آلبوم خاص با اشعار نصرت رحمانی بالزن برای بال زدن
موسیقی

یکی از آلبوم‌های مورد توجه موسیقی ایرانی کاری بود به نام «بالزن» از گروهی به همین نام. کاری متفاوت و البته شنیدنی برای آن‌ها که کارهای خاص موسیقی را هم دوست دارند. شاید خیلی‌ها فضای آلبوم را نزدیک به سبک راک بدانند اما چیزی که مشهود است و اعضای خود گروه هم بر آن تأکید دارند این است که این آلبوم در ژانر موسیقی الکترونیک قرار می‌گیرد. درون‌مایه راک هم می‌توان در آن مشاهده کرد اما اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم بهتر است آن را تلفیق موسیقی الکترونیک و آلترناتیو نامید.

اعضای گروه «بالزن» را دو نفر به نام‌های نیما رمضان (آهنگساز و نوازنده) و امیر بال افشان (خواننده و آهنگساز) که دو عضو اصلی گروه هستند، تشکیل می‌دهند. مهرداد عالمی هم در این آلبوم به‌عنوان نوازنده حضور داشته و آرش پاکزاد هم کارهای میکس و مستر آلبوم را انجام داده است. شعرها هم همگی سروده نصرت رحمانی می‌باشند.

نیما رمضان طی مصاحبه‌ای که با مجله کادانس داشت به این موضوع اشاره کرد که پس از تجربیات مختلف، امروزه برای ساخت موزیک خیلی به ژانر اهمیت نمی‌¬دهد. بیشتر مایل است که چیزی که دوست دارد را جدا از قالب‌گذاری‌ها و محدودیت‌ها ارائه بدهد.

اشعار این آلبوم سروده نصرت رحمانی است که در کاور آلبوم یادداشتی از مُ. امام‌وردی درباره این شاعر و همچنین گروه «بالزن» چاپ شده و در بخشی از این یادداشت آمده: «بالزن مایل بوده تا در عین پای‌بندی به هویتِ شعر نصرت، با تقطیع‌ها و دست‌بردن‌هایی که محصول خوانش شنیداری از متن‌اند، تعادل همیشگیِ بین متن و خوانش موسیقایی را از نو و با مناسبات صوتی خود، بازسازی کند. «بالزن» منظره‌ای صوتی از والس شاعر با متن است.»

آن‌ها در کاور آلبوم به بخشی از کتاب «بالزن‌ها» نوشته محمدرضا کاتب اشاره کرده و نوشته‌اند: «یه جلبک یا مولکول کارهای عظیمی در طبیعت می‌کنه که یه گله آدم الکی‌خوش نمی‌تونن بکنن. وقتی می‌بینی تو دنیایی زندگی می‌کنی که هر چیزی صدتا شغل و وظیفه داره و وجود تو با این همه ادعا این‌طور به درد نخور از کار در اومده، چاره‌ای نداری جز اون‌که مثل یه جسد با اون همه پوسیدگی و بیکاری کنار بیای، یا بگردی یه علتی، هدفی، تَهی، چیزی برای خودت دست و پا کنی و به این بهونه اگه بدن یا خودت رو پیدا نمی‌کنی دست کم یه تکونی به هیکل قناست بدی. باید گاهی یه حرکتی بکنی که معلوم شه اصلاً زنده‌ای. آدم‌های زرنگ بهونه‌های خوب و دشمن‌های قبراق و جوندار برای خودشون دست و پا می‌کنن تا اگر شده به بهونه‌ی اون‌ها یه پله بیشتر بالا برن. گاهی آدم جوری گیر می‌افته که حتی یه توهم یا خیال کارش رو راه می‌ندازه. اگه دلت خواست اسم این توهم رو تو بذار صید، صیاد و ارباب یا بالزن...»