دبیر بخش موسیقی
https://srmshq.ir/z9py3g
بحثی در ضرورت یکسانسازی نشانههای موسیقیِ کتابهای آموزشی
همانگونه که میدانید سالهای سال است که موسیقی بهعنوان هنری شنیداری توسط بزرگانی توانسته به رشتۀ تحریر درآید و بهعنوان زبانی بینالمللی توسط علائم و نشانههایی واحد در اقصا نقاط جهان نوشته، خوانده و اجرا شود. متأسفانه ما ایرانیان که داعیه و تا حدی توهم آغاز تمام اکتشافات و تحولات را در خاک خود داریم، در این زمینه هم صاحب ادعا هستیم و بعضی از پژوهشگران و موسیقیدانان بر این باورند که خط موسیقی نخست در ایران ابداع شده است. البته با رجوع به منابع تاریخی هم پُر بیراه نمیگویند و آثاری از صفیالدین اُرموی، عبدالقادر مراغهای و فارابی و دیگر هنرمندان موجود است که میتوان به آنها تکیه کرد. سؤال جدی اینجا پیش میآید که چقدر نتنویسی امروز دنیا به چیزی که آنها نوشتهاند نزدیک است؟ اگر روش آنها واقعاً کامل و بینقص بود چرا همهگیر نشد؟ و سؤال دیگر این است که آیا در سایر تمدنها در این مورد حرکتی انجام شده بود یا نه؟ فقط یک تاریخپژوه مسلط و بیتعصب میتواند در اینباره نظر بدهد. گیرم که ما اولین بودهایم، از آن سیستم نتنگاری چه چیزی باقی مانده؟ آیا اتانین سابق که در یکی از کتابهای آموزشی استاد علیزاده دوباره مطرح شدهاند، جوابگوی موسیقیدانان ما هست؟ یا فقط برای فهم بعضی از انگارههای زمانی موسیقی میتوانند مورد استفاده قرار گیرند؟
دبیر بخش موسیقی
https://srmshq.ir/zc5eoi
گفتوگو با حامد حسینخانی
تنظیم: فهیمه رضاقلی
عکس: مژده موذنزاده
یکی از موضوعهای اساسی در بحث آسیبشناسی موسیقی ایرانی، بحث ترانه و ترانهسرایی است. متأسفانه ترانههای امروز برخلاف گذشته از کیفیت و غنای لازم برخوردار نیست و اکثراً بیمحتوا، بیمایه و فاقد ارزشها و قواعد ادبی است. این ترانهها در کنار ملودیهای یکنواخت و بهزور ساخت، معجونی بیکیفیت را به وجود آورده که برآیند موسیقی امروز کشور است. البته این تعریف شامل تمام موسیقی معاصر ما نمیشود و کارهای خوب و فاخر گهگاهی شکوه گذشتۀ موسیقی ایران را یادآور میشوند. «حامد حسینخانی» از شعرای برجستۀ کرمان و از ترانهسرایان موفق کشور است. وی دکترای ادبیات پارسی دارد و شعر و موسیقی، دغدغۀ همیشۀ ذهن اوست. رابطۀ شعر و ادبیات پارسی با موسیقی ایرانی و نقد ترانهسرایی معاصر، موضوع گفتوگوی ما در این شمارۀ سرمشق است.
ابتدا از حضور شما سپاسگزارم. بحث ما در این شماره نقش ادبیات و شعر در موسیقی است؛ شما جایگاه شعر را در موسیقی بهویژه موسیقی ایرانی چطور میبینید؟
سؤال مبنایی، کلی و البته آشنایی است. همیشه در مورد نسبت این دو هنر با یکدیگر بحث بوده، من بهعنوان یک مخاطب کوچک این دو عرصه که از دوران کودکی علاقهمند و مخاطب هر دو بودهام و به فراخور رشته و کارم، بخشی از زندگیام را با موسیقی و شعر گذرانده و مطالعاتی هم در این حوزهها داشتهام، فکر میکنم موسیقی و شعر یک حقیقتاند؛ اصولاً هیچیک از هنرهای هفتگانه بهاندازۀ موسیقی و شعر با هم خویشاوندی و پیوند ندارند؛ دلایل زیادی هم دارد، در این زمینه بحثهای فلسفی، هنری و روانشناسی شده، اما دلیل اصلی و محسوسش این است که خاستگاه هر دوی این هنرها شنیدار است؛ شعر در زبان اتفاق میافتد؛ آواها و کلمات بهعنوان نشانههای یک زبان بر مفهومهایی دلالت میکنند که بهصورت آوا، واژه و جمله شکل میگیرند و ارتباط را در گفتار و شنیدار برقرار میکنند؛ این نشانهها قراردادیاند و هر زبانی اصول و ظرفیتهای موسیقایی و آوایی خود را دارد؛ ظرفیتهای مشترک و متمایز زبانهای مختلف هم یک بحث است، ولی اصل زبان درواقع شنیدار و گفتار است؛ هنرهای دیگر بیشتر دیداری هستند مثل هنرهای تجسمی و نمایشی. تنها هنری که بهصورت خالص شنیداری است، موسیقی است. در تعریف عام موسیقی گفتهاند «موسیقی نظم و هارمونی بخشیدن به اصوات است». این اصوات که در هماهنگی خاص قرار میگیرند و ارائه میشوند، ممکن است برآمده از حنجرۀ انسان باشد که به آن موسیقی آوازی گفته میشود و ممکن است با ابزارساز تولید شود؛ بنابراین موسیقی یک حوزۀ شنیداری است. شعر هم عناصری ذاتی دارد که همۀ ما با آنها آشنا هستیم، تخیل، عاطفه، تصویر و موسیقی.
آهنگساز، رهبر ارکستر و کر، پژوهشگر و نویسنده
https://srmshq.ir/2ud7eo
مقدمه:
سرزمین فرهنگی ایران با پیشینه آوازهای گروهی از حدود ۵۰۰۰ سال پیش (گوسانها) که شامل نغمههای یکتاپرستی و وطندوستی بوده است، در واقع بزرگترین ملت جهان آن روز با داشتن فرهنگ آواز گروهی و جمع خوانی را به ما یادآور میشود و سابقه ایران را در آواز گروهی به بیش از سه هزاره پیش از موسیقی کرال در غرب میرساند. پس از شکلگیری آوازهای گریگوریایی در غرب و سپس پادشاهی کلیساها بر آواز گروهی در قرونوسطا، پس از «آرس نوا»(هنر جدید-سال ۱۳۰۰ میلادی) پس از جنگهای صلیبی دانش فنی و فرهنگی هنری شرق به غرب راه یافت و حدود دو قرن پس از آن (قرن ۱۵ میلادی) رنسانس، تولدی دوباره در غرب حادث نمود که آواز گروهی نیز از آن مستثنی نبود و بافتهای اولیه آوازی جای خود را به نمونههای پُلی فُنیک پیشرفتهای دادند که آهنگسازان و خوانندگان آن زمان جسورانه این موسیقی را جایگزین ارگانُمها نمودند. در این دوره هنوز تامپراسیون (تعدیل) در غرب انجام نشده بود و همچنان برخی آوازهای بومی و محلی و مذهبی با همان نتهای تعدیل نشده تنظیم و اجرا میشدند.
مدرس موسیقی و پژوهشگر هنر
https://srmshq.ir/6w5d7x
موسیقیدرمانی یک روش انعطافپذیر و سازشپذیر است که این روش حتی در افراد غیر بیمار هم میتواند کیفیت زندگی را ارتقا دهد
درد، حسی ناخوشایند و تجربهای احساسی همراه با آسیب بافتی واقعی یا آسیبی به نوعی دیگر از بافت است (بونیکاء ۱۹۷۹). درد، احساس تجربهای رایج مانند نیشگون گرفتن انگشت، سوزش انگشته قرار دادن نمک بر زخم و ضربه زدن استخوان آرنج و دیگر حالتهای ممکن است. درد، ما را به انگیزه از شرایط بالقوه مخرب برمیدارد. از بخش آسیب دیده بدن تا هنگام بهبود مراقبت میکند و از شرایط یاد شده در آینده پیشگیری میکند (لین ۱۹۸۴). درد تحریکی از تاسیسپتور در سیستم عصبی پیرامونی با آسیب یا خرابی سیستم عصبی مرکزی با پیرامونی است (ولف. منیون، ۱۹۹۹). بیشتر دردها بیدرنگ پس از آنکه محرک دردناک حذف میشود. برطرف میشوند و بدن التیام می-یابد، اما گاهی اوقات همچنان با وجود حذف محرکها و بهبود ظاهری بدن درد ادامه مییابد و گاهی درد ناشی از فقدان شرایط قابل تشخیص، آسیب یا آسیبشناسی افزایش مییابد (راج، ۲۰۰۷).