اینجا چراغی روشن است

حامد حسینی‌پناه کرمانی
حامد حسینی‌پناه کرمانی

داستان‌نویس

اینجا چراغی روشن است

استعاره (metaphor) از ریشۀ یونانی meta به معنای گذر موقتی یا رفتن از یکجا به جای دیگر و phorein به معنای حرکت کردن یا حمل کردن، گرفته شده است.

استعاره‌ها ما را از جایی به جای دیگر می‌برند و قادرمان می‌سازند از موانعی که به طریقی سر راه ما قرار گرفته‌اند، عبور کنیم.

حقایق معنوی که کارشان متعالی کردن زمان و فضاست، تنها می‌توانند در مجاری استعاری متولد شوند که معنای آن‌ها در تلویحاتشان نهفته است-یعنی در انبوه شاهدان برای جنبه‌های مختلف حقیقت که از خود می‌زایند-نه در معنی ظاهرشان، که سخت، مادی و با پوشش ارجاعات تک‌بعدی تاریخی است.

معانی ضمنی استعاره‌های دینی، غنی و نامتناهی‌اند و به کسی دیگر و خارج از جهان هستی برنمی‌گردند، بلکه به ما و تجربۀ درونی ما، درست در این زمان برمی‌گردند.

ما دیگر نمی‌توانیم به دنبال نظم معنوی در تجربۀ بیرون از خودمان باشیم.

حادثه تاریخی عظیمی مانند کربلا پر است از رویدادهای اساطیری و نمادهای پرمعنای استعاره‌ای.

مشق عاشورا در دفتر شعر

یاسر سیستانی‌نژاد
یاسر سیستانی‌نژاد
مشق عاشورا در دفتر شعر

هنوز نیم قرن از رحلت پیامبر اسلام (ص) نگذشته بود نوه او به دست پیروانش به قتل رسید. این حادثه، چنان کوبنده بود که جامعه اسلامی را تا چند دهه بعد متلاطم کرد. قیام پشت قیام و شورش پشت شورش بود تا سرانجام، سلسله بنی‌امیه به ورطه نابودی کشیده شد.

پای ثابت انگیزه‌های همه گروه‌های انقلابی، خونخواهی حسین (ع) بود. حتی بنی‌عباس نیز با شعار خونخواهی حسین (ع) رخت سیاه را برای پیشبرد نهضت خود برگزیدند. در ایام حج، برای امام حسین (ع) سوگواری برگزار می‌شد. سخنوران و شاعران در مدح و رثای آن شهید می‌سرودند. «دعبل خزاعی» و «کمیت اسدی» شاعران عرب، قصائد غرّایی سروده‌اند. تا جایی که دستگاه خلافت از مضامین به کار رفته در اشعار آنان احساس خطر می‌کرد.

بازشناسی خاستگاه معماری تعزیه

رضا ناصری‌پور تکلو
رضا ناصری‌پور تکلو
بازشناسی خاستگاه معماری تعزیه

قدمت تظاهر مذهبی تعزیه حداکثر به اواخر حکومت زندیه و اوایل حکمرانی قاجار برمی‌گردد. آیین مذهبی تعزیه که موضوع آن اغلب واقعۀ کربلا است در هنگام ظهور گونه‌ای از فضا و معماری را ایجاد کرد که دارای خواص قابل‌توجه و متمایزی است. تفاوت عمیق تعزیه به‌عنوان یک آیین با سایر اشکال نمایشی در درون و برون فرهنگ ایرانی، گونه‌ای خاص از فضا و معماری را خلق کرده است. هرچند تکایا به‌عنوان محل اصلی برگزاری آیین تعزیه دارای ایده‌هایی از معماری ایرانی ـ اسلامی هستند اما فضایی که تعزیه در آن به نمایش درمی‌آید در نگاه اول منحصر به فرد و بدون پیشینه‌ای روشن به نظر می‌آید، فضایی که حتی قبل از احداث تکایا و زمانی که تعزیه در محلات و بازارها به نمایش درمی‌آمد به شکل بطنی شکل می‌گرفت و تمامی تعزیه‌ها را دارای تظاهر فضایی یکسانی می‌کرد.

مقالۀ حاضر ضمن بررسی دیدگاه‌های مختلف دربارۀ منشأ فضاسازی تعزیه، تلاش می‌کند با شناخت دقیق‌تری از تعزیه به‌عنوان یک آیین و توجه ویژه به ریشه‌های اسطوره‌ای تعزیه، دیدگاهی مبتنی بر این نگاه ارائه دهد. همان‌گونه که تعزیه با تمام جنبه‌های نمایشی و آیینی، نمی‌تواند یک‌باره در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی ظاهر شده باشد، معماری مرتب با آن نیز دارای ریشه‌ها و منشأهایی است که در پیوند نزدیک با ماهیت این آیین مذهبی و اسطوره‌ای قرار دارد. نگارنده ضمن بررسی تفاوت‌های تعزیه با سایر اشکال نمایشی و بررسی ریشه‌های فرهنگی و اسطوره‌ای آیین تعزیه، به شناخت جنبه‌های نمایشی، آیینی و اسطوره‌ای تعزیه می‌پردازد. بدین روش به بیان و تبیین دیدگاه خود دربارۀ منشأ معماری تعزیه نزدیک می‌شود.

سوگواران در میان سوگواران

کیمیا سعیدی
کیمیا سعیدی

شاعر

سوگواران در میان سوگواران

به چشم‌ها که نگاه می‌کنی غمی آرام موج می‌زند که بار زمان را با خودش حمل می‌کند. انگار واقعه در اکنون رخ می‌دهد و هر کس به‌نوعی شریک ماجراست.

این ولوله، ولولۀ سوگ است صدای طبل و نی و نینوا یکی می‌شود. شبیخون سرش را از هر گوشه و کناری درون می‌کند. شبیخونی به اهواز یا شبیخون به کربلا. این سوگ، سوگ کودکان است یا مادران؟ ضجه ضجه ضجه.

ظلم لایه‌های پنهانی دارد هرکدام از ما را می‌تواند به شکلی به درون خود بکشد ظلم‌هایی نه آشکار ظلم‌هایی که در درونمان دفن می‌شوند و در آنی ما را در خود غرق می‌کنند.

محرم، محرم درون باشد و حسین در ما.

چشم‌ها بیناتر شوند تا ظلم‌ها دیدنی‌تر، باید گلاویز ستم شد چشم در چشم. اعتبار از ظلم‌های پنهان و آشکار برداشته شود این حلول حسین است در ما.

در این شماره:

‌‌ مقاله‌ای از رضا ناصری پور با عنوان «بازشناسی خواستگاه معماری تعزیه» که در سال ۹۰ در اولین همایش ملی معماری و شهرسازی اسلامی در تبریز ارائه شده است.

‌‌ در «مشق عاشورا در دفتر شعر» همراهیم با یاسر سیستانی‌نژاد و اینجا «چراغی روشن است» نوشته‌ای است از حامد حسینی‌پناه کرمانی در باب اسطوره و آیین محرم.

نقدی بر کتاب نامیرا اثر صادق کامیار که توسط پونه فردوسی‌پور به نگارش درآمده است.

‌‌ در بخش شعر همراهیم با کاووس سلاجقه و معرفی لیلا انصاری‌فرد شاعر جوان جیرفتی که برگزیده جشنوارۀ اخیر شعر جوان در بردسیر بود.

پ.ن: قرارگیری متون بر حسب الفبای نام خانوادگی نویسندگان است.

نگاهی به کتاب «نامیرا» اثر صادق کرمیار

پونه فردوسی‌پور
پونه فردوسی‌پور
نگاهی به کتاب «نامیرا» اثر صادق کرمیار

کتاب (نامیرا) نوشته صادق کرمیار توسط نشر نیستان در سال ۱۳۸۸ برای اولین بار منتشر شد و تا سال ۱۳۹۷ به بیست و ششمین چاپ خود رسید. (نامیرا) در دوره سوم جایزه ادبی جلال آل احمد، کتاب شایسته تقدیر شناخته شد. همچنین این کتاب اثر برگزیدۀ چهارمین جشنوارۀ (کتاب دین و پژوهش‌های برتر) معرفی شد.

(نامیرا) رمانی واقع‌گرایانه و شخصیت محور است دربارۀ یکی از مهم‌ترین و پرکشش‌ترین اتفاقات تاریخ اسلام، رمانی با روایت‌هایی که توسط دانای کل روایت می‌شوند و حدوداً در سال ۵۱ هجری قمری اتفاق می‌افتند. روایت‌هایی که حول اهالی کوفه که بین حمایت از امام حسین (ع) و یا وفاداری به یزید سرگردان‌اند و تمایل آن مردمان به خوی قبیله گرایی و باندبازی را به تصویر می‌کِشد. روایت‌ها حول شخصیت‌ها می‌چرخند، شخصیت‌هایی که یک‌به‌یک وارد داستان می‌شوند و اولین روایت کلید ورود به روایت بعدی می‌شود.

کتاب (نامیرا) شامل هفت فصل و صد و یازده روایت است. فصل اول با روایتی آغاز می‌شود دربارۀ دو شخصیت کلیدی کتاب: عبدالله بن عمیر و همسرش اُم الوَهب (اولین بانوی شهید روز عاشورا به روایت شیخ صدوق امالی)، آن‌ها خسته و تشنه در گرمای سوزان خورشید راهی کوفه هستند. توصیف صادق کرمیار از فضای بیرونی و درونی این دو شخصیت بسیار ریزبینانه است. خواننده هنگام خواندن این سطور گرمای بیابان تفتیده، هرم سوزان باد و خستگی و تشنگی اسب‌ها و صاحبان اسب‌ها را حس می‌کند و با ناامیدی و صبوری دو شخصیت محوری این روایت هم‌ذات پنداری می‌کند.