روزنامهنگار، دکترای علوم ارتباطات
https://srmshq.ir/csuehg
در روزگاری بسر میبریم که توئیت یک شخصیت سیاسی، به صدر خبرها میآید و چندین کارشناس مسائل سیاسی، درباره آن نظر میدهند. جملاتی کوتاه که میتواند تأثیرات فراوانی در ابعاد مختلف، به همراه داشته باشد حتی اگر فیلترینگ، دسترسی به آن را سخت کرده باشد راه خود را باز میکند و چشم برهم زدنی فراگیر میشود.
بشر و تحولات جامعه را نمیتوان از رسانه جدا دانست. رسانهها، همواره در متن و قلب رویدادهای مختلف، حضور دارند.
رسانه، در سادهترین تعریف، وسیلهای است که پیام را منتقل میکند و از فرستنده به گیرنده میرساند. با این تعریف، رسانهها در همه جنبشهای اجتماعی و سیاسی نقش مهمی داشتهاند و انقلاب اسلامی ایران نیز از این رویه جدا نیست.
انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ (هـ.ش) به پیروزی رسید و آن زمان هنوز خبری از اینترنت، سایت و وبلاگها، پیامرسانهای مجازی، رسانههای اجتماعی و ... نبود. مهمترین رسانه در آن دوره، رادیو و تلویزیون بود و طبیعی است که در اختیار انقلابیون هم نباشد. آنها بیشتر به رسانه سنتی مانند «منبر» دسترسی داشتند و از این جهت میبینیم مراسم و آیینهای مذهبی و عزاداریها، سرعتدهنده وقوع انقلاب شد...
https://srmshq.ir/50y4xf
- الآن که این یادداشت را مینویسم سالها از زلزله هولناک بم میگذرد. واقعاً نمیخواهم که با بیان خاطرات غمگین، دل شما مخاطبان عزیز را به درد بیاورم و بنابراین به جنبههای دیگری میپردازم که بعضیشان در مطبوعات یا در رادیو و تلویزیون هم گفته شد.
اجازه بدهید که با ماجرایی مضحک و در ضمن دردناک آغاز کنم:
در لهجه محلی شهر و بهخصوص در روستاهای اطراف بم، مثل خیلی جاهای دیگر به فعل «بود»، گفته میشود «بید» اما در ضمن «بود» نزد مردم بم و نرماشیر به معنای کاملاً، سرتاسر و امثالهم نیز هست. مثلاً: بودِ اتاق را تمیز کرد، یعنی تمام اتاق را تمیز کرد یا بودِ شب، حرف زد، در سرتاسر شب حرف زد و مانند اینها...
به هر حال، چند روز بعد از زلزله، در اخبار یکی از شبکههای تلویزیون گزارشگری به سراغ پسری نوجوان رفته بود. پسرک در یکی از بیمارستانهای تهران بستری بود اما حالش آنقدرها بد نبود که نتواند حرف بزند. گزارشگر پس از بیان دلسوزی و تسلیت از پسرک پرسید: خانهتان هم در زلزله خراب شده؟
و پسرک با صداقت تمام و با لهجه غلیظ بمی گفت: ها، بودش!