کرمان؛ شهر تکایا و حسینیه‌ها

مجید نیک‌پور
مجید نیک‌پور

دبیر بخش تاریخ

کرمان؛ شهر تکایا و حسینیه‌ها

در ادامه مطلب شماره قبل، به‌رغم آن‌که با مسئولان و مداحان چند تکیه قدیمی کرمان هماهنگی شده بود، متأسفانه به دلیل گرفتاری، بیماری و بدقولی برخی از بزرگواران امکان مصاحبه با آنان فراهم نگشت و از این رو، در قسمت دوم تنها به منزل سادات خوشرو پرداخته خواهد شد.

خانه خوشرو از جمله اماکن مشهور، مهم و قدیمی کرمان است که اشتهار آن نه‌تنها محدود به شهر و استان کرمان می‌باشد، بلکه در اکثر نقاط ایران نامی آشنا دارد و هر ساله تعدادی از دوستداران اهل بیت (ع) از اقصی نقاط ایران در دهه اول محرم به کرمان و این منزل می‌آیند.

پیشینه روضه‌خوانی و عزاداری در منزل سادات خوشرو به حدود یک قرن می‌رسد. این خانه در محلۀ قبه سبز شهر کرمان واقع است و بنا بر سنت قدیمی، از ابتدای ماه محرم تا چهاردهم، مراسم روضه‌خوانی در آن برگزار می‌گردد و اکثر هیئت‌های عزاداری شهر کرمان، حضور در منزل خوشرو و عزاداری را به نوعی یکی از واجبات امور خود در این ایام می‌دانند.

مرحوم محمد دانشور در بیان ذکر موقعیت جغرافیایی محلۀ قبه سبز و مجالس قدیمی عزاداری آن آورده است: «اما محدوده‌ای که محله قبه سبز در آن قرار گرفته، عبارت است از: شمال به خیابان ابوحامد، از شرق به خیابان شهید چمران، از جنوب به محلۀ باغ لـله و تکیه شاهزاده شاهرخ خان و از غرب به محلۀ خواجه خضر.

نظری به خاندان برهان‌الدین نفیسی

مهدی ایرانی کرمانی
مهدی ایرانی کرمانی
نظری به خاندان برهان‌الدین نفیسی

در آغاز مطلب لازم می‌دانم ابتدا به دو نکته اشاره نمایم:

ـ نخست این‌که «آلفرد وایتهد» فیلسوف و ریاضی‌دان برجستۀ انگلیسی ـ و همکار برتراند راسل که خود فیلسوفی در مکتب افلاطونی بود ـ با کمی اغراق گفته است: «تمام فلسفه اروپایی عبارت است از یک سری تحشیه‌هایی بر کارهای افلاطون»

بنده نیز بدون اغراق عرض می‌کنم در پنجاه سال اخیر هر چه دربارۀ تاریخ کرمان نوشته و می‌گوییم، تحشیه‌ای است بر کارهای زنده‌یاد استاد باستانی پاریزی؛ و به تعبیری دقیق‌تر؛ هیچ تاریخ‌نویسی مستغنی از خوان گستردۀ این روستازادۀ دانشمند نیست.

البته به قول معروف بر شانۀ غول‌ها ایستاده بود. غول‌هایی همچون: استاد سعید نفیسی، احمدعلی خان وزیری (صاحب تاریخ و جغرافیای کرمان)، میرزا رضا قلی خان هدایت (صاحب مجمع الفصحاء)، مدرس تبریزی (صاحب ریحانه الادب)، میرزا معصوم‌علی‌شاه (صاحب طرایق الحقایق)، میرمحمد مشیزی (صاحب تذکره صفویه)، اعتمادالسلطنه (صاحب خاطرات)، ناظم‌الاسلام کرمانی (صاحب تاریخ بیداری ایرانیان) و دیگران و دیگران و با شرافت علمی همۀ منابع و مراجع را به روشنی مشخص کرده است. روانش شاد و رحمت ایزدی بر او باد.

ـ نکتۀ بعدی آن‌که اگر راجع به خاندان و تبار و قدمت خانواده‌ای صحبت می‌کنیم و دست‌آوردها و افتخارات آن‌ها را برمی‌شماریم و به‌رغم این‌که: «زادگان را همه فخر از شرف اجداد است.»

بر این باور هستیم که همۀ انسان‌ها تبار دارند و نسب دارند و صِرف زنده بودن و وجود و حضور داشتن نشانی از پیروزی در نبرد بقا در برابر همۀ مخاطرات طبیعی و اجتماعی همچون یخبندان‌ها، جنگ‌ها، امراض، رقابت در دوران شکار و گردآوری بوده؛ هر انسان زنده، قهرمانی است که ایل و تبار دست‌کم چند ده هزار ساله دارد.