بودن یا نبودن مسئله این است

سید فواد توحیدی
سید فواد توحیدی

دبیر بخش موسیقی

بودن یا نبودن مسئله این است

به بهانۀ زمزمه‌های انتقال جشنوارۀ موسیقی نواحی کشور از استان کرمان

اردیبهشت‌ماه امسال و در روزهای برگزاری جشنوارۀ موسیقی نواحی، برای اولین بار زمزمۀ گرفتنِ این تنها رویداد ملی استان‌مان را شنیدم. من هم که به قول کرمانی‌ها سید جوشو! با تندی و عصبانیت به بانیان تاختم؛ آن‌قدر که دبیر جشنواره که از عزیزان و دوست بیست سالۀ من بود، از همان موقع سخت دلخور شد و با من قطع رابطه کرد و صد البته که برای من نام و افتخار کرمان مهم‌تر از این دوستی بود! گذشت و کار از زمزمه گذشت و مسئولان پایتخت‌نشین در جلسات رسمی نیز کم‌کم به انتقال جشنواره از کرمان اشاره کردند. جشنواره‌ای که از روز اول در این استان پاگرفت و کرمان به بهترین شکل، یازده دوره میزبان خنیاگران برجستۀ کشورمان بود. صحبت‌های مستند و ثبت شدۀ شرکت‌کنندگان نیز مؤید کیفیت بالای میزبانی کرمانیان است. البته این را هم بگویم که هیچ‌وقت منکر نقص‌ها نبوده و نیستم، ولی این نواقص آنقدر کوچک‌اند که در عظمت برگزاری گم می‌شوند.

از فواید برگزاری جشنواره در احیای این هنر مظلوم و کهن که بگذریم، به این نکته می‌رسیم که به‌خصوص بعد از حادثۀ زلزلۀ بم، همین جشنواره بود که موج شادی را بر روح افسرده و زخمی مردمان استان می‌پاشید و حداقل سالی چند روز آن‌ها را از خاطرات اندوه‌بار و سختی‌های روزمره جدا می‌کرد و به شوق و شور و شادی پیوند می‌داد. متأسفانه تهران‌نشین‌ها دیواری کوتاه‌تر از دیوار کرمانی‌های نجیب و آرام پیدا نکردند و حالا چشم طمع به تنها جشنوارۀ ملی ما دارند. معاون هنری وزیر ارشاد هم با اینکه انسان شریف و عزیزی است، تصمیم به انتقال جشنواره به زادگاه خود یعنی شیراز گرفته است؛ البته اگر حس ناسیونالیستی معاون وزیر ارشاد به حس ناسیونالیستی معاون رییس جمهور بچربد!

امیدوارم با رایزنی‌هایی که با جناب جهانگیری شده و با پیگیری‌های استاندار و مدیرکل ارشاد استان، این رویداد بزرگ هنری در زادگاه خودش باقی بماند و سال‌های سال از ثمرات آن بهره‌مند شویم. ما کرمانی‌ها قدر این رویداد بزرگ و فاخر را می‌دانیم.

کسی جز خودمان را قبول نداریم

سید فواد توحیدی
سید فواد توحیدی

دبیر بخش موسیقی

کسی جز خودمان را قبول نداریم

جامعۀ موسیقی منفصل و بدون مطالبه شده

گفت‌وگو با سورج یاسایی؛ دبیر انجمن موسیقی کرمان

موسیقی امروز کشور و منحصراً کرمان دچار چالش‌های بسیاری‌ست که از آن جمله می‌توان به پراکندگی و کارهای کمرنگ و انفرادی اهالی موسیقی، سودگرایی مدرسان به‌جای کیفیت‌گرایی سطح آموزش، عدم گرایش مخاطب هنری به اجرای گروه‌های بومی و به‌طور کلی پایین بودن بازدهی و برآیند هنری اهالی موسیقی در کرمان اشاره کرد. «سورج‌ یاسایی» یکی از افراد خوش‌نام‌، خوش‌فکر و البته نوازنده‌ای تواناست که به تازگی هدایت کشتی بی‌بادبان موسیقی کرمان را به عهده گرفته است. از او در مورد هنر موسیقی و اهداف و برنامه‌هایش پرسیده‌ایم.

از خودتان بگویید؛ موسیقی را از چه زمانی شروع کردید و شاگرد چه کسانی بودید؟

من متولد ۱۳۵۲ هستم. سال‌های ۵۶ و ۵۷ یک کارگاه موسیقی در کرمان بود که مادرم در آن تئوری و سلفژ موسیقی کودک را آموزش می‌داد؛ من هم با مادرم می‌رفتم و موسیقی کودک را از همان جا شروع کردم. استاد داریوش برهانی آن‌جا تار درس می‌دادند. من از تار خوشم ‌آمد و به کلاس‌شان رفتم؛ چون نمی‌توانستم تار را به دست بگیرم، سه‌تار به من دادند. شلوغی‌های اوایل انقلاب بود؛ یک روز در کلاس بودیم که عده‌ای آمدند و تعدادی از سازها را شکستند، من رفتم داخل کمد قایم شدم. پیروز ارجمند هم در آن کلاس‌ها بود. بعد از آن، کلاس‌ها تعطیل شد و من در خانه همان چیزهایی که بلد بودم را تمرین می‌کردم تا چند سال بعد که دوباره رفتم نزد داریوش خان و سه‌تار را شروع کردم؛ بعد رفتم تهران و مدت کوتاهی نزد داوود گنجه‌ای درس گرفتم. آن موقع تازه فهمیدم اصلاً سه‌تار چه هست!

مبانی سازمان و گروه موسیقی

مسعود نکویی
مسعود نکویی

آهنگ‌ساز، رهبر ارکستر و کر، پژوهشگر و نویسنده

مبانی سازمان و گروه موسیقی

پیشگفتار

امروزه با وجود سیستم‌های مکانیزه و متدهای بی‌شمار مدیریت و رهبری، دیدگاه‌های فاقد ساختارهای مدیریتی نمی‌توانند زمینه رشد گروه‌های موسیقی را در درازمدت فراهم نمایند و به دلیل ظرافت‌های هنر موسیقی و کمّی نشدن ارزش‌های فعالیت‌ها و فرایندها، عمدتاً در کوتاه‌مدت و یا میان‌مدت با دلخوری اعضا، گروه منحل می‌شود و یا فعالیت‌های مؤثر و جمعی موسیقی را به متوقف و منفعل می‌سازد. معمولاً حامیانی با درک اجتماعی و هنری مدنظر هنرمندان موسیقی به‌ندرت یافت می‌شود یا اینکه به جای استفاده کاربردی از موسیقی، از هنرمند استفاده ابزاری می‌شود. به هر ترتیب هدف نگارنده، آشنایی موزیسین‌های جوان با ابزارهای قدرتمند مدیریت صنعتی در جهت برنامه‌ریزی‌های بلندمدت برای اجرا و تولید در بازار صنعت موسیقی است. این مقاله و گفتارهای آینده در این خصوص، بخشی از کتاب «مدیریت موسیقی» تألیف اینجانب است که نخستین کتاب مدیریت موسیقی در ایران می‌باشد.

-۱-۱- بیانیه مأموریت سازمانی

بیانیه مأموریت یک سازمان فلسفه، وجودی سازمان را به تصویر می‌کشد و معرف کسب و کار اصلی سازمان است. (سازمان موسیقی ما آمده است تا فرهنگ آواز جمعی چندصدایی را برای ارائه آثار فرهنگی هنری ملی و محلی ایرانی جهت احیای هویت ایرانی گسترش دهد).

بیانیه چشم‌انداز، عبارتی است که سازمان‌ها با استفاده از آن، افق دستیابی به اهداف خود را ترسیم می‌کنند و آینده‌ای مشخص با دستاوردهای نسبتاً ایده آل و افتخارآمیز را به ذی‌نفعان خود نوید می‌دهد. (گروه موسیقی «ب» با تکیه بر دانش موسیقی و بنیه فرهنگی منطقه و پتانسیل اجرایی بسیار خوب، اقدام به تولید آثار موسیقی نمایشی با استفاده از خرده‌فرهنگ‌های منطقه با تلفیق فرم‌های جهانی می‌نماید تا فرهنگ این منطقه را به جهان بشناساند).

زنان در موسیقی فولکلور و محلی

آرزو دامردان
آرزو دامردان
زنان در موسیقی فولکلور و محلی

لالایی، موسیقی مشترک تمامی زنان است. تمامی مادران ایران با زبان و لهجه‌های خود در لالایی‌ها منعکس‌کنندۀ فرهنگ قوم خویش هستند

در اقتدار، احیا و اغنای فرهنگ هر ملت زنان نیز دوشادوش مردان سهم شایسته‌ای داشتند و دارند. این مهم وقتی مسلم می‌شود که نظری بر ادبیات شفاهی هر ملت و قوم انداخته شود.

نغمه‌های زنانه، نخستین و ساده‌ترین نمونۀ ادبیات شفاهی است که با گذشت زمان و با دگرگونی شکل زندگی و فعالیت‌های زیستی و دلایل دیگر به نغمه پرداخته شده‌اند و درونمایۀ اصلی همهی این نغمه‌ها، پاکی، محبت، ایمان، عشق و صداقت است.

لالایی‌ها اولین نغمه‌های زنانه هستند. با نگاهی دیگر مادران با خواندن لالایی در نقش‌های خواننده، آهنگساز و ترانه‌سرا ایفای نقش می‌کنند. حسینعلی ملاح در کتاب «پیوند موسیقی و شعر» می‌نویسد: «از آن زمان که کودک در دامان مادر آرمیده و با زمزمۀ نرم او به خواب رفته، گونه‌ای ترانه پرداخته شده است که به آن لالایی گفته‌اند. سابقۀ پیدایی لالایی تا بدانجا دور است که هرگز نمی‌توان تاریخی برای آن معین کرد. شاید بتوان گفت که لالایی نخستین گونۀ پیوند موسیقی و شعر است.