دبیر بخش تئاتر
https://srmshq.ir/5whzta
جشنوارههای هنری همواره محل بحث و گفتوگو بودهاند. در اینجا منظورم از این گزاره، بحث و گفتوگوهای هنری، علمی و آموزشی نیستند، بلکه گاه حواشی و گفتوگوهای خارج از متن، نقش پررنگتری به خود میگیرند چنانکه غباری میشوند بر روی آسیبهای جدی یا نقاط قوت این رویداد. جشنوارههای تئاتر نیز از این امر مستثنا نیستند. این مسئله بهویژه در جشنوارههای استانی بیشتر نمود دارد، چراکه راهی برای ورود آثار هنرمندان غیر مرکز نشین به جشنواره بینالمللی فجر هستند. اینجاست که حساسیتها و بحث و جدلهای پس از اختتامیه بیشتر نمایان میشود؛ اما اینگونه صحبتها و اظهارنظرها در تمام سالهای برگزاری جشنواره، راه به جایی نبرده و تأثیرگذار نبوده است.
برگزاری سی و دومین دوره جشنواره تئاتر استان کرمان، بهانهای شد برای گفتوگو درباره ماهیت جشنواره تئاتر، از این نظر که اصولاً حضور جشنواره تئاتر به شکل کنونی چه تأثیر مثبت و منفی در جریان اصلی تئاتر دارد؟ قدرت و ضعف جشنوارههای تئاتر چیست یا چه میتواند باشد؟ چه جایگزینی برای جشنواره تئاتر میتوان داشت؟ و آیا اصلاً این نگاه صفر و صدی به بودن و نبودن جشنواره، رویکرد درستی است یا خیر؟ سعی کردیم در همین مجال مختصر، رویکردی آسیب شناسانه به این رویداد هنری داشته باشیم.
از آنجا که با توجه به شرایط جسمی من و زمان کمی که در اختیارمان بود امکان گفتوگوی جمعی و حضوری میسر نشد، پرسشهای زیر بهصورت کلی مطرح شد و در اختیار دوستان قرار گرفت:
بهعنوان یک هنرمند حضور در جشنواره چقدر برای شما مهم است؟
برگزاری جشنواره چه تأثیری در روند فعالیتهای تئاتری و کیفیت تئاتر استان دارد؟ آیا برگزاری جشنوارهها قدمی رو به جلو هستند یا خیر؟
اگر ایده شما این است که جشنواره برگزار نشود (از نظر صرف بودجه، وقت، نیروی انسانی، برنامهریزی و ...) چه جایگزینی برای آن پیشنهاد میکنید؟
به طور کلی کیفیت، کمیت و جایگاه تئاتر کرمان را چگونه میبینید؟
و قرار بر این شد که پاسخ این پرسشها را جداگانه و به شکل مصاحبه در اختیار من بگذارند و یا در قالب یادداشتی نظر خود را ارائه دهند. لازم است اشاره کنم که در این باره سعی کردم از جریانها و دیدگاههای مختلف تئاتر کرمان بهره ببرم، هرچند همکاری با تعدادی از دوستان صاحبنظر به دلایل شخصی و یا حرفهای میسر نشد.
https://srmshq.ir/hmaji9
بگذارید در پاسخ به این پرسش که برگزاری جشنواره چه تاثیری در روند فعالیتهای تئاتری و کیفیت تئاتر دارد، با چند نکتۀ پراکنده آغاز کنم.
این خاطره را چندین جا گفتهام که روزگاری که بحث تئاتر خصوصی در کشور و بهویژه در کرمان پیش آمد، ما سینهچاکان تئاتر خصوصی که نادان به دامی که در آن گرفتار بودیم درفش آن را در همۀ گفتوگوها مصاحبهها و مجلات میگرداندیم، استاد گرامیتر از جانم جناب دکتر آقا عباسی در جمعی تئاتری فرمودند تئاتر خصوصی لازم است ولی دولت حق ندارد مسئولیت خود را بهعنوان متولی فرهنگ در کشور فراموش کند. دولت موظف است از تئاتر حمایت کند این دامی است برای حذف نقش دولت و رها کردن این کشتی بی ناخدا در اقیانوس و دیدیم که همان شد که استاد فرموده بودند.
این بار نیز نزدیک به یک دهه یا بیشتر است که جشنوارۀ تئاتر استانی، منطقهای و فجر، برگزاری آنها و یا شیوۀ برگزاری آنها به یک چالش احمقانه برای سرگرمی جامعه تئاتری و غفلت از مطالبات اصلی بدل شده است. شاید به کار بردن واژۀ احمقانه کمی برخورنده و توهینآمیز به نظر برسد ولی آنچه که این واژه را درخور این چالش میکند مطالبی است که در اثبات این گزاره در پاسخم به پرسشهایتان خواهم گنجاند. مطلب دال بر این موضوع که بیشک ما سوراخ دعا را گم نکردهایم بلکه زورمان به خر نمیرسد پالان را میکوبیم.
در بند دوم پیشا سخن پراکندۀ خود از شما میپرسم چرا مجلۀ وزین سرمشق به جشنوارۀ سردار آسمانی که قطعاً با بودجهای چندین و چند ده برابر بودجۀ جشنوارۀ استانی در همین کرمان در حال برگزاری است نمیپردازد؟ و اگر میپردازد تنها در این لفافه است که واژۀ جشنواره را در پرسشاش با جشنوارهها جایگزین میکند. البته این پرسش جای بسی تعمیم هم به اشخاص حقیقی و حقوقی دیگر و هم به انواع و اقسام جشنوارههای همگون دارد که از آن میگذرم.
اگر این فرض را ثابت شده بگیریم که جشنواره بد است، به پیرو این گزاره نیز ثابت شده است که هرگونه همکاری با یک امر بد، تأیید یا صحهگذاری بر آن و بد است.
از دیدگاه من اگر این امر بد فرآیندی با نام جشنواره باشد تولید اثر برای شرکت در آن، بسیار کمتر بد است تا همکاری در ستادهای سیاستگذاری یا اجرایی آن.
این همکاری را از پذیرفتن مسئولیتهایی مانند دبیری تا هیئتهای بازخوانی، بازبینی یا داوری میدانم تا حضور در بخشهای اجرایی، چراکه یک تولیدکنندۀ اثر اگر برای هر امر مادی نیز مرتکب این کار شده باشد از آنجا که درگیر خلق یک پدیدۀ هنری است کلیت فرجام تلاشش از ارزش تهی نمیشود ولی دستۀ دوم چه؟ آنها هدفی مگر پول، اعتبار و یا ارتباط با بدنۀ قدرت دارند؟
https://srmshq.ir/jtukzx
نظام شکلگیری جشنوارههای تئاتر و فرمت اجرایی آنها در ایران، هیچگاه با فستیوالهای مرسوم در دنیا قابلمقایسه نبوده است، جشنوارهها در ایران با هر موقعیت و شکلی ویترینی بودهاند برای پروپاگاندای مواضع حاکمیتی بر سر یک محتوای موضوعی مشخص. در طول سالها و تکرار متوالی این رویدادها بهمرور و البته به صورت بسیار اندک جریان سازیهایی صورت گرفته که مشخصاً این جریانها با ذات اصلی و بدنه جامعه تئاتر فاصله دارد، چراکه هیچگاه در هیچیک از این رویدادها عموم هنرمندان مؤثر در فرآیند تئاتر پیشرو، مشارکت نکردهاند. دلایل زیادی هم وجود داشته، که باید از حیث موقعیت تاریخی، مقطع زمانی و حتی دولتهای حاکم بر نظام مدیریتی جامعه بررسی شود. چیزی که واضح است معمولاً طیفهای خاصی از جامعه تئاتر دنبال کننده جشنوارهها بودهاند، حتی میتوان این طیفها را لحاظ موضوعیت جشنوارهها هم دستهبندی کرد. اگر جشنواره تئاتر فجر را جامعترین شکل جشنواره تئاتر در ایران بدانیم باز هم میبینیم که شرکتکنندگان در این جشنواره هم از این دستهبندی خارج نیستند؛ یا نیروهای تازهوارد جوانی هستند که جشنواره را اشتباهاً سکوی پرتابی مینگرند برای دیده شدن و رشد خود و یا گروههایی که صرفاً سودای حضور در جشنواره و کسب احتمالی مقام و تقدیری را در سر میپرورانند و دسته محدود دیگری که برای گذراندن اوقاتی مفرح و دید و بازدید و شبنشینی با نیروهای همنسل خود از سراسر کشور برای حضور در جشنواره فجر تلاش میکنند.
بیماری اصلی جشنوارههای رقابتی دقیقاً در نقطهای آشکار میشود که تقدیر شدگان بسیار محترم تصور میکنند جشنواره تئاتر مانند المپیک متر و معیاری دارای ارزش برای آنها ایجاد میکند، این تفکر نادرست که اتفاقاً از دل این رویدادها برآمده عموماً به جای کمک به رشد و پیشرفت نیروهای جدید باعث غرق کردن آنها در حجمی از توهم و خودباوریهای کاذب و مخرب میشود تا آنجا که با یک بررسی ساده میشود فهمید که جشنواره و دیپلم افتخار و تندیسها چه نیروهای مستعدی را از مسیر درست تولید خود دور کرده و بعضاً کمکم دچار سرخوردگی و دور افتادن از جریان تئاتر شدهاند.
https://srmshq.ir/cpa8uy
جشنواره استانی هر ساله با تلاش مدیران عرصه فرهنگ و هنر استان برگزار میشود. دغدغهمندی این عزیزان قابلستایش است و جای دارد از این بزرگواران تشکر ویژه کرد، علیالخصوص در این ایام که بهراحتی میتوانست چراغ تئاتر خاموش شود، تلاش نمودند که هنر تئاتر را زنده نگاه دارند و شرکت گروههای اجرایی بهمنظور تکمیل این حرکت نیز قابل ستایش و تقدیر است. من خود در حد توان و امکان در بطن این ماجرا بودم. در اینکه این عزیزان سعی در حمایت و روشن نگه داشتن چراغ این محفل دارند بر کسی پوشیده نیست؛ اما نتیجه برگزاری این جشنواره و جشنوارههای پیشین چه اتفاق میمون و مبارکی را برای هنر تئاتر این خطه رقم میزند بهجز آمار و ارقامی که در نمودارها نشان از رشد تئاتر را دارد و شاید بالعکس. من از آمار و ارقام ثبت شده هیچ اطلاعی ندارم و نمیتوانم در این مورد نظری دهم؛ اما به نظر من با توجه به تجربهای که ما داریم نه تئاتر با حمایت دولتی در شهرمان به تعالی رسید و نه تئاتر خصوصی، هر دو دچار نقصانهای فراوانی بوده و هستند که میبایست ریشهیابی و آسیبشناسی شود. چگونه است که با صرف هزینههای بسیار جهت تولید یک اثر چه در عرصه دولتی و چه در عرصه خصوصی به نتیجه مطلوب نمیرسیم. شاید بهتر باشد در زمان برگزاری این حرکت مبارک گروهی کارشناس آشنا با امور فرهنگی به بررسی و آسیبشناسی بپردازند و بدنه تئاتر را از رفتن به راههای بیهوده بر حذر دارند.
دبیر بخش تئاتر
https://srmshq.ir/y87t9p
بهعنوان یک هنرمند حضور در جشنواره چقدر برای شما مهم است؟
حضور جشنواره برای من امری لازم است، ولی کافی نیست. فکر میکنم یک هنرمند باید مسیر شخصی خودش را بسازد. باید با انتخابهایش، تجربههای قبل و تجربههای تازهای که به دست میآورد و دانش جدیدی که کسب میکند، مسیر شخصیاش را شکل دهد؛ اما در کنار آن حضور در جشنوارهها را نیز نباید نادیده گرفت و بهطور مطلق گفت جشنواره نباید وجود داشته باشد. من به این صفر و صد بودن مطلق باور ندارم. فکر میکنم هر پدیدهای می تواند محاسنی داشته باشد و معایبی و بهتر است در مورد پدیدهای به نام جشنواره تئاتر که سالهای سال دارد برگزار میشود، به جای اینکه صرفاً به بودن یا نبودنش فکر کنیم، بیشتر به این فکر کنیم که چطور میشود آن را تبدیل کرد به رویداد مفیدتری. فکر میکنم زندگی و زمانه نیز دیگر به ما چنین امکان و اجازهای نمیدهد که پدیدهای را صد در صد نفی کنیم یا بهطور کامل تأیید کنیم. بگوییم خوب مطلق است یا بد مطلق. خیلی وقت است که دیگر نه آدمها، نه مقولهها و نه مسائل اینطور تفکیکپذیر نیستند. به نظرم اگر هنرمند اثر آمادهای داشته باشد و این امکان به وجود آمد که به جشنوارهای بفرستد، می تواند با علم به اینکه جشنواره هیچ متر و معیار قوی برای سنجش او نیست در جشنواره شرکت کند. جشنواره تئاتر درواقع می تواند رویدادی باشد که در آن کارهای یکدیگر را ببینیم، نقد و بررسی آثار می تواند جنبه آموزشی داشته باشد، جشنواره می تواند بهعنوان آرشیونگاری هنر تئاتر زمانه خود جایگاه تخصصی پیدا کند.
به نظر من در این یک سال شرایطی که ویروس کووید ۱۹ به وجود آورد، برای آنهایی که تئاتر کار میکردند، بلای جان شده و برای آنهایی که دنبال بهانه میگشتند برای کار نکردن هم مزید بر امتناع و انگار خوشحالاند از این وضعیت که میتوانند برای کارنکردنهایشان بهانه تازهای داشته باشند. واقعیت این است که تئاتر عنصری جدانشدنی از زندگی من است. سالهاست در هر گوشهای از تئاتر که فعالیت کردهام، برایم هم تمرین زندگی کردن بوده، هم جنگندگی و هم تبدیلپذیری و تغییر شکل بوده و فکر میکنم به دلیل این است که تئاتر آینهای است روبروی زندگی یا نمایش تجربههای زیستی و حتی زندگی نکرده ما روی صحنه؛ بنابراین تئاتر ابزار بسیار قدرتمندی است که برای ما هم انرژی، هم روحیه و بهویژه اندیشه به همراه دارد و باعث میشود که ما از دریچههای متفاوتی به هر رویداد نگاه کنیم و در مسیر تولید تئاتر مثل زندگی جنگندگی را هم تجربه کنیم. این خصلتها در ایام شیوع ویروس کووید ۱۹ نمود بیشتری داشت. ما در تمرین و تولید تئاتر هر روز یک چالش جدید داشتیم که باید با آن کنار میآمدیم، باید میجنگیدیم. افراد زیادی را باید با رعایت پروتکلهای بهداشتی کنار هم نگه میداشتیم. خیلی شرایط عجیب و غریبی بود، اما باز هم نشان داد که تئاتر بهانهای است برای همین تجربهها در کنار یکدیگر.
برگزاری جشنواره چه تأثیری در روند فعالیتهای تئاتری و کیفیت تئاتر استان دارد؟ آیا برگزاری جشنوارهها قدمی رو به جلو هستند یا خیر؟
به نظرم این کلمههای مکانی و برچسبهایی که به تئاتر میخورد چندان خوشایند نیست، مثلاً تئاتر استان کرمان، تئاتر خوزستان، تئاتر تهران، تئاتر شیراز... کلمه تئاتر خودش مکان اجرای تئاتر بوده، چرا این کلمه را به آن اختصاص دادهاند، برای اینکه همه جای دنیا یک قرارداد مشترک پیدا کند و این دیگر خیلی فرقی نمیکند که با چه قومیتی، در چه شهری و کجا برگزار میشود. من خیلی قائل به این برچسبها نیستم و بیشتر از آن فکر میکنم تئاتر پدیدهای است که به وسیله آن آدمها زیست در کنار یکدیگر را تجربه میکنند. حالا از این درگاه که ما ناگزیر هستیم راجع به تئاتر دور و بر خودمان صحبت کنیم به این دلیل که با آدمهای دور و بر خودمان سر و کار داریم میشود تئاتر را به شکل جغرافیایی هم بررسی کرد. در چهار سالی که من در کرمان زندگی میکنم (بعد از مهاجرت مجددم به این شهر)، بر اساس کارهایی که دیدم و نمایشهایی که خودم به صحنه بردم و جشنوارههایی که رصد کردم آنچه میتوانم به طور کلی درباره تئاتر کرمان بگویم این است که تئاتر کرمان در حال پوستاندازی و تغییر نسل است. به این معنی که تئاتر کرمان یک نسل قدیمیتر و طلایی داشته که میشود اطلاعاتی راجع به آن به دست آورد، یک نسل میانی داشته که در جایی متوقف شد و تصمیم گرفت کار نکند و یا کم کار شد؛ اما تئاتر کرمان نسل جدیدی هم دارد که بچههای اواخر دهه ۶۰ و ۷۰ هستند و با آزمون و خطا دارند به بدنه تئاتر کرمان اضافه میشوند. باید به این نسل یاری رساند. این نسل باید بیش از این آموزش ببیند، باید علمیتر کار کند، باید مشاورههای قویتری به آنها داده شود و همه اینها زمانبر هستند. حضور این نسل در حال جنب و جوش نویدبخش این است که به زودی نسل جدیدی با انرژی دو چندان می تواند وارد فضای عمل شود. البته ناگفته نماند که تأسیس رشته تئاتر در دانشگاه شهید باهنر و علاوه بر آن وجود جریانهای مستقل تئاتری در کرمان که بیشتر هم به دست جوانان است و دسترسی بهتر و بیشتر به امکانات آموزشی و در کنار آن استفاده از فضای مجازی و... همه اینها عوامل مؤثری در پدیدآوردن چنین نسل و چنین فضایی هستند. نسبت به دهه پیشین اوضاع تئاتر بهتر است، اما این اوضاع بهتر، نه به معنای کیفیت هست، بیشتر به معنای کمیت حضور و انرژی و شور جوانی است. نمیتوانم در اینجا مصداقی صحبت کنم چون جامعه آماری درستی ندارم، ولی آنچه برآیند دید و بازدیدها و کلیت ماجراست، این است که نسلهای تازه دارند به میدان تئاتر میآیند که نیازمند مشاوره و حمایت هستند. معمولاً ریسکپذیری بالایی دارند، اغلب هم ممکن است برای ورود به صحنه و فضای اجرا عجله داشته باشند، اما آمادگی این کار را نداشته باشند. این نسل نیاز به آموزش و پیگیری بیشتری دارند، درواقع نیاز به رصد دارند.