https://srmshq.ir/lw2xet
بهرغم قدمت دو قرنِ خاندان احمدی کرمان، نظر به نقشآفرینی مؤثر برخی از اعضای این خاندان در تحولات سیاسی، مذهبی، اجتماعی و فرهنگی کرمان، از اعتبار و منزلتی خاص در این دیار برخوردار هستند. گرچه هستۀ اولیه این خاندان را علما و روحانیون تشکیل دادند و حتی به روایتی در حدود انقلاب مشروطیت، قریب به اتفاق اعضای این خاندان را علما و روحانیون تشکیل میدادند، اما به تدریج در عرصههای سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی نیز، چهرههای معروفی را در سطح کشور معرفی نمودند.
دکتر محمد ضیایی احمدی، یکی از اعضای خاندان احمدی است که بیشتر عمر خود را در خارج از کرمان گذرانده، اما هنوز با تهلهجه کرمانی و افزون بر آن، تسلط به اصطلاحات و رسم و رسومات کرمانیها، دل در گروه این آب و خاک داشته و همچنین در زمینه نسبشناسی خاندان احمدی نیز اطلاعاتی ارزنده دارد. وی در رشته پزشکی و رادیولوژی، تحصیلات عالیه نموده و سالها نیز در این حوزهها فعالیت داشته است، اما علاقه وافر به ادبیات و تاریخ باعث شده تا پس از بازنشستگی، تمامی وقت خود را صرف نگارش مقالات و آثاری در عرصه ادبیات و تاریخ نماید.
نظر خوانندگان محترم مجله را به گفتوگوی صمیمانه با ایشان جلب میکنم.
با تشکر از جنابعالی خواهش میکنم با توجه به اطلاعات جامعی که در خصوص سلسله نسب خاندان احمدی کرمان دارید، ضمن معرفی خود، جهت اطلاع بیشتر خوانندگان محترم مجله، توضیح کوتاهی نیز از سرسلسلۀ خاندان احمدی و فرزندان او بفرمائید.
من محمد ضیایی احمدی متولد ۱۶ دیماه ۱۳۱۶ شهر کرمان و اکنون ۸۴ سال سن دارم. در خصوص خاندان احمدی باید عرض کنم، این خاندان به ویژه در دهههای گذشته برای اغلب کرمانیها، آشنا بود. چرا که سرسلسلۀ خاندان ما، آیتالله حاجآقا احمد مجتهد کرمانی است. اولین عالم بومی کرمان که بعد از حملۀ آقامحمدخان قاجار به کرمان، به عتبات عالیات سفر نمود و آنجا از محضر علمای بزرگی بهره برد.
اهمیت این موضوع وقتی مشخص میشود که بدانید در پی حملۀ آقامحمدخان قاجار به کرمان (۱۲۰۹ ق.)، تقریباً تمامی علمای آن وقت کرمان، یا کشته، یا تبعید و یا خود از این منطقه مهاجرت نمودند. به نحوی که چند سال بعد، وقتی ابراهیمخان ظهیرالدوله -پسرعموی فتحعلی شاه قاجار- مأموریت یافت تا به عنوان حاکم به کرمان بیاید و با عمران و آبادی مجدد کرمان، به طریقی خاطرۀ تلخ حمله خان قجر را از اذهان مردم کرمان بزدایید، او وقتی متوجه شد در این منطقه، مشکلات متعددی وجود دارد، از جمله فقدان وجود علما و روحانیون، به نحوی که مردم شهر برای انجام برخی از امور شرعی و قانونی خود چون ازدواج، طلاق، وقف، انجام معاملات و... دچار مشکل هستند، مجبور شد تا با دعوت از علمایی چون آقا سید جواد شیرازی، آخوند ملاعلی اعمی، شیخ نعمتالله بحرینی و... این نیاز را تا حدودی پوشش دهد.
در این اوضاع، حاج آقا احمد به نجف اشرف رفت و سالها تحصیل در محضر علمایی چون «صاحب جواهر»۱، «صاحب فصول»۲ و همدرسی، مباحثه و معاشرت با بزرگانی چون «شیخ مرتضی انصاری»۳ که از بزرگان عالم تشیع محسوب میشود، فرصتی بسیار مغتنم برای وی فراهم آورد تا از این رهگذر، رهتوشه علمی و اخلاقی گرانسنگی تهیه نماید. اجازاتی که وی از اساتید خود دریافت نموده خود بهترین گواه بر این مدعا است.
او بعد از اتمام تحصیل به کرمان بازگشت. بدین ترتیب ایشان را میتوان اولین عالم بومی کرمان برشمرد که بعد از حمله آقا محمدخان قاجار، تحصیل نمود و بار دیگر کانون علم و دانش را در این منطقه روشن نمود.
نکته قابل توجه دیگر این که ایشان، بعد از بازگشت از نجف اشرف، مستقیم به کرمان نیامد تا درس و بحث علمی را شروع نماید، بلکه ابتدا در ملک پدری خود در رفسنجان به کار کشاورزی پرداخت و در جواب افرادی که به او ایراد میگرفتند که چرا شما با این همه تحصیل و مقام اجتهاد به کار کشاورزی اشتغال دارید، فرموده بودند: ترویج شرع، موکول به بسط ید است. درست است من تحصیل نموده و مجتهد هستم اما برای آن که بتوانم حوزه درس را برپا کنم، احتیاج به تمکن مالی دارم تا حداقل شهریهای به طلاب علوم دینی بدهم.
به هر حال گفته شده ایشان مدتی در رفسنجان و مزرعه دفعه کار کشاورزی کرد تا آن که تمکن مالی مناسبی فراهم نمود و گویا در این جا ملاقاتی هم با حاج ملا هادی سبزواری، فیلسوف بزرگ داشتهاند و وقتی ایشان هم حاج آقا احمد را به تدریس و هدایت طلاب علوم دینی توصیه و تشویق مینمایند، وی به کرمان آمده و خیلی زود به عنوان عالم اول کرمان شناخته شد.
یک نکته جالب دیگر در مورد حاج آقا احمد مجتهد این که، ایشان اولین نفر در خاندان خود بود که تحصیل علوم دینی نمود. چرا که این خانواده اصالتاً یزدی و زرتشتی بودند و پدربزرگ ایشان با نام بهرام، از یزد به کرمان آمد. البته بنده با تحقیق و بررسی در این زمینه اعتقاد دارم، بعد از حمله آقا محمدخان قاجار به کرمان، در زمانی که چند نفر از یزدیها حاکم کرمان بودند و برای بازسازی شهر بعد از حمله، تعدادی از متخصصان یزدی در امور بنایی، دیوارچینی و مقنیگری و... را به کرمان فراخوانند، بهرام نیز به کرمان آمده و در این دیار ساکن و بعد هم مسلمان گشت و نام غلامرضا را بر خود نهاد. لذا بر این اساس، نهتنها حاج آقا احمد اولین روحانی و عالم در این خانواده محسوب میگردد، بلکه به تعبیری خانواده او «جدیدالاسلام» هم بودند.
به هر تقدیر، حاج آقا احمد با آمدن به کرمان و اختصاص بخشی از دارایی خود در زمینه جذب طلاب علوم دینی، خیلی زود به عنوان عالم اول کرمان شناخته شد، تا جایی که آوازۀ علم و اخلاص و تقوای او تا دارالخلافه هم رفته و در تعدادی اسناد مربوط به ایشان که موجود است میتوان احترام و رعایت حال او را حتی از شخصی چون ناصرالدینشاه قاجار هم دید. به عنوان مثال در نامههای ناصرالدینشاه برای علما، اغلب متن نامه توسط کاتب دربار نوشته شده و تنها ناصرالدینشاه در حاشیه نامه، امضای خود -یا به قول قدیمیها «صحه مبارکه»- را در کنار نامه میگذاشت. در حالی که در نامهای که ناصرالدینشاه برای حاج آقا احمد مجتهد کرمانی نوشته است، ناصرالدین شاه برای نشان دادن میزان احترام خود به ایشان، در حاشیه نامه، چند سطری به خط خود نوشته:
«جنابا؛ توصیف احوال شما را از گوشه و کنار شنیدهایم و کمال دولتخواهی آن جناب را فهمیدهایم. نوشته شما را دیدیم. ما همیشه در فکر آن هستیم که به کل رعایایی که خداوند عالم به ما سپرده است، خوش بگذرد و در راحت باشد. انشاءالله تعالی همینطور خواهد شد. شهر ۹۲[۱۲]».
در خصوص اهمیت و مطرح شدن آیتالله حاج آقا احمد مجتهد و خاندان او همین نکته بس که در آن دوران به رغم آنکه علمای بزرگ دیگری چون آقا سید جواد شیرازی امامجمعه، دو پسر ایشان (آقا میرز جلالالدین و آقا میرزا حسین امامجمعه)، آخودند ملا علی اعمی و دو پسرش (حاجآقا باقر و حاجآقا صادق مجتهد) و... بودند، حاجآقا احمد و بعد پسرش و بعدها نوهاش، زعامت و رهبری متشرعین کرمان را بر عهده داشتند و بهترین مدعا بر این دلیل آنکه، در دو درگیری فرقهای در کرمان، در اولی، پسر ارشدش آیتالله حاج ابوجعفر و در دومی، نوهاش آیتالله حاج میرزا محمدرضا مجتهد، به دلیل رهبری متشرعین، به مشهد تبعید شدند.
حاجآقا احمد دارای ده فرزند؛ پنج پسر و پنج دختر بود. پسران او عبارتند از: آیتالله حاج ابوجعفر، آیتالله حاج شیخ علی مجتهد، حاج حسین، حاجآقا حسن و آقا شیخ یحیی احمدی. دخترانش نیز عبارت بودند از: بیبی نبات، بیبی مریم، بیبی فاطمه، بیبی صغری و بیبی مرضیه.
همان که فرمودید، پسران حاجآقا احمد هم در تاریخ کرمان خیلی معروف و مشهور هستند.
بله، حتی در مواردی اشتهار آنان به دلیل اتفاقات سیاسی بیش از خود حاجآقا احمد است. پسر اول ایشان آیتالله حاج ابوجعفر، که سالها در اصفهان و عتبات عالیات درس خوانده و ناظمالاسلام کرمانی -که مدتی شاگرد او بوده- تعریف و توصیف زیادی در باب مقام علمی و اخلاقی ایشان آورده و مرحوم محمود دبستانی از او به عنوان «فقیه خاندان احمدی» یاد نموده و در بیتی شعر، مقام علمی او را اینگونه توصیف نموده:
بوعلی و مثال بوجعفر
که نزادست مثلشان مادر۴
گرچه حاج ابوجعفر در درگیری اول فرقهای و شورش کارگران شالباف کرمان بهواسطۀ رهبری متشرعین محترمانه به مشهد تبعید شد، اما با توجه به اسناد موجود از ایشان کاملاً مشخص میگردد که اهمیت و اعتباری ویژه نزد حکام کرمان و حتی دربار قاجاریه داشته است، به نحوی که بارها صدراعظم وقت مستوفیالممالک و یا ولیعهد مظفرالدین شاه و حتی خود ناصرالدینشاه به وی نامه نوشته و ضمن ابراز و تأیید مقام او، از وی درخواستهای متعدد داشتهاند. به عنوان مثال میتوان به این نامۀ مظفرالدین میرزا -که در آن زمان ولیعهد بود و بعد از قتل ناصرالدینشاه، شاه ایران شد- و خود بهتنهایی نشان از مقام حاج ابوجعفر دارد اشاره نمود:
هو ـ جناب مستطاب افاضت و افادت مآب عمدۀالمحققین و زبدۀالمجتهدین حاجی شیخ ابوجعفر مجتهد «سلمه الله تعالی» به توفیقات سبحانی موفق باشند.
شرحی که نوشته بودید ملحوظ گردید. از مراتب مضمون عقیدت نمون آنکه مشعر به مزایای خصال حمیده و مراتب دعاگویی آن جناب بود، خاطر مهر مظاهر والا را آگاهی حاصل آمد. چون شرایط رأفت قلبی والا همه اوقات شامل حال عموم دعاگویان است خاصه اوصاف ستوده آن جناب را همیشه به انحاء مختلفه در حضور رأفت ظهور ذکر کردهاند، خیلی طالب بودهایم در موارد مخصوصه تفحص حالی نماییم، در این وقت وصول مکتوب آن جناب و اظهار دعاگویی، خود از احسن اتفاقات بود.
لهذا محض اقتضای میل قلبی به ترقیم این ملفوفه مهرمألوفه پرداخته، از آن جناب دولتخواه طالب اظهار مراتب دعاگویی هستیم که هیچوقت ما را در مظان استجابت دعوات وافیات از نظر خود فراموش ننموده و هماره سلامت حالات خود را عرضه دارند. شهر جمادیالاولی ۱۲۹۹. [مهر]: ولیعهد (مظفرالدین میرزا)
باید بگویم که بیشک اشتهار پسر حاج ابوجعفر، یعنی آیتالله حاج میرزا محمدرضا مجتهد در ایران بیش از دیگر اعضای این خاندان است و آن برمیگردد که به جریان دومین شورش کارگران شالباف و درگیری فرقهای که در نهایت منجر به فلک شدن ایشان توسط ظفرالسلطنه حاکم کرمان شد و این موضوع باعث شد تا در تهران موجب اتحاد علمای مشروطهخواه بگیرد و مهاجرت صغری پیش آید.
البته آیتالله حاج میرزا محمدرضا در ابتدای دوره پهلوی هم از اعتبار زیادی برخوردار بود و رضاشاه بهواسطه مخالفت شدید ایشان با سلسله قاجاریه، خیلی احترام وی را داشت؛ اما بعد از وقایع کشف حجاب و... حاج میرزا محمدرضا از رضاشاه رویگردان شد و تا پایان عمر در انزوا بسر برد.
آیتالله شیخ علی مجتهد، پسر دوم حاجآقا احمد است که او نیز سالها از اعتبار و احترامی خاص در منطقه برخوردار بود و پسری به نام آیتالله حاجآقا قاسم داشت که او نیز از علمای مطرح دوران خود بود و اغلب احمدیهای منطقه رفسنجان به ایشان و پدر وی (آیتالله حاجآقا علی) منسوب هستند.
حاجآقا حسین و حاجآقا حسن نیز هر دو در کسوت روحانیت بودند و آقا شیخ یحیی احمدی، آخرین فرزند حاجآقا احمد مجتهد است که در ادوار اول و سوم مجلس شورای ملی نماینده و مدتی هم رئیس اداره معارف کرمان بود و اغلب اهالی کرمان، او را با تألیف کتاب «فرماندهان کرمان» که توسط زندهیاد باستانی پاریزی، تصحیح و تحشیه شده است، میشناسند.
شما از طرف یکی از دختران حاجآقا احمد مجتهد، به او منسوب هستید، چرا برخی از نوادگان دختری حاجآقا احمد هم اغلب نام خانوادگی احمدی گرفتهاند؟
بله، بنده از طریق بیبی مریم، دختر حاجآقا احمد مجتهد به ایشان انتساب دارم. بیبی مریم چهار پسر داشت به نامهای: حاجآقا محمد، عبدالوهاب مؤید احمدی (مؤیدالاسلام)، محمدابراهیم معینالشریعه و آقا محمود.
در واقع پدربزرگ مادری بنده، حاجآقا محمد، پسر بیبی مریم است که قاضی شرع کرمان بوده. لازم به تذکر است که بیبی مریم، عروس خاندان سلطنتی افغانستان (محمد ظاهر شاه) بود و لذا کلیه فرزندان او به نوعی ریشه افغانی هم دارند و به همین علت عدهای در کرمان، پدر مادرم را به نام «حاجآقا محمد قندهاری» نیز میشناسند.
پدرم نیز مرحوم محمدحسین ضیایی احمدی، فرزند روحانی بزرگواری به نام ضیاءالواعظین است. ضیاءالواعظین نسبت به خاندان مادری ما از نظر طبقاتی پایینتر محسوب میگردید و به همین علت توصیۀ حاجآقا محمد (پدربزرگ مادریام) را پذیرفته تا نام خانوادگی «احمدی» را برگزیند. البته پرواضح است که این پیشنهاد از طرف ضیاءالواعظین قابلقبول نبود و خوشبختانه گویا شخص مصلحی در این میان پیدا شده و پیشنهاد میکند شما میتوانید هر دو نام را در شناسنامه بیاورید، لذا پدرم فامیل «ضیایی احمدی» را انتخاب نمود.
در خصوص دیگر نوادگان دختری حاجآقا احمد مجتهد هم تا جایی که من بررسی کردم، آنها نیز بهواسطۀ احترام و اعتباری که جد مادریشان داشته، میخواستهاند تا به نوعی نسبت خود را با ایشان نگاه دارند، برای همین نام خانوادگی احمدی را گرفته و یا به مانند ضیاءالواعظین، نام خانوادگی ترکیبی با احمدی، چون هوشیار احمدی و... گرفتهاند.
با توجه به توضیحاتی که دادید مشخص است اغلب اعضای خاندان احمدی در سالهای اولیه، مجتهد و روحانی بودهاند، اما در ادامه و بهویژه در دوره پهلوی و حتی در حال حاضر، معروفیت و اشتهار اکثر اعضای این خاندان بیشتر در حوزههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده است. لطفاً ضمن اشاره به این موضوع، اشارهای هم به افراد مشهور این خاندان نمایید.
تقریباً یکی، دو نسل اول این خاندان، همگی عالم دینی و مجتهد بودند. البته افرادی چون حاج ابوجعفر و یا حاج میرزا محمدرضا مجتهد را نمیتوان فقط یک عالم دینی صرف برشمرد. چراکه به گواهی تاریخ و اسناد موجود، آنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی هم فعالیت شدیدی داشتند و حتی این موضوع باعث درگیری حکومتها و دربار با آنان میشد؛ اما در ادامه ـ همانطور که شما هم گفتید ـ اشتهار اغلب اعضای این خاندان بیشتر به دلیل حضور و فعالیت در عرصههای سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی بوده است.
ـ اگر از همان ابتدا بخواهم افراد مشهور این خاندان را نام ببرم، به غیر از آقا شیخ یحیی احمدی که نماینده مجلس، رئیس اداره فرهنگ، محقق و نویسندۀ چندین اثر در حوزه تاریخ کرمان بوده است و آیتالله حاج میرزا محمدرضا مجتهد کرمانی که احتیاج به معرفی و توضیح نیست، بایستی از چهار پسر بیبی مریم یعنی پدربزرگ مادری خودم حاجآقا محمد، عبدالوهاب مؤید احمدی (مؤیدالاسلام)، محمدابراهیم معینالشریعه و آقا محمود نام ببرم، که همگی ضمن فعالیت در عرصههای قضایی منطقه، با حزب دموکرات کرمان همکاری تنگاتنگی داشتند. شایان ذکر است این حزب در واقع در آن سالها تنها هستۀ مخالفت با حکام مستبد و بهویژه دخالتهای کنسولگری انگلیس در کرمان و پلیس جنوب را تشکیل میدادند. با نظری به اسناد محرمانۀ کنسولگری انگلیس که توسط آقای گلابزاده و خودتان تصحیح و منتشر شدهاند، بهکرات از نگرانی کنسول انگلیس از فعالیتهای ضد انگلیسی این چهار برادر شده است.
...
ادامه این مطلب را در شماره ۵۵ ماهنامه سرمشق مطالعه کنید.