ما به ساز تو فقط می‌رقصیم

سید فؤاد توحیدی
سید فؤاد توحیدی

فکر کنم احتیاجی به کنکاش و پژوهش داده‌های آماری نیست؛ آهنگ کشور فعلاً بر گرانی کوک شده است. همه به‌نوعی درگیرند و موسیقی در حال حاضر هنری است برای نفهمیدن، بهانه‌ای است برای حواس‌پرتی عامدانه. فراگیری آن هم آسان نیست.

قشر پردرآمد با رنج کمتر و معدود عاشقانی از قشر متوسط با سختی و فشار کلاس می‌روند و چیزی یاد می‌گیرند.

مخاطبین کنسرت‌ها نیز همین گونه‌اند. انگار قشر ضعیف جامعه و حجم زیادی از قشر متوسط فقط حق دارند بیرون گود موسیقی بایستند و با حسرت برای آن‌هایی که می‌توانند، کف بزنند. برای خود موزیسین‌ها هم خیلی حالی نمانده. کار خوب و خلاقانه سال‌هاست در شبکه موجود نمی‌باشد!

در ماهی که گذشت یکی دو اجرای پاپ در کرمان به اجرا رسید.

کنسرت طرز مستور به دلیل استقبال نه در خور شأن برگزار نشد.

عبدی اوحدی پرفورمنسِ «فالش» را در گالری آزاد اجرا کرد. مَتیو کلاولِ سوئیسی موسیقی‌شناس و نوازندۀ تار و رُباب و تنبور چند روزی مهمان من بود و در رابطه با تور موسیقی‌اش در ایران و استفاده از پتانسیل موسیقی کرمان رایزنی کرد و البته نیمچه اجرایی در گالری آزاد. جلسه رونمایی آلبوم «از گران تا بیکران» هم که برخلاف نظر من و به گفتۀ دوستان تلفیقی است از موسیقی هند و ایران به سرانجام رسید. جلسه‌ای هم به نام هم‌اندیشی اعضاء انجمن موسیقی کرمان برگزار شد که ترجیح دادم در آن جلسه حضور نداشته باشم و رسمِ دوری و دوستی را به‌طور کامل رعایت کنم.

همین و همین! کم و زیادش را به بزرگی خودتان ببخشید و اینکه ما همیشه امیدواریم.

یا حق

گفت‌وگو با فرشید وهمنی؛ نوازندۀ تنبک، طبلا و سیتار/می‌خواهند هنرمندان را خانه‌نشین کنند

فهیمه رضاقلی
فهیمه رضاقلی
گفت‌وگو با فرشید وهمنی؛ نوازندۀ تنبک، طبلا و سیتار/می‌خواهند هنرمندان را خانه‌نشین کنند

فرشید وهمنی نوازندۀ تنبک، سیتار و طبلا که برای اولین بار در ایران موسیقی هند و نوازندگی سیتار و طبلا را به‌صورت آکادمیک فراگرفته و علاقۀ خاصی به این موسیقی دارد، امروز به‌شدت گله‌مند است از اینکه چرا نمی‌گذارند حتی در مراسم رونمایی آلبومش سیتار بنوازد آن هم بدون خواننده و به‌صورت تک‌نوازی.

نخستین آلبوم او «در رویای مروارید» بود که یک کار تلفیقی از سازهای گیتار الکتریک، تنبک، نی و سه‌تار است و در آذرماه ۱۳۹۶ منتشر شد. دومین آلبوم و جدیدترین اثر وهمنی «از کران تا بیکران» است که چندی پیش در مراسمی با حضور هنرمندان و علاقه‌مندان رونمایی شد. او همانقدر که از محدودیت‌ها و مانع‌تراشی‌های ارشاد گله‌مند است، از سنگ‌اندازی‌ها و ناملایمتی‌هایی که از اهالی موسیقی کرمان دیده، دل پُری دارد. با وهمنی در مورد موسیقی هند، وضعیت استقبال از ساز تنبک در کرمان، آلبوم‌هایش و جو حاکم بر موسیقی کرمان گفت‌وگو کردیم.

کمی از خودتان بگویید؛ متولد چه سالی هستید؟ تحصیلات‌تان در چه رشته‌ای بوده؟

متولد خرداد ۱۳۶۱ هستم. در دو رشتۀ موسیقی سنتی هند و تجارت بین‌الملل تحصیل کرده‌ام؛ الآن هم در هر دو حیطه فعال هستم. موسیقی هند را واقعاً دوست داشتم چون موسیقی بسیار وسیعی است.

از چه سنی وارد دنیای موسیقی شدید و چه شد که سراغ تنبک رفتید؟ اساتیدتان چه کسانی بودند؟

من از پنج سالگی وارد عرصۀ موسیقی شدم. خانوادۀ ما اهل موسیقی بودند؛ پدرم نی و تار می‌زد و دایی‌ام نوازندۀ تنبک بود؛ علاقه‌مندی من به تنبک با دیدن نوازندگی دایی‌ام شکل گرفت. وقتی معلم موسیقی ایشان به خانه می‌آمد، من آنقدر علاقه داشتم که می‌رفتم پشت در می‌ایستادم و گوش می‌دادم. یک روز که کسی در خانه نبود، من رفتم ساز دایی‌ام را برداشتم و خودم بر اساس آنچه دیده و شنیده بودم شروع به نواختن کردم و یک ریتم شش‌هشتم زدم. برداشتن ساز هم ماجرایی داشت که هیچ‌کس باور نمی‌کرد من بتوانم آن را بردارم؛ دایی‌ام ساز را بالای یک کمد بسیار بلند می‌گذاشت که دست من به آن نرسد؛ من صندلی را روی میز گذاشتم و ساز را پایین آوردم؛ رفتم همان جایی که دایی‌ام می‌نشست و به همان شیوۀ او نشستم و مشغول تنبک زدن شدم که یک دفعه دایی‌ام آمد و از دیدن آن صحنه حیرت‌زده شد. بعد از این ماجرا دایی‌ام پیشنهاد داد که من را به کلاس تنبک بفرستند و از همان زمان نوازندگی تنبک را شروع کردم. نام دایی‌ام کامکار آذرگشسبی است و ایشان اولین معلمم بود و باعث شد که من وارد این عرصه شوم. بعد از آن مدتی نزد آرمین کاویانی آموزش دیدم؛ مدت کمی هم نزد روان‌شاد عطاءالله مشرف‌زاده کار کردم. از سال ۷۶ به تهران رفتم و نزد آقای بهمن رجبی مشغول به فراگیری و تکمیل آموزش‌هایم شدم.

نوازندگی سازهای سیتار و طبلا را از چه زمانی شروع کردید؟ موسیقی هند چقدر در آثار شما نقش و تأثیر داشته است؟

نوازندگی دو ساز سیتار و طبلا را از هندوستان شروع کردم و مدرک نوازندگی هر دو ساز را دارم. قبل از اینکه به هندوستان بروم، موسیقی هند را گوش داده بودم ولی زمانی که از نزدیک با این سازها و موسیقی هند آشنا شدم، به‌شدت شیفتۀ آن‌ها شدم و اگر می‌توانستم همان‌جا می‌ماندم. من عاشق موسیقی هند شدم و همۀ زندگی‌ام شده بود طبلا و سیتار. موسیقی هند نزدیکی زیادی به موسیقی ایران دارد و اثر زیادی روی کارهای من داشته به‌خصوص از نظر ریتم خیلی اثر داشت و باعث شد دید من نسبت به موسیقی و ریتم عوض شود؛ می‌توانم این‌طور بگویم که ریتم‌های هندی همان ریتم‌های ادواری یا ریتم‌های عروضی گذشتۀ ماست و دقیقاً به همان شیوه است؛ آن‌ها این شیوه را نگه داشته‌اند ولی ما آن شیوۀ عروضی را از دست داده‌ایم. ادواری بودن موسیقی هند باعث شده که دست‌نخورده‌تر باشد و همین ویژگی بود که من را به این موسیقی جذب کرد؛ این ویژگی در تنبک‌نوازی من هم اثر گذاشته؛ در تنبک‌نوازی هم مثل طبلانوازی، ادواری کار می‌کنم. از نظر ملودی، من در سبک آقای رجبی که آموزش می‌دیدم ایشان بر یک اصل تأکید داشت و می‌گفت نوازندۀ تنبک، فقط ریتم‌نواز نیست؛ فقط مترونوم نیست که یک ریتم ساده را نگه دارد، باید ملودی را هم بداند، بفهمد و استفاده کند؛ مثلاً می‌گفت ملودی را با تنبک بزنید؛ ما می‌پرسیدیم چطور این کار را بکنیم؟ می‌گفت شبیه‌سازی کنید. من متوجه نمی‌شدم تا زمانی که رفتم هند و فهمیدم شبیه‌سازی یعنی چه و دیدم نت‌های هندی مثل نت‌های ما نیست که خط نت داشته باشد، به‌صورت هجاهایی هست که از حنجره‌شان تلفظ می‌شود و همان صداها را روی طبلا با همان کوک درمی‌آورند؛ این خیلی برایم جالب بود.

در نوازندگی تنبک و طبلا پیرو چه سبکی هستید؟

یکی از افتخارات من این است که خودم را به یک سبک محدود نکرده‌ام و تا جایی که توانسته‌ام از اساتید سبک‌های مختلف آموختم. سبک محمد اسماعیلی را نزد آقای کاویانی یاد گرفتم. سبک آقای رجبی را نزد خود ایشان یاد گرفتم. یک دوره تحت تأثیر کارهای استاد ناصر فرهنگ‌فر و آقای محمد شاهرخی بودم. مدتی نزد آقای نوید اَفقه و مدتی نزد صادق شریعتی بودم. از هرکدام چیزی یاد گرفتم و همه را با هم ترکیب کردم...

مروری بر گردشگری موسیقی در جهان، ایران، کرمان

مسعود نکویی
مسعود نکویی

آهنگ‌ساز، رهبر ارکستر و کر، پژوهشگر و نویسنده

مروری بر گردشگری موسیقی در جهان، ایران، کرمان

گردشگری موسیقی در جهان:

گردشگری موسیقی به‌منظور شرکت در رویدادهای ثابت و یا موردی و فستیوال‌ها و کارگاه‌ها و مسترکلاس‌های موسیقی به‌صورت فعال و یا مشاهده‌گر صورت می‌گیرد. موسیقی و گردشگری ارتباط عمیق و دیرینه‌ای با هم دارند. در همه جای جهان، موسیقی به‌عنوان بخش اساسی فرهنگ و سبک زندگی مردم شناخته می‌شود و گردشگران معمولاً انتظار دارند که تجربۀ حضورشان در مناطق مختلف فرهنگی، هنری و باستانی با تجربۀ موسیقی آن منطقه همراه شود. گردشگری موسیقی، به‌نوعی از گردشگری گفته می‌‌شود که در آن، گردشگران با هدف تماشا یا شرکت در جشنواره یا یک اتفاق موسیقایی به محل خاصی می‌روند.

اگرچه جشنواره‌های موسیقی که در جهان اجرا می‌‌شود آن‌قدر از نظر تم و محتوا متنوع و گوناگون است که نمی‌توان دربارۀ شرکت‌کنندگان در آن‌ها نظر قطعی داد، اما در یک بررسی کلی می‌توان گفت جوانان ۱۸ تا ۳۵ ساله، بیش‌ترین شرکت‌کنندگان در جشنواره‌ها و کنسرت‌های موسیقی هستند و افراد بین ۴۵ تا ۶۴ ساله مهم‌ترین مخاطبان جشنواره‌های فرهنگی هستند.

یکی از تبلیغاتی که کشورهایی مثل ایرلند، ایسلند، اتریش، فرانسه، ایتالیا، دانمارک و سوئد همیشه روی آن مانور می‌دهند جاذبه‌های موسیقی آن‌هاست که در قالب خانه‌های اپرا یا نوازنده‌ها و خواننده‌های بزرگ و جشنواره‌های بزرگ موسیقی که در این کشورها برگزار می‌‌شود؛ است. برای مثال در کشور ایرلند ممکن نیست وارد رستوران یا کافه‌ای بشوید و صدای موسیقی ایرلندی را که نمایندۀ فرهنگ و خلق‌وخوی مردم این کشور است؛ نشنوید. این کشور معمولاً تمام تمرکزش را روی جلب گردشگر از طریق موسیقی می‌گذارد و افراد زیادی آرزوی سفر به ایرلند و شرکت در یک جشنوارۀ موسیقی ایرلندی یا کنسرت یک خوانندۀ ایرلندی را دارند.

سازمان گردشگری جهانی (UNWTO) پیش‌بینی می‌کند که گردشگری بین‌المللی با نرخ رشد ۴٪ به کار خود ادامه دهد و اروپا تا سال ۲۰۲۰ همچنان جزو پرجاذبه‌ترین مناطق گردشگری جهان خواهد ماند ولی سهم این قاره از ۶۰ درصد در سال ۱۹۹۵ به ۴۶ درصد کاهش خواهد یافت. این در حالی است که روند مسافرت‌های دور اندکی بیشتر از مسافرت‌های داخلی خواهد بود و از ۱۸ درصد در سال ۱۹۹۵ به ۲۴ درصد در سال ۲۰۲۰ افزایش خواهد یافت. از زمانی که تجارت الکترونیکی در اینترنت رونق گرفته، محصولات گردشگری ازجمله پرمعامله‌ترین اقلام مورد تجارت بوده‌اند. این محصولات یا سرویس‌ها با نرخ مناسب در شبکه عرضه می‌شوند. عرضه‌کنندگان خدمات گردشگری (سفرها، هتل‌ها، خطوط هواپیمایی و غیره) فروش اینترنتی را در دستور کار خود قرار داده‌اند و بدین ترتیب تا حد زیادی دست واسطه‌ها کوتاه شده است.

بریتانیا در سال ۲۰۱۲ میزبان ۵/۶ میلیون گردشگر موسیقی بوده است. این افراد ۴۱ درصد مخاطبان کنسرت‌های موسیقی و برنامه‌های زنده موسیقی را تشکیل می‌دهند. مجموع درآمدهای مستقیم و غیر‌مستقیم از گردشگری موسیقی ۲/۲ میلیارد پوند بوده است و با بیش از ۲۴ هزار شغل تمام‌وقت، همچنان به دلیل رونق گردشگری موسیقی با موفقیت به کار خود ادامه می‌دهند. اعداد و ارقامی این‌چنینی در کشورهایی مانند آلمان، کانادا، آمریکا، برزیل، اتریش و بسیاری دیگر از کشورها که در طول سال جشنواره‌های متعدد و معتبر موسیقی را برگزار می‌کنند نیز وجود دارد.

ارکان گردشگری موسیقی

ارکان گردشگری موسیقی، مجموعه اجزایی هستند که در تعامل و واکنش یکدیگر قرار دارند و حاصل این تعامل بر یکدیگر و بر گردشگری موسیقی تأثیرگذار خواهند بود. دولت‌ها از ارکان اصلی هستند زیرا توانمندی‌هایی دارند که دیگر بخش‌ها از آن‌ها محروم‌اند. دولت شامل: میراث فرهنگی، وزارت فرهنگ، سازمان تبلیغات اسلامی، نهاد ریاست جمهوری و سایر مراکزی است که برای انجام امور پروژه‌ای و پایدار گردشگری موسیقی صادر کننده مجوز و در برخی موارد مجری هستند. در بخش خصوصی، تور گردانان و آژانس‌های مسافرتی، راهنمایان گردشگری، هتلداران، تالارها و سالن‌های اجرای موسیقی، گروه‌های موسیقی نقش‌آفرینان اصلی هستند و در عمل این بخش گردشگری موسیقی دولت را ازنظر اجراها و تولید به‌صورت تخصصی تأمین می‌کند. یکی از مهم‌ترین ارکان گردشگری موسیقی، گردشگران موسیقی هستند که درواقع فعالان و تماشاگران برنامه‌های موسیقی به شمار می‌آیند. رکن مردم یا جامعه میزبان در شهرها، روستاها، جوامع محلی هستند که موجب تداوم این صنعت می‌شوند.

رکن آموزش گردشگری موسیقی در دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی دولتی، غیردولتی، علمی کاربردی، فنی حرفه‌ای، آموزشگاه‌های جهانگردی، آموزشگاه‌های موسیقی به‌صورت آکادمیک و تجربی، این صنعت نوپا را به سمت حرفه‌ای و پایداری سوق داده است. تشکل‌های غیردولتی و سازمان‌های بین‌المللی همانند سازمان جهانی جهانگردی انجمن‌های گردشگری، انجمن‌های هنری، انجمن صنعتی گردشگری، راهنمایان تور، دفاتر مسافرتی، هتلداران و ...)، رکن ارتباطی مهمی در گردشگری موسیقی هستند، اگرچه این رکن با موسیقی به‌طور مستقیم مرتبط نیست اما انجام گردشگری موسیقی را تسهیل می‌نماید.

بسیاری از اماکن تاریخی ظرفیت تحمل گردشگری موسیقی را ندارند، زیرا ممکن است بر اثر رزونانس و شدت صوت، برخی اشیاء باستانی آن آسیب ببینند و این موضوع هم در خصوص بناهایی که از ابتدا به‌عنوان موزه ساخته شده‌اند و همچنین موزه‌هایی که در ابتدا کاربری دیگری داشته و تبدیل به موزه شده‌اند صدق می‌کند (مثل کاخ‌موزه‌ها). در موزه‌های معتبر جهان ازجمله لوور پاریس، اطراف اشیاء در معرض آسیب توسط محفظه‌های شیشه‌ای ایزوله می‌شود تا از آسیب آن‌ها جلوگیری شود.

برندهای معروف گردشگری موسیقی نمونه‌های خوبی برای یادگیری درزمینهٔ گردشگری موسیقی هستند. با توجه به اینکه سهم سفر و گردشگری در جهان ۱۱% تولید ناخالص داخلی جهان و ۸% اشتغال‌زایی جهان را در برمی‌گیرد اما همچنان موانع موجود برای ساخت برند جدید که بتواند از سراسر دنیا مردم را به مکان جدیدی بکشاند وجود دارد. همچنین نیاز به ایده‌ای جدید و غیرقابل تکرار غیرقابل تأمل و بررسی است. پیروی و تقلید بدون ایده‌های نو نمی‌تواند صنعتی پایدار و پویا برای گردشگری موسیقی به وجود آورد.

سیاست‌های گردشگری موسیقی حاصل شکل‌گیری مثلث اصالت موسیقی اصیل، هویت و اجرا است. بیشتر گردشگران خارجی با ماهیت موسیقی اصیل بومی منطقه آشنایی ندارند و ممکن است در اجراهای مکرر هنرمندان را به‌سوی پوسته‌ای از موسیقی برای سرگرمی گردشگران بکشند.۳

گردشگری موسیقی در جهت احیای سنت‌ها و خلق و نوآوری در گردشگری موسیقی از طریق اجرای نغمه‌های سنتی در فضای گردشگری، پوشش محلی اجراکنندگان، اجرا با گویش‌ها و زبان‌های محلی در موسیقی گردشگری، اکت و حرکت اجراکنندگان در موسیقی مبتنی بر اصالت اجرا و سنت، اجرای رقص‌های محلی در مناطق گردشگر پذیر، برنامه موسیقی و رقص محلی در بسته سفر گردشگری در کنار حمایت از اجرای موسیقی محلی و با بهره‌برداری از مراکز بوم گردی و متل‌ها و رستوران‌ها، اجرای منظم و هفتگی موسیقی‌های کار و مراسم محلی برای گردشگران، ترغیب جوامع محلی برای تبدیل به موزه زنده موسیقی و همچنین ترکیب موسیقی بین فرهنگی و مکانی در حوزه گردشگری و استفاده از المان‌های بصری و جاذبه‌های کشورهای مختلف در کنار جاذبه‌های گردشگری منطقه و کشور برای گردشگران جاذبه ایجاد می‌کند...

«در داماهی برو شنا» -یادداشتی به بهانۀ انتشار آلبوم «در من برو شکار» اثر جدید گروه «داماهی»--

عبدی اوحدی
عبدی اوحدی

«در داماهی برو شنا» -یادداشتی به بهانۀ انتشار آلبوم «در من برو شکار» اثر جدید گروه «داماهی»--

برای نوشتن دربارۀ «در من برو شکار» اثر جدید گروه «داماهی» بارها و بارها کلمات را تایپ کردم و پاک کردم و دوباره تایپ کردم و دوباره پاک کردم و دوباره تایپ...نام اعضا، سابقۀ کاری آن‌ها، آلبوم اول گروه. اسم آهنگ‌ها و چه و چه و چه. احساس کردم به رشتۀ تحریر درآوردن حقایق ابتدایی و روتین، حرف زدن پیرامون تاریخچۀ مدون فرش است، در حالی که نیت، صحبت پیرامون زیبایی یک قالی کرمون صد و بیست جفت است.

«در من برو شکار» پروازی است جسورانه، فرسنگ‌ها فراتر از سقف کوتاه موسیقی امروز کشور ما. آلبومی است شایستۀ ستایش چندین‌باره، چیزی که می‌بایست از روزگار ما برای نسل‌های بعد به یادگار باقی بماند. آلبومی است که در آن می‌توان نمودی ایده‌آل از یک کار گروهی را دید. «داماهی» را نمی‌توان رشته‌رشته کرد و اعضایش را از هم جدا دید، چراکه اتفاقی واحد است و یک دست، اتفاقی که با هوشمندی بسیار، نه آنکه دست به جابجا کردن مرزها زده باشد، بلکه مفهوم «مرز» را مشخصاً در دو مبحث «جریان» و «سبک» به‌طور کلی محو کرده و از میان برداشته است. نخست شکستن مرز میان موسیقی جریان اصلی و موسیقی جریان فرعی است. مرزی که در کشور ما، در اکثر موارد، عملاً خطی میان موسیقی عمیق و موسیقی سطحی تلقی شده است. به‌طور متداول، همواره جریان اصلی، قدرت مالی و رسانه را در دست داشته و جریان فرعی، استقلال در فرم و محتوا را. «در من برو شکار» آلبومی است که با حفظ فرم دلخواه گروه و محتوای کلامی ترانه‌سراها، توانسته است امکانات مالی و رسانۀ در دسترس جریان اصلی را جذب کند و به امکانات موجود در آن‌سو نیز دست یابد. نتیجۀ این اتفاق، می‌شود دیده شدن اثری پخته و عمیقاً فاخر، توسط تعداد بیشتری از مخاطبان و مهم‌تر از دیده شدن، اقبال نشان دادن این مخاطبان تازه، نسبت به این اثر و تأثیر آن بر سلیقۀ جمعی آن‌هاست. دوم شکستن مرز میان سبک‌های مختلف موسیقی است. «داماهی» را نمی‌توان محدود به واژه‌های نخ‌نما و معنا باختۀ «تلفیقی» یا «فیوژن» دانست. سبک موسیقی داماهی، «داماهی» است. علت می‌تواند آن باشد که اعضای گروه، هرکدام به ساز یا بهتر بگوییم مسئولیت خود در آنسامبل (گروه) اشراف کامل و مثال‌زدنی دارند؛ لذا از توانایی‌های سازشان در فرم‌های مختلف و موقعیت‌های گوناگون مطلع‌اند. دانش تئوریک، توان تکنیکال و احساس قوی اعضای گروه این توان را به آن‌ها می‌دهد تا در آهنگسازی و اجرا، هر مقدار از انعطاف را که لازم می‌بینند بکار گیرند. به همین خاطر است که می‌بایست «داماهی» را نرم تنی دریایی دانست که به ذات، موجودی با هویت مستقل است که توانایی تغییر شکل و رنگ دارد، نه یک شتر گاو پلنگ نما که از کلاژ چند موجود دیگر پدید آمده باشد.

«در من برو شکار» در لایه‌های ریتمیک، دارای تنوع ساختاری بسیار است. گروه در این آلبوم از الگوهای ریتمیک موسیقی‌های محلی ایران و سایر کشورها گرفته، تا الگوهای ثابت موسیقی‌های ژانربندی شده و استاندارد، الهام گرفته است و ساختارهای ریتمیک جذابی، در سازهای کوبه‌ای و غیر کوبه‌ای، برای مخاطبان چه داخلی و چه خارجی و چه خاص و چه عام، پدید آورده است.

لایه‌های هارمونیک قطعات «در من برو شکار» دارای پختگی جامع ای هستند. این موضوع نشانگر دقت نظر و وسواس «داماهی» در ساخت و پروراندن ایده‌هاست؛ نشانگر دانش وافر آن‌ها درزمینهٔ هارمونیست؛ نشانگر آن است که آن‌ها به هیچ عنوان عجله‌ای برای دیده شدن ندارند و حتی اگر چهار سال هم زمان ببرد، صبر می‌کنند تا پختگی کارشان، به میزان مطلوب مدنظرشان برسد.

و اما از میان المان‌های برجسته‌ای که «در من برو شکار» در خود جای داده است و اکثر آثار تولیدی این روزها از فقدان آن‌ها رنج می‌برند، می‌توان به وجود ملودی‌های به‌یادماندنی اشاره کرد. المانی که خوب درآوردن آن، در بسیاری از موارد، برای نوازنده و یا خواننده، بیشتر حکم کشف کردن را دارد تا خلق کردن. گویی همیشه یک ملودی ایده‌آل و جاودانه در قلب یک قطعه زندگی می‌کند که باید با روح شنیده شود و توسط نوازنده و یا خواننده جلوه پیدا کند. «در من برو شکار» در داشتن ملودی‌های به یادماندنی غنی است، دستش پر است و ملودی‌های زیادی دارد که پس از پایان پروسۀ شنیدن آلبوم، نزد ما و در ذهنمان به یادگار بمانند و با خودمان تکرارشان کنیم. به‌طور قطع، این یکی از مهم‌ترین عواملی است که می‌تواند یک اثر را شنیدنی و در یاد مخاطبان زنده نگاه دارد.

سازبندی «در من برو شکار» به نحوی است که به‌خوبی ساختار چندلایه و همفکری گروهی در ساخت و تولید آلبوم را نشان می‌دهد. موسیقی نه خواننده محور است و نه قائم بر توانمندی یک ساز مشخص، بلکه قطعات استوار بر چندین پایه‌اند و هر پایه بخشی از کار را بر دوش دارد؛ به طبع اثر حاصله از چنین پدیده‌ای، یکدست و در همۀ زوایا غنی و پخته است...