نغـمه در انبان

سید فؤاد توحیدی - علی یونسی
سید فؤاد توحیدی - علی یونسی

نگاهی به نی‌انبان نوازی در جنوب استان کرمان

***

نی‌انبان سازی است بادی که به‌واسطه سونوریتۀ جذاب و جادویی در نقاط مختلف دنیا با نام‌ها و اشکال گوناگون اجرا می‌شود و دارای طرفداران بسیاری است. در مورد تاریخ حضور این ساز در کشور ایران نظرات گوناگونی وجود دارد. این ساز در استان کرمان نیز حضوری پررنگ و تاریخی دارد و یکی از چهار استان اصلی نی‌انبان نوازی کشور است.

در سال ۱۳۹۴ با تلاش محسن شریفیان نی‌انبان به طور مشترک در چهار استان کرمان، هرمزگان، خوزستان و بوشهر در فهرست میراث فرهنگی ناملموس کشور ثبت شد. این ساز در نقاط مختلف استان کرمان با نام‌های نی‌مشکی، نی‌انبون و نی‌همبونه اجرا می‌شود. اکثر نوازندگان سرنای استان کرمان این ساز را نیز می‌نوازند ولی بعضی از نوازندگان به صورت تخصصی و منحصراً به نواختن این ساز می‌پردازند. از سازهای همراه نی‌انبان می‌توان به تمپک، دُهُل، جُرّه و تمپو اشاره کرد.

معمولاً نی‌انبان را در فضاهای بسته می‌نوازند برعکس سرنا و کرنا که به واسطه صدای پرحجم و رسا در محیط‌های باز اجرا می‌شود. نوازندگان دهل معمولاً در همراهی با نی‌انبان از کوبه استفاده نمی‌کنند و دهل را همانند تمبک و با انگشتان دست می‌نوازند.

علیرضا یونس‌زاده معروف به علی یونسی از هنرمندان شاخص نی‌انبان نوازی استان کرمان است که بیش از سی سال در این رشته فعالیت دارد. او متولد جیرفت است و علاوه بر نوازندگی در رویدادهای موسیقایی، هنرجویان بسیاری را در این رشته تربیت کرده است و نقش بسیار مهمی در هنر نی‌انبان نوازی استان داشته و دارد. وی با اکثر هنرمندان این ساز در استان ارتباط دارد و در برهه‌ای گردهمایی بزرگی برای این هنرمندان برگزار کرد. درخشش این هنرمند در جشنواره موسیقی نواحی کشور و جشنواره بین‌المللی نی‌انبان کیش برگ زرینی است بر هنر نی‌انبان نوازی استان کرمان. توضیحات این هنرمند را درباره نی‌انبان نوازی در جنوب استان کرمان می‌خوانید.

***

ادامۀ این مطلب را در شماره ۵۹ ماهنامه سرمشق مطالعه فرمایید

موســـیقیِ آتش

آریابرزن غیبی
آریابرزن غیبی
موســـیقیِ آتش

بررسی موسیقی مردمی جامعه زرتشتیان کرمان (بخش دوم)

***

۶. نگاهی به موسیقیِ مردمی در جشن‌های زرتشتیان کرمان

موسیقی همیشه بخش مهمی از جشن‌ها و مراسم مذهبی زرتشتیان و ایرانیان بوده است. این نکته را می‌توان از نوشته‌های تاریخی و اسناد باستان‌شناسی متوجه شد. ولی شوربختانه هیچ نوشته مکتوبی از نوع و لحن این موسیقی باقی‌ نمانده است. در قرن اخیر، زرتشتیان ایران همیشه در برگزاری جشن‌ها و مراسم خود از موسیقی به عنوان یک عامل مهم فرهنگی استفاده کرده‌اند.

زرتشتیان کرمانی تمام جشن‌های دینی را به صورت دسته‌جمعی برگزار می‌کنند. آغازگر این مراسم‌، خوانش بندهایی از سرودهای گات‌ها با صدا و آوای خوش بدون همراهی ساز است. همچنین در ادامه سرودهای از پیش ضبط شده ملی‌میهنی و آیینی‌مذهبی پخش می‌گردد و باشندگان با آن همخوانی می‌کنند. در بخش دیگری از این جشن‌ها، گروه‌های موسیقی، به اجرای موسیقی کلاسیک و پاپ ایرانی می‌پردازند. در برخی از گرده‌همایی‌های پیروان دین زرتشتی، ترانه‌های خاصی خوانده می‌شود که با سازهای ریتم نواز همراهی می‌شوند.

ترانه «منم یه زرتشتی» یکی از ترانه‌های مردمی مهم زرتشتیان است که در اکثر مراسم زرتشتی بعد از سرود ملی پخش می‌شود. ملودی و ریتم این ترانه را همه زرتشتیان بلد هستند و هنگام پخش آن، با آن همخوانی می‌کنند. متن و ملودی این ترانه ریشه‌ای قدیمی دارد ولی در سالیانی پیش به صورت حرفه‌ای بازخوانی و ضبط گردیده است. در متن این ترانه، به اصول اولیه و مهم دین زرتشتی، به گفته‌های اشوزرتشت و به آرمان‌های اصلی دین زرتشتی اشاره می‌شود. متن این ترانه در زیر آمده است:

منم یه زرتشتی، نژادم ایرانی- به تن کنم سدره، به روی آن کشتی- ببین چه گفت زرتشت، بزرگ آریایی- همیشه اندیشه، تو گفت و هر کاری- همیشه نیکی باد، نشان زرتشتی- منم اوستا خوان، فدا کنم این جان- برای دین پاک، که هست اهورایی- (اشم وهو خواندی، یتا اهو خواندی- یعنی اشوجویی، رهه بهی پویی)۲- رسی به هر راهی، تویی که آزادی- که برگزینی راه، تو خود یکی شاهی- بکن زِ خود خوشنود، اهورامزدایی- همینه فرِ خود، به جان ما آری- (که تا بنا سازی، جهان زیبایی)۲ (فرهادی، ۱۳۹۹).

زرتشتیان برای بیشتر جشن‌های خود ترانه مخصوصی دارند که برخی از این ترانه‌ها در زمان حال نیز خوانده و استفاده می‌شوند. یکی از جشن‌های بزرگی که زرتشتیان در سراسر جهان برگزار می‌کنند، جشن زایش اشوزرتشت، پیامبر بزرگ ایرانی، است که در روز ششم فروردین برگزار می‌گردد. در این روز هم پیامبر دین زرتشتی به دنیا آمده است و هم در سن سی سالگی در این روز به پیامبری برگزیده شده است. این جشن با نام جشن زایش اشو زرتشت و یا جشن ششم فرودین در بین زرتشتیان خوانده می‌شود. زرتشتیان کرمان یک ترانه مردمی مخصوص برای این جشن دارند که هر ساله در این جشن می‌خوانند. شاه‌بهرام پارسیا، موزیسین و رهبر گروه کر زرتشتیان کرمان، درباره قدمت این ترانه می‌گوید:

از زمان کودکی (پهلوی دوم) این ترانه را به یاد دارم و یادم هست که همیشه در جشن‌ زایش زرتشت این ترانه را می‌خواندند. گاهی توسط گروه‌های کر بزرگ، گاهی با نوای ساز دف و عربونه، گاهی با صدای تار و تنبک و گاهی نیز با همراهی نواختن دست. در زمان بچگی ما، بزرگان جامعه زرتشتی کرمان می‌گفتند که این ترانه را آن‌ها نیز در کودکی می‌خواندند و زمان کودکی آن‌ها به اواخر دوران قاجار می‌رسد (پارسیا، ۱۳۹۹).

پس طبق گفته‌های پارسیا، حداقل تاریخ این ترانه و ملودیِ آن به دوران اواخر قاجاریه می‌رسد. در این ترانه نیز به آموزش‌های دین زرتشتی، اصول و اعتقادات دینی، پایه‌های اساسی دین و فرهنگ، وقایع تاریخی و همچنین شادباش جشن نوروز و سال نو پرداخته می‌شود. متن این ترانه در زیر آماده است:

شد فروردین به‌به، بس دل‌نشینی به‌به- ایران شد از نسیمش، خُلده برین به‌به- ساقی بیار آن آب و آتش کن زِچَرخُشت، جامی بنوش آن جرعه‌ای بر یاد زرتشت- اکنون نمی‌دانی مگر فصل بهار است، جامی کَرم فرما که دل‌ها بی‌قرار است- (هست این بهار شیرین، از یادگار دیرین- کَس نمی‌کند فرامُوش، آئین شت زراتُشت)۲- ای ملت دیرین، بنگر در این آئین- اندرز آسمانی، اندر اوستا بین- گفتار نیک کردار نیک اندیشه نیک، هرکس که دارا باشد او را پیشه نیک- دارندگان این جهان یزدان پرستند، باشند از این یاران ما هر جا که هستند- (تا گردش جهان است، دوران آسمان است- کَس نمی‌کند فرامُوش، آئین شت زراتُشت)۲- ای زاده سیروس، ای پور کیکاوس- دیگر مشو هراسان، دیگر مخور افسوس- بگرفته اهریمن به لب از حیرت انگشت، لرزد چو بید از اقتدار شت زراتشت- همواره ما از شر دشمن در امانیم، در راه ایران قوی و پایداریم- (تا گردش جهان است، دوران آسمان است- کَس نمی‌کند فرامُوش، آئین شت زراتُشت)۲ (همان).

نوع دیگری از موسیقی که در مراسم زرتشتیان در دهه‌های اخیر مرسوم است، موسیقی کلاسیک و پاپ ایرانی است (فرهادی، ۱۳۹۹). در بیشتر گرد‌همایی‌ها و جشن‌های زرتشتیان، یک گروه موسیقی به اجرای موسیقی روز می‌پردازد. این موسیقی گاهی موسیقی کلاسیک ایرانی می‌باشد که شامل تصنیف‌های ماندگار موسیقی کلاسیک ایرانی است و گاهی نیز شامل موسیقی پاپ و مردم‌پسند ایرانی است که طیف وسیعی از این موسیقی را شامل می‌گردد. در بین زرتشتیان کرمان، چندین گروه بزرگ موسیقی فعالیت دارند که در سطح استانی و کشوری نیز دارای آوازه و شهرت هستند. همچنین در برخی از مراسم، از گروه‌های بزرگ غیر زرتشتی برای اجرای برنامه در بین زرتشتیان دعوت می‌شود.

موسیقی مردمی جامعه زرتشتیان کرمان، همیشه دارای کلام بوده است. هیچ موسیقی بی‌کلام مردمی در جامعه زرتشتیان کرمان دیده نمی‌شود. در این جامعه، موسیقی مردمی، توسط خود مردم و اعضای جامعه ساخته و سروده شده است و نام شاعر و آهنگساز اکثر ترانه‌ها و موسیقی‌ها مشخص نیست. عناصر موسیقیایی به کار رفته در موسیقی مردمی جامعه زرتشتیان کرمان، دارای ویژگی‌ هویت‌ساز خاصی نیستند و همانند موسیقی‌های معمول و رایج در سطح کشور ایران است، به‌گونه‌ای که اگر متن و کلام این موسیقی حذف شود، دیگر هویت مذهبی و زرتشتی بودن ندارد. تنها عنصر مشخص کننده موسیقی مردمی جامعه زرتشتیان کرمان، متن و کلام آن است.

متن ترانه‌های موسیقی مردمی جامعه زرتشتیان کرمان، اشاره به باورها و بنیان‌های اساسی دین زرتشتی دارد. در متن این ترانه‌ها، از کلمات فارسی و اوستایی استفاده شده است. باور به یگانگی خدا، اندیشه گفتار و کردار نیک، سدره و کشتی، راه اشایی، اشوزرتشت، کتاب گات‌ها و اوستا، آتش و روشنایی، امشاسپندان و ایزدان، مفاهیمی هستند که بارها در متن ترانه‌های مردمی جامعه زرتشتی کرمان تکرار شده‌اند. قالب شعری اکثر این نوشته‌ها، مشابه قالب ترانه در شعر فارسی است.

ساز عربونه، پرکاربردترین ساز در جامعه زرتشتی کرمان است. این ساز شبیه به ساز دف است اما قطر دایره آن کمتر و صدایی نازک‌تر نسبت به دف دارد. اکثراً بانوان زرتشتی این ساز را می‌نوازند و همراه آن شعر می‌خوانند. دیگر باشندگان با دست زدن و شعر خواندن، ایشان را همراهی می‌کنند. استفاده از ساز تنبک و دف نیز در بین نوازندگان رایج است. در بیشتر مواقع، فقط از ساز ریتم‌نواز برای همراهی کلام استفاده می‌شود، اما در مواردی سازهای ملودی نواز نیز به همراه سازهای ریتم‌نواز بکار گرفته می‌شوند. ساز تار، سه‌تار، کیبرد، ملودیکا، نی، و گیتار از این دسته ساز‌ها می‌باشد. نوازندگی و خوانندگی بانوان در جامعه زرتشتی کرمان رایج بوده و این یک امر پسندیده است و هیچ ممنوعیتی ندارد (فرهادی، ۱۳۹۹).

در زمان حال، برخی زرتشتیان کرمان از اصطلاح ((ساز عَرَبونه)) استفاده می‌کنند، اما در گذشته این ساز با نام ((ساز دَپ)) نام‌گذاری می‌شد؛ اصطلاح ساز عربونه در بین زرتشتیان استان یزد رایج است. توحیدی در کتاب ((نگاهی به موسیقی نواحی کرمان)) این ساز را با نام ساز دپ، از خانواده دایره، معرفی می‌کند:

دراویش و زرتشتیان کرمان نیز از نوعی دایره به نام دپ استفاده می‌کنند. طرز نوازندگی دپ در بین این دو گروه متفاوت است. زرتشتیان این ساز را با انگشت می‌نوازند و از آن در مراسم گوناگون از جمله جشن تیرگان، مهرگان، تندرستون و سده استفاده می‌کنند. اشعاری که به همراه دپ خوانده می‌شود، بیشتر به زبان فارسی دَری بوده است (توحیدی، ۱۳۹۷).

۷. جایگاه موسیقی مردمی در حیات فرهنگی‌ اجتماعی زرتشتیان کرمان

موسیقی جایگاه بسیار ویژه‌ای در بین زرتشتیان دارد. شاید بتوان گفت در بین هنر‌های مختلف، موسیقی بیشترین اهمیت را در مراسم زرتشتیان دارد. همانطور که در طول این پژوهش بررسی شد، در همه مراسم زرتشتیان، موسیقی به نوعی دخیل است، پس حتماً این نقش پررنگ موسیقی، دلایل و اهمیت‌ خاصی داشته و این امر می‌تواند دلیلی بر کارکرد و کاربرد موسیقی در فرهنگ زرتشتی باشد.

یکی از مهم‌ترین دلایل و کاربرد‌های خوانش گات‌ها و اوستا با آوای خوش و لحن و ملودی خاص، این است که همچون شعر و ترانه، این متون مذهبی در یاد و خاطره تثبیت می‌گردند و در انتقال سینه‌به‌سینه آن، اشتباه و یا تغییری صورت نمی‌گیرد. همان‌طور که شعر با جزئیات در یاد و خاطره ثبت می‌گردد و ملودی آن باعث می‌شود که متن شعر یادآوری شود، ملودی و قالب خاص متون مذهبی زرتشتیان نیز باعث می‌شود که این متون بدون تغییر در یاد و ذهن ثبت گردد و بدون تغییر یادآوری شود. ذهن انسان متن نوشتاری را به سختی می‌تواند با جزئیات کامل ثبت کند اما متن شعر و ترانه، به دلیل دارا بودن اجزای ریتمیک، قافیه و ملودی، با ریزترین جزئیات ثبت و بدون تغییر یادآوری می‌شود (سروش‌پور، ۱۳۹۹).

در ترانه‌های مردمی، مذهبی و آیینی، آموزش‌های دینی و فرهنگی بسیار زیاد دیده‌ می‌شود. این آموزش‌ها شامل اصول پایه و اساسی دینی، باورهای دینی، اسامی مهم دینی و تعلیمات دینی می‌باشد. کارکرد و کاربرد این ترانه‌ها، آموزش تعلیمات دینی، تحکیم نگرش دینی، تبیین جایگاه دین در زندگی و تثبیت پایه‌های دینی در ذهن مخاطب است. تکرار مرتب یک آهنگ و ترانه، باعث می‌شود تا مفهوم متن آن در ضمیر ناخودآگاه تثبیت بشود و این یکی از کارکردهای مهم موسیقی مذهبی می‌باشد (نیکدین، ۱۳۹۹).

در همه فرهنگ‌ها و ملل جهان، وجود عناصر وحدت‌بخش، به روشنی دیده می‌شود. عناصری همچون سرود و پرچم ملی، از این قبیل هستند. موسیقی مذهبی نیز گاهی چنین جایگاهی پیدا می‌کند و یک موسیقی و ملودی خاص، یک عنصر وحدت‌بخش می‌شود و این باعث انسجام و یکپارچگی در آن فرهنگ یا قوم می‌گردد. موسیقی گاهی می‌تواند یک عنصر هویت‌ساز باشد. ترانه مردمی «منم یه زرتشتی» یک عنصر وحدت‌بخش و هویت‌ساز در بین زرتشتیان است.

***

ادامۀ این مطلب را در شماره ۵۹ ماهنامه سرمشق مطالعه فرمایید

طوری بنویس که کُر بتونه بخــونه!

مسعود نکویی
مسعود نکویی

آهنگ‌ساز، رهبر ارکستر و کر، پژوهشگر و نویسنده

(برگرفته از کتاب «آهنگسازی به شیوه خودم» نوشته مسعود نکوئی)

***

اون وقت‌ها که برای کُر می‌نوشتم احساس می‌کردم که پادشاه آهنگسازها هستم و کُر موظفه که مثل آیات وحی نوشته‌های من را اجرا کنه!

خوندند اما چه خوندنی! اون قطعه هم‌زمان شامل جیغ و فریادها و نت‌های ناکوک بمی بود که انگار باس‌ها خرناس می‌کشیدند و بادگلو می‌زدند و سُپرانوها آژیر و جیغ بنفش! تازه، تِنُرها چشمهاشون حدقه در اومده بود و رگ گردنشون بیرون زده بود و گاهی هیس می‌کشیدند و آلتوها هم در این امواج متلاطم گم شده بودند و هراسان از شنیده نشدن ناکوک می‌خوندند که لااقل بی‌مصرف نباشند. در این حین من عصبانی می‌شدم و با داد و فریاد سرزنششون می‌کردم.

راهش این نیست برادر من! خواهر من! دوست عزیز...

گروه کر یک جامعه صوتیه که باید هر چیزی سر جای خودش باشه و امکاناتش به درستی تشخیص داده بشه و قطعه مناسب انتخاب بشه و البته برای ساخت و تنظیم آهنگ هم برای کر باید خیلی دقت کنیم.

حتماً دیدید باخ توی کرال‌های بی‌نظیرش بارها وسعت صداها را در نظر نگرفته و آلتو را بالاتر از سپرانو نوشته و خیلی اتفاق‌های دیگه... اما خوب صدا میده و کسی هم ایراد نمی‌گیره چون وحدت قطعه به هم نخورده و پوک و ناجور صدا نداده. البته همه این حرف‌ها توجیهه چون خیلی‌ها اعتقاد دارن رعایت عبور نکردن خط‌ها از هم فقط در دوران‌های قبل از بارُک بوده، چون خواننده‌های اون زمان با عبور از خط‌های آوازی کناری قادر نبودند کوک را حفظ کنن! که البته این هم توجیه دیگری است...

کرال‌های آهنگسازهای بزرگ! خیلی بزرگ!

موتسارت و بتهوون هم کرال‌های آکاپلا نوشتن اما نه به اندازه کارهای ارکسترال خودشون و چون ارکسترال بیشتر از کرال آکاپلا نوشتن برای کرال‌نویسی هم از شیوه‌های ارکسترال استفاده کردن یعنی واقعاً باخ دیگه به حدی با کیفیت و کمیت کرال ساخته که جایی برای بقیه توی دوران‌های بعدی نگذاشته.

بگذارید قبل از اُرف و شوِنبرگ از کُمیتاس بگم که تمام عمرش را وقف کُرال‌نویسی کرد و اقیانوسی از قطعات خودش بجا گذاشت و فرهنگ ارمنی‌ها رو به دنیا معرفی کرد و کارهای مذهبی زیادی هم ساخت و اجازه بدین از زُلتان کُدای بنویسم که گفت به خاطر هارمونیک‌ها (هماهنگ‌ها)ی هر صدا بهتره از پیانو در کنار کر استفاده نکنیم! چون بخش‌های صدایی کُر خودشون با هم هماهنگی خودشونو ایجاد می‌کنن و فواصلی که ایجاد می‌کنن هماهنگ‌تر هستند. موسیقی کرال امروزه هم که با تأکید روی فواصل نامطبوع و البته ایده‌های مدرن و پست‌مدرن و گاهی مینیمال، راه جدید خودشونو انتخاب کردند.

همیشه سعی می‌کنم هم از بیشترین وسعت هر بخش صدایی استفاده کنم و هم به ملودیک بودن بخش‌ها توجه کنم. هر خواننده باید بتونه از بخشی که براش نوشته شده لذت ببره و با اون ارتباط برقرار کنه.

وحدت بین بخش‌ها هم خیلی مهمه شما باید ملودی بنویسی که در بخش‌ها هم باهم خوب شنیده بشن اینکه تصمیم بگیری دو بخش. سه بخش چهار بخش و حتی پنج بخش یا شش و حتی هشت بخشی بنویسی بستگی به موضوع و نقش‌های اون داره، اما حواست باشه که بهترین حالت نوشتن برای چند صدایی چهار بخشه که اکوردها و ملودی بهتر در هم تنیده میشن. ساده‌تر اینکه شما توی دو بخش گاهی احساس حالی و پوک بودن داری سه بخش اگر برای گروه تک جنسیتی باشه باز هم یه چیزی کم داره مثلاً برای کر دختران همیشه جای صدای باس خالیه اما بدون تنور میشه تحمل کرد. در چهار بخشی شما دستتون بازه که هم تنوع ملودیک داشته باشی و هم هارمونی و کنترپوان را در نظر بگیری و شروع و مسیر و پایان مناسبی بچینی. بیشتر آثار کرال با کلام هستن و وقتی تمپو (سرعت) بیش از حد بالا باشه دیگه کلام از دست میره و نامفهوم میشه، وقتی دارم ترکیب شعر و آوا می‌نویسم باید حواسم باشه که هجاهای آوازی به روند شعر لطمه نزنه و حروفشون با هم تداخل نکنه که مخاطب گیج بشه وقتی بیش از حد از نت‌های پدال و کشیده استفاده کنیم و گاهی با متر آزاد، ممکنه کوک بیفته، تعداد ضرب‌های بخش‌ها هماهنگ نشه و توی خاتمه جملات، حروف و هجاها باهم تشکیل نشن. انصاف نیست که ما خودخواهانه جوری بنویسیم که کر دچار مشکل بشه و بعد سرزنش بشه وقتی چندبخشی می‌نویسم اگرچه بد نیست که از پرش‌های درون هر بخشی استفاده کنیم اما باید تا جایی که امکان داره بجای پرش‌های متوالی، این نغمه‌ها را بین بخش‌های ملودی تقسیم کنیم که نیاز به پرش‌های مکرر نداشته باشه چون پرش‌های بالای فاصله سوم معمولاً مقداری گلیساندو (لغزش), پُرتامِنتُ (حمل نت) به همراه داره که در کر باعث ناکوکی جمعی میشه و بهتره ریسک را پایین بیاریم.

یادگیری:

- لطفاً هر طور دلتون خواست آلتو و تنور و باس را تکمیل کنید.

- لطفاً قطعه را بشنوید و ویرایشش کنید تا بهتر صدا بده.

- یک دمنوش برای خودتون بریزید و از شنیدن تنظیم خودتون لذت ببرید.

- آهنگ تنظیم خودتون را با آهنگ اصلی مقایسه کنید و به خودتون افتخار کنید.

سپرانوی نوجوان:

جلوی تلویزیون نشسته‌ام و فیلم مورد علاقه‌ام را نگاه می‌کنم

برای یک لحظه وای فای گوشی‌ام را روشن می‌کنم و با سیل عظیمی از پیام‌ها روبه‌رو میشم. پیام‌های گروه آوازی را باز می‌کنم و با خواندن خواهش و تمنای بچه‌های گروه حدس می‌زنم که چه اتفاقی افتاده. به ساعت نگاه می‌کنم ساعت ۲۳:۳۰ دقیقه شب است. از روی پیام‌های اعضای گروه می‌گذرم و با پیام‌های رهبر گروه روبه‌رو میشم که با شور و اشتیاق فراوان نوشته بودند:

-سلام دوستان عزیز برای تمرین گروهی و اجرا آماده باشید. قطعه‌هایی که برایتان می‌فرستم را باید آماده کنید. بخوانید زمان کم است آهنگ را برای فردا آماده کنید، کیفیت آن بسیار مهم است در حدی که تصمیم بگیریم بخوانیم یا نخوانیم!!!

فایل‌های صوتی و پی‌دی‌اف را باز می‌کنم یک دور گوششان می‌دهم، باید تا فردا قبل از کلاس آماده‌شان کنم. توی همین فرصت کم، بارها تمرین کردم ولی هنوز در خیلی از بخش‌ها به مشکل برمی‌خوردم. آهنگ بسیار زیبایی بود و مطمئنم اگر خوب کارش کنیم بسیار خوب صدا می‌دهد.

قطعه اول ملودی‌ای ساده ولی کلامی سخت و پیچیده داشت. باید خیلی می‌خواندیمش تا از پس کلامش بربیایم. می‌خواستم سراغ فایل بعدی بروم که نگاهم به ساعت افتاد. خیلی دیروقت شده بود و نیاز به استراحت داشتم.

روز بعد همگی سر تمرین حاضر شدیم. تمرین را با قطعه اول شروع کردیم. خوب خواندیمش ولی رهبر گروه راضی نبودند. اگرچه قطعه بسیار زیبا بود ولی فرصت تمرین اعضای گروه خیلی کم بود. چند بار دیگر خواندیمش تا بعضی از اشکالاتش برطرف شود. رهبر گروه سریعاً سروقت کار دوم رفتند کار دوم بدتر از کار اول خوانده شد، آنقدر بد که به انتهای قطعه نرسیده و آن را قطع کردیم. این قطعه از قطعه اول مشکل‌تر و چون زمان تمرین آن کم بود کمتر کسی آن را تمرین کرده بود.

به‌جز صدای چند خواننده سپرانو و التو صدای دیگری نمی‌آمد. تنر و باس هم فقط در قسمت‌هایی که ملودیشان شبیه سپرانو یا آلتو بود گروه را همراهی می‌کردند و بقیه میزان‌ها را برای خود سکوت به حساب می‌آوردند. سپرانوها تا آخر قطعه با تمام توانشان بلندبلند می‌خواندند و آنقدر آلودگی ایجاد کردند که رهبر گروه طاقت نیاورد و با دلخوری کلاس را به اتمام رساند و به اعضای گروه تا جلسه بعد فرصت تمرین داد.

می دونم توجیه خوبی نیست، اما اگه وقت بیشتری داشتیم و قطعه‌ها آسون‌تر بود می تونستیم تحویل بدیم. آقای رهبر، کمی هم هوای ما رو داشته باشید...

بررسی محتوا و ساخــــتار موسیقایی منظومۀ خُرم و زیبا

شهاب جعفری
شهاب جعفری

مدرس موسیقی و پژوهشگر هنر

بررسی محتوا و ساخــــتار موسیقایی منظومۀ خُرم و زیبا

منظومه به مثنوی‌های بلند داستانی، حماسی، عاشقانه و تمثیلی گفته می‌شود (توحیدی ۱۳۹۷: ۱۱۳) که سرتاسر نقاط کشور رایج بوده و هست؛ که یکی از اصلی‌ترین سنت‌های موسیقایی و غیر موقعیتی کرمان است. این سنت بیشتر بر رویکرد تاریخی و سلحشورانه تأکید می‌کند شاید به همین دلیل است که این سبک را حماسه نیز می‌نامند. منظومه‌ها از نظر مضمون به چند دسته تاریخی، حماسی، عرفانی و عاشقانه تقسیم می‌شوند. اسامی برخی منظومه‌های رایج در استان کرمان بر اساس بدین قرار است: «خُرم و زیبا»، «نیک‌بخت و بدبخت»، «کِلو»، «فتنه خونریز»، «سبزه و پری»، «کامران و جنگجو»، «اصلی و کرم»، «باقر وگل اندام» و ... اشاره کرد (توحیدی ۱۳۹۷: ۱۱۴).

سازهای همراه، متناسب با این که در چه منطقه‌ای اجرا شود، متفاوت هستند. در برخی نقاط به همراه «زال» (نی محلی)، در برخی نقاط «سُرنا» و در برخی نقاط به همراه «قیچک» محلی که در جنوب کرمان به «چنگ» و در منطقۀ بافت و در ارزوئیه به «چگر» مشهور است، اجرا می‌شود. (توحیدی ۱۳۹۷: ۱۱۴). در قلعه گنج هم منظومه‌ها با ساز «چنگ قُطی» اجرا می‌شوند. موسیقی حماسی و منظومه‌ها معمولاً در مجالس بزرگ یا محافل شب‌نشینی اجرا می‌شود. با توجه به ماهیت شعری و نوع منظومه در «رُ»های هماهنگ و فواصل موسیقایی متناسب موضوع اجرا می‌شود (توحیدی ۱۳۹۷:۱۱۵). من در این مقاله حماسۀ خُرم و زیبا را بر اساس اجرای زنده‌یاد علی ناصری (خواننده) و حسین نظری (نوازنده قیچک) در آلبوم کویرانه ۴ (موسیقی مناطق منوجان و فاریاب) به کوشش فؤاد توحیدی مورد بررسی قرار می‌دهم.

پیشینۀ پژوهشی

در مورد موسیقی نواحی کرمان می‌توان به کتاب نگاهی به موسیقی نواحی کرمان (۱۳۹۷) و آلبوم‌های «کویرانه‌ها» و «باغ آوا» که به کوشش فؤاد توحیدی (۱۳۹۷-۱۳۸۴) منتشر شده‌اند و پژوهش‌های انجام‌گرفته توسط احمدرضا مؤید محسنی (۱۳۴۷) و محمدرضا درویشی (۱۳۷۵) اشاره کرد. در مورد منظومه خُرم و زیبا می‌توان به کتاب داستان خُرم و زیبا (۱۳۹۴) به ویراستاری رعنا نوحی و مقالۀ «منظومه خرّم و زیبا نمونه‌ای عالی از آمیختگی حماسه و غنا» (۱۳۹۴) نوشتۀ راحله امامی، محمدابراهیم ایرج پور و عطامحمد رادمنش اشاره کرد. با توجه به مطالب موجود در رابطه با موسیقی کرمان باید بگوییم که همواره به توضیح کلی مفاهیم موسیقی حماسی با بیان برخی داستان‌ها بسنده شده و تاکنون پژوهشی با تمرکز بر ساختار موسیقی منظومه خُرم و زیبا انجام نشده است.

روایت‌ خرم و زیبا

خرّم از پدری پیر و مادری رومی از خویشان قیصر به دنیا می‌آید. در هجده سالگی به قصد تجارت همراه با غلام پدرش محرم راهی هندوستان می‌شود. زیبا، دختر پادشاه سراندیب را به خواب می‌بیند و دلباخته او می‌شود. به دریا کشتی‌هایش غرق می‌شوند و او در جزیره‌ای گرفتار می‌شود و بار دیگر زیبا در خواب، راه نجات از جزیره و زنده بودن غلامش را به او نوید می‌دهد. خرم در راه محترم شاه پادشاه دکن را از مرگ نجات می‌دهد و در دربار او به مقام می‌رسد. با دسیسه میرشب خلف بیگ او به زندان میافتد. از دربار قیصر، معیار برای جستجوی او راهی هند می‌شود. در مواجه با محرم تصمیم بر یاری خواستن از قیصر برای نجات خرم می‌شود. محرم با سیاست چینی، خرم را از زندان فراری می‌دهد و راهی سراندیب می‌شوند. شب‌هنگام در پای حصار شهر پلاسی از قلعه به زیر می‌افتد و خرم تن زخم خورده زیبا را در آن می‌شناسد؛ اما زیبا تبار خود و آنچه بر او رفته است را پنهان می‌کند. آنان راهی سراندیب می‌شوند. شمایل، پسر خال زیبا وارد شهر می‌شود، به جای زیبا بر تخت می‌نشیند و به جستجوی او برمی‌آید. خرم از بیم جان قصد بازگشتن به دیار خود را می‌کند و همراه زیبا و محرم از سراندیب خارج می‌شوند در بیرون شهر با نگهبانانی روبرو می‌شوند و در جدال با آنان مهراورنگ، پسر عم شمایل شاه کشته می‌شود و این سرآغاز جنگ‌هاست. با یورش سپاه مهر اورنگ و تنگ شدن عرصه، محرم به نزد خواجه کافور می‌رود و با سیصد غلام به خرم یاری می‌دهد. با رسیدن این خبر به سراندیب، شمایل شاه، تهمتن خان را به تعاقب آنان می‌فرستد. خرم و همراهانش بسیاری از سپاه تهمتن خان را می‌کشند و با شبیخون آنان، زیبا و محرم در بند می‌شوند و خرم زخم خورده از میدان جان به در می‌برد. از سویی دگر با رسیدن خبر به روم، لشکری به سرداری سعد روانه دکن و سپس سراندیب می‌شود؛ و در نبردی شبانه تهمتن خان به بند می‌آید. شمایل در نامه‌ای تقاضای بازگرداندن زیبا و تهمتن خان را می‌کند. با رد خواسته‌اش به قصد جنگ لشکر می‌کشد. سعد در قلعه‌ای پناه می‌گیرد؛ و از محترم شاه طلب امداد می‌کند.

***

ادامۀ این مطلب را در شماره ۵۹ ماهنامه سرمشق مطالعه فرمایید