یادداشت دبیر

سکینه عرب‌نژاد
سکینه عرب‌نژاد

دبیر بخش تئاتر

یادداشت دبیر

از چاپ شماره قبل تا آماده شدن مطالب این شماره، تئاتر کرمان روزها و شب‌های پرباری را از سر گذراند. در این مدت صحنه‌های تئاتر میزبان نمایش‌های عروس اینترنتی، منم میرزا رضا، رویای شیرین و بندار بیدخش در کرمان، دشمن مردم، لالایی سرزمین سوخته و آدم برفی در سیرجان، خاک تا افلاک در رفسنجان، دن کامیلو در زرند و ضیافت پنالتی‌ها در راور بودند. در حال حاضر هم نمایش‌های شایعات، تبار و همه چیز می‌گذرد، تو نمی‌گذری در کرمان بر روی صحنه هستند. خبر دیگر این‌که در همین زمان شهرهای سیرجان، رفسنجان، انار، بم و کرمان میزبان یک رویداد تئاتری ویژه بودند. در این رویداد، صدرالدین زاهد با نمایش «افسانه ببر» و هم‌چنین برگزاری کارگاه آموزشی با عنوان «کارگاه عملی بازیگری» سفری نوزده روزه به استان کرمان داشت. صدرالدین زاهد بازیگر، کارگردان و مترجم تئاتر متولد ۱۳۲۵، از اعضای مؤثر و فعال «کارگاه نمایش» و همچنین از پایه‌گذاران «گروه بازیگران شهر» است. وی تجربه کار و بازی در کنار کارگردانان بزرگی مانند پیتر بروک را نیز در کارنامه خود دارد. او در اقامت چهل‌ساله‌اش در فرانسه و در دانشگاه سوربن ادامه تحصیل می‌دهد و تئاتر را رها نمی‌کند. اجرای نمایش افسانه ببر در کنار کارگاه‌های آموزشی بازتاب بسیار خوبی در میان اهالی تئاتر استان کرمان داشت. این گشت تئاتری با این شکل از برنامه‌ریزی را می‌توان اولین نمونه در نوع خود در ایران دانست. همچنین این رویداد می‌تواند الگویی برای این‌گونه برنامه‌ها باشد.

روشن نگه داشتن چراغ تئاتر به دشواری و از سر عشق

سکینه عرب‌نژاد
سکینه عرب‌نژاد

دبیر بخش تئاتر

روشن نگه داشتن چراغ تئاتر
به دشواری و از سر عشق

فرشته وزیری نسب متولد ۱۳۳۸ و اهل کرمان است. او مدرک کارشناسی ارشد ادبیات انگلیسی خود را در ایران می‌گیرد و در همین رشته در دانشگاه به تدریس می‌پردازد. در سال ۱۳۸۰ به آلمان مهاجرت می‌کند و در دانشگاه یوهان ولفگانگ گوته فرانکفورت از رساله دکترای خود با نام «منطق محورزدایی در آثار نمایشی ساموئل بکت، تام استوپارد و کریل چرچیل» دفاع می‌کند و بعد از آن مدتی در همین دانشگاه واحد نمایش معاصر انگلیس را تدریس می‌کند. وزیری نسب از سال ۱۳۵۷ بازیگری تئاتر را در دانشگاه شیراز آغاز کرد و تا امروز فعالیت در این زمینه را رها نکرده است. او نمایشنامه ترجمه می‌کند، نمایشنامه می‌نویسد، کارگردانی می‌کند و روی صحنه هم بازی می‌کند، هرچند کمتر از نوشتن و ترجمه کردن و کارگردانی کردن. کسانی او را با بازی‌هایش در تئاتر، برخی او را با ترجمه‌هایش از آثار نمایشی و ادبی و برخی او را با شعرهایش و ترجمه‌اش از اشعار شاعران جهان به یاد می‌آورند، اما اگر با او بنشینی، بی‌شک او را با لحن صریح، منطقی، به دور از قضاوت، با صدای رسا و با لبخندش به یاد می‌آوری. وزیری نسب بعد از مدت‌ها به کرمان آمد. او را یک‌بار در مجتمع یادگاران صنعتی با تعدادی از اهالی تئاتر دیدم و به فاصله یکی، دو روز بعد مهمان ما در نشریه شد. در هر دو دیدار در مورد مسائل مختلفی صحبت کردیم، ادبیات، تئاتر، شعر، ترجمه، زنان و ... اما تأکید ویژه بر مساله تئاتر بود، بنابراین تصمیم گرفتیم بخش‌های مربوط به تئاتر را منتشر کنیم. حاصل این گفت‌وگوی طولانی را در ادامه می‌خوانید.

عرب‌نژاد: اگر ممکن هست در مورد روند کلی تئاتر فارسی‌زبان در آلمان برایمان بگویید.

وزیری‌نسب: بر اساس آنچه که من در این سال‌های حضورم در تئاتر خارج از کشور تجربه کرده‌ام می‌توانم بگویم که روشن نگه‌داشتن چراغ تئاتر در خارج از کشور کار دشواری است. کسانی هستند که با عشق فراوان کوشیده‌اند جشنواره‌هایی در خارج از کشور برگزار کنند یا گروه‌های تئاتر تشکیل دهند اما کارها به دشواری به سرانجام می‌رسد. گروه‌های تئاتری هستند که امکانات بیشتری دارند: از امکانات دولتی آلمان استفاده می‌کنند، با بازیگران قراردادهای کوتاه‌مدت می‌بندند و برای اجراها و تورهایی که در شهرها و کشورهای دیگر گذاشته می‌شود درصدی به آن‌ها می‌دهند اما اغلب گروه‌های تئاتری امکانات مالی کمی دارند. کارگردان‌ها باید به زحمت گروهی گرد هم آورند، وقت‌های تمرین‌ها را تنظیم کنند و گاه طولانی‌مدت گرفتار متنی باشند تا کار به سرانجام برسد. علاوه بر این علیرغم وجود بازیگران خوبی که در میان تئاتری‌های ایران در خارج از کشور وجود دارد، اجرای تئاتری با بازیگران زیاد، به‌خصوص به علت پراکندگی محل زندگی آن‌ها، کمتر امکان‌پذیر است. این است که بعضی از کارگردان‌ها از آدم‌های غیرحرفه‌ای استفاده می‌کنند. گاهی هم کارگردان مجبور می‌شود از کشورهای مختلف بازیگر جمع کند (منظورم در اروپاست) و در یک مدت کوتاه کار را آماده کند درنتیجه کیفیت کار پایین می‌آید. از آنجایی که برای اغلب بازیگران در خارج از کشور تئاتر حرفه اصلی نیست و کار دیگری می‌کنند معمولاً مجبورند بعد از کار و با خستگی یا آخر هفته به تمرین تئاتر بپردازند. تئاتر هم که اصولاً درآمد بالایی ندارد و در خارج کشور این درآمد (اگر وجود داشته باشد) بسیار ناچیز است پس نمی‌شود آن را به شکل حرفه نگاه کرد. من فکر می‌کنم بازیگرانی که هم چنان در خارج از کشور تئاتر کار می‌کنند واقعاً از سر عشق است. کارگردان‌ها هم در چنین محیطی سختی بسیاری متحمل می‌شوند، چون تأمین هزینه‌ها، ازجمله هزینه محل تمرین و اجرا و تبلیغات اغلب به عهده کارگردان است. موارد کمی است که می‌توان (آن هم با مشکلات بوروکراتیک) از دولت کمک هزینه اجرایی گرفت.