دبیر بخش سینما
https://srmshq.ir/3nq5wo
(بهجای پیشگفتار)
***
گوشهای از اتاقِ کوچک و نیمهتاریکِ خود، زیر نور چراغ مطالعه نشستهام و به صدای گرم شجریان گوش سپردهام:
«سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی...»
چشم به چای خوشرنگ و خوش عطروطعم عصرگاهی دوختهام. به سپیدی برگههای کاغذ پیش رویام مینگرم و ... به سرخی انار روی میز...
انار، چشمکزنان، همۀ نگاهها را به خود جلب میکند. وَه که چه پر ناز و عشوه است این میوۀ پائیزی... . قلم را در دست گرفته و نوشتنِ پیشگفتار سرمشقِ چهل و پنجم را آغاز مینمایم. از انار مینویسم و از همۀ عشوههایی که برای درختِ خستۀ کهنسال میآید! درختِ خسته، برگهای زرد و پژمردهاش را از تن خود میتکاند و خود را برای خوابِ طولانی زمستانی آماده میکند تا شاهدِ ریختنِ خونِ انار بر زمین نباشد. انارِ نورسته، نازِ خود را نثارِ هر بینندهای میکند و نمیداند که زندگانی کوتاهش به خون میانجامد. خونِ سرخِ انار، دلِ بیتاب عاشقان را در پائیز، به شور میافکند. شوقِ نوشیدن از این خون، سرمستکنندهتر از هر شرابِ مردافکنی است. رنگِ انار، پائیز را معنا بخشیده است. گویی که همۀ رنگهایش را از خونِ انار میگیرد. شاید همین است که پائیز بوی خون گرفته است. خونی که برگهای زرد و سرخ و نارنجی فام درختان را در این فصل از سال، رنگآمیزی میکند. گویی که نقاش، رنگی جز خون در رنگ دانِ خود نداشته و همهچیز را با آن رنگآمیزی نموده است. بوم نقاش هم بوی خون گرفته است. خزان، همواره مرا به یاد انار انداخته است. دانههای سرخ آبدارش، همچون خونِ عشقبازان پاکباخته، همیشه دست و دامنهایمان را لکهدار کرده است؛ اما چه خوشاقبال بودیم که دامانمان، آلوده به خون سرخ انار گشته و میتوان به اندکی آب، آن را از دست و دامان شست! خون انار، فراموش میشود. آنگونه نیست که همیشۀ زمان گریبانمان را بگیرد.
راستی، نمیدانم برایتان گفتم یا نه؟! خونِ انار، سرخی خورشیدِ دمِ غروبِ پائیز را نیز رنگی دیگر بخشیده است. دلِ خورشید نیز، خونین از قتلعام انارهایی است که پائیز را در آخرین شبِ زندگانیشان در زفافِ با مرگ، به زمستان پیوند دادهاند. پائیز، فصل شکفتن و شکافتن سینۀ انارهای جوان است. در دلِ هر انار، هزاران خورشیدِ رخشان، به انتظارِ شبِ چله نشسته است؛ تا به پادشاه فصلها، نویدِ آمدنِ دورانِ تاریکِ زمستان را بدهد. صدای آوازِ شجریان بلند است. شنیدنش با طعم انار مدهوش کنندهتر است. دانۀ اناری در دهان میگذارم. سرخوش از ترش و شیرینی مزهاش، قلم را دومرتبه برمیدارم. نوشتن را از سر میگیرم. پائیز، ترجیعبندِ سرخ همۀ فصلها شده است. این پادشاه فصلها که به گفتۀ اخوان ثالث:
«داستان از میوههای سر به گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک میگوید.
باغ بیبرگی
خندهاش خونی است اشک آمیز.
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن
پادشاه فصلها، پائیز...»
برای او، زمستان، سرد است و سیاه و سوزنده! سلامش را کسی پاسخ نمیگوید. همۀ سرها در گریباناند و درختان، اسکلتهای بلور آجینی هستند زیرِ سقفِ کوتاهِ آسمان و بر بسترِ دلمرده و غمگین زمین! اگر اخوان دست محبت سوی کسی مییازید، بیپاسخ در هوا میماند و از سوزِ سرمای زمستان خشک میشد. پائیز، اما مطلعِ این فصل است. دیباچۀ زمستان است. دریچۀ همۀ تیرگیهای سرد و سوزندهای که به اندوه خاطرههای زمان گره خورده است.
خورشیدِ پائیز، قلب تپندۀ پرخونی است که خاطرۀ دل پرخون همۀ مادران انار را در سینۀ خود نهفته دارد و هنگامِ غروب مرورشان میکند تا زندگانی پر نخوت پادشاه فصلها را دوام و قوام بخشد. انار، قلب سرخ پائیز است که همه ساله، شبهای یلدا، از تپش بازمیایستد و قصۀ هزار افسانِ شهرزادهایی میشود که ریختن خون انارها را، در دلِ شبهای بیانتها و پر پیچ و خم یلدا، برای فرزندزادگانشان روایت میکنند. یلدا، مرگ پائیز است و شب قتلعام انارهای نورستۀ سرخ گونه... .
انارِ سرخ، زیر نور رنگ پریدۀ چراغ مطالعۀ اتاق، دلبرانه چشمک میزند. نگاه از عشوههای پر ناز و غمزههای فریبندهاش میگیرم و به کاغذ پیش رویام میدوزم. کاغذ، سیاهِ سیاه شده است. دست سمتِ لیوان چای میبرم. خالی است... . صدای شجریان، هنوز در فضای اتاق طنین افکنده و مشام مرا از بوی سُکرآور پائیز، سرشار مینماید. صدای شجریان، همچون خود او، برایم بخشی از خاطرۀ بیانتهای پائیز شده است. صدایش رنگی از پائیز را برایم تداعی میکند... رنگ انار را... . اینک قطعهای دیگر از او فضای غمزدۀ این پادشاه فصلها را برایم پر کرده است. با او، آرام زیر لب زمزمه میکنم:
«یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
...
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد»
سرمشق این شماره نیز، باز بوی شجریان به خود گرفته است. آوازخوان شب شکنی که دیگر فریاد نخواهد کرد. صدایی که خاموش شد، اما فراموش نخواهد گشت. دریغم آمد در این آغاز نوشتارم در بخش سینما، یادی از او نکرده باشم. بیتردید، در این شماره دوستان و عزیزانی از او گفته و نوشتهاند. عزیزانی چون «پیروز ارجمند»، «مهرداد اسکویی» و... . در نتیجه، اینجا، تنها به یادی از او بسنده کرده و سخن کوتاه مینمایم.
بحث در رابطه با جشنوارۀ فیلم کرمان، _که از شمارۀ پیش آغاز شده_ در این شماره ادامه یافته و به انجام خواهد رسید. در سری مطالب شمارۀ پیش، «مینا قاسمی»، همکار بخش سینما، به سراغ دکتر «آرش شفیعی بافتی» و «علی گنج کریمی»، دو تن از داوران بخش فیلمنامهنویسی رفت و با ایشان، در ارتباط با چگونگی برگزاری جشنواره در شرایط فراگیری کرونا و همچنین روند داوری فیلمنامههای رسیده به جشنواره، به گفتوگو پرداخت. «علی تهرانی» و «احسان شعبانیان»، دو تن از کسانی که در طول جشنواره، در بیشتر برنامههای مختلف آن حضور داشتهاند، هریک در یادداشتی جداگانه، از فضای جشنواره و کم و کاستیهای آن نوشتاند.
در این شماره نیز، به روال مطالب شمارۀ قبل، در آغاز به سراغ دو تن از داوران بخش فیلم جشنواره رفته تا با ایشان، دربارۀ کیفیت فیلمهای بخشِ مسابقه و کاستیهای آنها و سطح برگزاری جشنواره گفتوگو نماییم.
«وحید موسائیان»، یکی از اعضای هئیت داوران بخش فیلم، مهمترین ضعف جشنواره را مشکل انتخابهای ضعیف، توسط هیئت انتخابی دانست که با یکدیگر گفتوگو و تعامل نداشتهاند. او همچنین، از نبودن «روح کرمان» در فیلمهای فیلمسازان کرمانی انتقاد نمود.
«مصطفی رزاق کریمی»، دیگر عضو هیئتداوران بخش فیلم، در گفتوگو با «کوروش تقیزاده»، از ارزش و اهمیت پژوهش، برای عمق بخشیدن به فیلمها (بهویژه فیلمهای مستند) گفت و از مسئولان و برگزارکنندگان این جشنواره خواست تا از فیلمسازان جوان، برای تولید آثارشان حمایت کنند.
«مریم علوی»، «محمد ناظری» و «مهدی معینی اقطاعی»، هر یک در یادداشتهای خود از زاویهای، به جنبههای گوناگون جشنواره نگاه کرده و نقاط قوت و ضعف نخستین جشنوارۀ فیلم کرمان را گوشزد نمودهاند.
مجموع مطالب مربوط به جشنوارۀ فیلم کرمان، در این شماره پایان میگیرد. بیتردید، توجه برگزارکنندگان جشنوارۀ فیلم کرمان به نکتهها و موارد مطرح شده در این دو شماره، میتواند در رفع کاستیهای موجود و ارتقای کیفی سطح جشنواره در دورههای بعدی، راهگشا و کارساز واقع گردد. امید که مورد توجه قرار گرفته و خواندن تکتک آنها، در برگزاری هرچه بهتر این جشنواره در سالهای آتی، اثرگذار باشد.
دبیر بخش سینما
https://srmshq.ir/xqwe0o
نگاهی به جشنوارۀ فیلم کرمان در گفتوگو با: «وحید موسائیان»
***
سطح فیلمهای جشنوارۀ فیلم کرمان چگونه بود و این جشنواره، چقدر به استانداردهای جشنوارههای معتبر نزدیک بود؟ معیارهای داوری هریک از داوران بر چه مبنایی بود؟ و... این پرسشها و پرسشهایی دیگر، ما را بر آن داشت تا به سراغ «وحید موسائیان»، یکی از اعضای هیئتداوران جشنوارۀ فیلم کرمان رفته و با او دربارۀ فضای کلی جشنواره و فیلمهای بخش مسابقه، به گفتوگو بپردازیم.
وحید موسائیان دانشآموختۀ رشته تئاتر از دانشکدۀ هنر و معماری است. وی فعالیت فیلمسازیاش را از سال ۱۳۶۵ در انجمن سینمای جوانان خرمآباد آغاز نمود و سپس نخستین فیلم بلند سینمایی خود را با نام «آرزوهای زمین» در سال ۱۳۸۰ ساخت که موفق به دریافت جایزۀ ویژۀ هیئتداوران جشنوارۀ مسکو (۲۰۰۲) گردید. این فیلم، همچنین جایزۀ شرکت کداک برای بهترین فیلم اول را از آن جشنواره نصیب خود کرد و به دنبال آن، جایزۀ ویژۀ جشنوارۀ فیلم Mons بلژیک (۲۰۰۳) را نیز از آن خود نمود. از دیگر فیلمهای او میتوان به «تنهایی باد» (۱۳۸۳)، «خانه روشن» (۱۳۸۴) (برنده جایزۀ مردمی پنجمین جشنوارۀ بالی اندونزی ۲۰۰۷)، «گوشواره» (۱۳۸۵)، فیلم مستند «سرزمین گمشده» (۱۳۸۵)، «گلچهره» (۱۳۸۹) و «فرزند چهارم» (۱۳۹۱) اشاره نمود. وحید موسائیان همچنین عضو آکادمی فیلم آسیا- پاسیفیک استرالیا نیز هست.
موسائیان، نبودن «روح کرمان» در فیلمهای فیلمسازان کرمانی را بهعنوان مهمترین ضعف فیلمهای جشنوارۀ کرمان برشمرد. او شکلگیری گفتوگو بین افراد را لازمۀ هنر و سینما مطرح نمود و عدم ارتباط و تعامل بین هیئت انتخاب جشنواره را یکی از کاستیهای جشنوارۀ فیلم کرمان دانست که سبب انتخاب فیلمهای ضعیف در این جشنواره شده بود. این کارگردان سینما، انتقال تجربه بین فیلمسازان مختلف، به شکل غیرمستقیم و از طریق دیدن فیلمهای همدیگر را به عنوان یکی از اهداف جشنوارهها مطرح نمود و توجه به موضوع و جذابیت آن در قالب فیلم کوتاه را اصلیترین معیار خود در امتیازدهی فیلمهای کوتاه جشنواره برشمرد. از نگاه این فیلمسازِ باسابقه، نباید بههیچوجه به فیلم کوتاه بهعنوان فیلمی پیشپاافتاده و کماهمیت نگاه کرد و ملاک فیلم کوتاه، فقط زمان آن نیست؛ بلکه به خیلی چیزهای دیگر ازجمله انتخاب موضوع بستگی دارد. موسائیان، ضمن اشاره به این نکتۀ مهم که فیلمسازان تا فیلم نبینند، تا تجربه دیگران را شاهد نباشند، تا ننویسند و نخوانند، فیلمساز نخواهند شد؛ مهمترین ضعف فیلمسازان کرمانی را این نکته عنوان کرد که شاید فیلم کوتاه نمیبینند و یا خیلی کم میبینند. وی در پایان، از سینمای کوتاه، بهعنوان سینمایی متفاوت نسبت به قبل و بهشدت پیشرو یاد کرد و لازمۀ ورود به آن را شناخت دنیای آن برشمرد.
گفتوگو با این نویسنده و کارگردان خوشنام سینمای ایران، در نیمروز یکی از روزهای سرد و بارانی پاییز انجام پذیرفت. شما را به خواندن شرح کامل آن دعوت مینمایم.
***
جناب موسائیان عزیز، خیلی سپاسگزارم از اینکه این گفتوگو را پذیرفتید. خواهشمندم در آغاز بفرمایید که استانداردهای جشنواره را چگونه دیدید؟ نوع برگزاری جشنواره، چقدر با جشنوارههای باسابقهای که شما (چه بهعنوان شرکتکننده و چه بهعنوان داور یا مهمان) شاهد بودهاید فاصله داشت و چقدر به سطح آنها نزدیک بود؟
ازآنجاکه این جشنواره، اولین دورۀ جشنوارهای بود که در کرمان برگزار میشد، شاید انتظار خیلی زیادی از آن نمیرفت. از طرف دیگر چون هنوز در ابتدای راه است، خیلی کار دارد و خیلی راهها را باید برود تا به یک جشنوارۀ استاندارد برسد. البته شما در ایران کمتر جشنوارۀ استانداردی را در زمینۀ فیلم کوتاه میتوانید پیدا کنید. خیلی از جشنوارههایی که در شهرستانها، مراکز استانها یا حتی خود تهران برگزار میشوند، صرفاً برگزار میشوند. شاید تنها جشنوارههای استاندارد ما در زمینۀ فیلم کوتاه و فیلم مستند، جشنوارۀ فیلم کوتاهِ تهران و جشنوارۀ سینما حقیقت باشند. البته این خیلی هم پیچیده نیست و جشنوارهها با توجه به تجربهای که پیدا میکنند و با توجه به افرادی که برای اجرای جشنواره (چه در بخش انتخاب فیلمها، چه در بخش داوری فیلمها و چه در بخش اجرا و برگزاری) به کار میگیرند، میتوانند به آوازه و کیفیت خوبی برسند. جشنوارۀ فیلم کرمان هم باید حتماً به دنبال این موارد برود. چون به عقیدۀ من یکی از مهمترین ضعفهای جشنوارۀ فیلم کرمان، انتخاب فیلمها و نوع انتخاب فیلمها بود. اصلاً قابل درک و فهم نیست که یکسری داور برای انتخاب فیلمها مشخص کنیم که همدیگر را نشناسند یا اسمشان از همدیگر پنهان باشد. هیئت انتخاب یعنی یک جمعی که مینشینند و دربارۀ فیلمها با هم حرف میزنند. اینطور نیست که صرفاً رأی بدهند! در جشنوارۀ فیلم کرمان این اتفاق نیفتاده بود. اتفاقی که افتاده بود این بود که یک عده، بدون اینکه اسمهایشان بر کسی معلوم باشد فیلمها را دیده و بعد هم رأیشان را فرستادهاند. فکر میکنم این باعث شد که خیلی از فیلمهای خوب، بیرون بمانند و خیلی از فیلمهایی که زیاد خوب نبودند به بخش مسابقه راه پیدا کنند. در سینما و بهطورکلی هنر، اصولاً با گفتوگو میتوان به یک نتیجهای رسید. اعضای هیئت انتخاب و حتی هیئتداوران، باید دربارۀ یک فیلم با دیگر داوران گفتوگو کنند. شما جنبههایی از یک فیلم را میبینید که شاید دیگر اعضای هیئت انتخاب، اصلاً به آن فکر نکردهاند؛ اما وقتیکه راجع به آن فیلم و آن جنبهها حرف میزنید، به این نتیجه میرسید که این فیلم چقدر میتواند خوب باشد یا از این دید هم میتوان به آن نگاه کرد! به همین دلیل فکر میکنم یکی از مهمترین مشکلات جشنوارۀ فیلم کرمان، این نوعِ نگاهی بود که به انتخاب فیلمها داشتند.
شما به مسئلۀ ضعف انتخاب فیلمها اشاره کردید و اینکه این انتخابها، بر کیفیت جشنواره مؤثر بوده است. کمی دربارۀ سطح فیلمهایی که به بخش مسابقه و مرحلۀ داوری راهیافته بودند، صحبت کنید؟
سطح فیلمها هم برمیگردد به همین نوع شیوهای که برای انتخاب فیلمها در نظر گرفته بودند. از این جنبه باید بگویم که سطح فیلمها در حد انتظار نبود! یعنی شما یکسری فیلمها را میدیدید و متعجب میشدید که با چه معیاری این فیلمها برای جشنواره انتخاب شدهاند؟! بالاخره یک بخشی از هدف جشنوارهها تشویق فیلمسازان و چشمپوشی از کموکاستیهای یک فیلم و نمایش دادن آن برای دیده شدن زحمت گروه فیلمسازی است؛ اما همۀ جشنواره نمیتواند با این هدف باشد و نمیتوان کل جشنواره را به این دید نگاه کرد. اگر بخواهید با این دید برخورد کنید تا یک عدهای را راضی نگه دارید که فیلمشان باشد و تشویق شوند؛ سطح جشنواره نزول مییابد. این تشویق زمانی درست است که در کنارش فیلم خوب هم به نمایش دربیاید؛ یعنی فیلمسازی که فیلم زیاد خوبی نساخته است، بیاید و در موقعیت دیدنِ فیلمِ خوب قرار بگیرد. وقتیکه این اتفاق نیفتد و سطح اکثریت فیلمها پایین باشد، هیچ انتقال تجربهای هم صورت نمیگیرد. انتخاب خیلی برای یک جشنواره مهم است. اینکه شما فیلمهای خوبی را انتخاب کنید که آن فیلمها به زبان غیرمستقیم به دیگر فیلمسازان بگوید که ببینید، یک فیلم خوب میتواند چنین ویژگیهایی داشته باشد؛ این همان انتقال تجربه است. در غیر این صورت ما فقط یک جشنی برگزار کردهایم که دور هم بودهایم و یکسری فیلم هم انتخاب کرده و به یکسری از فیلمها هم جایزه دادهایم. من فکر میکنم که اکثریت فیلمهای جشنواره، از سطح بالایی برخوردار نبودند و حتی کمتر از حد انتظار هم بودند.
تفاوت سلیقه و نگاه بین داوران چگونه بود؟ چقدر نگاه نزدیکی به یکدیگر داشتید؟ و چگونه به تعامل مشترک رسیدید؟
وقتی اکثریت فیلمها از کیفیت خوبی برخوردار نباشند، دیگر چالشی به وجود نمیآید! بین این فیلمها یکسری فیلم خوب وجود داشت که خب! همه روی آنها اتفاقنظر داشتیم. چالش زمانی به وجود میآید که در یک جشنواره چندین مورد فیلم خوب داشته باشید. آنجا است انتخاب برایتان سخت میشود. وقتیکه سطح فیلمها به این صورتی باشد که ما با آن روبهرو بودیم، آن چالشی که در داوری مدنظر شما است، یعنی گفتوگو و بحث بر سر جایزه دادن به فیلمهای برگزیده، اتفاق نمیافتد. البته بهطورکلی راجع به فیلمها گفتوگو کردیم، اما منظورم این است که فیلمها ما را به چالش نینداختند که راجع به آنها، به یک گفتوگوی مفصل و طولانی برسیم. در نگاه اول و با یکبار دیدن فیلمها، به نتایج مشترکی در داوری رسیدیم.
معیارهای داوری و امتیازدهی به آثار، بر اساس نگاه شما چگونه بوده است؟
من ازآنجاکه خودم از سینمای کوتاه میآیم، بهشخصه، بیشترین امتیاز را در وهلۀ اول به موضوع فیلم میدهم. موضوع برایم مهم است و اینکه این موضوع در قالب فیلم کوتاه تا چه حد میتواند جذاب باشد و چقدر میتواند شما را با یک چیز جدید مواجه کند. من همیشه در هیئتهای مختلف داوری که بودهام، برای خودم موضوع اولویت داشته است. بعد به چیزهای دیگری مثل ساختار خوب، مونتاژ خوب و بازی خوب _که جزو ملزومات فیلمسازی هستند_ توجه میکردم. اینها مواردی است که به شکل طبیعی میتوان از فیلم انتظار داشت. فیلمساز فیلم کوتاه باید متوجه باشد که فیلمِ کوتاه را نباید بههیچوجه بهعنوان فیلمی پیشپاافتاده و کماهمیت در نظر بگیرد و اینطور نباشد که فکر کند هر چیزی میتواند در قالب فیلم کوتاه بگنجد و تصور کند از هر موضوعی که نگاهی سطحی به آن داشته است، میتوان فیلم ساخت. البته میتوان فیلم ساخت، اما دیگر نباید اسمش را فیلم کوتاه بگذاریم! فیلم کوتاه بر اساس تعریفی که ما داریم و شخصیت و هویتی که دارد، هر چیزی در آن نمیگنجد. بعضی از فیلمسازان هستند که این را میفهمند و میدانند که فیلم کوتاه فیلمی نیست که صرفاً زمان آن کوتاه باشد. ملاک فیلم کوتاه فقط زمان آن نیست. ملاک فیلم کوتاه به خیلی چیزهای دیگر ازجمله انتخاب موضوع آن بستگی دارد و اینکه فیلمساز دست روی چه موضوعی گذاشته و آن را به چه صورت نگاه کرده است. فکر میکنم این معیارها بین کسانی که فیلم کوتاه برایشان اهمیت دارد و به شکل تخصصی به آن نگاه میکنند؛ وقتیکه در یک هیئت داوری قرار میگیرند، عمومیت داشته باشد.
ظرفیتهای فیلمسازی و تولید در کرمان -بر اساس فیلمهایی که دیدید- را به چه شکل ارزیابی میکنید؟
اگر عنوان جشنوارۀ فیلم کرمان را حذف کرده و یکسری فیلم در اختیارتان میگذاشتند و از شما میخواستند که بگویید این فیلمها متعلق به کجا هستند، نمیتوانستید جواب دهید و بگویید که آیا این فیلمها متعلق به کرمان هستند یا نه! بالاخره در جشنوارههای شهرستانی یا استانی یا منطقهای که برگزار میشوند، توقع میرود که یکسری از ویژگیهای فرهنگی آن منطقه در فیلمهای آن جشنواره باشد؛ اما شما چنین چیزی را در فیلمهای جشنوارۀ فیلم کرمان نمیدیدید. اگر هم بود، خیلی کم و انگشتشمار بود. روح کرمان در فیلمهای جشنوارۀ فیلم کرمان دیده نمیشد و این باعث تعجب بود که وقتی یک جشنواره در منطقهای برگزار میشود، چرا نباید از توانایی فرهنگی آن منطقه در فیلمهایش استفاده کند؟! آن هم منطقهای مثل کرمان که شاید تواناییهای فرهنگیاش خیلی بیشتر از سایر مناطق ایران است! وقتیکه میگوییم سابقۀ طولانی فرهنگی، خیلیها بهاشتباه فکر میکنند که الزاماً باید بروند و فیلمهای باستانشناسی و فیلمهایی مربوط به دیرینهشناسی بسازند. نه منظور این نیست! البته میتواند این هم باشد، ولی منظور روح فرهنگی و مردمی و تجاری است که در یک فیلم تزریق میشود و به آن شناسنامه میدهد. شاید در این زمینه در سینما، کردها، لرها و آذریها موفقتر عمل کردهاند. بچههای کرمان باید به این موقعیت نگاه کرده و بدانند که دستکمی از سایر مناطق ندارند. نهتنها دستکمی ندارند که خیلی ویژگیهای برتری هم میتوانند در فرهنگ منطقۀ خودشان پیدا کنند؛ بنابراین وقتی از ویژگیهای فیلمها میگوییم، جای چنین چیزی را در آنها خالی میبینیم. با اینکه فیلمها در کرمان ساخته شدهاند، اما به شکلی هستند که انگار که در تهران و با موضوعهای رایج در تهران ساخته شده باشند. البته در بین چنین فیلمهایی هم میتوان فیلمهای خوبی دید و حتی چنین فیلمهایی را به شکلی خوب ساخت، اما اگر تصور کنید که این جشنواره بینالمللی بود یا سال آینده بتواند بینالمللی شود و یکسری داور هم از خارج بیاورید تا فیلمها را ببینند، نمیتوانند بفهمند که کرمان در کجای این فیلمها قرار دارد! این شاید نقدی باشد که برگزارکنندگان جشنواره در دورههای بعدی جشنوارهای که برگزار میکنند، میتوانند خیلی به آن دقت کنند. نمیتوان توقع داشت که کرمانیها فقط بیایند و اسپانسر شوند و پول بدهند که ما فیلم بسازیم و جشنواره برپا کنیم و هیچچیزی هم از کرمان در آنها نبینیم!
چه پیشنهادهایی به فیلمسازان کرمانی برای بهبود و ارتقای سطح کیفی کارشان در این مسیر دارید؟
این نکته نهفقط برای فیلمسازان کرمانی، بلکه برای فیلمسازان هرکجای دیگری هم به شکل کلی صدق میکند. فیلمسازان تا فیلم نبینند، تا تجربه دیگران را شاهد نباشند، تا ننویسند و نخوانند، فیلمساز نخواهند شد. شاید مهمترین ضعف بچههای کرمان این است که فیلم کوتاه نمیبینند و یا خیلی کم میبینند. شاید اینقدر که اسیر فیلمهای سینمایی و هالیوودی و حتی فیلمهای سینمای ایران هستند، درگیر فیلمهای کوتاه نیستند. در همان جلسهای هم که در حاشیۀ جشنواره برگزار شده بود، من این نکته را گفتم که تا شما نفهمید دنیای سینمای کوتاه به کجا میرود، نمیتوانید وارد این دنیا بشوید. مگر اینکه خیلی آدمهای استثنایی باشید! سینمای کوتاهی که بهشدت پیش میرود، خیلی نسبت به قبل متفاوت است. سینمای کوتاهی که الآن وجود دارد و با توجه به تعاریفی که از آن ارائه میشود، با سینمای کوتاهی که ما در گذشته کار میکردیم؛ اینقدر تفاوت کرده و پیشرفت داشته که فیلمساز نمیتواند خود را در یک حباب قرار دهد و فکر کند که از دیدن فیلمهای دیگران بینیاز است. این احساس بینیازی باعث میشود که عمق فیلمهایی که آن فیلمساز تولید میکند، خیلی کم باشد یا اصلاً عمقی نداشته باشد. بههرحال، فیلمساز کرمانی مثل هر فیلمساز دیگری، در کنار همۀ تلاشهایی که در این مسیر میکند، عمر و سرمایه و خانواده و همهچیز خود را تحتالشعاع قرار میدهد و شاید حتی بهنوعی مجبور باشد که همۀ اینها را در این مسیر فدای این کار بکند. پس بهتر است که به شکل درستتر و سنجیدهتری قدم در این مسیر بگذارد.
دبیر بخش سینما
https://srmshq.ir/cvrh1m
گفتوگو با: «مصطفی رزاق کریمی»
***
در کرمان امکانات و موضوعات خوبی یافت میشود
***
جشنوارۀ فیلم کرمان با همۀ فراز و فرودها و حواشیاش تمام شد. بعضی از فیلمسازان با دست پر از جشنواره رفتند و بعضیها هم مغموم و معترض فضای جشنواره را ترک کردند. برگزارکنندگان هم بساط جشنواره را برچیدند تا سال آینده، خود را برای دورۀ دوم آن آماده نمایند. ما هم در این راستا، به سراغ مصطفی رزاق کریمی، یکی از سه داور بخش فیلم رفتیم تا در دربارۀ چگونگی روند داوری آثار این بخش با او گفتوگو کنیم.
مصطفی رزاق کریمی، متولد ۱۳۴۱ در شهر تبریز و دانشآموختۀ رشتۀ معماری از اتریش است. وی فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۵۳ و با ساخت فیلمهای کوتاه و مستند بهصورت آماتور آغاز کرد و سپس این مسیر را به شکل حرفهای در زمینۀ ساخت فیلمهای مستند ادامه داد. یکی از برجستهترین فعالیتهای او در زمینۀ فیلمسازی، ساخت فیلمهای آموزشی با موضوع ایدز و به سفارش آموزشوپرورش اتریش بوده که جزو مواد درسی آن کشور قرار گرفته است. رزاق کریمی در سال ۱۳۷۰ به دعوت بنیاد سینمایی فارابی به ایران بازگشت و به اتفاق مرتضی رزاق کریمی، فیلمهای متعددی را کارگردانی نمود. از فیلمهای او میتوان به «یاد و یادگار»، «حس پنهان»، «خاطراتی برای تمام فصول» و «بانوی قدس ایران» اشاره کرد.
رزاق کریمی در این گفتوگو به ضعف تحقیق در فیلمهای مستند اشاره کرد و آن را لازمۀ ایجاد عمق میدان در فیلمها، بهخصوص فیلمهای مستند عنوان نمود. او جشنواره را امکانی برای تشویق فیلمسازان جوان دانست و حمایت از این فیلمسازان در استان را اصلی لازم برشمرد.
گفتوگو با این مستندساز و عضو هیئتداوران بخش فیلم جشنوارۀ فیلم کرمان، در یک شب پاییزی و به شکل تلفنی انجام گرفت. متن این گفتوگو پیش روی شما قرار دارد.
***
سطح فیلمهای راهیافته به بخش مسابقه و مرحلۀ داوری، چطور بود؟
ارزیابی اولیۀ من در کل مثبت است.
تفاوت سلیقه و نگاه بین داوران چگونه بود؟ چقدر نگاه نزدیکی به یکدیگر داشتید؟ و چگونه به تعامل مشترک رسیدید؟
ببینید، این کاملاً متفاوت است. در هر داوری و هر جشنوارهای، حتماً سلیقهها بهنوعی میتوانند دخیل باشند؛ البته نه همیشه! به عقیدۀ من در این جشنواره، نگاهی منطقی حاکم بود و چالش، گفتوگو و بحث در ارتباط با فیلمها، مفید بود و اگر نقد و انتقادی هم بود، یا اگر قرار بود تجلیلی از یک فیلم انجام شود، جای بحث ایجاد میشد و با هم صحبت میکردیم.
معیارهای داوری و امتیازدهی به آثار بخشهای گوناگون (داستانی، مستند و انیمیشن)، بر اساس نگاه شما چگونه بوده است؟
مؤلفه در هر فیلمی، تعریف ویژۀ خودش را دارد. نمیشود انیمیشن را با مستند یا هرکدام از اینها را با داستانی مقایسه کرد. بخشی از فیلمهای این جشنواره، انیمیشن بودند که از نظر تکنیکال، خوب توانسته بودند کار کنند. آنجا مؤلفۀ ما وجه تکنیکال و بعد هم محتوای آثار بود. در مورد فیلمهای مستند، مؤلفۀ اصلی تحقیق است. باید تحقیق را ارزیابی کرد که چقدر عمق میدان داشته است و چقدر قبل از فیلمبرداری، به آن موضوع پرداختهاند. در مورد فیلمهای کوتاه داستانی، معیار، چگونگی تعریف روایت قصۀ کوتاه در قالب آن فیلم است؛ و اینکه اندازههای نگاه یک کارگردان به قصه و قصۀ کوتاه چگونه بوده است. چون این مورد، ربطی به سینمای داستانی بلند ندارد و با هم متفاوت هستند. چه در پردازش دیالوگ، چه در پردازش سکانسها، همهچیز، با معیار فیلم کوتاه ارزیابی میشود.
ظرفیتهای فیلمسازی و تولید در کرمان -بر اساس فیلمهایی که دیدید_ را به چه شکل ارزیابی میکنید؟
ارزیابی من برای اولین دورۀ جشنوارۀ فیلم کرمان، محترم و مغتنم است. خیلی خوب بود؛ اما ضعفهایی هم هست که باید آنها را هم نقد و بررسی کرد که صرفاً مسئلۀ کرمان هم نیست، بلکه مسئلۀ سینمای ما، علیالخصوص سینمای مستند است. در سینمای مستندِ ما، بدون پایۀ تحقیق، بدون نگاه جامعهشناختی و بدون نگاه عمیق به موضوع، فیلمهای زیادی ساخته میشود. کرمان هم جزئی از همین کشور است و این ضعف تحقیق و اجرای خوب، کاملاً محسوس است. بگذریم از اینکه در بین اینها، همیشه میتوان چند فیلم خوب هم دید.
مهمترین ضعفهای فیلمها را در چه زمینهای و بخشهایی دیدید و چه پیشنهادهایی به فیلمسازان کرمانی برای بهبود و ارتقای سطح کیفی کارشان در مسیر فیلمسازی دارید؟
به عقیدۀ من، قبل از پرداخت به یک موضوع و هیجانزده نوشتن یک موضوع، پیدایش ایده در ذهن است که تبدیل به موضوعی شود که میتوانند آن را پردازش کنند و از دل آن تحقیق را استخراج کنند. بدون تحقیق فیلمی را ساختن، معنای خاصی ندارد. بعضیها میگویند برای برخی از فیلمها تحقیق لازم نیست. مثلاً ساختن فیلمی دربارۀ زلزله یا سیل که اتفاقات پیشبینینشدهای هستند! اتفاقاً همین موضوعات، خودشان تحقیق مفصلی لازم دارند. کسی که گزارشی از زلزله تهیه میکند، تازه کارش شروع شده است. این یک گزارش تلویزیونی ۵ یا ۱۰ دقیقهای نیست. چرا زلزله شد و چگونه شد که این امر تلفات داد؟ این سؤالها پایۀ تحقیق هستند. این بحث در ابعاد مختلف وجود دارد. مثلاً ما در جامعهای که تعداد معتادان در آن زیاد است، فقط معتاد را نشان میدهیم. خب! ما عمق میدان نداریم. فقط به چشم یک معتادِ بدبخت و انگل جامعه به او نگاه میکنیم. فقط میگوییم که ترک اعتیاد خوب است و از بچههایمان میخواهیم که درگیر اینجور معضلات نشوند. ولی ما همیشه در معرض خطر هستیم. یک محقق میتواند نگاه جامعهشناختی داشته باشد تا به شکل ریشهای به بحث بپردازد. بعد از طی این مراحل است که تازه میرسیم به ساخت یک فیلم مستند در رابطه با اعتیاد یا دیگر زمینههای اجتماعی.
پیشنهادتان برای برگزاری جشنواره در سالهای آتی چیست؟
جشنوارهای که من با آن مواجه شدم، جشنوارهای بود که شکل و شمایل و تقسیمبندیهای خوبی داشت. روشی که مدیریت جشنواره در تقسیمبندی جوایز داشتند، خیلی بهجا بود. از برگزارکنندگان و مسئولان میخواهم که همین روش را ادامه دهند و این اتفاقها با جشنواره تمام نشود. بچههای جوانی که در جشنواره امتیاز میگیرند، باید در استان موردحمایت قرار بگیرند و بتوانند فیلمهای بعدیشان را کار کنند و ضعفهایشان را جبران کنند. جشنواره، مشوق خوبی برای رشد فیلمسازی در استان خواهد بود. برداشت من این است که در کرمان امکانات و موضوعات خوبی یافت میشود. کرمان استانی است که حرف برای گفتن دارد.
https://srmshq.ir/qz0beo
نکاتی دربارۀ اولین جشنوارۀ فیلم کرمان
***
از اینکه شهر کرمان هم بالاخره صاحب جشنوارۀ فیلم شده است، بسیار خوشنود و خوشحالم. مسلماً برگزاری جشنواره، آن هم در این شرایط بحرانی کار آسانی نبوده است؛ بنابراین قدردان زحمات دستاندرکاران و برگزارکنندگان جشنواره هستم و به آنها دستمریزاد میگویم.
هر جشنواره -بهخصوص آن هم از نوع محلی و ملی- فرصت بسیار خوبی برای تازهکاران و هنرجویان است که با پیشکسوتان این حوزه در شهر و استان خودشان آشنا شوند، ولی متأسفانه این فرصت در طول جشنواره اصلاً پیش نیامد و در کمال تعجب، بسیاری از عوامل سازندگان فیلمها در زمان اکران فیلمشان در سالن حضور نداشتند و امکان صحبت و نقد و گفتوگو درباره آثارشان میسر نشد.
در طول جشنواره، فیلمها در دو سئانس صبح و عصر اکران میشدند. ساعت شروع اکران فیلمها خیلی زود در نظر گرفته شده بود. میشد به جای ساعت ۸ صبح، برنامه را در ساعت ۹ صبح شروع کرد، تعداد فیلمهای حاضر در جشنواره را نیز کمتر در نظر گرفت ولی در عوض با برنامهریزی بهتر و هماهنگی با عوامل سازندۀ فیلمها، جلسات نقد و بررسی پربارتری را برگزار نمود.
هر سئانس سینما به طور معمول و استاندارد ۹۰ دقیقه است. در جدول نمایش فیلمها نیز خیلی بهتر بود که بعد از هر ۹۰ دقیقه، ۱۰ یا ۱۵ دقیقه برای استراحت در نظر گرفته میشد؛ زیرا با توجه به اینکه بیشتر فیلمهای اکران شده کوتاه بودند، اگر هم مخاطبان و بینندگان برای استراحت کوتاهی قصد خروج از سالن را داشتند، میتوان گفت که حداقل شانس دیدن یک فیلم کامل را از دست میدادند.
طرح پوستر جشنواره نیز جای بحث و گفتوگو دارد. در لوحهای تقدیر از کلمۀ «ققنوس مسین» استفاده شده است، ولی پرندۀ طراحی شده، به نظر نمیآید که شکل و شمایل ققنوس را داشته باشد. ققنوس موجودی افسانهای است که از خاکستر برمیآید و در طرحها و نگارهها، این موجود افسانهای با بالهای رو به بالا و با رنگهای زرد و قرمز و نارنجی طراحی میشود. پس این ققنوس نیست. سیمرغ هم داستانش چیز دیگری است و با یک جستجوی سریع در گوگل میتوان دریافت که این طرح کشیده شده با سیمرغ هم همخوانی ندارد. در بهترین حالت این طرح پرندهای است که با توجه به حالت سر رو به پایین و پاهای رو به بالا طبق قوانین فیزیک میتوان نتیجه گرفت که در حال سقوط است.
مراسمی که به مناسبتهای ویژه مثل روز ملی سینما، بزرگداشت دو هنرمند پیشکسوت و غیره برنامهریزی شده بودند، به دلیل حجم بالای سخنرانیها و صحبتهای مجریها فاقد جذابیت بودند.
در هر صورت نمیتوان منکر این قضیه شد که برگزارکنندگان و داوران تمام تلاش خود را در طول چندین ماه برای هرچه بهتر و باشکوهتر برگزار شدن مراسم، آن هم در شرایط و وضعیت قرمز و بحرانی استان انجام داده و واقعاً هم از لحاظ رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی بسیار عالی عمل کرده بودند. امیدوارم که این جشنواره به همت مسئولان فرهنگی هنری شهر کرمان تداوم داشته باشد و ما شاهد رشد و بالندگی و رقابت سالم هنرمندان شهرمان در کنار یکدیگر باشیم.
https://srmshq.ir/s1dl5n
در گفتار نخست بهعنوان یک هنرجوی سینما باید بگویم، برگزاری جشنواره در استان کرمان، مایۀ مباهات و خشنودی است. با اینکه فکر میکنم جشنوارۀ فیلم در کرمان باید از سالهای پیش به وجود میآمد، ولی برگزاری این جشنواره در سال ۱۳۹۹ خورشیدی هم خالی از لطف نیست. وجود چنین رویدادهای هنری در استان، میتواند در زندگی علاقهمندان نقطه عطفی باشد و در ادامه، پیشرفت و بالا رفتن سطح علاقهمندان را در بر خواهد داشت. این چرخه تأثیر مهمی در به وجود آمدن سینمایی پویا در استان کرمان خواهد داشت.
حضور در اولین جشنواره فیلم کرمان که به همت خانۀ سینما کرمان برگزار شد، برای بنده از دو جهت حائز اهمیت بود، در درجۀ اول سطح علمی خود را با سطح علمی فیلمسازان حال حاضر کرمان بهخوبی سنجیدم و در ادامه، حضور آثار مستند بومی و همچنین آثار داستانی بومی و غیربومی در کنار هم و ارتباط تفکرات هنرمندان، نفع زیادی برای سینمای کرمان خواهد داشت.
نکتۀ دیگری که وجود این نوع رویدادها را ضروری کرده و یک نقطۀ قوت به حساب میآید، حضور فیلمسازان مطرح کشور است، که در سینمای حرفهای ایران مشغول به کار هستند. حضور این افراد برای برگزاری نشستها و همچنین گفتوگو برقرار کردن علاقهمندان کرمانی با این افراد، بسیار تأثیرگذار است.
جلسات نقد و بررسی آثار، بخش جذابی در این جشنواره بود، ولی دلیل کمتوجهی برخی عوامل فیلمها را نسبت به این بخش نفهمیدم! در صورتی که میتوانست گفتوگوی خوبی بین بینندهها و عوامل آثار صورت بگیرد. استقبال کم از نشستهای تخصصی و تماشای آثار جشنواره، برای بنده کمی ناامیدکننده بود! شاید این کمتوجهیها و استقبال کم به خاطر ویروس همهگیر کرونا باشد، ولی با تدابیری که اندیشیده شده بود، میتوانست استقبال بهتری صورت بگیرد.
امید است که این جشنوارۀ فیلم تداوم داشته و با کملطفی مسئولان روبهرو نشود. تداوم جشنواره باعث رشد و پویایی سینمای کرمان خواهد شد. امیدوارم با تداوم این رویداد سینمایی، از هنرمندان کرمانی فعال در عرصۀ انیمیشن آثار بیشتری ببینیم؛ فیلمسازان در بخش مستند و داستانی، حرفهایتر عمل کرده و علاقهمندان و هنرجویان سینما بیشتر استقبال کنند. این استقبال از جشنواره باعث رشد هنرمندان و سینمای شهرمان خواهد شد.
https://srmshq.ir/roe4f1
حضور هنرمندان مطرح از سراسر کشور که در سینمای حرفهای فعالیت دارند برای نشستهای تخصصی و جلسات نقد و بررسی یک تصمیم هوشمندانه و تأثیرگذار بود
***
برگزاری جشنوارۀ در استان کرمان، یک امر ضروری و یک رویداد هنری واجب بود. اولین تأثیر این جشنواره بر روی من، به وجود آمدن انگیزهای برای ساخت فیلم بود. اولین جشنوارۀ فیلم کرمان برنامهریزی بسیار دقیق و حساب شده و چارت منظم و عوامل مستعدی داشت. با دیدن آثار این جشنواره، بنده بهعنوان یک هنرجوی سینما، تصمیم به بالا بردن سطح علمی خود و ساخت یک فیلم خوب گرفتم. چه خوب میشد که مسئولان استان کرمان خیلی وقت پیش تصمیم به برگزاری جشنوارۀ فیلم کرمان میگرفتند.
بنده با دیدن آثار بومی هنرمندان کرمانی شگفتزده شدم! این فیلمسازان میتوانند با فیلمسازان استانهای دیگر بهخوبی رقابت کنند. گمان میکردم فیلمسازان کرمانی فقط از نظر تئوری سطح بالایی دارند؛ درصورتیکه در عمل هم پتانسیل بسیار خوبی دارند.
نکتهای که بنده را دلزده کرد حضور کمرنگ علاقهمندان سینما در این جشنواره بود. این جشنواره از چند جهت برای بحث یادگیری حضار برنامهریزی کرده بود. اعم از نشستهای تخصصی و جلسات نقد و بررسی آثار جشنواره، که حضور کمرنگ تماشاگران تمام زحمات عوامل را بر باد داده بود. بااینکه میدانیم کرونا ویروس همهگیری هست ولی عوامل برگزارکننده پروتکلها را رعایت کردند. چه خوب میشد حضور علاقهمندان سینما بیشتر میبود و کارگردانهای آثار از جلسات نقد و بررسی استقبال میکردند.
حضور هنرمندان مطرح از سراسر کشور که در سینمای حرفهای فعالیت دارند برای نشستهای تخصصی و جلسات نقد و بررسی یک تصمیم هوشمندانه و تأثیرگذار بود، بنده بهعنوان هنرجوی سینما با حضور در این جلسات و نشستهای این هنرمندان مطالب بسیاری آموختم. نشستهایی بسیار ارزنده که با استادان خوبی برگزار شده بود. امیدوارم در برنامههای بعدی هم از استادان شایستهای دعوت به عمل بیاید.
امیدوارم این جشنواره بهعنوان یک رویداد هنری، هر ساله در استان برگزار شود و با حضور آثار بومی و غیربومی و رقابت این آثار، هر ساله، سطح این جشنواره بالا و بالاتر برود تا ما هنرجویان سینما با خیالی راحت فیلمهایمان را ساخته و برای رقابت با دیگر آثار به جشنواره بفرستیم.
امیدوارم در سالهای آینده همانطور که داوران و اساتید سینما گفتهاند، فیلمسازان نسبت به فیلمنامههای اقتباسی رویکرد جدیتری را داشته باشند و آثار انیمیشن چه در بخش فیلم یا فیلمنامه بیشتر بدرخشند.
جشنواره نقاط قوت و ضعفهایی داشت، اما در کل جشنواره جنبش خوبی برای فیلمسازان بود، چون واقعاً هنر سینما در استان کرمان کمرنگ شده بود. امیدوارم چنین برنامههای سینمایی به همین روال رواج پیدا کنند.