شرحی کوتاه، بر صنعتی رو به رشد /نگاهی به تولید آثار انیمیشن کرمان در سال‌های اخیر

کورش تقی‌زاده
کورش تقی‌زاده

انیمیشن، یکی از جذاب‌ترین و پرمخاطب‌ترین رسانه‌ها و صنایع سرگرمی ساز جهان امروز است. از زمانی که در قالب سریال در سالن‌های سینما به نمایش درمی‌آمدند؛ تا دورانی که به همت بزرگانی چون «والت دیزنی» و... توانست به‌عنوان قالبی از زیرشاخه‌های سینما، (به تعریف بسیاری از آکادمی‌های سینمایی) همه‌گیر گردد؛ همواره بر جذابیتش افزوده شده است. حتی امروز هم مخاطبان بسیاری، از توده‌ها و اقشار و سنین گوناگون را، شیفتۀ خود نموده است. به‌گونه‌ای که مخاطبان بسیاری، تماشای انیمیشن را در روزگار کنونی، بر دیدن بسیاری از فیلم‌های روز سینما (ایران و جهان) ترجیح می‌دهند. این پدیدۀ شگفت‌انگیز که حتی برخی وجودی مستقل از سینما برایش تعریف کرده‌اند و برخی هم آن را زیرشاخه‌ای از شاخه‌های وابسته به سینما (همچون سینمای داستانی، سینمای مستند، سینمای انیمیشن، سینمای تجربی و...) می‌شناسند؛ به گمان بسیاری، در آینده‌ای نه‌چندان دور جای سینما را خواهد گرفت و دیگرِ زیرشاخه‌های سینما را به محاق خواهد راند. آن‌چنان‌که برخی از کارشناسان سینما می‌گویند: «آیندۀ سینما، از آنِ انیمیشن است.» هرچند این یک فرضیه است، امروز شاهد این هستیم که انیمیشن، در قالب جلوه‌های ویژه و جلوه‌های بصری، در بی‌شماری از فیلم‌های روز جهان جای خود را باز کرده است و حتی گاه بسیاری از فیلم‌های امروز، توسط ابزارهای مختص به ساخت انیمیشن و در استودیوهایی بزرگ (از نوعی که انیمیشن در آن‌ها ساخته می‌شود.) تولید می‌گردند. اوج این خودنمایی را در فیلم‌های موسوم به «علمی- تخیلی» به‌وفور می‌بینیم. البته تردیدی نیست که اگر سینما جای خود را به انیمیشن بدهد، بسیاری از مخاطبین پر و پا قرص خود را از دست خواهد داد. عاشقان سینه‌چاک سینما، دیگر پا به سالن تماشاخانۀ سینما نخواهند گذاشت. به کنج خانه‌هایشان خواهند رفت و برای همیشه، فیلم دیدن به شکل جمعی و در تاریکی سالن سینما را بوسیده و کنار خواهند گذاشت. شاید گاه‌گاهی برای زنده کردن حس نوستالژیک خود، نسخه‌های خانگی فیلم‌های موردعلاقه‌شان را در تنهایی و خلوت خودشان به تماشا بنشیند و این‌گونه، با خاطرات خود از دوران شکوه سینما، غرق در لذت شوند... .

در این شماره از ماهنامۀ «سرمشق» کوشیدیم تا از انیمیشن کرمان بگوییم. ما در زمینۀ انیمیشن در کرمان، آن‌گونه که «حمید نخعی» (یکی از حاضران در میزگرد این شماره) گفته است؛ «در مقایسه با تولیدات سطح کشور، حرف برای گفتن داریم!» به‌راستی هم انیمیشن کرمان، رو به رشد است. به یاد دارم از زمانی که اثر بلند سینمایی نخعی با عنوان «دنیای کیف‌ها» تولید و در فستیوال فجر همان سال به نمایش درآمد؛ به خوانندگان گرامی «سرمشق»، قول بررسی ویژۀ آن اثر و البته وضعیت انیمیشن کرمان را داده بودم. از آن روز، آثار انیمیشن دیگری نیز تولید شده و یا در دست تولید بوده‌اند. یک نمونه از این موارد، انیمیشن «لوپتو» ساختۀ «عباس عسکری» است که در مراحل پایانی تولید است و امیدواریم که هرچه زودتر، شاهد رونمایی و پخش این اثر بومی باشیم. شوربختانه تا به این لحظه مجال پرداخت به انیمیشن کرمان فراهم نشد. «دنیای کیف‌ها» را تا به این لحظه نتوانسته‌ایم موردبررسی قرار دهیم. امید است که در یکی از شماره‌های آتی مجالی دست دهد تا با موافقت صاحبان اثر، به این فیلم انیمیشن بپردازیم. به‌شرط ادامۀ زندگانی... .

در این شماره، تنها به وضعیت کلی تولید و بازار انیمیشن کرمان پرداخته‌ایم. عمدۀ بار گردآوری مجموعه مطالب این شماره، به دوش «احسان شعبانیان» بوده است. ازاین‌رو به‌رسم جوانمردی و اخلاق بر خود لازم می‌بینم که از او به‌عنوان دبیر این بخش، در این شماره از ماهنامۀ «سرمشق» نام ببرم. دست او را به گرمی بفشارم و از او سپاسگزاری نمایم.

در آغاز این شماره، «احسان شعبانیان» به سراغ موضوع انیمیشن در کرمان رفته و کوشیده است تا در قالب میزگردی، با حضور سه تن از فعالان این عرصه، دراین‌باره به گفت‌وگو بنشیند. در این میزگرد، «حمید نخعی»، «سعید مددی» و «عباس عسکری» هر یک حال‌وروز انیمیشن کرمان را موردبررسی اجمالی قرار دادند.

پس‌ازاین میزگرد، شعبانیان، در قالب مطلب کوتاهی با عنوان: «اندر احوالات انیمیشن در کرمان» به شرح و بسط این مباحث پرداخته و نگاهی کلی به شرایط کار گروه‌های گوناگونی که به تولید و ساخت انیمیشن در کرمان مشغول‌اند، داشته است. سپس وضعیت آموزش این رشته و عدم رعایت حق «کپی- رایت» را هم موردانتقاد قرار داده است. به مشکلات نبود سرمایه در عرصۀ تولید این رشته پرداخته و از ضعف روحیۀ کار به شکل گروهی در میان گروه‌های گوناگون نیز گلایه کرده است.

در پایان مجموعه مطالب، بنا به موضوع محوری این شماره (جنگ)، فیلم‌نامۀ کوتاه داستانی «روزنه» نوشته و ساختۀ «محسن مجیدی» را به خوانندگان عزیز عرضه می‌کنیم. این فیلم‌نامه، به داستان زنان پشت خطوط جنگ و مسائل و دغدغه‌هایشان در دوران جنگ هشت سالۀ ایران و عراق نگاهی داشته است.

از این شماره، بنا داریم به فراخور امکانات هر شماره فیلم‌نامۀ کوتاهی از فیلم‌سازان همشهری‌مان به چاپ برسانیم. پیشنهاد این ایده، نخستین بار از سوی دوست همیشه همراهم «احسان شعبانیان» مطرح شد. بدیهی است که دانشجویان و هنرجویان هنرستان‌های هنرهای زیبا و انجمن سینمای جوانان استان و همچنین سایر دوستان علاقه‌مند به سینما که دستی بر نگارش فیلم‌نامه داشته‌اند نیز می‌توانند آثار خود را برای چاپ در این ماهنامه ارسال نمایند. شرط اصلی چاپ این آثار، رعایت اصول فیلم‌نامه‌نویسی است که بایستی پیش از چاپ به تأیید یکی از کارشناسان متخصص فیلم‌نامه‌نویسی -که نام آن‌ها متعاقباً اعلام می‌گردد- برسد.

در پایان، به‌رسم چند شمارۀ اخیر اشاره‌ای به برخی رویدادهای سینمایی ماه گذشته در این شهر خواهیم داشت:

گراند سینما بنا به آدینۀ هر هفته، فیلم‌های «پسربچه» (ساختۀ چارلی چاپلین) و «هفت‌تیرهای چوبی» (ساختۀ شاپور قریب) و «طلسم» (ساختۀ داریوش فرهنگ) را نمایش داد و به بهانۀ روز ملی سینما (۲۱‌ام شهریورماه) نشستی با محوریت سینما و تئاتر برگزار نمود. سخنرانان این برنامه، «حمید عسکری»، «جلیل امیری»، «عبدالرضا قراری» و «امین شجاعی» بودند. اجرای این شب بر عهدۀ «محمدمهدی درتاج» بود. این نشست، با پخش فیلم «عمو سبیلو» ساختۀ «بهرام بیضایی» همراه بود.

مراسم نکوداشت روز ملی سینما با محوریت سینمای دفاع مقدس برنامۀ دیگری بود که برای پاسداشت یک‌صد و نوزدهمین سال ورود سینما به ایران، با حضور جمعی از اهالی سینما و رسانه و مطبوعات در روز پنج‌شنبه ۲۸/۶/۱۳۹۸ در تالار بسطامی پارک مادر برگزار شد. در پایان این برنامه، از تنی چند از کسانی که در زمینه‌های گوناگون سینما فعال هستند؛ تقدیر به عمل آمد.

به امید برگزاری هرچه باکیفیت‌تر برنامه‌هایی ازاین‌دست، شما را به خواندن مجموعه مطالب این شماره دعوت می‌نمایم.

میزگردی پیرامون تولیدات حوزۀ انیمیشن در کرمان/ هنوز در آغاز راه این عرصه‌ایم!/ باید بازخورد مخاطبان را سنجید

احسان شعبانیان
احسان شعبانیان
میزگردی پیرامون تولیدات حوزۀ انیمیشن در کرمان/ هنوز در آغاز راه این عرصه‌ایم!/ باید بازخورد مخاطبان را سنجید

انیمیشن کرمان چه حال و روزی دارد؟ آیا تولیدات کوتاه و بلند انیمیشن سال‌های اخیر توانسته‌اند تغییری در جریان انیمیشن کرمان به وجود آورند؟ اصلاً اصطلاح «جریان»، در مورد این شاخه از صنعت پرمخاطب سینما، کاربرد درستی دارد؟ مجموع این پرسش‌ها و بسیاری پرسش‌های دیگر، ما را بر آن داشت تا میزگردی با موضوع بررسی وضعیت انیمیشن در کرمان را تشکیل دهیم. نیازی که این نشست را باعث شد، روند رو به رشد تولیدات کوتاه و بلند انیمیشن در کرمان بود. میزگرد پیشِ رو، حاصل نشستی با حضور سه تن از دوستانی است که روزگار خود را در وادی انیمیشن گذرانده‌اند. مهمانان این نشست، «حمید نخعی»، «سعید مددی» و «عباس عسکری» بودند.

حمید نخعی، کارگردان انیمیشن «دنیای کیف‌ها»، معتقد است که در قیاس با انیمیشن ایران، کرمان حرف برای گفتن دارد. او نقش آموزش را در جریان انیمیشن، از کودکی لازم می‌داند.

سعید مددی، دیگر کارگردان انیمیشن، با تأکید بر جنبۀ هنری و رسانه‌ای انیمیشن، کارکرد این دو جنبه را غیر قابل تفکیک از یکدیگر می‌داند. او ایجاد یک کالج انیمیشنی و فضایی به‌دور از مدرک‌گرایی و متکی بر خروجی‌های عمل‌گرا را لازمۀ آموزش انیمیشن در کرمان عنوان می‌کند. مددی، شرایط انیمیشن ایران را از شرایط کلی سینمای ایران جدا نمی‌داند.

عباس عسکری، کارگردان انیمیشن «لوپتو»، با اشاره به این که در حال حاضر هفت گروه انیمیشن در کرمان فعالیت دارند، هدف اغلب این گروه‌ها را دیده شدن و فروش آثارشان در بازارهای جهانی عنوان می‌کند. او انیمیشن ایران را در حال تقلید می‌بیند که هنوز تا رسیدن به نوع مخصوص به خود (انیمیشن ایرانی) فاصله دارد. عسکری بزرگ‌ترین مشکل انیمیشن را ناقص بودن چرخۀ عرضه و تقاضا می‌داند.

این نشست، پیش از ظهر یکی از آخرین روزهای تیرماه امسال، به دعوت دبیر بخش سینما، در دفتر مجلۀ «سرمشق» صورت پذیرفت. بدیهی است که در این مجال کوتاه نمی‌توان همۀ پرسش‌های مربوط به انیمیشن کرمان را مطرح کرده و به همۀ آن‌ها نیز پاسخ داد؛ اما کوشش شده است تا به حد ممکن، این بررسی به شکلی اجمالی انجام گیرد. شما را به خواندن نتیجۀ این میزگرد دعوت می‌کنم.

‌‌ درود بر دوستان گرامی، خوش‌آمدید و سپاس از اینکه دعوت ما را پذیرفتید. در ابتدا کمی از خودتان برایمان بگویید و اینکه هرکدام از کدام شرکت تشریف آورده‌اید؟

حمید نخعی: ممنون به خاطر دعوت‌تان! متولد ۱۳۴۵ در کرمان هستم. کارشناسی زبان انگلیسی خوانده‌ام. بقیه‌اش هم هر چی تک‌ماده و این‌ها زدیم! (همگی لبخند می‌زنند.) در همین گیرودار از سال‌های ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۰ هم وارد دنیای انیمیشن شدم. قبل‌تر هم در زمینۀ هنری کارهایی کردم، مثل کشیدن آب حوض و ...! (خنده حاضران) ۱۷ سال پیش به شکلی جدی با چند تن از دوستان در مکانی کوچک به نام خانۀ انیمیشن، کارمان را آغاز کردیم. اکنون نیز از شرکت «آران» در خدمت شما هستم!

سعید مددی: مدرک کارشناسی کشاورزی از دانشگاه شهید باهنر کرمان را دارم. می‌توانم بگویم که با فروختن اولین انیمیشن خود حدود سال‌های ۸۵-۱۳۸۴، به شکلی حرفه‌ای وارد این حیطه شدم. پیش‌تر از آن اما در این حوزه کارهایی کرده بودم. سال‌های اخیر نیز موسسه‌ای به نام «قاب اندیشه» ثبت کردم که متأسفانه مدتی است به تعلیق درآمده و امیدوارم بتوانم به‌زودی، دوباره راه‌اندازی‌اش کنم!

عباس عسکری: کم سن و سال بودم که وارد این حوزه شدم. تقریباً سال ۱۳۸۱ بود که با آموزش دیدن خدمت آقای نخعی کارم را شروع کردم. سال ۱۳۸۴ دغدغۀ این کار برایم جدی‌تر شد. در کنارش تحصیلاتم را ادامه دادم و پس از اتمام تحصیلات عالی در رشته‌ای نامرتبط، دوباره به سراغ انیمیشن آمدم. بعدها مدرک انجمن سینمای جوان را گرفته و با فیلم‌سازی هم آشنا شدم. اکنون نیز از شرکت «فراسوی ابعاد» در خدمت شما هستم!

...

اندر احوالات انیمیشن در کرمان

احسان شعبانیان
احسان شعبانیان
اندر احوالات انیمیشن در کرمان

مدتی است که تولیدات حوزه انیمیشن در کرمان، روندی رو به رشد و پیشرو داشته است. ازاین‌رو بر آن شدم تا در یادداشتی کمی حال و احوال تولیدات و تولیدکنندگان آن‌ها را مطرح کنم.

چندی است که به‌وسیله شبکه‌های مجازی، سایت‌های اینترنتی و حضور در جمع دوستان و همکاران انیمیشن‌ساز و انیمیشن دوست، با آثاری روبه‌رو می‌شوم که خالقان آن‌ها، نگاهی جدی و هدفمند را دنبال می‌کنند. آثاری که قصد رقابت با تولیدات جهانی را دارند. آثاری ساخته‌شده توسط انسان‌های عاشق و پیگیر!

امروز در کرمان چندین گروه و استودیوی انیمیشن‌سازی، مشغول به فعالیت‌اند. استودیوهایی کوچک که با تحمل شرایط سخت اقتصادی، با کمترین هزینه‌ها چراغ تولید این هنر-صنعت-تجارت را روشن نگه داشته‌اند. در این فضاها دوستانی دور هم جمع شده‌اند و با حفظ روحیۀ گروه‌محوری خود، به تولید آثاری با کیفیت‌های متفاوت، به مدد امکانات نرم‌افزاری و سخت‌افزاری، در بخش‌های کوتاه، بلند و سریالی می‌پردازند. بماند که دردِ همه مشکلِ کمبودِ سرمایه برای ایده‌ها و برنامه‌های تولیدی پیش رویشان است!

گروه‌های انیمیشن‌ساز کرمانی، اکثراً جوان هستند و متخصص. البته متخصصانی خودآموخته! کسانی که باتجربه و آزمون‌وخطا به تخصص رسیده‌اند؛ زیرا در این شهر تنها فضاهای آکادمیک آموزشی، دو هنرستان پسرانه و دخترانه تازه تأسیس‌اند. ناگفته نماند که دانش‌آموخته‌های این فضاها هم برای ادامه تحصیلات در مقاطع بالاتر مجبورند به پایتخت سفر کنند. چراکه کرمان در هیچ‌کدام از دانشگاه‌های دولتی، آزاد، پیام نور و علمی-کاربردی‌اش، رشتۀ انیمیشن را راه‌اندازی نکرده! در پاسخ چرایی آن، مسئولین امر چنین گفته‌اند که متخصصین تحصیل‌کرده و کافی در مقاطعی مثل دکترا در این رشته ندارند.

هرچند که انیمیشن محصول ارزانی به نظر می‌رسد اما تولید و فرآیند ارزانی نیست! درست است که امروز می‌توان به مدد کامپیوترهای خانگی، انیمیشن تولید کرد اما برای رقابت در سطح جهانی نیاز به امکانات حرفه‌ای‌تر و بیشتری است.

پیش‌تر، از واژۀ کیفیت‌های متفاوت نام بردم؛ منظورم، سطح دانش، تجربه و امکاناتی است که تولید یک اثر انیمیشنی را به انجام می‌رسانند. هرچه سواد و تجربۀ کاری افراد این مجموعه‌ها بیشتر، بهتر و به‌روزتر باشد، کیفیات کارهایشان چه در بخش محتوایی و چه در بحث تکنیکی، به‌مراتب بالاتر خواهد بود.

...

فیلم‌نامۀ کوتاه داستانی

محسن مجیدی
محسن مجیدی
فیلم‌نامۀ کوتاه داستانی

۱) شب- داخلی- خانه

خانه‌ای قدیمی با چند اتاق، وسایل و چیدمان مناسب. اتاق اصلی با یک چند دَری که شیشه‌های رنگی دارد از اتاق کناری جدا شده است. باد و طوفان، دَر و شیشه‌های پنجره‌ها را می‌لرزاند. نور برقی از پنجره‌ تابیده می‌شود و صدای رعد از پس آن. هو، هوی باد از بیرون و از میان شاخ و برگ درختان شنیده می‌شود.

سلمان، پسربچه‌ای هشت ساله، توی اتاق کناری نزدیک تخت مادرش، رباب ایستاده است. رباب زنی حدود سی و پنج ساله، بی‌رمق روی تخت دراز کشیده است، صورتش خیس عرق است، سخت نفس می‌کشد و بدنش تکان‌های خفیفی می‌خورد. کنار او روی میز عسلی، شمعی نیم‌سوخته و پاکت داروها قرار دارد.

سلمان از رعد و برق دوباره، جا‌ می‌خورد. مضطرب است و دست مادرش را محکم در دست می‌فشارد، او مدام به چهرۀ مادرش، پنجره و به دَر اتاق نگاه می‌کند.

زنگ خانه به صدا در‌می‌آید، سلمان به شتاب از اتاق خارج می‌شود و دَر ورودی را باز می‌کند، هم‌زمان برقی دیگر فضای کم نور اتاق اصلی را روشن می‌کند. دکتر؛ میان‌سال، با کیف پزشکی‌اش و موهای پریشان و خیس خورده از باد و باران پراکنده، داخل می‌شود. سلمان با دست اتاق مادرش را نشان می‌دهد.

سلمان: مادرم...!

سلمان به اتاق مادرش می‌دود. دکتر در را می‌بندد و به دنبال او می‌رود. وارد اتاق رباب می‌شود و به سمت او می‌رود، رباب را معاینه می‌کند، نبضش را می‌گیرد و گوشی را روی بدن او می‌گذارد. رباب تقریباً بی‌هوش و سلمان که کنار تخت او ایستاده بی‌قرار است. دکتر داخل چشمان رباب را نگاه می‌کند.

عصمت، زن همسایه، سراسیمه وارد می‌شود، او زنی بیست و پنج ساله و ریز‌نقش است، چادرش را به دور کمرش بسته است.

عصمت: آقای دکتر، چِش شده؟

عصمت، به سمت سلمان می‌رود، او را در کنار خود می‌گیرد و رو به سلمان:

عصمت: تو خوبی؟

دکتر رو به عصمت:

دکتر: داروها رو بهش دادین؟

سلمان به عصمت نگاه می‌کند.

‌‌ ۲) شب- داخلی- خانه (زمانی در گذشته‌)

ساعت، حدود نُه شب را نشان می‌دهد. سلمان وسط اتاق اصلی، دست به سینه نشسته و به ساعت نگاه می‌کند، دفتر و کتابش جلویش هستند. گاهی به آن‌ها نگاهی می‌اندازد. دَر خانه باز می‌شود. رباب خسته، با زنبیل و بُقچه‌ای لباس وارد می‌شود و در را پشت سر خود می‌بندد.

سلمان بلند می‌شود. و به سمت مادرش می‌رود، زنبیل را از دست او می‌گیرد و داخل آشپزخانۀ می‌برد. رباب بقچۀ لباس‌ها را گوشۀ اتاق می‌گذارد، چادرش را بر‌می‌دارد و از پیِ سلمان به آشپزخانه می‌رود. سلمان زیر چشمی به بقچه و بعد به مادرش نگاه می‌کند.

سلمان: کارا زیاد بود، نتونستی زود بیایی... می‌دونم.

رباب کنار سلمان می‌ایستد و دستی بر موهای او می‌کشد.

رباب: امشب که اتفاقی نیفتاد...!

سلمان به تأیید سری تکان می‌دهد و می‌خواهد بیرون برود.

رباب: سلمان...؟

سلمان بر‌می‌گردد. رباب، کادویی را از داخل زنبیل بیرون می‌آورد و به سمت سلمان می‌گیرد.

رباب: برای مامان می‌خونی؟!

سلمان کادو را می‌گیرد و نگاه می‌کند. رباب مواد غذایی و خرت‌‌و‌پرت زنبیل را در کابینت‌ها جا می‌دهد. سلمان سرگرم باز کردن کادو است، از آشپزخانه بیرون می‌رود، گوشه‌ای می‌نشیند، هدیۀ مادر، کتابی است. سلمان آن را ورق می‌زند. تلفن زنگ می‌خورد. رباب به اتاق می‌آید و گوشی را بر‌می‌دارد. صدای زنی از پشت تلفن:

صدای زن: حال شما...؟ ببین، قرار شد چند تا از خانم‌ها، فردا برن برای امداد مجروحین. می‌تونی صبح زودتر بیای. باید لباسا رو بفرستیم لشکر.

رباب: باشه... میام.

صدای زن: ممنون... می‌بینمت.

...