«همایون»، عامی اما یگانه

کوروش تقی‌زاده
کوروش تقی‌زاده

دبیر بخش سینما

«همایون»، عامی اما یگانه

گروه هنر و تجربه در کرمان، میزبان فیلم «همایون» «پیروز کلانتری» در تماشاخانۀ هتل پارس بود. همایون (صنعتی‌زاده) را از سال‌ها پیش می‌شناختم؛ از دوران نوجوانی‌! در آخرین سال‌های زندگانی‌اش، چند بار، به بهانه‌های گوناگون و درجاهای مختلف، او را دیده و با او برخورد داشتم. نمی‌دانم چرا، اما همان زمان هم حس می‌کردم نمی‌توان زیاد به او نزدیک شد. از او تندی و یا بدرفتاری ندیده بودم؛ اما حس می‌کردم نوعی جاذبه و دافعۀ منحصربه‌فرد دارد...

این ماند و... سال‌ها گذشت! از نشست‌وبرخاست با آدم‌هایی که هریک به نحوی تجربۀ زیستی مشترکی با همایون داشتند و برخی‌شان نیز در این فیلم نقش داشتند، جنبه‌هایی از منش صنعتی‌زاده را دریافتم. وجوهی که این جاذبه و دافعه را برای من ملموس‌تر و قابل فهم‌تر کرد و مرا با پیچیدگی‌های سرشار از تناقض و گاهی حتی متضاد شخصیت او آ‌شناتر ساخت. هرچه او را بیشتر می‌شناختم، برایم پیچیده‌تر می‌شد و هرچه به او نزدیک‌تر می‌شدم، (ازنقطه‌نظر دراماتیک) برایم به شخصیت جذاب‌تری بدل می‌گشت.

«همایون بودن»، مسئله این است!

کوروش تقی‌زاده
کوروش تقی‌زاده

دبیر بخش سینما

«همایون بودن»، مسئله این است!

«پیروز کلانتری»، مستندساز، عکاس، نویسنده و پژوهشگر در عرصۀ سینمای مستند، دانش‌آموختۀ مدرسۀ عالی تلویزیون و سینما است. وی فعالیت حرفه‌ای‌اش را در مستندسازی از سال ۱۳۶۹ و با فیلم «پناهنده» آغاز کرد. مستندهای مهم او این‌هاست: «حکایت باقی» (۱۳۷۱)، «این فیلم‌ها رو به کی نشون می‌دین؟» (مشترک با «رخشان بنی‌اعتماد»-۱۳۷۳)، «راویان کوچک روستای غریب» (۱۳۷۵)، «تنها در تهران» (۱۳۷۷) «زندگی همین است» (۱۳۸۰)، «پرسه» (۱۳۸۱)، «غرقاب» (۱۳۸۳)، «تهران، چند درجه ریشتر؟» (۱۳۸۵)، «در خیابان‌های ناتمام» (۱۳۸۷)، «سالینجرخوانی در پارک شهر» (۱۳۹۰)، «پیرها اگر نباشند» (۱۳۹۰) و «واریتۀ بلوچی» (۱۳۹۵).

مستند پرترۀ «همایون» -که دربارۀ منش و روش زندگانی و اندیشگانی زنده‌یاد «همایون صنعتی‌زاده» است- آخرین ساختۀ کلانتری در سال ۱۳۹۷ است. فیلم‌ساز در این مستند کوشیده است تا نه کوشش‌ها و کارهای صنعتی‌زاده درزمینۀ نشر، ترجمه، تألیف، تأسیس‌ها و کارآفرینی‌هایش که نوع نگاه و منش همایون و شیوه‌ای که در روابطش و پیشبرد زندگی‌اش داشته است را به‌عنوان «همایون بودن» در فیلمش مطرح نماید.

کلانتری را از سال ۱۳۹۲ که در اصفهان دانشجو بودم می‌شناختم و نخستین بار نیز همان‌جا و در حاشیۀ آغاز به کار سومین دورۀ جشنوارۀ ملی فیلم کوتاه حسنات، در کنار زنده‌یاد «زاون قوکاسیان» او را دیدم. مردی مهربان و نرم‌خو که رفتارش با اغلب جوانان، سرشار از فروتنی و صمیمیت بود.

به بهانۀ نمایش فیلم «همایون» در کرمان و در حاشیۀ این برنامه، گفت‌و‌گویی با او انجام دادم. از شیوۀ کارش گفتیم و از دغدغه‌هایی که او را به سینمای مستند گره می‌زند، تا نوع نگاهش به سینمای اجتماعی و... ؛ و بیش‌ از همه چیز، «همایون بودن» محور گفتمان ما بود. گفتمانی که بیش از آنکه خشک و رسمی باشد، ساده و صمیمانه بود.

اگر اجازه دهید گفت‌وگویمان را با این پرسش آغاز کنیم که چه انگیزه‌ای شما را به این سمت‌وسو سوق داد که سوژۀ «همایون صنعتی‌زاده» را برای تبدیل‌شدن به فیلم انتخاب کنید؟

وقتی پیشنهاد ساخت فیلمی دربارۀ «همایون صنعتی‌زاده» به من داده شد، بیش و پیش از همایون درگیر حاج اکبر کر (علی‌اکبر صنعتی) پدربزرگ همایون بودم و دوست داشتم دربارۀ او فیلمی بسازم. چراکه موضوع متفاوت و غریبی در شخصیت او، نقشی که داشته و کارهایی که کرده و حتی نقشی که در شکل‌گیری شخصیت و مسیر زندگی همایون داشته است، وجود دارد. پیشنهاد ساخته‌شدن فیلم «همایون» از سوی آقای «محمود باقری» -مدیر «لیام فیلم» که درواقع سرمایه‌گذار فیلم هستند- به من داده شد. قرار است هریکی دو سال، فیلمی دربارۀ شخصیت مهمی که خیلی کم شناخته‌شده است، ساخته شود و به‌عنوان مورد اول، ایشان -که خیلی بیش‌تر از من همایون را دوست می‌دارند- او را پیشنهاد دادند. به نظر می‌رسید می‌توانم ادامۀ فضای دو فیلم قبلی‌ام-که در خراسان جنوبی و بلوچستان کارکرده بودم- را به‌عنوان فیلمی در حاشیۀ کویر و منطقۀ شرق ایران در اینجا هم دنبال کنم. منطقۀ شرق ایران و ذهنیت شرق ایران در این دو سه فیلم اخیرم دغدغۀ من شده است.

...

همایونِ من

آرش شفیعی‌ بافتی
آرش شفیعی‌ بافتی
همایونِ من

پیش از هر چیز دوست دارم این نکته را به خوانندگان نوشته‌ام یادآوری کنم که این متن، نقد فیلم «همایون» ساختۀ آقای پیروز کلانتری نیست. بنده منتقد سینمایی نیستم. در این نوشته از زاویۀ تماشاگری که خود دستی بر ساخت آثار مستند داشته، به پیمایش این اثر پیروز کلانتری پرداخته‌ام. دلیل آن هم علاقه به شخصیت زنده‌یاد همایون صنعتی‌زاده و هم‌زمان، کنجکاوی همیشگی‌ام نسبت به سبک و سیاق مستندسازی پیروز کلانتری است.

رابطۀ سینمای مستند با واقعیت

به باور من، رسالت و کارکرد فیلم مستند -برخلاف آنچه بیشتر تماشاچی‌های ایرانی فیلم‌های مستند می‌پندارند- بازتاب واقعیت نیست. چراکه اصولاً واقعیت، خود، تعریفی گنگ و مبهم داشته و بسیاری از فلاسفۀ معاصر بر این باورند که واقعیت، تصور و خیالی باطل است. دلیلی هم که برای این باورشان ارائه می‌کنند، این است که مثلاً اگر از چند نفر بخواهیم که واقعیتِ پدیده‌ای را تعریف کنند، هرکدام از این افراد از زاویۀ نگاه و دید خود، با توجه به سن، سال، جنسیت، فرهنگ، ملیت، تجربه، طبقۀ اجتماعی، اقتصادی، باورهای مذهبی و غیره و غیره، تعریف خاصی از واقعیت آن پدیده به دست می‌دهند. پس ما از هر واقعیتی تعابیر و تعاریف گوناگونی خواهیم داشت و این امر، خود یک تناقض بوده و این پرسش اساسی را به ذهن متبادر می‌سازد که چگونه واقعیتِ هر پدیده‌ای -که ما آن را یک امر ثابت و مجرد می‌پنداریم- می‌تواند در تعریف، این‌چنین متکثر باشد؟ فیلسوف نیستم. قصد بحث فلسفی نیز ندارم...

همایون به روایتِ همایون؟

مینا قاسمی
مینا قاسمی

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی

همایون به روایتِ همایون؟

همواره یکی از بدیهی‌ترین و بنیادین‌ترین تعاریفِ سینمای مستند، -که یکی از مهم‌ترین عواملِ تأثیرگذاری بر مخاطب هم هست- «واقعیتِ» موجود در روایت فیلم بوده است. ابتدایی‌ترین و دم‌دستی‌ترین تعریفی که از سینمای مستند می‌توان ارائه داد این است که مستند یعنی رخدادِ مبتنی بر سند و در نگاهی سخت‌گیرانه، مستند یعنی رخدادِ مبتنی بر سندِ مستقیم؛ یعنی سوژۀ زنده، حیّ و حاضر؛ اما در نگاهی دقیق‌تر می‌توان فهمید که این تعریف، معنای مستند را بسیار محدود می‌کند تا آنجا که انگشت‌شمار آثاری در دایرۀ این تعریف می‌گنجند.

در مورد مستند «همایون» ساختۀ پیروز کلانتری به نظر می‌رسد برای تحقق هدفِ تأثیرگذاری، مانعی برای ابراز این نگاه سخت‌گیرانه وجود نداشته باشد، بدین‌جهت که درواقع مستند «همایون» -همان‌طور که از نامش برمی‌آید- شخصیت محور است، پس طبیعتاً مستند بنا بوده تا همایون را بر اساس اسناد و مدارکِ مستقیم و بی‌واسطه به تصویر بکشد؛ اما فیلمِ پیروز کلانتری پیش از آن‌که بنای خود را بر واقعیتِ همایون گذاشته باشد (که به علت درگذشتِ همایون از این راه ناگزیر نیز بوده است.)، بیشتر روایتِ فقدان یک عزیزِ ازدست‌رفته است.

...

همایون، بازیگر خوبی بود؛ حتی نقش خودش را هم بازی می‌کرد!

کوروش تقی‌زاده
کوروش تقی‌زاده

دبیر بخش سینما

همایون، بازیگر خوبی بود؛ حتی نقش خودش را هم بازی می‌کرد!

مهدی آگاه»، بی‌تردید یکی از نزدیک‌ترین دوستان دهۀ آخر زندگی زنده‌‌یاد «همایون صنعتی‌‌زاده» بوده است که «پیروز کلانتری» برای درک بهتر شخصیت صنعتی‌‌زاده، در این فیلم (در کنار چند تن دیگر از نزدیکان همایون)، ما را با او روبه‌رو می‌کند. آگاه، ناگفته‌های بسیاری دربارۀ همایون دارد، با اینکه خودش می‌گوید که او را به‌خوبی نمی‌شناسد و نخواسته است در زندگی گذشته وی کنجکاوی کند.

به سراغ او رفتیم تا دربارۀ فیلم «همایون» با او گفت‌وگو کنیم و دیدگاهش را دربارۀ این فیلم و همچنین منش همایون، بیشتر بدانیم. قرار بود گفتمان با او به دلیل بیماری‌اش، بسیار کوتاه باشد، اما آن‌قدر دل‌چسب و شیرین سخن می‌گفت که نمی‌شد از پای گفتارش دل کند...

جناب آقای آگاه سپاس از اینکه این گفت‌وگو را پذیرفتید. به‌عنوان نخستین پرسش، می‌خواهم بدانم نگاه شما به فیلم «همایون»، ساختۀ «پیروز کلانتری» چطور بود و فیلم را چگونه دیدید؟

به نظر من روی‌هم‌رفته، با توجه به اینکه آقای کلانتری از آقای صنعتی‌‌زاده شناخت رودررو نداشته و عملاً در جریان این فیلم ایشان را می‌شناسد، فیلم خوبی از آب درآمده است. به نظرم کوششی که برای شناخت آقای صنعتی کرده، کوشش بزرگی بود و توانسته بود به‌خصوص جنبۀ غیرسیاسی شخصیت وی را بشناسد و به‌خوبی بشناساند. اطرافیان آقای صنعتی به شوخی می‌گفتند که هنرپیشه است. خیلی نقش بازی می‌کرد. حتی به نظر من نقش خودش را هم بازی می‌کرد. همایون صنعتی‌‌زاده واقعیت شخصیتش را با ماهگل یا آقای شادروان (معروف به قنبر) یا با هر شخصیت دیگری که به‌طور صمیمی با او رفیق می‌شد، بهتر نشان می‌داد. ایشان علاقه داشت ببیند وضع جوانان امروز چگونه است. برای همین گاهی با یک جوان ۱۷-۱۶ ساله به پیاده‌روی می‌رفت تا دریابد که نسل بعد (و دو نسل بعد) چگونه می‌اندیشند.

...

همایون به روایت شعرهایش

سید حمید میرحسینی
سید حمید میرحسینی
همایون به روایت شعرهایش

قصۀ ما از مشهد آغاز شد. بیش از یک دهه پیش! سال‌ها بود که او را می‌شناختم. فیلم‌هایش را دیده و مقالاتش را خوانده بودم، ولی هرگز او را از نزدیک ندیده بودم. آن شب در لابی هتل، آنجا که بر روی مبل لم‌داده بود و با دقت تلویزیون نگاه می‌کرد، اولین دیدارمان رقم خورد. سلامی کردم و کنارش نشستم. او عضو هیئت‌داوران جشنواره بود و من فیلم‌ساز شرکت‌کننده در جشنواره بودم! نظرش را درباره فیلمم پرسیدم. با تکبر خاصی گفت: با فیلمت ارتباط برقرار نکردم و دیگری چیزی نگفت. من ناراحت شدم. آن زمان فکر نمی‌کردم دیگر با او ارتباطی برقرار کنم چه برسد که بعدها دوست صمیمی هم بشویم. روحیات خاصی دارد. تا او را نشناسی باور نمی‌کنی که چه‌قدر مهربان و خوش‌قلب است. در اولین برخورد، صداقت مثال‌زدنی‌اش تو را جذب می‌کند؛ مانند سینمای مستند با تمام جزییاتش کاملاً واقع‌بین است. اهل دروغ و ریا نیست. همان است که نشان می‌دهد. بدون هیچ کم و کسری، صحبت از پیروز کلانتری، پیشکسوت عرصۀ سینمای مستند است. با پرونده‌ای درخشان و مستندهایی بسیار شاخص که هرکدامشان به‌تنهایی می‌تواند اثری جاودان در اعتلای فرهنگ و هنر ایران‌زمین بگذارد: پناهنده (۱۳۶۹)، حکایت باقی (۱۳۷۱)، تنها در تهران (۱۳۷۷)، زندگی همین است (۱۳۸۰)، پرسه (۱۳۸۱)، غرقاب (۱۳۸۳)، تهران چند درجه ریشتر؟ (۱۳۸۵)، در خیابان‌های ناتمام (۱۳۸۷)، سالینجرخوانی در پارک شهر (۱۳۹۰)، پیرها اگر نباشند (۱۳۹۰) و واریتۀ بلوچی (۱۳۹۵).

...

خاک کرمان غریب‌پرور و خودکُش است

حامد سعادت
حامد سعادت
خاک کرمان غریب‌پرور و خودکُش است

- بهمن‌ماه ۱۳۹۵ بود که فرهاد ورهرام خبرِ آمدن پیروز به کرمان، برای ساخت فیلم جدیدش را به من داد. خواست کمکش کنم، چون فیلم مهمی درراه بود. پیروز را از سال‌ها قبل می‌شناختم؛ از ورکشاپ‌هایش در کرمان یا تهران که شرکت کرده بودم. از فیلم‌هایی چون: «تهران چند درجه ریشتر؟»، «سالینجرخوانی در پارک شهر» یا «پیرها اگر نباشند» که جستجوهای مهمی در سینمای مستند ایران بودند. از فعالیت‌های صنفی‌اش در خانه سینما و نقشش در شکل‌گیری انجمن مستندسازان چه به‌عنوان هیئت مؤسس و چه عضو هیئت‌مدیره و از همه مهم‌تر عضوی فعال و همیشه کنشگر؛ اما پیروز کلانتری نقش بزرگ دیگری هم در سینمای مستند دارد و آن نقش مشاوره‌ای‌اش در بسیاری فیلم‌های مستند مهم دو دهۀ اخیر بسیاری از مستندسازان ایران است.

با کمک علی گنج‌کریمی، پیروز برای تحقیقات اولیه در مهمانسرای هلال‌احمر اسکان گرفت. سفرش آغازشده بود. از دیالوگ‌هایش مشخص بود که آمده است همایون را پیدا کند. همایون دیگری فراتر از همایونی که خودش و همه می‌شناختند. برایش مهم بود ببیند در پسِ شعرهای همایون چه گذشته‌ای بوده است. پیروز چند روزی ماند و رفت که برای ضبط برگردد. در بازگشتش قرار بود در کنارش باشم؛ اما چون درگیر ضبط فیلم خودم بودم فرصت یاری‌اش را نداشتم. به‌هرحال پیروز کلانتری فیلمش را ساخت و در اواخر پاییز امسال در کرمان به نمایش گذاشت.

...