دبیر بخش تاریخ
یکی از ویژگیهای خاص کرمان در گذشته، تعلق مردم این منطقه به خاندان آل بیت (ع) بوده و هست. گذشته از منازلی که عزاداری در آنان به صورت روضهخوانی هفتگی، ماهیانه و یا سالیانه انجام میشده است، وجود تکایا و حسینیههای متعدد در هر محله و منطقۀ شهر، دلیلی بر این مدعا است. این امر تا به حدی بوده که کرمان به شهر تکایا و حسینیهها مطرح و معروف بوده است و به روایتی از کرمان بهعنوان «حسینآباد» نیز یاد شده است. مرحوم همت در این زمینه آورده است: «... مجالس روضهخوانی در ایام محرم و صفر در همه تکایا و مساجد و خانههای وقفی برپا میشد و بیشتر مجالس از زن و مرد جوان موج میزد و عامه مردم عقیده خاص به حسین بن علی (ع) داشتند و همۀ طبقات مسلمین سعی داشتند تا دربارۀ آن حضرت و خاندانش خدمتی انجام دهند. حتی سقا که آب میفروخت، ایام محرم را پول نمیگرفت و آب مجانی به مردم میداد. کاسب فقیر چنانچه خانه محقری را مالک بود، آن را وقف برای آن حضرت مینمود. خلاصه ارادت بیحد مردم کرمان به خاندان سیدالشهدا تا آن اندازه بود که به شهر کرمان [لقب] حسینیه دادهاند. این محبت را همه مردم ایران به حضرت علی ابن ابیطالب و اولاد طاهرین او دارند ولی مردم کرمان در این خصوص پیشقدمتر از سایریناند ...»۱
در این راستا و با توجه به مصادف بودن انتشار این شماره مجله با ایام محرم، در این قسمت و در پی مصاحبه با تعدادی از متولیان و مداحان تکیۀ گلبازخان، جوی مؤیدی و همت، نظری به این سه تکیۀ قدیمی و نحوه عزاداری آنان در گذشته خواهیم داشت.
«در حرم، طفلان در انتظارند»
تکیه گلبازخان
یکی از تکایای قدیمی شهر کرمان تکیۀ گلبازخان است که به دلیل وجود سادات جعفری در این مکان و عهدهدار شدن تولیت آن، از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. اساس این تکیه توسط شخصی به گلبازخان که بلوچ و ساکن جیرفت بوده، پیریزی گردیده است. مرحوم همت در این مورد آورده است:
«این محله در زمان سلطنت محمدشاه قاجار به این اسم مشهور گشته و سابق بر این به این اسم مشهور نبوده. گلبازخان، اسم پهلوان یا سرداری بوده که طایفه بلوچها یا جیرفتی به دلیل اینکه در حال حاضر اسم برخی از خوانین جیرفت و بلوچستان «گلبازخان» یا «گلبدنخان» است، خلاصه معین نیست به چه مناسبت نام این محله را گلبازخان گذاردهاند؛ به هر لحاظ از محلههای معروف کرمان است و مردمی نجیب و تربیت شده دارد.
فامیل سادات جعفری که مردمانی باایمان و متدین و از سادات اصیل میباشند در همین محله ساکن بوده و در حال حاضر بعضی از اولاد آنها در خانه اجداد خود و بعضی به محلههای جدید کرمان ساکن شدهاند ولی در ایام عاشورای حسینی همگی در همین محله جمع و هیئت عزاداران گلبازخان را تشکیل میدهند که بسیار منظم و مرتب عزاداری و سینهزنی مینمایند. تکیه قدیم گلبازخان را تبدیل به دانشسرای دخترانه و اخیراً از طرف مردم باهمت این محله، تکیه جدیدی که با اسلوب این عصر و زمان سازگار است در دست تعمیر و ممکن است تا سال ۱۳۵۱ به اتمام رسد.»۲
زندهیاد باستانی پاریزی که سالها دبیر و ریاست مدرسه بهمنیار در این محله را بر عهده داشته در این مورد ذکر نموده است:
«در مدرسه بهمنیار _ که من رئیس آن بودم _ در تکیه گلبازخان، طبقه اول مدرسه کارگاهها و کلاسهای خانهداری آنها بود _ زیر نظر خانم شهابی _ و طبقه دوم کلاسهای مدرسه بهمنیار بود _ زیر نظر مخلص.»۳
گویا ابتدا تکیه گلبازخان در سال ۱۳۱۶ ش. بهعنوان مدرسه دوشیزگان، سپس دانشسرای دختران استفاده میشده و مدتی هم دبستان مایل ضمیمه آن بوده است.»۴
وجود سادات جعفری که در کرمان به سادات گلبازخانی اشتهار داشتند، در این محله، از جمله نکات قابل توجه است. آنان از ابتدا تا کنون تولیت تکیۀ گلبازخان را نیز بر عهده داشتهاند. «... و سادات گلبازخانی کرمان، سالها و سالها تکیه گلبازخان را گرم نگه میداشتهاند ...»۵
در چند شماره پیش مجلۀ وزین سرمشق، دوست فرهیخته جناب آقای علیاصغر مظهری کرمانی، به بهانۀ یادی از اقدامات فتحالله معتمدی استاندار وقت کرمان، با قلم شیوای خویش، اشارهای بسیار مجمل به تأسیس دانشگاه کرمان نموده و سال تأسیس دانشگاه کرمان را در سال ۱۳۵۰ ش. ذکر کردند.
بیشک در سن و سال بنده و آقای مظهری، ذکر چند سال این طرف و آن طرف وقایع چندان عجیب و غریب نیست و جای گله و شکایتی ندارد. با این حال هر چه به ذهن خود فشار آورده و به اسناد و مدارک موجودم مراجعه کردم، دیدم اگر زمان قطعی شدن تأسیس دانشگاه در کرمان ملاک قرار گیرد یا اگر زمان زدن کلنگ دانشگاه مورد نظر باشد، باز سال ۱۳۵۰ ش. نبوده است؛ اما از آنجایی که ممکن است این مطالب بعدها مورد استفادۀ پژوهشگران جوان قرار گیرند، لازم است تا حد امکان مطالب به صورت صحیح منعکس شود.
به هر تقدیر، بهرغم حلاوتی که همواره از خواندن مطالب آقای مظهری برده، این جریان بهانهای شد با دست لرزان قلم برگرفته و اشارهای مشروحتر به پیشینۀ شکلگیری فکر تأسیس دانشگاه کرمان و مراحل اجرایی آن بکنم و از همه مهمتر آنچه صاحب این قلم را راغب به نگارش این سطور نمود، این است که همگان بر کار سترگ، ارزشمند و غیرقابل تعریف و تمجید زندهیاد مهندس افضلیپور، آگاه و واقف هستند و تا کنون نیز به همین منظور مراسم و تقدیرهایی صورت گرفته است ـ که مطمئناً در شأن و حد کار بزرگ این انسان نیکاندیش و آزاده نبوده و نیست ـ اما لازم است به برخی از افراد دیگر نیز اشاره شود که اگرچه آنان به مانند زندهیاد افضلیپور بانی دانشگاه کرمان نبودند، اما در پرتو اقدامات مهم و تأثیرگذار آنان، بستر مناسب جهت تحقق این مهم فراهم شد.
یکی از این افراد مهم و مؤثر، زندهیاد عباس مسعودی، مدیرمسئول روزنامۀ اطلاعات است. نقش او و روزنامۀ اطلاعات در محقق شدن آرزوی آن روز کرمانیان مبنی بر داشتن دانشگاه، بسیار قابل توجه بوده و متأسفانه نهتنها قشر جوان کرمان بلکه بسیاری از میانسالان حتی با اسم وی آشنا نبوده و نیستند.
بدین بهانه در ذیل اشاراتی به چگونگی شکلگیری طرح تأسیس دانشگاه در هیئت مشورتی روزنامۀ اطلاعات، سفر عباس مسعودی و نقش وی، حضور زندهیاد افضلیپور و مراحل تأسیس دانشگاه کرمان خواهم داشت.
اولین درخواست دانشگاه در کرمان توسط هیئت مشورتی روزنامۀ اطلاعات
برای اولین بار فکر تشکیل دانشگاه در جلسات هیئت مشورتی روزنامۀ اطلاعات کرمان مطرح شد. البته در ابتدا صحبت از تأسیس دانشگاه نبود و نظر به وضعیت جغرافیایی استان کرمان، آرمان ما تأسیس دانشکدۀ کشاورزی بود. شاید برای برخی از خوانندگان جوانتر این سؤال پیش آید که هیئت مشورتی روزنامۀ اطلاعات چه بوده و چه نقشی داشته است؟
در پاسخ به این سؤال احتمالی و توضیح مطلب باید ذکر کنم، در سال ۱۳۴۰ ش. که دکتر علی امینی به نخستوزیری رسید، فضای باز سیاسی محدودی در کشور به وجود آمد، به نحوی که اجازه داده شد تا برخی اعتراضات و بیان مشکلات علنیتر شود. در همین راستا، روزنامۀ اطلاعات ـ که تأسیس آن به سال ۱۳۰۴ ش. برمیگردد ـ در این رابطه اقدام به برگزاری «تالار آزاد» و انعکاس گزارشهای شهرهای ایران در ستون «تریبون آزاد» در سالهای ۱۳۴۰ و ۴۱ کرد. مثلاً اکثر مطالب مربوط به کرمان و مناطق وابسته در صفحۀ «کرمان و بلوچستان» منتشر میشد، حتی روزنامۀ کیهان نیز شبیه همین کار را در ستونی به نام «اقتراح» انجام داد.