دبیر بخش تئاتر
https://srmshq.ir/7u2zyh
عربنژاد: ممنون از حضور همگی دوستان. قرار است گفتوگوی ما درباره عکاسیِ تئاتر و یا بهتر است بگویم عکاسی و تئاتر باشد. قبل از آن میخواهم بگویم که ترکیب افراد حاضر در این جمع برای من مهم بود. چون دو نفر که عکاس تئاتر هستید بهویژه آقای سعادت نصری که نزدیک به دو دهه بهطور مستمر در این زمینه فعالیت میکنند و همینطور آقای صادقی که تجربه چندین سال همراهی با گروههای تئاتری را داشتند و دو نفر دیگر از کارگردانانی که مقوله عکاسی در کارتان را همیشه جدی گرفتهاید. برای شروع من دو سؤال کلی در ذهن دارم که بتوان در موردشان صحبت کرد که با توجه به رویکرد هرکدام از دوستان قطعاً از دل خودشان به سؤالات دیگری هم خواهیم رسید. اول اینکه اهمیت عکاسی برای تئاتر چیست؟ چون تئاتر یک رسانه کاملاً مستقل است، حالا عکاسی غیر از ثبت تاریخی این رسانه و یا کمک به آن در بعد تبلیغاتی و خبری، چه کارکرد دیگری برای تئاتر میتواند داشته باشد؟ اگر عکاسی در کنار تئاتر نباشد، در نهایت چه اتفاقی ممکن است برای تئاتر بیفتد؟ این یک سؤال کلی است که میتوان کمکم جزئیترش کرد. دوم اینکه وقتی این دو رسانه در کنار هم قرار میگیرند، تئاتر که تغییری نمیکند همان اجرا و همان رویکردی را دارد که در رابطه با هر تماشاگری ممکن است داشته باشد، عکاسی بهعنوان یک رسانه وقتی در کنار تئاتر قرار میگیرد، چه تغییراتی میکند؟ چه رویکردی ممکن است پیش بگیرد که متفاوت از رویکردش در جاهای دیگر باشد؟
صادقی: به نظر من اول باید تکلیف را معلوم کنیم که میخواهیم در تئاتر چه نوع عکاسی داشته باشیم. معمولاً کسانی که در تئاتر و برای تئاتر عکاسی میکنند، عکاسی خبری و مستند کار میکنند. آن چه که کارگردان طراحی کرده را به تصویر میکشند. اینطور نیست که آن چیزی که خودشان از آن اجرا برداشت کنند را ثبت کنند. به عقیده من عکاسی تئاتر این نیست که عکس مستند، پرتره یا خبری بگیری و روند کار کارگردان را پیش ببری. من فکر میکنم در حوزه تخصصی تئاتر عکاس نداریم. عکاسی در حوزه تئاتر بهطور تخصصی بسیار کار سختی است؛ یعنی عکاس فارغ از اینکه کارگردان چه چیزی را ارائه میدهد و چه طراحی برای کار دارد، باید برداشت خودش را از تئاتر عکاسی کند. اگر کسی واقعاً میخواهد عکاسی تخصصی تئاتر بکند باید فارغ از چیزی که وجود دارد، برداشت خودش را عکاسی کند، اصلاً کاری نداشته باشد که چه چیزی دارد اجرا میشود. ولی متأسفانه عکاسی تئاتر به عکاسی خبری و عکاسی مستند تقلیل پیدا کرده و فقط این شده که کارگردان چه کرده همهچیز شده یک عکاسی خبری. به نظر من باید این مشخص شود که میخواهیم در حوزه عکاسی تخصصی تئاتر کار کنیم یا فقط یک رسانه باشیم در کنار تئاتر. اینها دو بحث جداگانه است. متأسفانه در عکاسی تخصصی در حوزه تئاتر حتی آموزش هم نداریم.
سعادت نصری: پیرو صحبت حمید، جدا از بحث تبلیغات و مستند بودن عکاسی برای تئاتر، من احساس میکنم که عکس به بهتر جلوه دادن یک تصویر کمک بسیار زیادی میکند، حالا این تصویر میتواند یک تئاتر باشد. در این مورد هم که حمید گفت عکاسی تئاتر میتواند برداشت شخصی باشد، من مخالف این ایده هستم. به نظر من یک عکس تئاتر میتواند تلفیقی از فلسفه ذهنی کارگردان و فلسفه ذهنی عکاس باشد در بهتر جلوه دادن یک موضوع. اگر بتوانیم این را ثبت کنیم که خیلی هم کار سختی هست، این عکس یک عکس موفق میشود. گاهی کسانی که برای عکاسی تئاتر میروند، بدون شناخت وارد این حوزه میشوند. به نظرم در عکاسی تئاتر باید به نوع و جنس کارهای کارگردانها دقت کرد که به هر حال تفاوتهایی با هم دارند، بنابراین عکاسی کردن از این کارها نیز قطعاً با یکدیگر متفاوت است. در حالی که عکسهای تئاتر الآن تبدیل شده به عکسهای پرتره بازیگر، حتی عکس پرتره شخصیت نمایشی هم نیست، صرفاً عکس پرتره بازیگر است. این یعنی عکاسی تئاتر بدون آگاهی و بدون شناخت. برای همین من احساس میکنم که عکاس باید کنار گروه باشد، حتی از پروسه تمرین. این باعث میشود با شناخت پیش برود.
قراری: در این موقعیت میتوان چند جور اظهارنظر کرد. یک اظهارنظر تکنیکی است، یعنی رابطه تکنیکی تئاتر و عکاسی. یک مسئله دیگر مسئله نگاه ابژکتیوی است؛ یعنی به قول شما ما کدام هنر را پایه قرار دهیم، کدام را سوژه بگیریم و کدام را ابژه. مسئله دیگر هم تاریخ این فرایند، این ارتباط و این تعامل است. خود تئاتر که یک هنر جدید است برای ما، وقتی فارغ از بعد خبری و رسانهای به تاریخ تعامل این دو رسانه در بعد هنری نگاه میکنیم، میبینیم که در خود پایتخت و مرکز هم حدود بیست سالی هست که نگاه عکاسان به تئاتر متفاوت شده. به عقیده شخصی من نگاه ماقبلش از ابتدای پیدایش تئاتر تا دهه هفتاد، نگاه ثبت خاطره بوده؛ یعنی عکاسان یا حرفهای نبودند یا منتصب به گروه اجرایی بودند یا در حوزه خبری و ثبت خاطرات کار میکردند. یکی، دو نفر در تهران شروع کردند به شکل دیگری به عکاسی تئاتر پرداختن، در ایران را میگویم. بعد از آن در شهرستانها هم تقریباً این اتفاق افتاد. در خود کرمان چند نفر از هنرمندان سعی کردند این ارتباط را بیشتر کنند. به هرحال عکاسی تئاتر در حوزه عکاسی خبری و تبلیغی چه در حوزه تولید هویت بصری اثر و چه در تبلیغ و اطلاعرسانی بهعنوان یک رسانه در کنار تئاتر حوزه تکنیکی و اصول و مناسبتهای خودش را دارد.
یک مسئله دیگر مسئله عکاسی هنری و تعامل عکاسی هنری با تئاتر است. اینجاست که آن تعریف عملکردی یا تکنیکی معنای این رابطه را هم توجیه میکند. یعنی اینکه کدام حوزه یک نگاه یا فلسفه برای ارتباط داشته باشد، برای هر دو گروه عکاسی و گروه اجرایی تئاتر تمایز ایجاد میکند. به نظر من این تعامل بهصورت اندیشهای که به خودآگاهی درآمده باشد، در موردش نه فکر شده و نه گفتوگو. مرحله بعدی این توسعه برحسب تاریخ این است که دو گروه بهعنوان آرتیست بدانند چه چیزی از هم میخواهند و چه انتظاراتی دارند و این انتظارات چقدر در دامنه تکنیکی هرکدام تغییر ایجاد میکند. به هر صورت میگوییم که تئاتر یک هنر میراست و با پایان هر اجرا تمام میشود و دیگر هر چه که میماند خاطره، بازگویی یا بازنمایی است. عکاسی برعکس، هنری است که زمان و سوژه را تثبیت میکند. این دو، دو ساختار ماهوی متفاوت دارند. این گفتوگوهایی که به نظر من در این مقطع بعد از طی این دو دوره، یعنی رشد عکاسی از عکاسی خاطرهای، خبری و تبلیغاتی و حالا رسیدن به عکاسی هنری میتواند اتفاق بیفتد، باید در حوزه نمود بیرونی و در ارتباط با مخاطب شکل بگیرد. من شخصاً یک تصور از این اتفاق دارم و آن این است که ما در هیچ جهان هنری صورت تکامل یافته تکنیکی و اندیشگانی نداریم که بگوییم باید به آن سرمنزل مقصود برسیم؛ بنابراین به نظر من یک صورت غایی از ارتباط عکاسی با تئاتر وجود ندارد که بگوییم الگو و استانداردی است که اگر کسی طی کرد میشود عکاس تئاتر، اما اینکه کسانی هستند که دغدغه تکامل، تغییر و پیشرفت این مقوله را دارند، مسئلهای متمایز است و میشود در موردش بحث کرد.
صادقی: نمیتوان منکر این شد که اقتصاد تئاتر خیلی ضعیف است و به نظرم کسانی که وارد حوزه عکاسی تئاتر میشوند، ماندگار نیستند، چرا که اقتصاد تئاتر، اقتصادی نیست که بتواند کسی را حمایت کند که فقط عکاس حوزه تئاتر باشد. کسانی وارد این حوزه میشوند، بهزودی میروند و کسان دیگری جای آنها را میگیرند. به همین دلیل است که اگر دقت کرده باشید کسانی که در تئاتر عکاسی میکنند، سابقه طولانی در این حوزه ندارند. این به خاطر اقتصاد تئاتر است که نمیتواند عکاس تخصصی تربیت کند و آموزش هم در این زمینه نیست و حتی استانداردی هم وجود ندارد.
...