زندگی پیروز می‌شود

بتول ایزدپناه راوری
بتول ایزدپناه راوری

صاحب‌امتیاز، مدیرمسئول و سردبیر

زندگی پیروز می‌شود

آیا جهان پسا كرونا با جهان پیش از آن متفاوت خواهد بود؟

روزهای زجرآور و كشداری را گذراندیم و همچنان هم می‌گذرانیم. از همان ایام پایانی سالِ پرحادثۀ ١٣٩٨ كه شروعش با سیل بود و پایانش با حوادث تلخی رقم خورد و آخرینش هم ورود میهمانی ناخوانده و مزاحم به نام كرونا، روزهایمان و روزگارمان سخت و سخت‌تر شد، سختی‌هایی كه گاهی نفسمان را می‌گیرد.

سوم اسفندماه، درست یك روز بعد از انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، شیوع بیماری كرونا رسماً اعلام شد اما شواهد و قراین حاكی از آن است كه ویروس كرونا از ٢٤ بهمن‌ماه وارد ایران شده و همین فاصله دو هفته‌ای و انكار و پنهان‌کاری و قرنطینه نكردن شهر قم باعث شده ویروس كرونا كه یكی از شاخصه‌های اصلی آن سریع‌الانتقال بودن است به‌سرعت گسترش پیدا كند و بشود آن چیزی كه امروز شاهدش هستیم.

و هنوز هم بر آنچه گذشته به دیده تردید بنگریم.

بیماری كوید ١٩ كل نظام هستی را به هم ریخته است، حالا همه كشورها در هر گوشه‌ای از دنیا خود را در مقابل این پدیده شوم ناتوان احساس می‌کنند، ظاهراً فرقی هم نمی‌کند كشورهای پیشرفته، عقب‌مانده، كشورهای اروپایی تا شرق دور، ایتالیا، اسپانیا، انگلیس و... همه درگیر و درمانده‌اند.

بیش از ۳۰۰ هزار قربانی بیش از ٤ میلیون و پانصد هزار مبتلا! دنیای پیشرفته امروز هرگز انتظار چنین شكستی را در مقابل یك ویروس نداشت!

شیوع این ویروس و همه‌گیری غافلگیرکننده آن نسل بشر را در مخمصه‌ای هولناك قرارداد و البته حقایق بسیار را هم در مورد جوامع گوناگون برملا ساخت و تعابیر مختلفی به وجود آورد و باعث شد به فهم جدیدی از دنیا برسیم؛ اینكه بیشتر مردم دنیا در هرکجا كه زندگی می‌کنند در شرایط بحرانی و اضطرار و در جنگ برای بقا رفتاری شبیه به هم دارند، اینكه چون همه می‌خواهند زنده بمانند پس هدف وسیله را توجیه می‌کند. پس خیلی هم نباید از خودمان ایراد بگیریم، اینكه امكانات خیلی از كشورها در چنین مواردی چیزی شبیه به هم است و درماندگی دولت‌ها هم! همه از یك نقطه آسیب‌پذیر می‌شوند و اینكه خرافه‌پرستی در بیشتر جوامع وجود دارد و ... چنان‌که گروهی آن را نشانه خشم و غضب خداوند و پایان حیات زمین تعبیر كردند و عده‌ای از پایان دنیا خبر دادند و به‌صراحت همه تلاش‌ها را بیهوده دانستند و البته همه این‌ها در شرایط عادی حتماً متفاوت است در این میان گروهی در شكلی پیشرفته‌تر آن را جنگ بیولوژیك خواندند تا نهایتاً سازمان بهداشت جهانی در آخرین پیام خود منشأ آن را کاملاً طبیعی اعلام كرد شاید غائله پایان پذیرد.

دیدیم رفتار دولت‌ها هم در بعضی جاها شبیه به هم است، انكار و پنهان‌کاری و طفره رفتن‌ها هم به‌مثابه یك بیماری در بیشتر جاها خودش را نشان داد. همین‌طور هم اعتماد چقدر کارساز است، در چنین شرایطی بحران‌ها هم با آرامش بیشتر و به شكل معقول‌تری قابل كنترل است و دیدیم که در جایی اعتماد همه را راهی خانه‌ها می‌کند و در جایی بی‌اعتمادی بیش از ٨ میلیون را راهی سفر می‌کند!

اما در كنار همه این‌ها از یك مسئله نمی‌توان غافل بود و چشم پوشید اینكه در نظام هستی گاهی همه اتفاق‌ها به هم پیوسته است از هیچ‌کدام هم گریزی نیست و همه چیز هم آن‌طور كه فكر می‌کنیم پیش نمی‌رود و گاهی هم كبر و غرور و زیاده‌خواهی انسان‌ها نیاز به یك تلنگر دارد و اینجاست كه باید باور كنیم كه این ویروس علیرغم همه مصیبت‌ها و كشتار و مصائبی که برای تمام جهان و جهانیان به وجود آورد حاوی پیام مهمی هم بود.

كرونا نگاه ما را به دنیا و جهان هستی تغییر داد به هر یك از ابعاد زندگی اجتماعی كه نگاه كنیم می‌توانیم این تغییرات ساختاری و رفتاری را مشاهده كنیم و اثرات آن را بر روی شكل جدید روال زندگی، حساسیت بیشتر رو مسائل بهداشتی، حس همبستگی بیشتر و دلتنگی‌ها‌یمان ببینیم، این شكل نو و جدید از تعاملات و روابط اجتماعی شاید نوعی خلوت‌گزینی اجباری باشد اما فراموش نكنیم كه همه موقعیت‌هایی كه به وجود می‌آید با نوع رفتار ما می‌تواند به یك فرصت یا یك تهدید تبدل شود.

دنیا تجربه متفاوتی را پشت سر می‌گذارد اما ضمیر ما همیشه آكنده از امید است، ما از كنار سختی‌ها عبور می‌کنیم، زندگی پیروز می‌شود.

از كلام استاد محمدرضا شجریان وام می‌گیرم، وقتی در آخرین شبِ كنسرتِ اولین حضور مستقل صحنه‌ای همایون و گروه دستان، برق تالار وزارت كشور برای دومین شب متوالی قطع شد و حاضران در سالن مدت طولانی به انتظار نشستند تا روشنایی آمد، استاد برافروخته روی سن رفت و در حالی كه سخت عصبانی بود ضمن گلایه از دست‌اندرکاران سالن و اشاره‌ای تند به شیطنت‌هایی كه موجب چنین اتفاقی می‌شود و عذرخواهی از علاقمندان حاضر در سالن گفت: «تا زمانی كه زبان فارسی هست موسیقی فارسی هم هست و هیچ‌کس نمی‌تواند جلوی زبان و موسیقی ما را بگیرد».

این شماره سرمشق هرچند خیلی محدود به همین موضوع اختصاص دارد و آن لطایف نهانی كه در صدای سحرانگیز و جاودانه محمدرضا شجریان نهفته است.

- شیوع كرونا در تمام زوایای زندگی اجتماعی ما تأثیر انکارناپذیر داشته اما شاید به‌جرئت می‌توان گفت تأثیر آن در بخش آموزش بیشتر بوده است، الزام دانش آموزان و دانشجویان و كادر تعلیم و تربیت به استفاده از فضای مجازی و البته محرومیت و محدودیت‌های بهره‌مند بودن از فضای مجازی نگرانی‌ها چالش‌ها و البته دستاوردهایی داشت كه در بخش جامعه مفصل به آن پرداخته شده است.

چرا تونل شهداد باز شد و سدَ راور ماند (۱)

علی اصغر مظهری کرمانی
علی اصغر مظهری کرمانی
چرا تونل شهداد باز شد و سدَ راور ماند (۱)

بهار اومد که من شیــدا بگردم

چو ماهی در دل دریا بگردم

پلنگ در کوه و آهو در بیابون

همه خفتند و من تنها بگردم

از ترانه‌های محلی کرمونی

می‌دانم بهار فصل رُستن است که دشت و دمن نفسی تازه می‌کنند و باغ و بوستان غرق شکوفه‌های رنگارنگ و گل‌های زیبا هستند و دوران شادی و سرور است که گفته‌اند تن مپوشانید از باد بهار. ولی در این گوشه دورافتاده دنیا که من هم از تماشای این‌همه زیبایی و سرسبزی بهار برخوردارم، خدا می‌داند دلم در هوای کرمان یا به قول من زمرد کویر است با همه حرف‌هایی که درباره کرمان ما گفته و سروده‌اند.

از آب و خاک کرمان غافل مباش ای دل

شش ماه خاک بر سر شش ماه پای در گِل

راستش در دوران کودکی و نوجوانی نسل ما وضع به همین منوال بود که از نیمه بهمن یا حداکثر اول اسفند باد و توفان خاک و شن بر سرمان می‌بارید و زمستان هم که مثل این سال‌ها باران و البته برف بسیار داشتیم غوغای گِل و شُل بود. تنها خیابان شهرمان شاپور یا شریعتی کنونی ـ آن هم از چهارراه کاظمی تا میدان مشتاق ـ شن‌ریزی شده بود، اما همه کوچه‌ها خاکی و در حقیقت گِِلی بود که پا در گِل رس نچسب فرومی‌رفت و بیرون نمی‌آمد و کفش در گل باقی می‌ماند. تازه اگر گیوه به پا داشتی ـ که آن زمان معمول و متداول بود ـ مشکل صدچندان می‌شد. با همه این سوابق من سرزمینم را با آن آب‌وخاک و مردم صاحب دل و نجیبش با همه وجود دوست دارم و راستش آرزو می‌کنم خاک گورم کرمان باشد.

سال‌های نخست که به کانادا آمده و حیرت‌زده این‌همه سرسبزی و زیبایی بودم نتیجه‌اش برای من تنها افسردگی خاص بود و غصه خوردن و گریه پنهانی کردن تا همسر و فرزندان نبینند. متأسفانه راه برگشتی هم به صد دلیل نداشتم ـ که جای طرحش اینجا نیست و باید به‌موقع به آن بپردازم ـ تا یک شب در عالم تنهایی گریستم و غزلی نوشتم با این مطلع:

دیشب به یاد خطه کرمان گریستم

در بوستان به یاد بیابان گریستم

مدتی بعد همشهری عزیزی که تازه برای دیدن دوستانش به کانادا آمده و شبی میهمان من بود، ساعتی به تفصیل کنفرانس داد و از زیبایی‌های کانادا داد سخن داد که کلافه شدم. ناچار آن غزل را برایش خواندم و گریستم و او نیز با من هم‌نوا شد که هر دو دل در هوای موطن خود کرمان داشتیم. این مقدمه طولانی را بدان سبب آوردم که امروز صبح هم‌زمان با یادداشت سردبیر محترم که ضرب‌الاجل ارسال مطلب را تعیین کرده بودند، دوست نازنین فرهیخته آقای سید احمد سام ویدیویی از دریاچه تازه پدید آمده در کویر شهداد برایم فرستاد که دلم را بُرد و آرزو کردم در کرمان بودم و به تماشا می‌رفتم. چه کنم من کویر خشک‌وخالی را هم دوست داشتم و به‌خصوص کوشش می‌کردم سالی یک‌بار هم شده به شهداد بروم و برآمدن خورشید از خاک و فرورفتنش در خاک کویر را تماشا کنم و اگر فرصت و شانس بود و نیمه‌های ماه قمری، سیمای ماه را هم ببینم. سروده مفصلی نیز به نام کویر همان سال‌ها سروده‌ام که در کتاب «خاک دُردآلود» آمده است. این هم سه بیت از آن سروده:

بنگر سکوت و هیبت صحرا را

این خاک مشکبیز سمنسا را

بنگر که ماه با همه‌ی نازش

ساید به خاک طلعت بیضا را

خورشید در «کــویر» فرود آرد

آن چــــــــرخ آتشین معلَا را

خلاصه این‌همه مرا به یاد شهداد و راه سخت و طولانی آن انداخت که باید از طریق گلباف ـ که آن ایام گوک نامیده می‌شد ـ یک روز در تل و تپه‌ها و کوه و دشت بالا و پائین پریدن را تحمل کنیم تا به شهداد برسیم. در حالی که از راه کوهستان یک‌بار با دوستی که در شهداد آب و ملکی داشت از راه گردنه‌ای سخت که اگر فراموش نکرده باشم نام شریفش «گردنه‌ی خَر اِشکن» و تا حدی راه کوتاه‌تر می‌شد با زحمت وسیله جیپ رد شدیم و به شهداد رفتیم که تازه گفتند راه اصلی کوهستانی آن هنوز از طریق درختِنگُون است که زمان رضاشاه خواستند ‌آن را در بالای کوه با تراشیدن پلکانی قاطر رو کنند که چند کشته داد و ساخت آن نیمه‌کاره رها شد. با این همه زمستان‌ها مردم محلی با قاطر مرکبات شهداد را که گمان دارم شیرین‌ترین لیمو و پرتقال دنیا را دارد به کرمان می‌رساندند. یک نوبت هم که در سال آخر دبیرستان با دوستان ازجمله مرحوم محمد کریم هاشمی با دوچرخه به درختنگون رفتیم مرحوم هاشمی با آن حال عارفانه‌اش همه ما را سوگند داد که اگر در آینده دستمان برسد کاری برای این راه بکنیم. در عین حال راهِ شهداد، موضوع سد راور را هم به یادم آورد که سال‌هاست می‌خواهم درباره این دو مطلبی بنویسم و نمی‌شود تا این ایام که بالاخره تصمیم خودم را گرفتم و دل به دریا زدم تا حقیقت امر را بنویسم ولو حمل بر خودستایی شود که خوشبختانه در دهه نود سالگی و این گوشه دنیا نیازی به آن ندارم و تنها هدفم ضبط در تاریخ کرمان است

سال ۱۳۵۰ خورشیدی که نماینده مجلس شورای ملی از کرمان بودم، یک روز به دیدن مرحوم هاشمی به خانه‌اش رفته بودم، سوگند دسته‌جمعی را یادآوری کرد. سالی گذشت تا در دیداری دوستانه از شادروان دکتر مظفر بقائی کرمانی که چند دوره از شهر کرمان و تهران به مجلس شورای ملی رفته بود، پرسیدم به نظر شما چه‌کار انجام نشده چشمگیری برای حوزه انتخابیه‌ام شهرستان کرمان می‌توان انجام داد که هم پایدار و ارزشمند بوده باشد و هم دل مردم را شاد کند.

مرحوم دکتر بقائی هم که مثل اغلب کرمانی‌ها به دیار خود دل‌بسته بود، بدون تأمل پاسخ داد یکی از بخش‌های کرمان راور است که نیاز به یک سد دارد و یکی هم بخش شهداد است که باید تونل آن باز شود به‌خصوص که ادامه آن کوتاه‌ترین راه کرمان ـ خراسان و مایه پیشرفت استان خواهد بود. او شرح مفصلی از اقدامات خودش و مرحوم مهندس احمد رضوی۱ نمایندگان وقت کرمان در مجلس شورای ملی که از حدود سال‌های ۲۸ ـ ۱۳۲۷ خورشیدی در مورد این دو کار مهم یعنی سد راور و تونل شهداد انجام داده و به نتیجه نرسیده بودند، برایم گفت و اضافه کرد محل سد راور را باید بروی و از نزدیک ببینی که چقدر مهیاست.۲

...

سواد سلامت نسخه‌ای با دو امضا

عباس تقی‌زاده
عباس تقی‌زاده

روزنامه‌نگار، دکترای علوم ارتباطات

سواد سلامت نسخه‌ای با دو امضا

با شیوع ویروس کرونا میزان استفاده از رسانه‌های اجتماعی به‌شدت افزایش یافته است. در خانه ماندن، جستجوی اطلاعات و اخبار مرتبط با بیماری کووید-۱۹، آموزش مجازی دانشگاه‌ها و مدارس، پدیده دورکاری و نیاز به سرگرمی و بسیاری از عوامل دیگر در چند ماه اخیر، شاید ما را قدری خانه‌نشین کرده باشد اما تقریباً در حال قدم زدن در کوچه، خیابان و بزرگراه‌های دنیای شبکه‌های اجتماعی هستیم.

استرس و ترس از ابتلا به بیماری و به دنبال راهکارهای پیشگیری از بیماری ما را به دریای اطلاعات رسانه‌ها می‌برد و گاه دقیقاً نمی‌دانیم و نمی‌توانیم اطلاعات صحیح را گزینش کنیم.

در این شرایط تلفیق سواد رسانه‌ای و سواد سلامت می‌تواند گذر از این روزها و ماه‌ها را ایمن‌تر، آسان‌تر و سالم‌تر کند. نسخه‌ای که هم به امضای پزشکی و هم رسانه‌ای نیاز دارد.

سواد رسانه‌ای به دنبال کسب مهارت و مدیریت اطلاعات، شناخت تأثیرات ممکن در استفاده از رسانه‌ها و افزایش توانایی مخاطبان در برخورد با رسانه‌هاست. این سواد یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌هایی است که در سیاست‌گذاری‌های رسانه‌ای و ارتباطی در نیم قرن اخیر توسط کشورهای مختلف در جهت تحلیل، آموزش و آگاهی از تأثیرات رسانه‌ای بر روی اقشار مختلف جامعه به کار گرفته شده است.

یکی از اﻫﺪاف اﺳﺘﻔﺎده از رسانه‌ها دﺳﺘﺮسی ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ و ﺑﻬﺒﻮد کیفیت ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺎ هزینه‌ای ﻣﻨﺎﺳﺐ می‌باشد، رسانه‌ها قابلیت دﺳﺘﺮسی آﺳﺎن و ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﺳﻼﻣﺖ از قبیل بیماری‌ها و علائم آن‌ها، ناهنجاری‌های جسمی و رﻓﺘﺎری، پیشگیری اﺑﺘﻼ ﺑﻪ بیماری‌ها و ارﺗﻘﺎی ﺳﻼﻣﺖ، آﻣﻮزش ﻣﺴﺎﺋﻞ مختلف و همچنین روش‌های درﻣﺎنی را دارند. در همین روزها ده‌ها کانال، گروه و اپلیکیشن با موضوع سلامت فعال شدند و وزارت بهداشت نیز در این زمینه فعالیت کرد و هشدارهایی هم در خصوص جعلی بودن برخی سایت‌ها و بی‌ثمر بودن برخی دستورالعمل‌های درمانی و داروها و خوراکی‌ها داده شد.

فرد ﺑﺎ سواد رسانه‌ای کافی، ﻗﺎدر اﺳﺖ نیاز اﻃﻼﻋﺎتی ﺧﻮد در رابطه با موضوعات مختلف حیطه سلامت را به‌خوبی تشخیص داده، ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻃﻼﻋﺎتی ﻣﻌﺘﺒﺮ را شناسایی و ﺑﺎزﻳﺎبی نموده، اﻃﻼﻋﺎت درست را از اﻃﻼﻋﺎت ﻧﺎدرﺳﺖ و ﻧﺎﻣﻌﺘﺒﺮ ﺑﻬﺘﺮ تشخیص دﻫﺪ و اﺳﺘﻔﺎده مؤثری از اﻃﻼﻋﺎت مورد نظر خود نماید و حتی در ﺻﻮرت ﻟﺰوم اﻃﻼﻋﺎت ﺧﻮد را ﺑﺎ دﻳﮕﺮان ﺑﻪ اﺷﺘﺮاك بگذارد. اﻓﺰاﻳﺶ ﺳﻮاد رسانه می‌تواند سبب ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺳﻮاد ﺳﻼﻣﺖ ﺷﻮد ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ بین ﺳﻮاد رسانه و ﺳﻮاد ﺳﻼﻣﺖ راﺑﻄﻪ وﺟﻮد دارد.

برخلاف سیستم بهداشت و درمان که اطلاعات و محتوای سلامت را برای جامعه تولید می‌کند مرجع محتوای سلامت موجود در شبکه‌های اجتماعی غالباً نامشخص است و بنابراین هم می‌تواند ارتقا دهنده سلامت باشد و هم سلامت افراد به خطر اندازد. با توجه به این‌که روزانه بسیاری از افراد مطالب مرتبط با سلامت را در رسانه‌ها به‌راحتی جست‌وجو می‌کنند اما معمولاً بیشتر افراد به کیفیت اطلاعات داده شده توجهی نمی‌کنند و یا حین جست‌وجو دچار سردرگمی و گیجی می‌شوند، ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻛﺎرﺑﺮان ﺑﺎﻳﺪ از ﺳﻮاد رسانه‌ای و ﺳﻮاد ﺳﻼﻣﺖ ﻛﺎفی ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺎ در اﺳﺘﻔﺎده از آن دﭼﺎر ﮔﻤﺮاهی ﻧﺸﺪه و در ضمن از آن‌ها ﺑﻬﺮه نیز ﺑﺒﺮﻧﺪ.

سواد سلامت مفهوم گسترده و پیچیده‌ای است که به شیوه‌های گوناگون تعریف شده است. سازمان بهداشت جهانی سواد سلامت را به‌عنوان مهارت‌های شناختی و اجتماعی در نظر گرفته که تعیین‌کننده انگیزه و توانایی افراد برای به دست آوردن و دسترسی به اطلاعات، درک و استفاده از آن‌ها برای ارتقا و حفظ مناسب سلامتی افراد است. همچنین ﺳﻮاد ﺳﻼﻣﺖ یکی از بزرگ‌ترین تعیین‌کننده‌های امر سلامت معرفی شده است و سواد سلامت ناکافی به عنوان یک تهدید جهانی به شمار می‌آید.

بیشتر مردم برای کسب اطلاعات سلامت، پزشکان و کارکنان بهداشتی را به‌عنوان منبع اولیه اطلاعات سلامت برمی‌گزینند. آموزش سلامت با هدف بالا بردن سطح سواد بهداشتی مردم به آن‌ها کمک می‌کند تا درباره سلامت خود و خانواده و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند تصمیم صحیح و رفتارهای بهداشتی درست اتخاذ کنند. با توجه به اهمیت سلامت لازم است مفاهیم سلامت از طریق آموزش‌های کاربردی به همه مردم ارائه شود، زیرا از این طریق سطح سواد سلامت مردم افزایش می‌یابد و مردم می‌توانند در زمینه سلامت خود تصمیم بگیرند به‌طوری‌که اگر افراد سالم هستند بدانند با چه اقداماتی سلامتی خود را حفظ کنند و اگر بیمار هستند با چه اقداماتی بیماری خود را کنترل کنند. اگر این روند درست انجام شود، مردم به سطح توانمندی بالا در سلامت رسیده و به دنبال آن با افزایش مسئولیت‌پذیری و خود مراقبتی در بین افراد سطح سلامت جامعه نیز افزایش می‌یابد.

تحقیقات نشان از توان بالای فناوری‌های جدید اطلاعاتی و ارتباطی در افزایش سطوح دانش مرتبط با سلامت افراد دارد. اطلاعاتی که افراد با استفاده از فناوری‌های اطلاعاتی می‌گیرند، موجب ایجاد تغییر در رفتار بهداشتی آن‌ها می‌شوند.

انتظار می‌رود فردی که دارای سواد رسانه است، در جست‌وجوی اطلاعات بخش سلامت نیز بهتر از سایرین عمل کند، منابع معتبر حوزه سلامت را بهتر شناسایی نماید، اطلاعات درست را از اطلاعات نادرست و نامعتبر بهتر تشخیص دهد و استفاده بهتری از رسانه مورد نیاز خود در بخش سلامت ببرد.

در رده سنی نوجوان و جوان رسانه‌ها در میان مهم‌ترین عوامل اجتماعی سازی قرار دارند. درصد قابل‌توجهی از زمان بیداری نوجوانان صرف رسانه‌ها می‌شود؛ بنابراین تأثیر رسانه‌ها بر سلامتی تعداد قابل‌توجهی از نوجوانانی که بسیاری از زمان خود را صرف رسانه‌ها می‌کنند، برای حل مشکلات مرتبط با سلامتی مهم است. نوجوانان به دلیل موقعیت سنی و شرایط ذهنی خاص این دوران، به اندازه کافی توانایی تجزیه و تحلیل انتقادی و تفسیر تعداد زیادی از پیام‌های ارائه شده از طریق رسانه‌ها را ندارند. تأثیرپذیری کودکان و نوجوانان از محصولات رسانه‌ای به ساختار ناکامل شخصیت آن‌ها، میزان نوسان پذیری این ساختار، رفتار، نگرش، نحوه برقراری ارتباط و تعامل با خانواده، گروه همسالان، همکلاسی‌ها، نوع و جذابیت رسانه، زمان، مکان، دفعات مواجهه با محصولات رسانه‌ای، ساختار ظاهری و محتوایی این محصولات و عوامل بسیار دیگری بستگی دارد. فرد پس از پشت سر گذاشتن دوران نوجوانی، در دوران جوانی، میان‌سالی و کهنسالی از رسانه‌ها و محصولات رسانه‌ای هم تأثیر مثبت و منفی می‌گیرد اما مطلوب آن است فرد، شخصیت خویش را بی‌هیچ قید و بندی در اختیار رسانه‌ها و محصولات رسانه‌ای قرار ندهد بلکه سعی کند از امتیازات رسانه حداکثر بهره را گرفته و از مضرات آن تا حد ممکن فاصله بگیرد.

یکی از ویژگی‌های مهم نوجوانان شناخت محدود از جنبه‌های جهان مادی و اجتماعی است که در آن زندگی می‌کنند. همه ما شناخت درباره جهان را در طول زندگی به دست می‌آوریم اما مهم‌ترین بخش فراگیری معمولاً در دوران کودکی و نوجوانی صورت می‌گیرد. شوق اشتیاق کودکان به فراگیری و شناخت نسبی آنان از محیط پیرامون را می‌توان به‌عنوان اهمیت سواد رسانه در این گروه سنی دانست.

از سویی رفتارهای ارتقادهنده سلامت بهترین شیوه‌ای است که مردم می‌توانند سلامت خود را کنترل و حفظ کنند، جوانان و نوجوانان در برنامه‌های ارتقا سلامت در اولویت قرار نمی‌گیرند. نوجوانان به‌اندازه بزرگسالان، بهداشت را موضوع بااهمیتی در زندگی تلقی نمی‌کنند. دیدگاه آنان نسبت به مسئله سلامت با دیدگاه بزرگسالان تفاوت دارد. نوجوانان اغلب رفتارهایی انجام می‌دهند که معمولاً آن‌ها را در معرض خطر بیماری‌های تهدیدکننده زندگی قرار می‌دهد.

بسیاری از عادات سالم و ناسالم در دوران نوجوانی شکل گرفته و به دوره‌های بعدی زندگی نیز انتقال می‌یابد. برنامه‌ریزی به‌منظور حذف یا اصلاح رفتارهای بهداشتی نامطلوب و ایجاد و حفظ رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در نوجوانان و جوانان امری اجتناب‌ناپذیر است. کرونا به دلیل شرایط انتقال و ابتلا در نوجوانان و کودکان با بزرگسالان متفاوت عمل می‌کند و مرگ و میر اندکی در این رده سنی دارد اما توجه ویژه به سواد سلامت نوجوانان و کودکانی که در شبکه‌های اجتماعی نیز حضور دارند ضرورتی دوچندان دارد آن‌ها که این روزها اطلاعات مورد نیاز والدین را نیز برایشان جستجو می‌کنند و در اختیارشان قرار می‌دهند.

کرونا سبک زندگی ما را تغییر داده است یکی از این تغییرات، دانلود بیشتر کتاب‌های دیجیتال، افزایش نصب اپلیکیشن‌های حوزه درمان و سلامت، افزایش تماشای فیلم و سریال آنلاین، دانلود بازی‌ها و پرسه زدن در شبکه‌های اجتماعی و مرور خبرهای کرونایی در این دوران تک خبری (غلبه خبرهای کرونا) است.

علاوه بر ویروس کرونا باید راه‌های مقابله با ویروس خبره یا جعلی را نیز بدانیم تا راه صحیح را انتخاب کنیم. مرور خبرهای کرونا یافته دیگری نیز دارد و آن کم‌توجهی به آموزش مردم در پیشگیری و درمان استرس‌ها، نگرانی‌ها، ترس‌ها و افسردگی و ناامیدی حاصل از این فضای کرونایی زده است. ظاهراً باید تا اطلاع ثانوی با کرونا زندگی کرد و سواد سلامت می‌تواند این زندگی را سالم‌تر و ایمن‌تر کند.