https://srmshq.ir/n5it8q
در شماره قبل مجله، گوشههایی از نشیب و فرازهای «دارالایتام کرمان» یا همان «بنیاد خیریه فرهنگی و تربیتی حاج علی اکبر صنعتی» فعلی در طول بیش از یک قرن حیات خود ـ با تکیه بر مطالب مندرج در مطبوعات محلی ـ پرداخته شد. در ادامه این موضوع و این شماره، این مهم را با توجه به تعدادی از اسناد در سنوات متعدد مورد بررسی قرار گرفته است.
• همانگونه که در شماره قبل نیز ذکر شد، بیتردید افزون بر همت و تلاش خستگیناپذیر حاج علیاکبر صنعتی در تأسیس و ثبات این مجموعه، توجه ویژه اهالی و همیاری مسئولان و خیّرین، نقشی بسیار مهم در حیات، توسعۀ و گسترش آن در گذر از نشیب و فرازهای متعدد ایام داشته است.
از طرفی حضور و همراهی، همکاری و کمک رؤسای نهادها، مؤسسات دولتی و خصوصی با این مجموعه، گذشته از انجام وظیفۀ انسانی و دینی و وجدانی، به نوعی موجبات محبوبیت آنان را نیز به دنبال داشت تا جایی که در اسناد موجود، به اسنادی از کمک مالی کنسولگری انگلیس در کرمان ـ در قالب طرح کمیته اعانه دولت انگلیس و ایران ـ نیز برمیخوریم. در این خصوص میتوان به سندی مربوط به مردادماه ۱۳۲۲ (آگوست ۱۹۴۳) اشاره نمود، بدین مضمون:
[سربرگ سند]:
«کنسولگری دولت انگلیس کرمان
شماره ۷۳۴ ـ مورخه ۱۰ مردادماه ۱۳۲۲
جناب آقای استاندار محترم کرمان۱
پس از درود ـ عطف [به] آخرین نامه آن جناب [به] شماره ۱۵۹۵۸ مورخه ۳۰/۱۰/۱۳۲۱ با نهایت مسرت به استحضار میرساند؛ همین که گزارش دوستدار مبنی بر این که ساختمان حمام در پرورشگاه کرمان بیش از اعطائیه اصلی تمام خواهد گردید، به کمیته اعانه انگلیس و ایران میرسد، مبلغ ۲۰۰ پوند دیگر به منظور پرورشگاه تصویب نمودهاند تا آن که کلیه نقشه عملی گردد.
خوشحالم که اضافه نمایم کمیته مزبور مبلغ ۱۰۰ پوند دیگر هم به بیمارستان مرسلین کرمان بخشیده تا آن که موجبات ادامه وسایل تسهیل کنونی را جهت معالجه بیماران مستمند فراهم آورد.
در پایان احترامات شایسته را تقدیم میدارد. [امضا]: کنسول دولت انگلیس ـ کرمان
[حاشیه؛ دستور استاندار]:
از هر دو قسمت اظهار امتنان نموده، مراتب را به پرورشگاه هم اطلاع بدهید.
• با بررسی اسناد مرتبط با پرورشگاه صنعتی میتوان دریافت، از همان ابتدای تأسیس پرورشگاه صنعتی تا کنون، همواره کمک به حیات و گسترش این مجموعه توسط نهادها و مؤسسات دولتی، شخصی و خیرین از طرق مختلف صورت گرفته است. چنان که در دو سند زیر میتوان به یکی از شیوهها در گذشته، یعنی پخش فیلم سینمایی و پرداخت عواید حاصل از آن به نفع پرورشگاه اشاره نمود.
در سند اول، دستور استانداری به کلیه ادارات استان در تاریخ آذر ۱۳۲۳ (دسامبر ۱۹۴۴)، مبنی بر پرداخت وجه بلیط فیلم سینمایی و در سند بعد، گزارش اداره فرهنگ (آموزش و پرورش) کرمان در همین رابطه است:
[سربرگ سند]:
«وزارت کشور ـ استانداری استان هشتم
شماره کتاب ثبت: ۴۱۶۷ ـ سالمه [تاریخ]: ۱۸/ ۹/ ۱۳۲۳
اداره ...
چون پرورشگاه صنعتی ایتام احتیاج به کمک داشت، مقرر گردیده است دوشنبه ۲۰ آذر ساعت شش بعد از ظهر در سالون باشگاه افسران [فیلم] سینمایی به نفع پرورشگاه داده شود ... عدد بلیط به پیوست فرستاده شد. غدغن نمایید بین کارمندان آن اداره توزیع و وجه آن را ارسال دارند.
استاندار [استان] هشتم [فضلالله بهرامی].۲».
در سند بعد، دکتر مظفر بقایی کرمانی۳، رئیس اداره فرهنگ (آموزش و پرورش) کرمان، در جواب به استانداری آورده است:
[سربرگ سند]:
«وزارت فرهنگ ـ اداره فرهنگ استان هشتم ـ کرمان
تاریخ: ۲۲/۹/۲۳ [۱۳] ـ شماره: ۲۰۵۵۶
استانداری استان هشتم
عطف به نامه مورخ ۱۹ ـ ۹ ـ ۲۳ موضوع ارسال سه عدد بلیط به نفع پرورشگاه بین کارمندان توزیع، اینک دویست پنجاه ریال قیمت آنها را تلواً ارسال میدارد. خواهشمند است مقرر فرمایند وصول وجه را اعلام دارند.
رئیس اداره فرهنگ استان ۸ کرمان ـ [امضا]: دکتر بقایی کرمانی
[مهر]: وزارت فرهنگ ـ اداره فرهنگ کرمان ـ ۱۳۱۸.
• فراگیری حرفه و صنعتی توسط اطفال پرورشگاه صنعتی، ازجمله اموری بوده که از همان ابتدای تأسیس این مجموعه بهشدت مورد توجه مرحوم حاج علیاکبر صنعتی (بنیانگذار) بود. او که اطفال یتیم را چونان فرزند واقعی خود دوست میداشت، آینده، معیشت و عزت نفس آنان نیز برایش مهم بود، از این رو، فراگیری حرفه یا هنر و صنعتی را به تعبیری چون شرطی لازم و واجب برای هر طفل ساکن در این مجموعه میدانست.
به گواه اسناد موجود، این موضوع بعدها برای مدیران و اعضای هیئتمدیرۀ پرورشگاه نیز همواره مهم بود و از این رو در بسیاری از مکاتبات و جلسات آنان با دیگر مسئولان استانی، درصدد چارهاندیشی جهت انجام این مهم و یا استخدام جوانان پرورشگاه در مجموعههای دیگر بودند.
در این رابطه میتوان به سند ذیل که از استانداری کرمان ـ با توجه به این که، استاندار وقت، اغلب سمت رئیس هیئتمدیره پرورشگاه را نیز بر عهده داشته است ـ به پرورشگاه صنعتی در تاریخ مرداد ۱۳۳۱ اشاره نمود که در آن از اشتغال چند نفر از جوانان پرورشگاه صحبت شده است بدین مضمون:
[سربرگ سند]:
«وزارت کشور ـ استانداری استان هشتم
شماره کتاب ثبت: ۶۹۰۳ ـ سالمه [تاریخ]: ۲۳/ ۵/ ۱۳۳۱
پرورشگاه شبانهروزی صنعتی ایتام کرمان
چون در نظر گرفته شده که حتیالمقدور به اطفالی که در پرورشگاه فارغالتحصیل میشوند، کاری در شهرداری رجوع شود، لهذا اقتضا دارد چند نفر از اطفالی را که سنشان مقتضی استخدام بوده و از عهده انجام کارهای نویسندگی در پاسگاههای وصول برآید، در نظر گرفته و به شهرداری معرفی و ضمناً عجالتاً پانزده روز به طور استاژ۵ به اختیار شهرداری گذارده شوند، تا ضمن تعلیم کار، مورد آزمایش قرار گیرند. البته این عده که معرفی خواهند شد در مدت پانزده روزی که بدون حقوق و به طور استاژ کار میکنند، تنها روزها در پاسگاههای وصول مشغول کار خواهند بود و شبها به پرورشگاه معاودت کنند.
رونوشت شرح نامه در جواب شماره ۳۹۶۸ / ۲۱/۵/۳۱ برای اطلاع شهرداری کرمان فرستاده شود.
استاندار استان هشتم [علیاصغر امین]۶.»
• قبل از پرداختن به سند بعد لازم است اشاره گردد، از آنجایی که در سال ۱۳۲۵ ش (۱۹۴۶ م.) یکی از عمارتهای دوره قاجاریه در تهران (ضلع شمال غربی میدان توپخانه و ابتدای خیابان فردوسی) که چندی منزل مسکونی رضاخان پهلوی ـ در زمان نخستوزیری ـ نیز بود، به همت مرحوم عبدالحسین صنعتی (پسر حاج علیاکبر و پدر همایون صنعتی) بازسازی و به موزه تبدیل و در اختیار «جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران» قرار گرفت، آثار نقاشی و مجسمهسازی زندهیاد استاد سید علیاکبر صنعتی ـ که خود از پرورشیافتگان همین پرورشگاه بود ـ در این محل به نمایش گذاشته و بنا به درخواست مرحومین عبدالحسین صنعتی و استاد علیاکبر صنعتی، بخشی از پول ورودی موزه به پرورشگاه صنعتی کرمان پرداخت میگردید.
اما در همین راستا میتوان به سند زیر اشاره نمود که مربوط به مرداد سال ۱۳۳۱ ش (اگوست ۱۹۵۲) است و طبق آن، رئیس شیر و خورشید کرمان در نامهای به پرورشگاه صنعتی، از ارسال چکی به مبلغ ۳۹ هزار و ۱۶۶ ریال و ۵ دینار در وجه پرورشگاه بابت سهمیه از درآمد نمایشگاه آثار استاد صنعتی خبر داده است.
[سربرگ سند]:
«جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران ـ شهرستان کرمان
شماره: ۶۵۷۲ ـ تاریخ: ۱۶/ ۵/ ۱۳۳۱
پرورشگاه صنعتی کرمان
مبلغ سیونه هزار و یکصد و شصتوشش ریال و پنج دینار به موجب چک شماره ۷۳۱۴۸۰ که بابت سهمیه از درآمد نمایشگاه آثار صنعتی میباشد و طی نامه شماره ۳۴۳۲/۵۱۸۳ [تاریخ] ۴/ ۵/ ۳۱ [۱۳] از جمعیت مرکزی حواله شده به پیوست ارسال میدارد. متمنی است وصول چک مزبور را اعلام فرمایند.
مدیرعامل جمعیت شیر و خورشید سرخ کرمان: سالار کلانتری
[حاشیه]:
[شماره]: ۱۴۵ ـ [تاریخ]: ۱۵/ ۵/ ۳۱
رونوشت جهت استحضار جناب آقای استاندار استان ۸ تقدیم میگردد.
مدیرعامل جمعیت شیر و خورشید سرخ کرمان: [امضا]: عزتالله سالار کلانتری۷
[مهر]: جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران ـ شهرستان کرمان.»
• در سند بعد در مورد وضعیت مدرسه پرورشگاه سخن به میان رفته است. قبل از پرداختن به این سند بد نیست به این موضوع اشاره شود که مدرسۀ مزبور با افتتاح دبستان شبانهروزی و شش کلاسه آن نیز از سال ۱۳۱۸ ش (۱۹۳۹ م) شروع به کار نمود.
«... این دبستان شش کلاسه که به صورت شبانهروزی اداره میشد، وابسته به همین پرورشگاه است که در سال ۱۳۱۸ ش. یعنی سال اتمام بنای ساختمان و انتقال پرورشگاه به آن محل تأسیس گردید ... دبستان این پرورشگاه در سال ۲۷ ـ ۲۶، در حالی که زمین آن ملکی پرورشگاه صنعتی بود، در ماه شش هزار ریال از دولت اعانه میگرفت و در سال تحصیلی ۳۱ ـ ۳۰ دارای ۶ کلاس بود، اما سه کلاس آخر آن در دبستان صدیق تحصیل میکردند. در ضمن در این سال مبلغ ۷۵۰۰ ریال اعانه فرهنگی و ۲۵۰۰۰ ریال اعانه از شهرداری گرفته است.
در اسفندماه ۱۳۲۰ آمار شش کلاس آن به قرار ذیل بوده: کلاس اول ۵۵، دوم ۳۵، سوم ۳۳، چهارم ۲۶ (یک دختر و مابقی پسر)، پنجم ۶ و ششم ۱۲ نفر. آموزگاران مدرسه در این سال خانمها: قدسیه ولیزاده، طلعت جاودان، نصرت کارآمدی، ایران نیکپور، اختر نیکپور و آقای احمد اوحدی بودهاند. مدیر مدرسه در این سال آقای احمد اوحدی و خدمتگزار آن آقای محمود علمداری بوده است ...»۸
اما سند، درخواستی از سوی مرحوم اوحدی (مدیر مدرسه) که مربوط شهریورماه ۱۳۳۱ (سپتامبر ۱۹۵۲) است و وی ضمن اشاره به اهداف اولیه پرورشگاه مبنی بر حضور اطفال در محیط مجموعه و دلیل فراگیری حرف و صنایع توسط این کودکان، با گلایه از کم نمودن آموزگان مدرسه توسط اداره فرهنگ، از استاندار وقت (علیاصغر امین) درخواست نموده تا اداره فرهنگ نسبت به دایر نمودن شش کلاسه ابتدایی در مدرسه وابسته به پرورشگاه اقدام نماید، بدین مضمون:
[سربرگ سند]:
«کرمان ـ پرورشگاه شبانهروزی صنعتی یتیمان ـ بنیاد ۱۲۹۵
شماره: ۱۱۶ ـ تاریخ: ۲۰/ ۶/ ۳۱ [۱۳]
جناب آقای استاندار معظم استان هشتم
محترماً به عرض میرساند؛ پرورشگاه صنعتی در بدو تأسیس برای این که از خروج اطفال که نتیجهاش دخول اخلاق فاسد و امراض ساریه به داخل مؤسسه است جلوگیری شود و نیز اطفالی صنعتگر تربیت نماید، در داخل پرورشگاه شش کلا ابتدایی که آموزگاران آن را اداره فرهنگ میفرستاد تأسیس و صنایعی نیز در خود پرورشگاه ایجاد نمود و با برنامه مخصوصی، اطفال مستعد هم تحصیل میکردند و هم صنعت میآموختند و پس از اخذ گواهینامه ابتدایی هرکدام از اطفال دارای صنعتی بودهاند و به جامعه تحویل میشدند و با آبرومندی امرارمعاش میکردند. متأسفانه از سال تحصیلی ۱۳۲۸ و ۲۹ اداره فرهنگ از آموزگاران دبستان پرورشگاه کم نموده و دستور دادند کلاسهای ۴ و ۵ و ۶ به دبستان خارج بروند. از این جهت صنایع پرورشگاه تعطیل شد و اطفال پس از خاتمه تحصیلات بلاتکلیف و سرگردان ماندند، نه در ادارات دولتی جایی برای استخدام است و نه صنعتی آموختهاند که امرارمعاش نمایند. چون منظور آن جناب تجدید تأسیس صنایع پرورشگاه است تا اطفال پس از خاتمه تحصیل محتاج به استخدام نبوده و سربار جامعه نباشند، باید در خود پرورشگاه شش کلاس ابتدایی دایر باشد تا بتوان اطفال مستعد را به کار و صنعت گماشت. حال مستدعی است دستور فرمایند اداره محترم فرهنگ کماکان شش کلاس ابتدایی را در پرورشگاه دایر نگاه دارند تا منظور خیرخواهانه آن جناب عملی گردد.
با تقدیم احترامات فائقه: مدیر پرورشگاه صنعتی ـ [امضا]: اوحدی.
[حاشیه؛ دستور استاندار]:
آقای طاهری؛ به اداره فرهنگ شرح لازم نوشته شود. ۲۳/ ۶/ ۳۱ [۱۳].»
• با توجه به سند قبل و درخواست مرحوم اوحدی، گویا دستور استاندار وقت تا حدی راهگشا بوده است و این بار مدیر مدرسه در مهرماه ۱۳۳۱ (اکتبر ۱۹۵۳) از استاندار درخواست نموده تا با مکاتبه با اداره فرهنگ (آموزش و پرورش) کرمان، جهت دریافت تعدادی میز و نیمکت به طور امانتی برای مدرسه همکاری نماید، بدین مضمون:
«۱/ ۷/ ۳۱ [۱۳]
جناب آقای استاندار معظم استان هشتم
محترماً به عرض میرساند؛ در اثر دستور آن جناب، اداره فرهنگ یک نفر آموزگار به پرورشگاه اعزام و حال میتوان اطفالی که در خارج پرورشگاه تحصیل میکردهاند در خود پرورشگاه نگاه داشت.
مستدعی است مقرر فرمایند اداره فرهنگ، هشت دستگاه میز و نیمکت چهار نفری به طور امانت در اختیار پرورشگاه بگذارد تا پس از ساختن میز و نیمکت آنچه امانت گرفته شده مسترد شود.
با تقدیم احترامات فائقه: مدیر پرورشگاه صنعتی ـ [امضا]: اوحدی
[حاشیه دستور استاندار]: دفتر ـ شرح مقتضی به فرهنگ نوشته شود.
• بیشک سردرب زیبا و هنرمندانۀ ورودی پرورشگاه صنعتی ـ با ترکیبی از هنرهای آجرکاری، معرقکاری و کاشیکاری با وجود کاشیهای معرق فیروزهای در کنار کاشیهای سیاهرنگ ـ یکی از زیباترین سردربهای موجود در کرمان و به تعبیری از جمله ویژگیها و جذابیتهای این مجموعه است.
اما در اغلب منابع ذکر شده است که این سر درب در سال ۱۳۲۷ ش. (۱۹۴۸ م) احداث و به بنای اصلی الحاق گردیده است، اما با توجه به سند ذیل میتوان احتمال داد، آغاز به کار احداث سردر در سال ۱۳۲۷ ش بوده است. چراکه این سند ذیل که به تاریخ تیرماه ۱۳۳۲ (جولای ۱۹۵۳) است، صحبت از اتمام کار سردرب در این سال شده است. در ضمن با مطالعه این سند میتوان اطلاعاتی در باب افرادی که بانی احداث این سردرب زیبا شدهاند نیز یافت.
سند نامهای است از پرورشگاه به تاریخ تیرماه ۱۳۳۲ (جولای ۱۹۵۳) خطاب به استاندار وقت کرمان (علیاصغر امین) و در آن ضمن دادن گزارشی در خصوص چگونگی احداث سردرب پرورشگاه، از وی خواسته شده است تا از بانیان این امر خیر، قدردانی گردد، بدین مضمون:
[سربرگ سند]:
«کرمان ـ پرورشگاه شبانهروزی صنعتی یتیمان ـ بنیاد ۱۲۹۵
شماره: ۹۲ ـ تاریخ: ۲۸/ ۴/ ۳۲ [۱۳]
جناب آقای امین استاندار استان هشتم
محترماً به عرض میرساند؛ شادروان آقای حسن توانا که یکی از تجّار خیّر کرمانی مقیم تهران بود، در سال ۱۳۲۱ [ش.] در موقع بیماری وصیت مینماید ساختمانی به مبلغ یکصد و بیست هزار ریال (۱۲۰۰۰۰) در پرورشگاه صنعتی ساختمان نمایند. پس از فوت نامبرده به دستور ورثه آن مرحوم بهوسیله آقای غلامرضا آگاه۹ سر درب و ساختمان متصل به آن در پرورشگاه شروع به ساختمان گردید. چون ساختمان پیریزی شده بیش از مبلغ ۱۲۰۰۰۰ ریال خرج داشت [لذا] توسط آقای آگاه به ورثه مرحوم توانا گزارش شد؛ والده مرحوم توانا نیز نود هزار ریال برای اتمام ساختمان به آقای آگاه اعتبار دادند. بالاخره سر درب و بنای متصل به آن با مبلغ ۲۵/۹۹۴/۲۲۹ ریال به اتمام رسید و بقیه مبلغ هم توسط آقای آگاه پرداخت گردید. چون وجه تمام شده بود و درب ورودی تهیه نگردیده بود، با تذکر آقای آگاه به ورثه مرحوم توانا و تقاضای پرورشگاه از بانو رخساره توانا، چند روز قبل یک زوج درب آهنی به وزن ۴۷۱ کیلو ارسالی بانو رخساره توانا به پرورشگاه واصل گردید.
اطلاعاً به عرض رسید تا در صورتی که مقتضی بدانند از ورثه مرحوم توانا و بانو رخساره توانا قدردانی شود.
با تقدیم احترامات فائقه: مدیر پرورشگاه صنعتی ـ [امضا]: اوحدی
[حاشیه؛ دستور استاندار]:
شرحی به این عنوان تقدیر از زحمات خیرخواهانه بانو توانا به آن بانو نوشته شود.
[امضا]: علیاصغر امین ـ ۲۵/ ۵/ ۳۲ [۱۳].»
https://srmshq.ir/086p19
خوشبختانه چندی پیش کتاب «تاریخ ایل لک بافت» (از دوران صفویه تا دوران پهلوی) به همت و تلاش دکتر «داود سلطانینژاد» در ۸۰۴ صفحه منتشر و در اختیار علاقهمندان قرار گرفت.
داود سلطانینژاد که تحصیلات عالیه خود را در رشته پزشکی انجام داده است و حتی به گواه مندرجات مجموعه، چند نوبت در این زمینه نیز به عنوان پزشک نمونه در سطح کشور شناخته شده است. وی در جوار تخصص اصلی و اشتغال در این عرصه، بهواسطه تعلق خاص به تاریخ، فرهنگ و مردمشناسی، به ویژه منطقه زادگاه خود بافت، تحقیقات و تألیفاتی در این حوزه چون: بررسی نامهای بافت در هزار سالۀ اخیر، بزنجان کهنشهری بر پهنۀ تاریخ کرمان، جایپای نماد و اسطوره در فرهنگ مردم منطقۀ بافت، جایگاه فرهنگی و تاریخی راهها و کاروانسراها در منطقۀ بافت، دگرگونی فرهنگی اجتماعی منطقۀ بافت در روزگار پادشاهی صفویه، مدیرمسئولی روزنامه طلوع بافت و ... را در کارنامه خویش دارد.
• کتاب مزبور توسط نشر یورت و با همکاری انتشارات مرکز کرمانشناسی و بنیاد ایرانشناسی در ۱۰۰۰ شمارگان با قیمت ۳۵۰ هزار تومان منتشر و مؤلف در ابتدا، کتاب را به روان پدر و مادر خود تقدیم نموده است.
• کتاب در ۱۸ بخش تقسیم و مؤلف در بخشهای اول تا چهارم در خصوص مباحث مقدماتی چون: روند زاده شدن کتاب، روششناسی، نگارش کتاب، گفتار نخست، جغرافیا و خاستگاه تاریخی قوم لک، جغرافیای طبیعی و انسانی سرزمین لکنشین بافت و چرایی آمدن لکها به سرزمین کرمان، مطالبی به رشته تحریر در آورده است و از بخش پنجم و با عنوان «دولت صفویه، ایل لک و سرزمین بافت»، بخش اصلی و مورد نظر خویش را آغاز و در ادامه به مباحثی همچون ایل لک بافت در دوره افشاریه، زندیه، قاجاریه و پهلوی پرداخته است و از بخش دهم به بعد نیز به مباحث تکمیلی خود از جمله: ساختار اجتماعی ایل لک بافت، ساختار مدیریت ایل لک بافت، طایفهها و تیرههای ایل لک در سرزمین بافت، ساختار اقتصادی و شخصیتهای ایل لک بافت، لکها، گدار کفنوییه و راه شاهی، طایفههای ساکن در مناطق لکنشین، امنیت در مناطق لکی و لکنشین بافت در سفرنامهها اشاره و در نهایت اشاراتی به منابع و مآخذ مهم در این عرصه دارد.
متأسفانه به واسطه پارهای از گرفتاریها، امکان مطالعه دقیق و بررسی تمامی نکات و تحلیلهای مؤلف نبود، اما در فرصت کوتاهی که داشتم و با تورقی به کل کتاب، به چند نکتۀ قابل توجه اشاره میکنم.
• در وهلۀ نخست، با توجه به این که آقای داود سلطانینژاد در عرصه پزشکی تحصیل و اشتغال داشته و دارند، پرداختن وی به حوزههای تاریخ، جغرافیا، مردمشناسی و فرهنگی بافت، قابل ستایش و قدردانی است و بیشک این فعالیت و تلاش، تعلق وافر او به زادگاه و فرهنگ و تاریخ را میرساند. از سوی دیگر به رغم آن که ایشان اصول و زیربنای مباحث فنی و تخصصی تاریخ را به صورت آکادمیک نگذرانده، اما کلیت و چگونگی تألیف این مجموعه، حکایت از این دارد که کتاب با معیارها و ضوابط فنی و تخصصی پژوهشها و تحقیقات علمی تاریخی بسیار نزدیک و قرین است. به تعبیری به درستی و به خوبی برای بیان مطالب مورد نظر و بیان تحلیلها ـ فارغ از درست یا اشتباه بودن تحلیلها و نظریات وی در این مجموعه ـ با انتخاب عناوین و تیترهای مناسب، چگونگی ورود صحیح به بحث اصلی، بیان نقلقولها و منابع و ... خواننده را به درستی با موضوع آشنا نموده و در نهایت، با بررسی نظرات و تحلیلهای احتمالی و متناقض، تحلیل خود را بیان داشته است.
• ارجاعات کتاب به صورت درونمتنی نشان از فعالیت بیشتر مؤلف در عرصه نگارش مقاله دارد. گرچه قانونی در خصوص ارجاعات آثار مرتبط با حوزه تاریخی نیست اما در اغلب آثار تحقیقی در عرصه کتابهای تاریخی، ارجاعات به صورت پاورقی بیشتر مرسوم و رایج است.
• نکته قابل توجه و مهمی که به نظر نگارنده، یکی از وجوه امتیاز این کتاب است و نشان از تیزهوشی و ذکاوت مؤلف دارد، استفاده صحیح و بهینه از اسناد است. این مهم بیشتر در عرصه اسناد درجه دومی چون مبایعهنامهها و عقدنامهها و ... بیشتر به چشم میآید. در توضیح بیشتر و بهتر این مطلب باید ذکر نمایم، در حوزه سندشناسی، به طور معمول اسنادی چون فرامین، رقمها و احکام به عنوان اسناد درجه اول محسوب و در مقالات و کتابهای تاریخی بیشتر به این نوع اسناد استناد میشود؛ اما آقای سلطانینژاد در مستند کردن مطالب خود مثلاً جهت بیان پیشینۀ یک طایفه در فلان منطقه، توانسته اسناد قابلتوجهی مبایعهنامه، عقدنامه، اجیر نامه و ... -که به طور معمول در روستاهای مناطق مختلف کرمان، موجود و چون اکنون از ارزش و اعتباری برخوردار نیستند، چندان مورد توجه قرار نمیگیرند- تهیه و با استناد به آن بخش از آن مبایعهنامه یا عقدنامه که نام طایفه یا روستا یا مکان خاص و ... را نوشته است، به بهترین روش با استناد به تاریخ مبایعهنامه و ... موضوع مورد بحث خود را ثابت نماید.
این روش به نظر نگارنده، کاری هوشمندانه و بسیار مستند و منطقی است که با این طریق، ارزش و اهمیت اجتماعی، اقتصادی و حتی مردمشناسی اسنادی چون مبایعهنامهها و عقدنامههای و ... قدیمی که به تعبیری در نزد برخی، اسناد سوخته شده خطاب میشوند، بیش از پیش مشخص و نمایان میگردد.
• مؤلف در ثبت تاریخ وقایع و رخدادها، تمامی تاریخها را به صورت هجری شمسی تبدیل نموده و همچنین تاریخ میلادی را درون پرانتز نگاشته است. این کار گرچه مستلزم وقت و حوصله بسیار بوده اما از نظر نگارنده، با توجه به این که ـ تا دوره پهلوی اول ـ در تمامی منابع و مأخذ، تواریخ اغلب بهصورت هجری قمری ذکر شده است، این کار باعث میشود تا خوانندگان این کتاب در تطابق با متون دیگر، دچار اشکال شوند. ای کاش مؤلف همان تاریخ رسمی کشور که تا دوره پهلوی اول، هجری قمری بود را مینوشت و آن گاه در جلوی این تاریخ، در پرانتز تاریخ شمسی و میلادی را نیز مینوشت.
• پرداختن به افراد و شخصیتهای عرصههای مختلف وابسته به طایفه لک در منطقه بافت، از جمله محاسن این کتاب است. چراکه از طرفی به نوعی در جوار پرداختن به تاریخ، جغرافیا و مسائل مختلف لکها در ادوار صفویه تا پهلوی و حتی معاصر، نوعی مردمشناسی طایفه منطقه را نیز آورده است. از سوی دیگر، این مهم حسن دیگری نیز دارد و کثرت افراد ذکر شده در کتاب باعث میشود ضمن افزایش خوانندگان کتاب، در فروش کتاب ـ البته اگر مؤلف مجبور به هدیه یک کتاب به هرکدام از این افراد نباشد! ـ هم تأثیر خوبی دارد.
• تهیه، تنظیم و نگارش تبارنامۀ هر کدام از طوایف لک منطقه، گر چه کاری بس صعب و حوصله و دقتی بس زیاد برده است، اما این کار را میتوان یکی از ویژگیهای مثبت و قابل تحسین کتاب برشمرد. به تعبیری مؤلف اگر ماهها و سالها زحمت این کار پر سخت را بر خود هموار نموده است، اما اینک توانستهاند برای نخستین بار منبع موثقی از تبارشناسی لکهای منطقه بافت را نیز به نگارش درآورد.
و در پایان و در معرفی کوتاه از این کتاب، در اهمیت و ارزش آثاری از این دست، بد نیست به خاطره و جملهای از استاد باستانی پاریزی اشاره نمایم. ایشان هرگاه کتاب یا مقالهای در باب تاریخ کرمان چاپ میشد، نادیده از آن تعریف و تمجید میکرد. روزی در مقام اعتراض به ایشان گفتم: استاد شما هنوز کتاب و یا مقاله را ندیده و نخواندهاید، چرا از آن تعریف و تمجید میکنید. آن زندهیاد پاسخ داد: مگر غیر از این است، آن گاه میتوان تاریخ دقیق و مؤثقی از ایران به رشته تحریر درآورد که ما در حوزه تواریخ محلی، آثار منتشر شده زیادی داشته باشیم. از این رو اگر هم اشتباهات و نواقصی در اینگونه تواریخ محلی باشد، باز این حسن را دارد که اثری دیگر خلق شده و ضمن استفاده از مطالب موثق آن کتاب، میتواند باعث ایجاد انگیزۀ دیگر محققان محلی در راستای تکمیل و تصحیح آن اثر باشد.
با عنایت به این جملۀ قابل توجه زندهیاد باستانی پاریزی، گرچه فرصت مطالعه دقیق و بررسی جزئیتر این کتاب برای نگارنده تا کنون حاصل نشد و امید در شماره آینده، نقدی تحلیلی بر محتوای کتاب تاریخ ایل لک بافت انجام گیرد، اما در مجموع، ضمن عرض تبریک و دستمریزاد به محقق، پژوهشگر و همکار نادیدهام، آقای دکتر داود سلطانی، امید که در آینده شاهد دیگر آثار ارزنده ایشان باشیم.