عشق‌بازی با واژگان

کوروش تقی‌زاده
کوروش تقی‌زاده

دبیر بخش سینما

عشق‌بازی با واژگان

سینمای ایران، اگر از آبشخور شعر ایرانی و نگاه شاعرانۀ ایرانی بهره‌مند گردد، می‌تواند در عرصۀ جهانی، بدل به شاخصۀ ایران در جهان شود

آنچه که امر دشوار و سنگین نوشتن را همواره -و در هر زمینه‌ای- بر من هموار نموده، عشق بوده است. عشق به قلم و کاغذ و آنچه که می‌نگارد و آنچه که نگاشته می‌شود. فرآیندی که سرتاسر عشق‌بازی است و لذت. از آنچه که ذهنیت نگارشی است، تا آنچه که به عینیت نگارشی بدل می‌شود. به زبانی دیگر کار دل است و اگر عشق نباشد، می‌شود کار گِل.

و شعر، عالی‌ترین نمونۀ عاشقانۀ نگارش است. شیوه‌ای از معاشقه با واژگان. در سینما نیز شعر، در دو شکل نمود، بروز و ظهور می‌یابد:

- شاعرانگی در لحن و بیان سینمایی

- شاعرانگی در زبان فیلم

شاعرانگی در بیان سینمایی، به صرف و نحو سینمایی و ساختار تصویر برمی‌گردد. سینمای شاعرانه، پیش از هر چیز در ماهیت تصویری خود بایستی حامل این بار شاعرانه باشد. روح تغزلی و بیان لطیفی که در آثار «آندره تارکوفسکی» یا «تئودور آنجلو‌پولوس» و یا فیلم‌سازان ایرانی چون: «محمدرضا اصلانی» و روانشاد «فریدون رهنما» می‌بینیم؛ به نوع به‌کارگیری حرکت در سینمایشان برمی‌گردد.

در سینما، ساختمان همه چیز بر حرکت بنا شده است و این حرکت در سینمای شاعرانه، بیانی شعرگونه پیدا می‌کند و کاربرد آن، معنایی دیگر می‌یابد.

در انتظار تاریکی

پوریا صدری‌زاده
پوریا صدری‌زاده
در انتظار تاریکی

تحلیل فیلم «The Turin Horse»

اثر: بلا تار، فیلم‌ساز مجارستانی

معرفی کارگردان:

بلا تار کارگردان و فیلم‌ساز مجارستانی است. او در شهر پچ مجارستان به دنیا آمد اما در بوداپست بزرگ شد. پدر و مادر او هر دو در تئاتر و صنعت فیلم‌سازی بودند. پدر او طراح صحنه و مادرش بیش از ۵۰ سال به‌عنوان متن رسان در یک تئاتر کار می‌کرد. در ۱۰ سالگی توسط مادرش به یک آزمون پذیرش نقش که توسط تلویزیون ملی مجارستان برگزار شده بود، معرفی شد و در آنجا موفق به کسب نقش پسر قهرمان داستان در یک اقتباس تلویزیونی از داستان «مرگ ایوان ایلیچ» اثر تولستوی شد. پس از این نقش، تار به‌جز ایفای یک نقش کوچک در فیلم «فصل هیولاها» (۱۹۸۶) به کارگردانی «میکلوش یانچو» (کارگردان مجارستانی که تار بسیار از او تأثیر گرفته است)، نقشی را برای بازی به عهده نگرفت. به گفته خودش، در ابتدا او در پی تبدیل‌شدن به یک فیلسوف بود و فیلم‌سازی را به‌عنوان یک سرگرمی در نظر گرفته بود؛ اما پس از ساخت فیلم کوتاه ۸ میلی‌متری‌اش، دولت مجارستان اجازه ورود به دانشگاه را به تار نداد و او به‌جای آن تصمیم گرفت که به فیلم‌سازی بپردازد.