تغییر به جای تقدیر/نظری به کتابخانۀ هرندی کرمان به بهانۀ پنجاهمین سالگرد تأسیس و تغییر نام آن در مصاحبه با مدیران گذشتۀ کتابخانه و آقای کیومرث هرندی

دبیر بخش تاریخ
دبیر بخش تاریخ
تغییر به جای تقدیر/نظری به کتابخانۀ هرندی کرمان به بهانۀ پنجاهمین سالگرد تأسیس و تغییر نام آن در مصاحبه با مدیران گذشتۀ کتابخانه و آقای کیومرث هرندی

ابوالقاسم هرندی از مشهورترین تجّار و خیّرین کرمان متولد ۱۳ اسفندماه ۱۲۷۶ ش/ ۳ مارس ۱۸۹۸ م.۱ شهر یزد است. نسب او به‌پیر جمال‌الدین محمد اردستانی (قرن نهم هجری) اردستان اصفهان می‌رسد که گفته شده است بزرگانی چون: حكیم مولانا محمدصادق اردستانی، حكیم ملا محمد شفیع اردستانی و آیت‌الله شیخ مهدی پاشنه طلای یزدی هم از اعقاب همین شخص هستند.

آیت‌الله شیخ مهدی پاشنه طلای یزدی (جد خاندان هرندی یزد و كرمان) كه میان فضلا و علمای شهر یزد شهرت، احترام و موقعیت خاصی داشته، دارای چهار پسر بوده كه كوچك‌ترین آن‌ها محمد اسماعیل معروف به میرزا آقا، پدر مرحوم شیخ ابوالقاسم هرندی است.

مرحوم ابوالقاسم هرندی بعد از گذراندن تحصیلات متداول زمان خود، بعد از فوت پدر، در سن ۱۸ سالگی به كرمان مهاجرت كرد و در سایۀ تیزهوشی و فراست خیلی زود در این دیار برای خود اسم و رسمی پیدا کرد و در عرصه تجارت و زراعت در ردیف مهم‌ترین تجّار منطقه گرفت.

نقش مؤثر او در تأسیس کارخانۀ برق کرمان، همکاری در راه‌اندازی کارخانه ریسندگی خورشید، کارخانه سیمان کرمان۲، همکاری در تأسیس شرکت سهامی کتیرا، عضویت و همکاری با اتاق تجارت کرمان و ... او را به چهره‌ای شاخص تبدیل نموده بود.

اما یکی از ابعاد شخصیت مرحوم هرندی ـ که متأسفانه تا کنون بدان توجه ویژه‌ای نشده است ـ علاوه بر فعالیت‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وی، تعلقات، تفکرات و تمایلات مذهبی اوست. چنان که در بررسی رویدادهای اواخر دوره قاجاریه و پهلوی می‌توان نقش پررنگ مرحوم ابوالقاسم هرندی را در تمامی فعالیت‌ها، مراسم مذهبی کرمان به خوبی مشاهده نمود. جدای از همراهی مالی و معنوی همه جانبۀ او از آیت‌الله حاج میرزا محمدرضا مجتهد کرمانی، در زمان زعامت مرحوم آیت‌الله صالحی کرمانی نیز همواره به‌عنوان یکی از بازوهای توانمند مذهبیون، علاوه بر همکاری در ساخت و ساز مسجد و امور عام‌المنفعه، در تلطیف بسیاری از موضع‌گیری‌ها و اقدامات دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی حکومت پهلوی علیه مبارزان آن دوران نیز نقشی مهم ایفا می‌نموده است. به‌عنوان‌مثال حجت‌الاسلام فهیم کرمانی نقل می‌نماید در بسیاری از مواقع که جوانان مبارز و به‌ویژه طلاب آن روزگار به دلیل پخش اعلامیه و سخنرانی‌های مذهبی و ضد حکومتی بازداشت می‌شدند، آیت‌الله صالحی کرمانی از تنها کسی که در این زمینه یاری می‌خواست، مرحوم هرندی بود و ایشان نیز به دلیل اعتبار و نفوذی و جایگاه اقتصادی و اجتماعی که در کرمان داشت، گاه تنها با تلفن به مسئولان می‌توانست موجبات آزادی آن افراد را فراهم آورد.۳

ابوالقاسم هرندی از منظر توجه و فعالیت در امور خیریه نیز شخصیتی شاخص محسوب می‌گردد، احداث اولین کارخانۀ برق کرمان و سپس وقف آن، احداث شیرخوارگاه، واگذاری منزل مسکونی (موزه کرمان) و ... جدا از اقدامات بی‌شمار او در جریان تهیه غذا برای مردم گرسنه در بحبوحۀ جنگ جهانی دوم، سرپرستی خانواده‌های بی‌بضاعت، تقبل پرداخت تحصیل برخی از دانش‌آموزان و دانشجویان، کمک جهت خرید و ساخت مدرسه، مراکز درمانی و ... همگی نشان از نیات خیرخواهانۀ او دارد.۴ تقریباً در تمامی مجامع و جلساتی امور خیریه و عام‌المنفعه، علاوه بر حضور هرندی می‌توان نقشی تأثیرگذار او را نیز دید.

اما آنچه که منظور نظر این مختصر است، اشاره‌ای به یکی از اقدامات خیرخواهانه او یعنی احداث کتابخانه‌ای در جوار مسجد جامع است. وی ـ بی‌تردید در پی مشورت با آیت‌الله صالحی کرمانی ـ در سال ۱۳۴۸ ش/ ۱۹۶۹ م. با خرید دو منزل مسکونی در این منطقه، تخریب و ساخت آنان توانست کتابخانه‌ای در این قسمت از شهر «در زمینی به مساحت ۳۰۰ مترمربع و با زیربنای ۴۰۰ مترمربع»۵ احداث نماید و حتی در ابتدای کار، کتاب‌های شخصی خود بالغ بر ۴۰۰۰ جلد را نیز به این مجموعه اهدا نمود.

آقای کیومرث هرندی که سال‌ها پدرش (مرحوم عبدالصمد هرندی) به‌عنوان امین مرحوم هرندی و خود نیز به‌عنوان وکیل به امور موقوفات مرحوم آقای مهدی هرندی و اکنون علی هرندی رسیدگی می‌نماید، در یادداشتی ضمن اشاره به منش و شخصیت مرحوم ابوالقاسم هرندی، احداث کتابخانه را در پی توجه ویژۀ مرحوم هرندی به مقولۀ علم و دانش و همچنین انتخاب این مکان را به دلیل اعتقادات مذهبی او و همچنین معاشرت دائمی با آیت‌الله صالحی کرمانی و اقامه نماز در مسجد جامع برشمرده است.

وی از علاقۀ وافر مرحوم هرندی به کتاب‌خوانی نیز یاد نموده که اوقات فراغت خود را بدین کار اشتغال و از این گذر، کتابخانۀ خوبی نیز در منزل داشته است، که بعد از احداث کتابخانۀ هرندی، کتاب‌های شخصی خود اعم از چاپی و خطی را به این مکان هدیه و منتقل نمود.

کیومرث هرندی۶ علت وقف کتابخانه به آستان قدس رضوی را به دلیل دلبستگی شدید مرحوم هرندی به ساحت مقدس آستان امام رضا (ع) دانسته و همچنین آورده؛ «مرحوم ابوالقاسم هرندی مقداری از املاک خود واقع در کرمان، رفسنجان و جیرفت را نیز وقف نمود تا درصدی از درآمد آن املاک جهت خرید کتاب به کتابخانه اختصاص یابد. وی در نهایت به بازسازی کتابخانه توسط مرحوم آقا مهدی هرندی (پسر مرحوم هرندی) اشاره نموده و علت آن را به دلیل نیاز ساختمان قدیمی و همچنین در راستای نیات مرحوم ابوالقاسم هرندی مبنی بر تداوم وجود کتابخانه دانسته است.»۷

بی‌تردید وقف کتابخانه بر آستان قدس رضوی توسط مرحوم هرندی، به تیزهوشی و آینده‌نگری خاص او نیز برمی‌گردد. او برای آن‌که این مجموعۀ فرهنگی، فعالیتی دائم داشته باشد و در آینده از توسعه و گسترش روزافزون آن نیز آسوده‌خاطر گردد، سال بعد از افتتاح، کتابخانه را وقف بر آستان قدس رضوی نمود:

[مفاد وقف‌نامه کتابخانه هرندی بر آستان قدس رضوی]:«بسمه‌تعالی ـ چون توفیقات ربانی و تأییدات سبحانی شامل حال سعادت اشتمال حاج ابوالقاسم هرندی، دارای شناسنامه شماره دوازده هزار و نهصد و بیست و شش کرمان فرزند میرزا آقا، ساکن بخش سه کرمان گردیده، لذا در این دفترخانه حاضر و با توجه به مضمون کلام حکمت نظام نبوی صلی‌الله علیه و آله و سلم که فرمود:» اذا مات ابن آدم انقطع عمله الا من ثلاث، علم بنفع یننفع به ولد صالح یستغفر له.»۸ صدقه جاریه یعنی همین که آدمی از این جهان رخت بربست و در سرای باقی چشم گشود، کلیه تصرفات او از مال و منال و علایق و روابط منقطع و جدا می‌شود، جز سه چیز: دانش مقرون به عمل، فرزند صالحی که برای وی طلب مغفرت و آمرزش نماید و صدقه و عمل ثابت و جاری‌هایی که مردم از آن بهره‌مند شوند و آن صدقه جاریه در کلام فقهای اسلام تعبیر شده است. وقف در مصالح عام‌المنفعه از این جهت هرندی نام برده در طوع و رغبت، در حال کمال عقل و شعور و اختیار قربۀ الی الله و طلباً لمرضاته، وقف مؤبد و حبس مخلد نمود بر آستان قدس رضوی حضرت ثامن‌الائمه علی بن موسی‌الرضا (ع) ارواحنا فداه، همگی و تمامی شش دانگ خانه مشتمل بر عمارت فوقانی و تحتانی پلاک شماره ۴۶۳ واقعه در بخش دو کرمان به‌منظور کتابخانه و قرائت‌خانه عمومی که مطالعه کتب مطبوعه را نموده و از آن‌ها استفاده نمایند و تولیت آن را ضمن اجرای صیغه وقف مفوض نمود به متولی عظیم‌الشأن آستان قدس رضوی و مطالعه و استفاده از کتب مطبوعه در کتابخانه نام برده انحصار به مسلمین ندارد و اهل هر ملت و مذهب که بخواهند مطالعه و استفاده نمایند مجاز می‌باشند، به شرط آن که مزاحمتی از طرف آن‌ها به سایرین فراهم نشود و صیغه وقف به مراتب نام برده جاری شد و واقف موفق، ید مالکیت را از موقوفه مزبور برداشت و خلع ید نمود و جناب دکتر احمد رجایی بخارایی دارنده شناسنامه ۴۶۴۲ مشهد، فرزند غلام علی مدیرکل امور فرهنگی و کتابخانه‌های آستان قدس رضوی اقرار به تصرف وقف نمودند و قیمت مورد وقف برای اخذ حق‌الثبت مبلغ ششصد هزار ریال تعیین گردید.

به تاریخ ششم اردیبهشت ۱۳۴۹ مطابق با نوزدهم صفر ۱۳۹۰ قمری.

محل امضای واقف ـ نماینده و متولی عظیم‌الشأن رجایی.»۹

...

اریکۀ قــــــدرت در کرمان/حکام و استانداران دو قرن اخیر کرمان

مجید نیک‌پور
مجید نیک‌پور

دبیر بخش تاریخ

اریکۀ قــــــدرت در کرمان/حکام و استانداران دو قرن اخیر کرمان

بی‌شک بخش مهمی از تاریخ هر منطقه و کشور را ـ به‌ویژه در گذشته ـ تاریخ سیاسی آن تشکیل می‌دهد و اگر تاریخ سیاسی را تاریخ تحول قدرت سیاسی نهادینه در قالب دولت بدانیم، آن‌وقت نقش حکام و استانداران به‌عنوان نمایندگان دولت در هر عصر و دوره‌ای بیش از پیش مشخص می‌گردد.

هرچند کرمان در تمامی ادوار از اهمیت خاصی برخوردار بوده، اما این مهم در دو قرن اهمیتی مضاعف داشته است. قبل از پرداختن به موضوع اصلی در ابتدا جهت آشنایی خوانندگان محترم بایستی به این نکته اشاره نمود که منظور از کرمان در دو قرن اخیر، یعنی ولایت کرمان و آن چیزی جدا از استان فعلی کرمان بوده است. چراکه از اواسط سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار، ایران دارای ۴ ایالت و ۲۳ ولایت بود. چهار ایالت ایران شامل: ایالت‌های آذربایجان، خراسان و سیستان، فارس و کرمان و بلوچستان بود. ایالت کرمان در آن دوره نیز شامل: استان کرمان فعلی، استان هرمزگان و قسمت‌هایی از استان سیستان و بلوچستان بود.

در دوره پهلوی اول (۱۹ دی ۱۳۱۶)، با اصلاح قانون تقسیمات کشوری و بر اساس ماده یک آن، کشور ایران مطابق نقشه و صورت ضمیمه به ۱۰ استان و ۴۹ شهرستان تقسیم شد.

از این تاریخ به بعد، با تغییر عنوان «ایالت» به «استان»، ایالت کرمان و بلوچستان (مکران) نیز نام «استان هشتم» را گرفت و شامل شهرستان‌های: کرمان، بم، بندرعباس، خاش، زابل بود. در پی این تغییرات، عنوان «حاکم» و «والی» نیز منسوخ گردید و از آن پس عنوان «استاندار» متداول گردید. لذا در این مطالب نیز بر همین اساس تا سال ۱۳۱۶ ش. از عنوان «حاکم کرمان» و از این سال به بعد از عنوان «استاندار کرمان» استفاده شده است.

در خصوص حکام و استانداران کرمان از دوره قاجاریه تا دوره پهلوی باید به این نکته اشاره نمود از آنجایی که کرمان در این دوران به دلیل گستردگی جغرافیایی، موقعیت استراتژیکی خاص در منطقه (همجواری با آب‌های گرم خلیج‌فارس، مجاورت با مرزهای شرقی و به تعبیری دروازه هندوستان، وجود اقلیت‌ها و منابع طبیعی متعدد و ...)، معادن و صنایع موجود در منطقه و ... از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود، لذا حکام و استاندارانی مقتدر و باکفایت و سیاست برای کرمان انتخاب می‌شد تا منطقه از ثبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مطلوبی برخوردار باشد.

هرچند باید به این نکته غم‌انگیز نیز اشاره نمود که ثروت قابل‌توجه موجود در منطقه و از طرفی، نجابت ذاتی اهالی استان کرمان گاه در طول تاریخ به‌ویژه در دوره قاجاریه، یکی از عوامل سوءاستفاده و بهره‌کشی برخی حکام بود، به نحوی که در زمان سلطنت ناصرالدین‌شاه، برای تصدی حکومت کرمان، مابین رجال قاجاریه بر سر عهده‌دار شدن این سمت رقابت بود و به روایت منابع، حکومت کرمان به مزایده گذاشته می‌شد و هر کس بیشترین رشوه را به شاه، صدراعظم و دیگر کارگذاران دربار می‌داد، می‌توانست حکومت کرمان را از آن خود کند و بی‌تردید آن شخص در زمان حکومت بر کرمان، چه مظالم و ستم‌هایی بر اهالی این استان روا می‌داشت تا بتواند در مدت چند سال حکومت، ضمن به دست جبران مقدار رشوه، به منافع سرشار دیگری نیز برسد.۱

با این مقدمه، از آنجایی که مطالب این شمارۀ مجله سرمشق برای ویژه‌نامۀ عید نوروز در نظر گرفته شده است، سعی بر آن بود که در عوض ارائه مطالب تاریخی ـ که بعضاً به عقیدۀ برخی از خوانندگان خشک و تلخ هستند ـ نظری گذرا داشته باشیم به برخی از جنبه‌ها و زوایای حکام و استانداران کرمان در دو قرن اخیر (دوره‌های: قاجاریه، پهلوی و جمهوری اسلامی) کم‌تر به آن پرداخته شده است.

با این توضیح که از ابتدای دورۀ قاجاریه تا کنون ۱۰۵ نفر بر اریکۀ حکومتی کرمان تکیه نهاده‌‌اند. (البته برخی در دو یا حتی سه نوبت عهده‌دار این سمت شده‌اند). از بین این ۱۰۵ نفر، قریب به ۵۰ نفر از آنان متعلق به دورۀ قاجاریه، ۴۱ نفر در دورۀ پهلوی اول و دوم و از ابتدای انقلاب اسلامی نیز تا کنون، ۱۴ نفر به استانداری کرمان انتخاب شده‌اند.

طولانی‌ترین مدت حکومت در ادوار قاجاریه، پهلوی و دوران جمهوری اسلامی

• دوره قاجاریه: در این مقطع زمانی بیشترین مدت حکمرانی و استانداری در کرمان متعلق به «ابراهیم‌خان ظهیرالدوله» است که از سال ۱۲۱۸ تا ۱۲۴۰ ق/ ۱۸۰۳ تا ۱۸۲۴ م. مدت ۲۲ سال بر اریکه حکومتی کرمان تکیه نهاد. بی‌شک مدت طولانی حکمرانی او نسبت به دیگر حکام این مقطع زمانی، علاوه بر ارتباطات متعدد خانوادگی با دربار و خانوادۀ سلطنتی۲، به مأموریت او مبنی بر بازسازی کرمان بعد از حملۀ آقا محمدخان قاجار و اقدامات ارزندۀ او در این عرصه نیز برمی‌گردد.

• دوره پهلوی: در این مقطع زمانی (۱۳۵۷ ـ ۱۳۰۴ ش.) با توجه به تغییرات پی‌درپی حکام و استانداران، بیشترین مدت استانداری در اختیار «جواد سعیدی فیروزآبادی» است. او که از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۶ ش. به مدت ۳ سال استاندار کرمان بود، از اهالی یزد و ازجمله استانداران خوشنام این منطقه است و گفته شده: «در زمان استانداری کرمان، خیلى خوب كار كرد. با مردم رفتارى بسیار شایسته و پسندیده پیشه نمود. در اتاقش به روى مردم باز بود. روزها در كرمان و سایر شهرها در كوچه و بازار به حال مردم رسیدگى مى‏كرد و جلوى اجحاف روساى ادرارت را مى‏گرفت. طورى در آنجا محبوبیت پیدا كرد كه به او عنوان «استاندار درد آشنا» دادند.»۳

• دورۀ جمهوری اسلامی: در این چهار دهۀ اخیر نیز بیشترین مدت استانداری متعلق به آقای سید حسین مرعشی است که از ۱۲ آبان ۱۳۶۴ تا زمستان ۱۳۷۲ بیش از هشت سال عهده‌دار این سمت بود. فعالیت گسترده در زمینه‌های عمرانی و ایجاد مؤسسات و نهادهای اقتصادی و به تعبیری، رشد کیفی و کمی استان در عرصه‌های مختلف در این مقطع زمانی توسط سید حسین مرعشی، می‌تواند ازجمله دلایل طولانی‌تر شدن مدت استانداری وی باشد.

...