌ها آسان شود. در برخی موارد کوک‌های نوشته شده لزوماً کوک اجرا شده توسط خواننده و ارکستر نیست زیرا تلاش شده کوکی انتخاب شود که اجرایش به‌اصطلاح «راهِ دستِ» اکثر سازها باشد.

تئوری موسیقی

کتاب آموزشی «تئوری موسیقی» انتشارات هنر دژاکام برای این طراحی شده است که اطلاعات مورد نیاز را در زمینۀ تئوری موسیقی به شما بدهد. این کتاب دارای شش فصل است. در این کتاب با مبانی موسیقی، وزن و ریتم، فواصل، گام و مد، اکوردها و اصطلاحات موسیقی آشنا می‌شوید این کتاب با این قصد نوشته شده که از اولین قدم‌ها با هنرجویان مبتدی همراهی کند، یعنی از شروع نت خوانی و ریتم خوانی و... هنرجویان مبتدی باید از بخش اول کتاب شروع کنند و تا آخر آن را بخوانند. این کتاب طبق برنامه درسی آموزشگاه موسیقی دژاکام طراحی شده است.

مدرسه پیانو دژاکام

این کتاب در دو جلد طراحی شده است. جلد اول برای ترم یک تا پایان ترم پنج است. جلد دوم ترم ششم تا پایان ترم دهم را پوشش می‌دهد؛ و پس از این کتاب ما آشنایی با سبک‌های مختلف ایرانی و جهانی را داریم. قبل از شروع این کتاب حتماً هنرجو با توجه به سنش بایستی از کتاب‌های آموزشی (جان تامسون، مایکل آرون، آلفرد، ماجراجویی پیانو...) آموزش داده شود تا آمادگی برای ورود به سطح‌بندی را داشته باشد.