جامعـۀ فردا سالمند یا فرسوده؟

وحید قرایی
وحید قرایی

بعد از طی شدن سال‌های جوانی و میان‌سالی، زمانی که در آستانه پیری و بازنشستگی قرار می‌گیریم این سؤال پیش می‌آید که حالا چه جایگاهی در جامعه‌ای که در آن زندگی کرده‌ایم، خانواده خود و در میان اطرافیانمان داریم و چگونه می‌توانیم بخشی از موجودیت سابق را برای خود حفظ کنیم. در این مورد و در جوامع مختلف و در میان خانواده‌ها با توجه به نگرششان تفاوت‌های اساسی به وجود می‌آید. همه ما دلمان می‌خواهد حتی در هنگامه پیری هم مورد توجه و خصوصاً احترام باشیم و قاعدتاً با حساسیت‌های روحی در این دوران هرگونه رفتاری غیر از این می‌تواند بسیار آسیب‌زننده باشد و فرد را با مشکلات بیشتری برای ادامه زندگی مواجه کند. مثلاً تصور کنید تفاوت را میان یک پدر ۴۰ تا ۵۰ ساله در مواجهه با بی‌احترامی فرزندش در مقابل فردی مثلاً ۸۰ یا ۹۰ ساله در همان شرایط و واکنش و آسیب‌پذیری آدم‌ها در این دو برهه سنی متفاوت را... بنابراین از نظر بسیاری از ما خصوصاً در آستانه رسیدن به سن پیری آن الگویی مورد توجه و مقبول است که بزرگتر فامیل را احترام کند و با وجود کم‌توان‌تر شدن جسمی نظر او را ارجح بر سایرین بداند و به قول معروف پایشان را پیش پایش دراز نکنند. این موضوع در جوامع سنتی‌تر همچنان نمود عینی دارد و خانواده‌ها احترام خاصی برای افراد سن و سال گذشته فامیل قائل‌اند. حتی در اموری مانند ازدواج و اختلافات درون خانوادگی رجوع به این افراد امری رایج است و در هر زمینه‌ای احترام ویژه‌ای برایشان قائل‌اند چه اینکه اهالی خانواده وجود خود را از آن بزرگتر می‌یابند و به نوعی آن موجودیت را وامدار او می‌دانند؛ اما با افزایش گرفتاری‌های روزمره ماشینی و فاصله گرفتن آدم‌ها از هم خصوصاً در شهرها، دیگر چنین تصاویری دور از ذهن می‌نماید. مثال آن موضوع افزایش طلاق در کشورمان ایران است. زمانی برای رفع اختلافات زناشویی در اولین قدم، موضوع به حکمیت ریش‌سفیدهای فامیل گذاشته می‌شد و حرف حرف این بزرگترها بود و هرچه سن بیشتر، ضریب حرف‌شنوی کوچکترها نیز بیشتر بود اما امروز دیگر از آن خبرها نیست و یا حداقل بسیار کم‌رنگ شده است و به همین دلیل در غیاب این حرف‌شنوی از مشاور روانشناسی و شورای حل اختلاف و مسجد محل به موضوع وارد می‌شوند تا شاید آن جای خالی به نوعی پر شود اما به نظر می‌رسد با کنار گذاشته شدن ان سیادت سابق دیگر راهی به‌جز حل اختلاف از طریق رأی قاطع دادگاه در این موارد باقی نمانده است؛ بنابراین جوانان و میان‌سالان امروزی باید خود را آماده وارد شدن در وضعیتی کنند که خود امروز در برابر سن و سال گذشته‌های خانواده آن موضوع را اتخاذ می‌کنند.

در این حال موضوع دیگر رفاه سالمندان پس از رسیدم به سن پیری و بازنشستگی است. به هر حال جوامع صنعتی و ماشینی امروز از آدم‌هایشان انتظار دارند مثل همان ماشین‌ها برای توسعه صنعتی و اقتصادی کار کنند و تا سالم هستند و به خرج نیفتاده‌اند از توانشان استفاده می‌شود. مثل همان ماشین‌ها هم زمانی که فرد فرسوده و از کار افتاده شد دیگر از نظر دنیای صنعتی هم آن آدم از کار افتاده و به دردنخور تلقی می‌شود. حالا در بعضی از کشورها و جوامع با توسعه بیمه‌های بازنشستگی و ایجاد یک رفاه نسبی فرد سالمند به استراحت می‌پردازد و به سیر و سیاحت و لذت از باقیمانده عمر سپری می‌شود و در خیلی از نقاط جهان هم می‌شود اول سختی برای کار کردن و درآوردن بخور و نمیری برای آبروداری در مقابل عروس و داماد و نوه و نتیجه. نگاهی به وضعیت سالمندان کشورمان از نظر رفاه و شرایط اقتصادی و جایگاه خانوادگی به خوبی روشن می‌کند در کجای این داستان در بحث سالمندان ایستاده‌ایم و یک حداقل چشم‌انداز برای خودمان در راستای غافلگیر نشدن از وضعیتی که در آن قرار می‌گیریم ترسیم کنیم.

چه بخواهیم و چه نخواهیم آینده ما هم وابستگی زیادی به مراکز نگهداری از سالمندان خواهد داشت. ماشین‌های نو و کارآمد ماشین‌های فرسوده را کنار می‌زنند و البته با توجه به شرایط حاکم بر دنیای مدرن حوصله‌ای هم برای بودن در کنار کسانی که نیازهایشان فراتر از حوصله افراد گرفتار در مخمصه زندگی ماشینی دنیای امروز و فرداست وجود ندارد. شب‌هایی که قدیم‌ترها به کنارِ هم گذرانی افراد یک خانواده و فامیل برای لذت بردن از گفت و شنیدهای مسن‌ترها سپری می‌شد در کنار لپ‌تاپ‌ها و گوشی‌های همراه به وقت خواب می‌رسد و روزهای در حال گذر نیز فقط وقت کار و کار و کار و تلاش برای پر کردن سوراخ‌های در حال توسعه نیازمندی دائمی در دنیای امروز است؛ بنابراین سیستم‌های اجرایی و برنامه‌ریز آینده بایستی دست به کار شوند تا به پرورش و تربیت تخصص‌هایی اقدام نمایند که بتوانند موضوع سالمندی و نیازهای ویژه‌اش را مدیریت کنند و بحران‌های جدید در این زمینه در ایران آینده به وجود نیاید. این روزها همه حرف از سالمند شدن ایران جوان سابق می‌زنند. البته باید اضافه کنیم به این سالمندی، فرسودگی روح و روان همان آدم‌های جوان بر اثر مشکلات فزاینده را که چه‌بسا این فرسودگی مشکلات و تبعاتش فراتر از آن سالمندی باشد...

مواجهۀ بدون برنامه با سالمندی

فهیمه رضاقلی
فهیمه رضاقلی

طبق آمارهای رسمی، سال گذشته ۹.۷ درصد جمعیت کشور یعنی حدود هشت میلیون نفر را سالمندان تشکیل می‌دادند و پیش‌بینی شده بود که امسال تعداد سالمندان به بیش از ۱۰ درصد جمعیت کشور برسد؛ همچنین قرار است این رقم تا سال ۱۴۳۰ سه برابر شود که در این صورت، در ۳۰ سال آینده به ازای هر سه نفر از جمعیت کشور، یک سالمند خواهیم داشت.افزایش شمار سالمندان و حرکت سریع جامعۀ ما به سمت سالمندی در حالی اتفاق می‌افتد که نه‌تنها نشانی از آماده‌سازی کشور در سطوح مختلف خدمات شهری، درمانی و اجتماعی جهت تسهیل و افزایش خدمت‌دهی به سالمندان دیده نمی‌شود، بلکه به دلیل افزایش تورم و مشکلات اقتصادی فزاینده، روزبه‌روز بر شمار سالمندانِ کار، کسانی که با وجود بازنشستگی و کاهش توان جسمی برای امرارمعاش ناچار به انجام کارهای سخت در شرایط نامساعد هستند، افزوده می‌شود. علاوه بر این، طبق گفتۀ «شورای عالی سالمندان ایران» ۷۰ درصد سالمندان بیمۀ تکمیلی ندارند و حدود یک‌‌سوم سالخوردگان کشور جزو فقیرترین قشرهای جامعه محسوب می‌شوند. حقیقت این است که شرایط دشوار اقتصادی در جامعۀ ما که با وجود تداوم تحریم‌ها و عدم تغییر بنیادین در نظام اقتصادی کشور، نمی‌توان آیندۀ روشنی را برای آن ترسیم کرد، زندگی را بر همۀ اقشار و سنین مختلف سخت‌تر کرده است؛ اما در این میان، سالمندان به دلیل کاهش توان جسمی و ابتلا به بیماری‌های مزمن با بالا رفتن سن، بیش از سایر اقشار، نیازمند حمایت و توجه ویژۀ دولتی هستند. گفت‌وگو با «محمد ترکاشوند مرادآبادی»، دکترای جمعیت‌شناسی و عضو هیئت‌علمی دانشگاه یزد، در مورد اقداماتی که لازم است برای کاهش دشواری‌های سالمندی در کشور ما انجام شود را در ادامه می‌خوانید.

گفته می‌شود تا سال ۱۴۲۵ جمعیت افراد بالای ۶۰ سالۀ کشور چهار برابر خواهد شد و به ۱۷ میلیون نفر خواهد رسید. بیمه‌ها، مراکز نگهداری و رسیدگی، سیستم شهرسازی و مناسبات و روابط خانوادگی و اجتماعی ما چقدر برای مواجهه با این دوران آماده شده است؟

در حال حاضر، نهادهای مربوطه آمادۀ رسیدن به این وضعیت نیستند. در همین زمان که هنوز تعداد سالمندان اندک است، اکثر آن‌ها از مستمری بازنشستگی برخوردار نیستند، پرداخت مستمری به‌خوبی انجام نمی‌شود و هر سال خبرهایی از عدم پرداخت مستمری بازنشستگان می‌شنویم. در آینده، اکثر سالمندان شامل کسانی خواهند بود که تحصیلات عالیه دارند، در جوانی در مشاغل دولتی یا خصوصی فعالیت داشته و حق بیمه پرداخت کرده‌اند و انتظار دریافت مستمری دارند؛ بنابراین وضعیت آینده به‌مراتب سخت‌تر از زمان حال خواهد بود. برای جلوگیری از ایجاد مشکل در آینده، شرکت‌های بیمه‌ای باید از امروز به فکر سرمایه‌گذاری حق بیمۀ افراد باشند تا در دوران سالمندی از عهدۀ پرداخت‌ مستمری به آن‌ها برآیند.

در حوزۀ مناسبات خانوادگی، بدون شک فردگرایی در جامعۀ ما در راستای نُرم جهانی افزایش خواهد یافت و در کنار وضعیت مسکن و کوچک شدن واحدهای مسکونی، امکان هم‌زیستی سالمندان با فرزندان بسیار اندک خواهد بود؛ بنابراین نیاز است هم در نوع نگاه به مراکز نگهداری از سالمندان، تغییر ایجاد شود و هم امکانات این مراکز ارتقا یابد تا سالمندان، پذیرش بیشتری برای سکونت در این مراکز داشته باشند. می‌توان با ایجاد مراکز مهد سالمند و نگهداری از سالمندان به‌صورت شیفت روزانه و در زمان کار فرزندان، این امر را تسهیل کرد. اینکه زندگی در سرای سالمندان در جامعۀ ما قبیح پنداشته می‌شود، بیش از هر چیز دیگر، موجب آسیب به سالمندان می‌شود. در این زمینه لازم است حتماً اقدام فرهنگی انجام شود، اگر زندگی در سرای سالمندان به‌درستی مدیریت شود و به همراه ملاقات مکرّر فرزندان باشد، می‌تواند برای سالمندان بسیار مفید باشد. با توجه به مسائلی ازجمله افزایش شمار سالمندان، بالا رفتن تعداد سالمندانِ تنها، مجرد و بدون فرزند، زندگی در سرای سالمندان در آینده به یک ضرورت در جامعۀ ما تبدیل خواهد شد؛ بنابراین به‌جای مقاومت در این زمینه، باید برای آن آماده شویم و با ارتقای کیفیت شرایط زندگی در این سراها، زندگی در آن‌ها را آسان و لذت‌بخش کنیم.

«سالمندی» حاصل موفقیت جوامع در ارتقای بهداشت و جلوگیری از مرگ زودرس در جوانی و میان‌سالی است. لذا سالمند شدن به‌نوبۀ خود یک موفقیت است. ما در فرهنگ خود در این رابطه، یک دعای خیر داریم تحت عنوان «پیر شی جوان!» که معنایش این است که اینقدر عمر کنی تا سالمندی خود را ببینی. باید نگاه منفی به دوران سالمندی و نگرانی از این دورۀ زندگی را در جامعه کم کنیم، اگر دورۀ سالمندی به‌درستی مدیریت شود، می‌تواند بهترین دوران زندگی فرد باشد؛ دوره‌ای که دردسرهای کار، فرزندپروری، تحصیل و ... دیگر وجود ندارد و فرد می‌تواند با استفاده از پس‌اندازش به‌راحتی زندگی کرده و از زندگی خود لذت ببرد؛ دوره‌ای که می‌تواند دوران تفریح، خرید، سفر رفتن و دورۀ فراغت و لذت بردن از عمر باشد؛ اما دوران سالمندی به شرطی با لذت سپری می‌شود که دورۀ جوانی به‌خوبی طی شده باشد، سبک زندگی در دورۀ جوانی سالم باشد و فرد در دوران جوانی با داشتن شغل مناسب، خانوادۀ موفق و زندگی خوب، به‌صورت سالم پیر شود. در کنار این سالم پیر شدن، شرایط جامعه و امکانات محیط شهری نیز باید تغییر کند و دوستدار سالمند شود. در هر صورت سالمندان از لحاظ جسمی کم‌توان‌تر بوده و نیاز به آرامش و امکانات بیشتری در محیط شهری دارند. امکانات عمومی ازجمله وضعیت حمل‌ونقل، فضاهای سبز، پیاده‌روها و نوع ساخت‌وساز باید به گونه‌ای تغییر یابند که امکان استفادۀ آسان سالمندان از آن‌ها فراهم شود. متأسفانه وضعیت کنونی اصلاً متناسب با شرایط و حال سالمندان نیست...

پدر مرا به یاد نمی‌آوری اما من تو را خوب می‌شناسم!

نادیا امین زاده/ کارشناسی علوم تربیتی
نادیا امین زاده/ کارشناسی علوم تربیتی

پاییز فصلی است اسرارآمیز، صدای باد و خش‌خش برگ‌هایی که در خیابان دور پاهایم می‌گردند، صدای باران، این سمفونی بی‌نظیر اما در کنار این همه زیبایی، خشک شدن درختانی که مدتی پیش سرسبز و شاداب بودند و امروز فقط یک چیز را مدام برای خود تداعی می‌کنند خشکیده شدن و پایمال شدن زیر دست وپای عابرانی که از هجوم برگ‌ریزان لذت می‌برند؛ و در نهایت سرما و سکوت…

امروز با شاگردانم آماده می‌شدیم که از خانه سالمندان نزدیک مدرسه دیدن کنیم، هرکس بر اساس افکار کودکانه‌اش پیشنهاد می‌داد که چه چیزی برای هدیه بردن برای این عزیزان تدارک ببینیم. با وجود سن کم همه بچه‌ها از بهترین چیزهایشان مایه می‌گذاشتند. در نهایت به خاطر رژیم‌های غذایی و پرهیزهای غذایی سالمندان همگی با خرید گل موافقت کردیم و قرار شد هر شاگرد شاخه گل رزی را به همراه یک نقاشی به این عزیزان پیشکش کند. مدیریت که دیدن خانه سالمندان را برای کودکان کسل‌کننده می‌دانست و پیشنهاد اردوی تفریحی را مدنظر داشت با اصرار ما مبنی بر بازدید خانه سالمندان موافقت کرد.

جلوی در خانه سالمندان با شاخه گل‌هایمان ایستاده بودیم، فصل بهار بود و هوا طراوتی خاص در وجودمان برانگیخته بود که قابل وصف نیست.

در باز شد و قدم به داخل آسایشگاه گذاشتیم. بیرون در بهار بود اما احساس کردم ناگهان پاییز در وجودم رخنه کرد همان سکوت و همان سرمای مذکور.

نگاهی به بچه‌ها انداختم با شاخه‌های گل رز بهاری در خزان آسایشگاه...

مدت‌ها از آن جریان گذاشت، آن روز بچه‌ها در کنار سالمندان بازی کردند و لذت بردند و اسم چند نفر را به خاطر سپردند و قرار شد دفعه بعد زودتر به دیدنشان برویم. اما من حال و هوایی داشتم که قابل وصف نیست!

سالمند، کلمه‌ای که برای همه ما آشنا است و روزی آن را تجربه خواهیم کرد. بسیاری از آن گریزانیم و در تلاشیم آن را حتی برای مدتی هم که شده به تعویق بیندازیم اما...

افراد بالای شصت سال را سالمند می‌نامند؛ و خانه سالمندان جایی است برای نگهداری این گروه از افرادی که فرزندانشان توانایی نگهداری از آنان را به هر دلیل ندارند.

شاید همه ما خانه سالمندان را مخوف و ترسناک می‌دانیم اما باز هم در شرایطی مجبور می‌شویم عزیزانمان را به آنجا بسپاریم. نداشتن وقت رسیدگی. بیماری‌های سالمندان. آلزایمر، پارکینسون و... همه و همه افراد را وامی‌دارد تا عزیزانشان را راهی خانه سالمندان کنند اما چیزی ک مطرح است این است که معمولاً سالمندان ترجیح می‌دهند سال‌های باقی‌مانده عمر خود را در خانه خود، در کنار فرزندان و خانواده خود سپری کنند برای فرد سالمندی که به دلیل بیماری دچار افسردگی شده است، رفتن به خانه سالمندان افسردگی او را تشدید می‌کند؛ چراکه حس طرد شدن از سوی عزیزانش به او فشار مضاعفی وارد می‌کند. ممکن است فضای خانه سالمندان برای افراد یکنواخت و عادی باشد و موجب تضعیف روحیه آن‌ها گردد. از طرفی دوری از فرزندان و خانواده برای سالمندان بسیار سخت و ناراحت‌کننده است؛ به همین دلیل لازم است در درجه اول والدین را به خانه سالمندان نفرستیم یا اگر این کار را انجام می‌دهیم به‌صورت مرتب به آن‌ها سر بزنیم و از آن‌ها غافل نمانیم.

آیا شایسته نیست والدینی که تمام لذت‌های زندگی و آسایش خود را فدای شادی ما کردند چند صباحی ما نیز قدردان آنان باشیم تا تلاش‌های آنان برای به ثمر نشستن ما بلکه تنها گوشه کوچکی از زحمات آنان را با دست‌گیری و مراقبت از آنان در پیری جبران کنیم؟

جدا از این مباحث فایده حضور سالمندان در اجتماع چیست؟

سالمندی یکی از مراحل رشد انسان است، به‌عکس آنان که آن را پایان زندگی می‌دانند، خود یکی از مراحل زندگی است و به عنوان یک روند طبیعی گذر عمر و زندگی مطرح می‌گردد.

تدبیر نکنیم کار از کار می‌گذرد

وحید قرایی
وحید قرایی

شرایط بارندگی در ایران و خصوصاً استان کرمان امسال به گونه‌ای رقم خورد که حباب تصورات پایان خشکسالی‌های چند ساله ایران را در هم شکست. اضافه کنید به این‌ها گرمای بی‌سابقه‌ای را که نگرانی از وضعیت منابع آبی را به‌شدت افزایش داده است. هر چه هست ایران در جبری جغرافیایی در منطقه‌ای قرار گرفته است که به‌شدت از نظر منابع آبی در مضیقه قرار دارد و با وجود مدیریت‌های سال‌های گذشته در بحث منابع آبی روند امیدوارکننده‌ای وجود ندارد. مثلاً در همین استان کرمان شرایط در مناطقی که سال‌ها برای کشت پسته از منابع زیرزمینی آب به میزان قابل‌توجهی استفاده شده است چالش‌های زیادی به وجود آورده است. از شور شدن آب‌های استحصال شده تا فرونشست‌های گسترده و کاهش روزافزون منابع در دسترس آبی... همچنین کشت محصولاتی که آب بسیاری مصرف می‌کند در جنوب استان کرمان نیز همیشه مورد پرسش و تردید بوده است که چه زمانی قرار است الگوی کشت تغییر کند؟ به هر حال بحث آب دستمایه سؤالاتی شد که به صورت غیرحضوری از دکتر مهرنوش میرزایی استادیار بخش تحقیقات اقتصادی، اجتماعی و ترویجی سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی پرسیدیم تا پاسخگوی این سؤالات باشد.

به‌عنوان مقدمه از وضعیت اقلیمی استان کرمان و شرایط بارش‌های این منطقه بگویید.

بر اقلیم استان کرمان علاوه بر عوامل محلی، عواملی مانند ارتفاعات و کویر لوت نقش عمده‌ای دارند. همه عوامل موجود باعث شده که این استان دارای اقلیم خشک تا فرا خشک باشد. میانگین بارش سالیانه شهر کرمان طی دوره ۸ ساله حدود ۱۴۹ میلی‌متر است که ۵۹ درصد بارندگی سالیانه در زمستان اتفاق می‌افتد. بیشترین بارندگی ماهانه ۴۰ میلی‌متر در اسفندماه است. بارش اکثراً به‌صورت باران می‌باشد که در زمستان در بالای ارتفاعات هنگام برودت هوا برف می‌بارد بارندگی در شهر کرمان معمولاً از اواسط پاییز شروع تا اوایل بهار ادامه دارد. کمی نزولات جوی منجر به عدم ثبات رودخانه‌های دائمی در منطقه کرمان گردیده است.

بر اساس تقسیم‌بندی سازمان‌های جهانی منابع آب، اکثر نقاط کشور ایران ازجمله استان کرمان دارای شرایط بحران فیزیکی آب بوده و این امر همواره به‌عنوان یک عامل محدودکننده فعالیت‌ها در استان‌های کشور مطرح است. برداشت بی‌رویه آب از آب‌های زیرزمینی یکی دیگر از مسائل اساسی استان کرمان در بخش آب به شمار می‌آید؛ که در حال حاضر مشکلات جدی را پدید آورده است. به همین دلیل نیز در بسیاری از نواحی استان کرمان سطح سفره‌های آب زیرزمینی افت کرده و با توجه به خشکسالی‌های اخیر، افزایش بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی تشدید شده که خسارت‌های غیرقابل جبرانی را بر منابع آبی زیرزمینی استان وارد آورده است.

با نگاهی به تاریخ کهن استان کرمان، ملاحظه می‌شود که برای تعدیل مشکلات ناشی از محدودیت منابع آب ابتکارات و ابداعات متنوعی در زمینه بهره‌برداری از منابع آب سطحی و زیرزمینی در ابعاد سازه‌های مدیریتی وجود داشته است. قنات‌ها و وجود بندهای انحرافی و یا مخازن ذخیره آب با هنر معماری و مهندسی منحصربه‌فرد در نقاط مختلف استان کرمان از شاهکارهای ارزنده و کم‌نظیر مدیریت و معماری ایرانیان در اعصار دور بوده است. لذا پذیرش واقعیت اقلیمی خشک برای استان و اتخاذ رویکرد سازگاری با آن تنها و اساسی‌ترین اصل انکارناپذیر در مواجهه با این شرایط اقلیمی است. میزان ریزش‌های جوی در استان کرمان نوسانات شدیدی دارد و میزان متوسط آن از ۱۵۰ تا ۱۷۰ میلی‌متر در نوسان است. این ریزش‌ها نامنظم و بیشتر به‌صورت رگبار است و اغلب به‌صورت سیل جاری می‌شود، به همین دلیل ایجاد سیلاب‌های وسیع در دشت‌ها موجب شستشوی بی‌رویه خاک شده و تدریجاً به شوره‌زار تبدیل می‌گردد.

میانگین بارندگی سالانه در سطح استان از ۱۵۰ میلی‌متر نیز کمتر است در حالی که میزان متوسط تبخیر از ۲۰۰۰ میلی‌متر در سال تجاوز می‌کند و به همین علت استان کرمان با کمبود شدید آب، فقر پوشش گیاهی، محدودیت شدید فعالیت زراعی و با فعالیت شدید عوامل تخریبی منابع طبیعی روبه‌رو ست.

کدام بخش بیشترین مصرف را از منابع آبی کشور دارد؟

مصرف آب بر اساس شاخص‌های بین‌المللی به سه بخش اصلی شرب، کشاورزی و صنعت تقسیم می‌شود. البته نیازهای زیست‌محیطی به آب نیز از بخش‌های عمده و اجتناب‌ناپذیر مصارف آب می‌باشد که در سالیان گذشته به این موضوع کمتر توجه شده است. بدین ترتیب می‌توان گفت که در سهم‌بندی منابع آب برای مصرف چهار گروه شرب، کشاورزی، صنعت و محیط‌زیست باید در نظر گرفته شود. بنا بر اطلاعات سالنامه آماری کل کشور بخش کشاورزی مصرف‌کننده اصلی آب در کشور است. با نگاهی گذرا به آمار و اطلاعات در این زمینه ملاحظه می‌شود که مدیریت مصرف آب کشور بیش از هر چیز نیازمند مدیریت کشاورزی و سرمایه‌گذاری در این بخش است. طی سال‌های اخیر نیز بخش کشاورزی قسمت عمدهای از کل مصرف آب کشور را به خود اختصاص داده است. باتوجه به افزایش جمعیت نیاز به تولید غذای بیشتر و توسعه زیرساخت‌های صنعتی سهم مصرف آب در بخش‌های کشاورزی، شرب و صنعت رو به افزایش بوده و هم‌زمان با این مسئله محیط‌زیست مورد تهدید جدی قرار گرفته است. این موضوع به روشنی ضرورت تأمین حداقل نیازهای هر بخش را نمایان می‌سازد. به عبارتی دیگر آگاهی از سهم مصرف آب در بخش‌های مختلف و تأمین حداقل نیازهای آن‌ها برای برنامه‌ریزی در افق‌های توسعه بسیار حائز اهمیت می‌باشد. در ایران نیز همانند سایر کشورهای جهان، بخش قابل‌توجهی از منابع آب‌های سطحی و زیرزمینی برای تولیدات کشاورزی استفاده می‌شود. تعیین مقدار نیاز و حجم آب مصرفی در هر یک از بخش‌های مذکور به‌ویژه بخش کشاورزی همواره از دغدغه‌های اصلی متولیان و برنامه ریزان صنعت آب کشور بوده و هست. تعیین حجم آب مصرفی در بخش شرب و صنعت تا حدودی ساده‌تر و مشخص است ولی در بخش کشاورزی و محیط‌زیست اعداد و ارقام ارائه شده بسیار متفاوت بوده و در خصوص صحت و سقم آن‌ها نیز تردیدهای جدی وجود دارد.

استان کرمان ۶/۹ درصد منابع آبی کشور را مصرف می‌کند، در حالی که کرمان ۳/۴ درصد از اقتصاد کشور را در اختیار دارد و این آمارنشان می‌دهد که اقتصاد کرمان بیش از ۲ برابر میانگین کشور آب بر است.