یک دهه کرمان‌پژوهی

مجید نیک‌پور
مجید نیک‌پور

دبیر بخش تاریخ

یک دهه کرمان‌پژوهی

در گفت‌وگو با دکتر جمشید روستا دانشیار گروه تاریخ دانشگاه باهنر کرمان

دکتر جمشید روستا؛ عضو هیئت‌علمی و دانشیارِ گروه تاریخ دانشگاه شهید باهنر کرمان، گرچه متولّد کرمان نیست و تا سال ۱۳۸۷ هم گذارش به این دیار نیفتاده بود، اما اکنون به دلیل تعلق‌خاطر خاص او به این دیار و در این راستا، تحقیقات و تألیفات ارزشمندی که در عرصه تاریخ و فرهنگ این دیار داشته‌ است، می‌توان با افتخار او را یک کرمانی محسوب نمود.

جمشید روستا از همان دورۀ تحصیل در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در شیراز و بین دانشجویان رشتۀ تاریخ به‌واسطۀ تیزهوشی و سخت‌کوشی، خیلی زود مطرح گردید. یاد دارم در همان سال‌های اولیۀ افتتاح رشتۀ تاریخ در دانشگاه شهید باهنر، در صحبتی با آقای دکتر شمس‌الدین نجمیa ـ که ریاست گروه تاریخ را نیز بر عهده داشت ـ با اشتیاق از جذب دانشجوی نخبه‌ای در مقطع دکترای دانشگاه شیراز جهت تدریس در کرمان سخن به میان آورد، که الحق و الانصاف، همان بود که دکتر نجمی می‌گفت. چرا که تنها نزدیک به یک دهه حضورِ دکتر جمشید روستا در کرمان، تحقیقات ارزنده و وزینی در حوزۀ دورۀ میانه و دیگر مقاطع تاریخ کرمان انجام داده است، به‌ویژه تحقیق بسیار ارزنده و مفصل وی در خصوص قراختاییان کرمان، که با دقت و وسواس خاص، تمامی منابع و مآخذ داخل ایران و خارج از کشور و حتی منابع چینی را نیز مورد بررسی قرار داده است، می‌تواند به تنهایی نشان‌دهندۀ میزان دانش، سخت‌کوشی و وسواس ایشان در این حوزه باشد و از طرفی انتشار این مجموعۀ جامع، به تعبیری تکمیل کنندۀ تمامی تحقیقات قبلی باشد.

خوشبختانه ضمن افتخار شاگردی محضر این استاد فرزانه ـ که علاوه بر اطلاعات ارزندۀ علمی، از دیگر محاسن اخلاقی چون تواضع، حسن خلق و ... نیز برخوردار است ـ توفیق همکاری در چند طرح تحقیقاتی تاریخ کرمان هم نصیب بنده گردید و از این گذر، بیش از پیش به میزان دانش و صفات نیک اخلاقی آقای دکتر جمشید روستا پی بردم.

به هر تقدیر در این شمارۀ مجلۀ سرمشق توفیقی حاصل شد تا جهت آشنایی بیشتر خوانندگان، در گفتگویی صمیمانه، به برخی از آثار و تحقیقات منتشر شدۀ دکتر جمشید روستا طی یک دهۀ اخیر و طرح‌ها و پژوهش‌های در حال انجام ایشان اشاره‌ای گذرا گردد.

***

لطفاً در ابتدا خودتان را به طور کامل معرفی نموده و دربارۀ محل تولّد، تحصیلات و علاقه‌مندی‌هایتان توضیحاتی بفرمایید؟

در هفدهم فروردین‌ماه ۱۳۶۱ در روستای حسن‌آباد جلودر، از توابع شهرستان ارسنجانِ استان فارس و در خانواده‌ای متوسط، متولّد شدم. پدرم مرحوم هیبت‌الله روستا معتمد محل و شورای روستا بود و چون در مکتب‌خانه‌های قدیم درس خوانده بود؛ سواد خواندن و نوشتن داشت و کتاب فلکنازنامه۱ را به زیبایی هر چه تمام‌تر می‌خواند. (شاید یکی از عواملی که بعدها من را به سمتِ انتخابِ رشتۀ تاریخ سوق داد؛ همان شوق و ذوقِ وصف‌ناشدنیِ پدرم به هنگام خواندن داستان‌های دلکش و بعضاً حماسی فلکنازنامه بود).

مقطع ابتدایی را در همان روستای حسن‌آباد و در مدرسۀ سنگی، قدیمی و سه کلاسۀ آن گذراندم. آنچه به‌خوبی در خاطر دارم آن است که هرآنچه پدرم شب‌هنگام با صدایِ رسا ـ از نبرد پهلوانانِ قصّه، یعنی فلکناز و خورشیدآفرین با دیو گرفته تا داستان‌های عاشقانۀ آن‌ها ـ خوانده بود را من فردایِ آن شب برای دوستان و همکلاسی‌هایم نقل می‌کردم.

پس از گذراندن مقطع ابتدایی، سه سال تحصیل در دورۀ راهنمایی را در مدرسۀ شهدایِ محرابِ روستایِ همجوار، عزآباد، طی کردم. با گذراندن مقطع راهنمایی، واردِ دبیرستانِ ابوریحانِ بیرونیِ روستایِ جمال‌آباد شدم و سه سال تحصیل در دبیرستان را در همین مدرسه به اتمام رساندم. پیش‌دانشگاهی را نیز در مرکز پیش‌دانشگاهی شهرِ ارسنجان به سرانجام آوردم. رشتۀ تحصیلی بنده علوم انسانی بود و در سال ۱۳۸۰ با قبولی در رشته تاریخِ دانشگاه شیراز، وارد این دانشگاه شدم. در این دانشگاه نیز مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری رشته تاریخ ـ گرایش ایران دوره اسلامی را به‌طور متوالی و بین سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰ پشت سر گذاشتم. خداوند را شاکرم که به لطف او، یاری خانواده، تلاش معلمان و اساتید گران‌قدر و نیروی اعتمادبه‌نفس، توانستم تمامی این مقاطع را با کسب رتبۀ نخست به اتمام برسانم و متواضعانه سر تعظیم در مقابل کسانی که در تمام این سال‌ها به حمایتِ حقیر پرداختند، فرود می‌آورم.

در خصوص نحوۀ ورودتان به استان کرمان و دانشگاه شهید باهنر، توضیحاتی بفرمایید؟

پس از ورود به مقطع دکتری رشتۀ تاریخ ایران دوره اسلامی در دانشگاه شیراز، از همان نخستین ترمِ تحصیل در این مقطع به دنبال دانشگاهی جهت انجام امور آموزشی و تدریس دروس رشتۀ تاریخ بودم. خوشبختانه با لطف و محبّت یکی از استادان فاضل و دانشمند گروه تاریخ دانشگاه شیراز با نام دکتر سید حسن موسوی ـ که امیدوارم هر کجا هستند تندرست و پاینده باشند ـ متوّجه شدم که گروه تاریخ دانشگاه شهید باهنر کرمان به همّت برخی از بزرگان دانشگاه و دانشکدۀ ادبیات پایه‌ریزی شده است. از همین رو راهی کرمان شده و رزومۀ خود را به ریاست محترم گروه تاریخ تقدیم داشتم. ریاست گروه تاریخ در آن زمان با استاد گرانمایه و فرزانه جناب آقای دکتر شمس‌الدین نجمی بود. طی همان سال ۱۳۸۷ چندین مرتبه به استان کرمان و دانشگاه شهید باهنر برای انجام مصاحبه‌های مختلف فراخوانده شدم و سرانجام به لطف خداوند تمامی این مصاحبه‌ها را پشت سر نهاده و توانستم بورسِ دانشگاه شهید باهنر را به دست آورم. پس از پذیرش و بورس ـ به‌رغم آن‌که از سوی گروه تاریخ دانشگاه کرمان اجباری برای تدریسِ دروس هم‌زمان با تحصیل در مقطع دکتری نداشتم و از طرفی تحصیل بنده در استان دیگری غیر از کرمان در حال انجام بود ـ بر اساس علاقۀ شخصی بر آن شدم تا در اولین فرصت به کرمان سفر کرده و تدریس برخی از دروس را آغاز نمایم. از همین رو از سال ۱۳۸۸ در حالی که با مشغلۀ تحصیل در دانشگاه شیراز و کارهای پژوهشی این مقطع مواجه بودم، به مدت دو سال یعنی تا زمان دفاع از رسالۀ دکتری خود در سال ۱۳۹۰؛ هر هفته سه‌شنبه شب با اتوبوس راهی کرمان شده و ۱۲ واحد درسی را در طول یک روز از ساعت هفت و نیم صبح تا هفت شب به‌صورت پی‌درپی تدریس کرده و سپس راهی شیراز می‌شدم. اگر چه این امر با دشواری‌های زیادی همراه بودم اما اکنون بسیار خوشحالم که طی آن سال‌ها توانستم خدمتی هرچند اندک به گروه تاریخ و دانشجویان آن زمان بنمایم. پس از دفاع از رسالۀ دکتری در سال ۱۳۹۰ نیز به‌طور کامل به شهرِ کرمان هجرت کرده و به قولی کرمانی شدم.

پیش از معرفی کتاب‌ها و مقالات خود در بابِ کرمان، بفرمایید علت علاقه‌مندی شما به پژوهش در حوزۀ تاریخ محلّی کرمان چه بود؟

همان‌گونه که مستحضرید سرزمین کرمان دارای حکومت‌های محلی فراوان و همچنین تاریخ‌های محلی متعدّد است. به‌گونه‌ای که بدون تردید در این موضوعات گوی سبقت را از سایر ایالاتِ ایران ربوده و این مهم مایۀ بسی خرسندی است. حکومت‌هایی همچون آل الیاس، سلجوقیان کرمان، قراختاییان کرمان، آل مظفر و ... و همچنین تاریخ‌هایی محلی همچون بدایع الازمان فی وقایع کرمان، عقد العلی للموقف الاعلی، المضاف الى بدایع الازمان فى وقایع كرمان، سمط العلی للحضره العلیا، تاریخ شاهی، تذكره الاولیاء (مزارات كرمان‏)، تاریخ وزیرى‏، محقق التاریخ‏، تاریخ رهنى‏، تاریخ شیخ یحیى، بم‏نامه‏ و... که البته برخی از این کتب تاریخی شوربختانه هنوز مفقود بوده و ما از مطالب ارزشمند آن‌ها محروم هستیم. امیدوارم روزی این کتب مفقود نیز پیدا شده و ناگفته‌های تاریخ کرمان بیش از پیش آشکار گردد. مایه بسی خرسندی است که بسیاری از این کتب نیز موجود بوده و تعداد کثیری از آن‌ها به همّت اساتید بنده تصحیح و به زیور چاپ آراسته شده‌اند. جا دارد در همین‌جا نیز یادی از استاد فاضل و فرزانه جناب آقای دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی نمایم که به حق کرمان‌شناسی تمام‌عیار بود و حق استادی بر گردن همه ما دارد. ایشان بسیاری از این کتاب‌ها را معرفی و تصحیح نمود و امیدوارم ما نیز بتوانیم حق شاگردی را به‌جا آورده و ادامه دهندۀ راه ایشان باشیم. به پرسش شما بازگردیم؛ واقعیت امر این ظرفیت عظیم از حکومت‌های محلی و همچنین تاریخ‌های محلی از یکسو و علاقه‌مندی حقیر به پژوهش در حوزۀ تاریخ‌نگاری محلی موجبات ورود به پژوهش حوزۀ تاریخ کرمان را فراهم نمود.

...