یک ایران خارج از ایران

وحید قرایی
وحید قرایی

چندی پیش در یک دورهمی مجازی با تعدادی از دوستان قدیمی و همکلاسی‌های دانشگاهی صحبت به مهاجرت و مزایا و معایب آن رسید. جالب این بود که همه کسانی که از خارج از کشور در این بحث شرکت داشتند متفق‌القول بودند که اگر شرایط بهتری برای کار و زندگی بی‌دغدغه در ایران وجود داشت هرگز به فکر مهاجرت دائم از کشور نمی‌افتادند و اگر رفتنی هم بود برای برگشت هم برنامه‌ای ریخته می‌شد؛ اما چه شده است که این‌گونه تبدیل به یک کشور مهاجر فرست عمده در دنیا شده‌ایم که از نخبه و تحصیل‌کرده و هنرمند و ورزشکار تا افرادی که شرایط خاصی برای مهاجرت هم ندارند دوست دارند از کشور خارج شوند و در گوشه دیگری از دنیا زندگی خود را بسازند. از نشانه‌های به‌ظاهر طنز این داستان اینکه در دورافتاده‌ترین نقاط دنیا نیز همیشه عده‌ای ایرانی مهاجر حضور دارند که به تشویق تیم کشورشان بپردازند مثل همان روزی که کی روش بعد از سال‌ها سرمربیگری تیم ایران وقتی پا به فرودگاه بوگوتای کلمبیا گذاشت قبل از همه مستقبلین کلمبیایی، حسین پودینه نامی از اهالی سیستان و بلوچستان با زبان فارسی از میان جمعیت به او خوشامد گفت و باعث تعجب و خنده این مربی شد...

از این موضوع که بگذریم شاید یک سؤال مهم دیگر نیز می‌تواند اشتیاق ایرانی‌ها به مهاجرت را نشان دهد. در محل کار، تحصیل و یا جمع‌های خانوادگی خود از سایرین بپرسید که اگر همین الان مرزها به روی همه باز شود و هرکسی بتواند کشور دیگری را برای زندگی انتخاب کند حاضرند از ایران مهاجرت کنند؟ قطعاً پاسخ‌ها تعجبی را برنمی‌انگیزد چه اینکه همه ما می‌دانیم اوضاع از چه قرار است و حتی مسئولان رده‌بالای مملکت نیز طی سالیان اخیر و با بزرگ‌تر شدن فرزندانشان در کنار ساخت مدرسه به نیت و برکت وجودشان برای تحصیل با کیفیت‌تر، در حد وسع کشور دیگری را برای زندگی آن‌ها انتخاب کرده‌اند!

بنابراین صحبت از مهاجرت و چرایی آن شاید چندان مشکل و پیچیده به نظر نمی‌آید اما مهم‌تر از این موضوع آن است که بپرسیم برای جلوگیری از مهاجرت بیشتر آدم‌های مملکت‌مان که هرکدام در نوع خود صاحب توانایی و دانش و کارایی هستند چه کرده‌ایم و برای بازگشت آن‌ها چه زمینه‌ای فراهم کرده‌ایم و نهایتاً قرار است به چه وضعیتی در این زمینه برسیم؟

بر اساس داده‌های سالنامه مهاجرتی ایران، کشورهای دارای بیشترین جمعیت ایرانی (افراد متولد ایران) امارات متحده عربی، ایالات‌متحده آمریکا، کانادا، آلمان، انگلستان، ترکیه، سوئد، استرالیا، کویت، هلند، قطر، فرانسه، نروژ، اتریش، دانمارک، ایتالیا، عراق، سوئیس و بلژیک هستند. آمارهای ‌سال ۲۰۱۹ نشان می‌دهد به‌طورکلی یک‌میلیون و ۳۰۱‌هزار و ۹۷۵ ایرانی به این کشورها مهاجرت کرده‌اند، درحالی‌که در ‌سال ۱۹۹۰ آمار ایرانیان مهاجر در کل جهان ۶۳۱‌هزار و ۳۳۹ نفر بوده است. آمارهای جهانی همچنین می‌گوید غالب ایرانیان مهاجر تحصیل‌کرده و متخصص‌اند.

داده‌های سازمان ملل می‌گوید آمریکا نخستین مقصد مهاجران ایرانی است. آمار ایرانیان در این کشور بر اساس دو معیار ارائه می‌شود: «طبق آخرین آمار موجود یعنی‌ سال ۲۰۱۷ جمعیت ایرانیان ساکن در آمریکا بر اساس محل تولد ایران به ۳۹۵‌هزار نفر رسیده است. این رقم بر اساس اصالت ایرانی هرچند محل تولد خاک آمریکا باشد، به ۴۷۷‌هزار نفر می‌رسد.» اغلب این ایرانیان یعنی بیش از ۷۴‌درصد آنان دارای تحصیلات بالاتر از دیپلم هستند و حدود ۷۲‌درصد آنان در سن کار یعنی از ۱۸ تا ۶۴‌سال قرار دارند: «درصد افراد با تحصیلات تکمیلی یا دوره‌های حرفه‌ای نیز رو به افزایش بوده و ۲۹‌درصد ایرانیان بالاتر از ۲۵‌سال ساکن آمریکا دارای تحصیلات تکمیلی هستند.»

در عین حال یکی از شاخص‌هایی که وضعیت مهاجرت از کشور را ترسیم می‌کند، خالص مهاجرت بین‌المللی است. این شاخص عبارت است از تعداد مهاجرانی که به داخل کشور مهاجرت کرده‌اند منهای تعداد مهاجرانی که به خارج از کشور مهاجرت کرده‌اند. آمار‌ها نشان می‌دهند که در سال‌های ۲۰۰۲، ۲۰۰۷، ۲۰۱۲، ۲۰۱۷، ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ مهاجرت در ایران منفی بوده است. به‌عبارت دیگر، طی سال‌های مذکور تعداد مهاجران بین‌المللی واردشده به کشور کمتر از تعداد مهاجران بین‌المللی خارج‌شده از کشور بوده است. بر اساس آمارهای بین‌المللی، در دوره زمانی مورد بررسی، تعداد تجمیعی کل مهاجران ایرانی ساکن در خارج از کشور با روندی افزایشی از اندکی کمتر از ۶۹۱ هزار نفر در سال ۱۹۹۰ میلادی به بیش از ۲.۷ میلیون نفر در سال ۲۰۱۹ رسیده است.

بر اساس آمارهای ارائه‌شده توسط دپارتمان امور اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل در دوره مذکور، نسبت جمعیت مهاجران بین‌المللی ایرانی از کل مهاجران بین‌المللی در جهان طی سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ افزایش، سپس در سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ کاهش و دوباره در سال ۲۰۱۷، ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ افزایش یافته است. این آمار ۲,۷ میلیون مهاجر ایرانی در حالی‌ است که در آمارهای دیگری برآورد شده تعداد مهاجران ایرانی خارج از کشور بین ۵ تا ۶ میلیون نفر است. حالا این آمار نشان می‌دهد که به‌اندازه یک کشور در خارج از مرزهایمان جمعیت داریم و با این روند قطعاً این جمعیت بیشتر نیز خواهد شد. برای همه روشن است که طی سال‌های اخیر چه رویدادهایی باعث سرعت گرفتن مهاجرت ایرانیان شده است و دلیل بازنگشتن آن‌ها نیز روشن‌تر از آفتاب است. حالا اگر قرار است اتفاقی بیفتد که این مکانیزم تغییر کند قاعدتاً راه‌های آن را باید در سیاست‌های تبیین شده در کلان کشور دانست و تا زمانی که تغییراتی در این سیاست‌ها به وجود نیاید و اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور بهبود نیابد در به روی همین پاشنه خواهد چرخید...

مرگِ خود در چشم عزیزانت

فهیمه رضاقلی
فهیمه رضاقلی

هرگاه مشکلات اقتصادی، محدودیت‌ها و ناامیدی از آیندۀ مبهم بر ما فشار می‌آورد، به راهی برای رفتن، کَندن از این شرایط و رها شدن فکر می‌کنیم. یکی از نخستین راه‌ها برای رهایی از بن‌بست‌های مکرر زندگی، مهاجرت است که بسته به شرایط زندگی و روحیۀ افراد، می‌تواند راهی به سوی آینده‌ای روشن باشد یا تبدیل به بن‌بست دیگری در زندگی آن‌ها شود. برخلاف باور جوانان امروزی که از مهاجرت برای خود رؤیا ساخته‌اند، مهاجرت یک موفقیت محسوب نمی‌شود و تنها یک شروع تازه است؛ شاید تجربه‌ای متفاوت و تصمیم بزرگی برای تغییر سبک زندگی است. نمی‌توان گفت مهاجرت یک نسخۀ واحد دارد و ما در پایان راه و آن سوی مرزها، در یک آرمان‌شهر بی‌عیب و نقص، خوش و خرّم خواهیم بود؛ همچنان که نمی‌توانیم آن را ریسکی غیرقابل جبران و فرایندی ترسناک قلمداد کنیم. هر مهاجری داستان خودش را دارد؛ تجربه‌ای ناب و غیرقابل تکرار. «زهرا سخی» داستان مهاجرتش را سه سال پیش آغاز کرد؛ او ۳۵ ساله است و ده سال از زندگی مشترکش می‌گذرد؛ دختر ۱۸ ماهۀ او در شهر بریزبین استرالیا متولد شده است. سخی، دارای مدرک کارشناسی روزنامه‌نگاری و کارشناسی‌ارشد علوم ارتباطات اجتماعی است. با او گفت‌و‌گویی مجازی داشتم، دربارۀ داستان مهاجرتش و تجربه‌اش از رفتن؛ آنچه در ادامه می‌خوانید حاصل این گفت‌وگوست.

خانم سخی! اول کمی از خودتان بگویید؛ رشتۀ تحصیلی‌تان و اینکه در کدام دانشگاه درس خواندید؟ در حال حاضر مجردید یا متأهل؟

متولد ۱۳۶۴ هستم و ده سال است که ازدواج کرده‌ام و یک دختر ۱۷ ماهه دارم. لیسانسم را در رشتۀ روزنامه‌نگاری از دانشگاه علامه و فوق‌لیسانسم را در رشتۀ علوم ارتباطات اجتماعی از دانشگاه علوم تحقیقات تهران گرفتم. سال ۸۸ به کرمان برگشتم و مدت کوتاهی در نشریۀ «کرمان‌شهر» کار کردم. بعد از آن، به‌صورت حق‌التدریس در دانشگاه علمی کاربردی، دروس روابط عمومی و ارتباطات را تدریس می‌کردم. از سال ۹۰ تا پایان سال ۹۷ هم در دانشگاه تحصیلات تکمیلی (هایتک) کرمان به‌عنوان کارشناس روابط‌عمومی مشغول به کار بودم.

در چه سالی و به کدام کشور مهاجرت کردید؟ هدف و انگیزۀ شما برای مهاجرت چه بود؟

سال ۱۳۹۸ با ویزای اقامت دائم کاری به‌همراه همسرم به کشور استرالیا مهاجرت کردیم و در شهر بریزبین ساکن شدیم. البته من و همسرم از سال ۱۳۹۵ تصمیم به مهاجرت گرفتیم؛ اقدام برای دریافت ویزای اقامت کاری دائم (Skill Work) در عین حال که یکی از بهترین و مطمئن‌ترین راه‌ها برای مهاجرت است، فرایندی پیچیده و طولانی دارد. یکی از دلایل اصلی من برای مهاجرت، نبود ثبات اقتصادی، امنیت شغلی و رفاه نسبی در کشور بود. چون خواهرم هم قبلاً به استرالیا مهاجرت کرده بود، از سبک زندگی، میزان رفاه اجتماعی و ثبات اقتصادی این کشور اطلاع داشتم و وقتی آن شرایط را با شرایط زندگی در کشور خودمان مقایسه می‌کردم، تمایلم به رفتن بیشتر می‌شد. من در پی یک آرمان‌شهر بودم که بتوانم در آنجا تجربۀ زندگی بهتری داشته باشم؛ شرایطی که در ایران داشتم، با آمال و آرزوهایم فاصله داشت. البته واقع‌گرا بودم و می‌دانستم مهاجرت، ریسک زیاد و پروسۀ طولانی دارد و باید از صفر شروع کنم، اما با همۀ این تفاسیر تصمیم گرفتیم مهاجرت کنیم.

مهاجرت پروسه‌ای پیچیده است

وحید قرایی
وحید قرایی

کرمانی‌ها نیز این روزها بیش از همیشه با تبلیغاتی مواجه می‌شوند که علاقمندان به مهاجرت را به مشاوره و مراجعه به متخصصان حوزه مهاجرت فرامی‌خواند. این موضوع نشان می‌دهد که هم استقبال از مهاجرت به کشورهای دیگر حتی در میان کرمانی‌ها همچنان بالاست و هم کسانی که قصد مهاجرت دارند پی برده‌اند که مسیر قانونی بهتر می‌تواند آن‌ها را به مقصد مورد نظرشان برساند. پیرامون این موضوع گفت‌وگویی داشتیم با شیما برنا وکیل پایه‌یک دادگستری که در حوزه مهاجرت نیز فعالیت داشته است.

به نظر شما دلیل استقبال زیاد ایرانی‌ها از مهاجرت به کشورهای دیگر چیست و چرا همیشه کسب و کار بنگاه‌های مهاجرتی رونق داشته است؟

مهاجرت در لغت به معنای هجرت کردن از جایی به جای دیگر رفتن و در آنجا مسکن گزیدن و از گذشته‌ بین مردم ایران و سایر کشورها رواج داشته و در حال حاضر نیز تعداد زیادی از افراد تمایل دارند برای رسیدن به اهداف و آرزوها و رسیدن به زندگی بهتر به کشور دیگری رفته و در آنجا زندگی را ادامه دهند. هر چند این اشتیاق بین جوانان بیشتر دیده شده و جوانان به دلایلی ازجمله ناامیدی از سطح درآمد و تناسب آن با هزینه‌ها، امکان پیشرفت شغلی، علاقه به کسب سابقه تحصیلی یا کاری در خارج از کشور، امکان یافتن شغل بهتر و میل به تجربه زندگی در خارج از کشور ترک دیار و وطن می‌کنند. همچنین طبق آمار درصد بالایی از جوانانی که برای تحصیل به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند پس از اتمام تحصیلات تمایلی به بازگشت به وطن نداشته و به دلایلی که ذکر شد خصوصاً امنیت شغلی و درآمد بالا، ماندن در کشور پذیرنده را ترجیح می‌دهند که این خود یکی از مهم‌ترین دلایل تقاضای زیاد برای اخذ ویزای تحصیلی برای افراد حتی در سنین بالا است. هرچند دلایل مهاجرت روزبه‌روز متنوع‌تر شده و از طرفی کشورهای پذیرنده و یا به اصطلاح مهاجرپذیر نیز مسیر مهاجرت را برای متقاضیان هموارتر کردند از طرفی وضعیت اقتصاد جهانی در مهاجرت افراد نیز بی‌تأثیر نبوده و مردم برای به دست آوردن پول بیشتر موقعیت شغلی مناسب‌تر و بهره‌مندی از خدمات درمانی بهتر آنچه امروز مشاهده می‌شود روند صعودی مهاجرت بالأخص میان جوانان است.

نقش مشاوران مهاجرت در پروسه مهاجرت دقیقاً چیست و کسی که قصد مهاجرت به کشور دیگری دارد چه فرقی دارد که از طریق این بنگاه‌ها مهاجرت کند یا شخصاً اقدام کند؟

مهاجرت پروسه‌ای پیچیده بوده و نقش مشاوران در کنار متقاضیان و راهنمایی آنان در خصوص شرایط و موقعیت متقاضی و پیشنهاد کشور متناسب با شرایط مهاجر بسیار تعیین کننده می‌باشد و فردی که قصد مهاجرت دارد بایستی اطلاعات کافی و لازم را در این زمینه کسب کند. پیمودن مسیر مهاجرت که مسیری دشوار است به تنهایی با توجه به تغییر روزبه‌روز قوانین مهاجرت بسیار مشکل بوده و از این لحاظ متقاضیان با موانع قانونی بسیاری مواجه می‌شوند. اصولاً پس از مراجعه متقاضی به مشاور، بدواً مشاور، شرح کلی از وضعیت و موقعیت متقاضی را دریافت می‌کند و وی را از نظر سطح علمی، زبان، سن، تمکن مالی، موقعیت شغلی محک زده پس از آنالیز موقعیت وی و تطبیق شرایط متقاضی با قوانین کشورهای مهاجرپذیر سعی در ارائه بهترین مشاوره و راهنمایی را می‌نماید چراکه قوانین کشورها در خصوص مهاجرت شاید نزدیک به هم بوده اما تفاوت‌هایی نیز با یکدیگر دارند. بعضی کشورها بر اساس سیستم خاک مهاجر می‌پذیرند و برخی بر اساس سیستم خون. برای برخی کشورها تحصیلات مرتبط مهم بوده و برای برخی نه، در اینجاست که اهمیت وجود و همراهی یک مشاور ومتخصص در امور مهاجرت و در کنار متقاضی به خوبی دیده می‌شود قطعاً افراد هرچقدر هم تحقیق نماید. از وضعیت آخرین تغییرات قوانین مهاجرت بی‌اطلاع می‌مانند. فرضاً فردی که مهارت و تخصص خاصی داشته باشد یا دارای تحصیلات عالیه باشد یاسرمایه زیادی دارد و یا کسی که تمایل به ثبت شرکت در کشور پذیرنده دارد هرکدام پرونده متفاوتی است که نیروی متخصص برای راهنمایی می‌طلبد اما باید به خاطر داشت چنانچه شخصی قصد مهاجرت دارد باید خود را برای طی کردن مسیری دشوار و روبرو شدن با چالش‌ها و مشکلات آماده کند. حتی کوتاه‌ترین مسیر نیز زمان‌بر بوده و صبر و حوصله و شکیبایی متقاضی را می‌طلبد. متعاقب تقاضای زیاد برای مهاجرت مؤسساتی در این خصوص بالأخص اخیراً در کشور ما شروع به فعالیت کردند و به متقاضیان در زمینه یافتن بهترین مسیر مهاجرت (تحصیل، کار، ثبت شرکت سرمایه‌گذاری و ...) کمک و یاری می‌رسانند که توصیه می‌شود قبل از مراجعه به این مؤسسات از داشتن مجوزهای قانونی موسسه اطمینان حاصل شود.

دیپلماسی، پل ارتباط با رهبران آینده افغانستان

بسم‌الله خرّمی/ روزنامه‌نگار و دانشجوی کارشناسی‌ارشد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران
بسم‌الله خرّمی/ روزنامه‌نگار و دانشجوی کارشناسی‌ارشد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران

پس از جنگ جهانی دوم و هم‌زمان با جنگ سرد، قدرت نرم به‌عنوان یکی از جاذبه‌های مهم دستگاه سیاست خارجی کشورها رشد چشمگیری پیدا کرد، به‌گونه‌ای که حتی ایالات‌متحده از طریق افزایش تبادلات علمی و آموزشی با اتحاد جماهیر شوروی توانست به‌جای مقابلۀ نظامی و سخت با آن، با استفاده از قدرت نرم، جاذبه‌های غرب را درون ذهن مردم و نخبگان ابرقدرت شرق همچون یک درخت، به ثمر بنشاند و میوۀ آن، یعنی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را برداشت کند.

قدرت نرم دارای مؤلفه‌هایی نظیر دیپلماسی عمومی، دیپلماسی فرهنگی، دیپلماسی تجاری و اقتصادی و دیپلماسی شهری است؛ هر یک از این مؤلفه‌ها دارای ویژگی‌های به‌خصوصی هستند که دولت‌ها از درون جعبۀ تصمیم‌گیری سیاست خارجی خود، با توجه به شرایط موجود، آن را برمی‌گزینند و در ارتباطات و تبادلات بین‌المللی و بین‌الدولی خود به کار می‌بندند.

دیپلماسی فرهنگی یکی از مؤلفه‌های اصلی و مهم قدرت نرم است که به‌عنوان رکن و پایۀ چهارم سیاست خارجی کشورها شناخته می‌شود. عدم توجه کافی یا فقدان دیپلماسی فرهنگی در دستگاه سیاست خارجی کشورها، به انزوا و ضعف کشور در نظام بین‌الملل می‌انجامد و می‌تواند از نفوذ کشور در سایر کشورها و در بین سایر ملت‌ها بکاهد. کشورهایی نظیر ایالات‌متحده و برخی کشورهای اروپای غربی با اتخاذ رویکرد فرهنگی و به‌کارگیری دیپلماسی فرهنگی توانسته‌اند جاذبه‌های ویژه‌ای را از خود به سایر کشورها نشان دهند. به‌گونه‌ای که دانشجویان سراسر جهان در تلاش هستند در یکی از دانشگاه‌های آمریکایی یا اروپایی ادامه تحصیل بدهند یا حتی در آنجا اقامت دائم داشته باشند.

جمهوری اسلامی ایران نیز در سال ۱۳۷۴ با تأسیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، شروع به فعالیت‌های فرهنگی گسترده در خارج از کشور کرد. این فعالیت‌ها شامل ایجاد نمایندگی‌ها و رایزنی‌های فرهنگی در سفارتخانه‌های ایران و تشکیل خانه‌های فرهنگ و برپایی و شرکت در نمایشگاه‌های فرهنگی و هنری می‌شود. فعالیت‌های نمایندگی‌های این سازمان در چند سال اخیر در سرزمین‌های دوردست نظیر قاره آفریقا و یا آمریکای لاتین قابل‌قبول و تا حدودی رضایتمند بوده ولی نسبت به کشورهای همسایه غفلت و کم‌توجهی صورت گرفته است. این غفلت و کم‌توجهی در مقایسه بین همسایه‌های غربی و جنوبی و کشورهای عربی و همسایه‌های شرقی و شمالی و کشورهای هم‌زبان ایران متفاوت بوده است. به‌گونه‌ای که فعالیت‌های فرهنگی ایران در کشورهای عربی نظیر عراق، لبنان، سوریه و یمن به نسبت کشورهای هم‌زبان افغانستان و تاجیکستان بیشتر بوده است.

درست است که مرزهای شرقی ایران همواره شاهد رویدادهای تلخی همچون ترانزیت موادمخدر، کالاهای قاچاق، قاچاق انسان و درگیری با نیروها و گروه‌های تروریستی بوده است، اما به گمان نویسنده، یگانه راه‌حل کاستن از نگرانی و برقراری امنیت پایدار و باثبات در مرزهای شرقی، به‌کارگیری قدرت نرم و استفاده از دیپلماسی فرهنگی است. فعالیت‌هایی نظیر ایجاد بازارچه‌های مرزی و حمایت از اشتغال و اشتغال‌زایی مناطق دو طرف مرز و تشویق تاجران و سرمایه‌گذاران برای ورود به سرمایه‌گذاری و رونق تجارت در نوار مرزی شرق ایران، برگزاری جشنواره‌ها و نشست‌های فرهنگی و هنری مرزی، راه‌اندازی نمایشگاه‌های مرزی و تشویق فعالیت‌های آموزشی، فرهنگی و هنری و تقویت هم‌زیستی مسالمت‌آمیز در مناطق مرزی می‌تواند از شدت خشونت و نگرانی‌ها در مرزهای شرقی بکاهد و زمینۀ اشتغال مرزنشینان در مشاغل کاذب و بزه‌کاری آن‌ها را کاهش دهد.

توسعه نامتوازن عامل مهم مهاجرت

دکتر مهرنوش میرزایی
دکتر مهرنوش میرزایی

امروز یکی از چالش‌های اساسی در ایران بحث مهاجرت است. مهاجرت در دو بعد داخلی و خارجی در حال انجام است که هرکدام عوامل و محرک‌های خاص خودش را دارد. در این یادداشت به عوامل مؤثر بر مهاجرت داخلی می‌پردازیم. در تعاریف و مفاهیم کلیدی توسعه، مهاجرت به معنای جابه‌جایی نیروی انسانی از مکانی که متولد شده است و بزرگ شده به مکانی دیگر است. محرک اصلی مهاجرت بی‌انگیزه شدن و دست نیافتن به رویاهای یک فرد است. افراد معمولاً مهاجرت می‌کنند برای اینکه بتوانند به رویاهای خود دست پیدا کنند. شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی محیطی که در آن بزرگ شده و رشد یافته‌اند دیگر پاسخگوی نیازهای روحی، مادی و معنوی آن‌ها نیست. در سال‌های اخیر شاهد مهاجرت‌های گسترده از روستاها به شهرها و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ بوده‌ایم.

در مناطق روستایی به دلیل عدم وجود امکانات متوازن بین شهر و روستا تسهیلات رفاهی و آموزشی، نبود درآمد کافی و پایدار در بخش کشاورزی، افزایش قیمت تمام شده تولید محصولات کشاورزی و دامی، تمایل جوانان روستایی را به ماندن در روستا کاهش داده و سیلی از این جوانان را برای ادامه تحصیل و یافتن شغلی پردرآمدتر به شهرها کشانده است که نتیجه آن تخلیه روستاها و از بین رفتن مشاغل و کسب و کارهای روستایی شده است که این موضوع دو بحران را در آینده ایجاد خواهد کرد. یکی اینکه با از بین رفتن مشاغل روستایی که اغلب به تأمین غذای مردم می پردازند امنیت غذایی تحت‌الشعاع قرار خواهد گرفت دوم اینکه بسیاری از جوانان روستایی به دلیل هزینه‌های بالای شهرنشینی به شغل‌های کاذب روی می‌آورند و این نیز بحرانی در شهرها است و حاشیه‌نشینی در زاغه‌نشینی را نیز به دنبال خواهد داشت که آثار آن این روزها نیز قابل مشاهده است. بسیاری از جوانان روستایی که در محیط پاک و بی‌آلایش روستا بزرگ می‌شوند به دلیل آموزش ندیدن و فرهنگ‌سازی در شهرها دچار سردرگمی و تناقض رفتاری شده و بعضاً این موضوع مشکلات روحی را در آن‌ها افزایش خواهد داد. در مورد این مهاجرت و مدیریت آن توصیه می‌شود با برنامه‌ریزی در توسعه روستاها و پردرآمد نمودن مکان‌های تولید، انگیزه رغبت جوانان روستایی را به ماندن در روستا و یا پس از ادامه تحصیل به برگشت به روستا بیشتر نمود. دادن اعتبارات و تسهیلات لازم برای توسعه بوم‌گردی، اکوتوریستم و گردشگری روستایی، توسعه صنایع تبدیلی در روستاها و بردن امکانات بهداشتی و آموزشی به تناسب جمعیت به روستاها می‌تواند کمک کننده باشد.

پرواز قاصدک لرزان رویاهایمان

زهرا رمضانی‌پور/ کارشناس نقاشی
زهرا رمضانی‌پور/ کارشناس نقاشی

مهاجرت، عنوانی آشنا و بسیار پرتکرار در روزگار می‌باشد. موضوعی که هر کسی لااقل یک‌بار در زندگی‌اش به آن فکر کرده و در ادامه یا از آن عبور کرده و یا قدم در راهی نهاده که شاید چندان مطمئن به پایانش نبوده است.

در این بین مهاجرت هنرمندان به کشورهای دیگر امری است قابل‌تأمل، چرا که هنر موضوعی است که با تار و پود فرهنگی که در آن رشد کرده‌ایم تنیده شده و مانند صنعت و دیگر علوم دارای فازهای یکسان در تمام دنیا نیست. هنر هر جامعه مخصوص همان جامعه است و پذیرفته شده در همان فرهنگ. اگرچه امروزه تمامی جوانب زندگی جهانی شده، اما زمانی هنر یک جامعه به عنوان یک هنر غنی پذیرفته است که هنر جهانی را با ریشه‌های فرهنگی خود درآمیزد.

بنابراین باید پرسید که مهاجرت یک هنرمند واقعاً چقدر به پیشبرد اهداف او کمک می‌کند و هنرمند تا چه حد می‌تواند جایگاه مدنظر خود را بیابد؟

دلایل مهاجرت هنرمندان تا حدود بسیاری در ایران مشابه است اما اگر بخواهیم به آن دقیق‌تر بپردازیم باید شاخه‌های هنری را جداگانه مورد بررسی قرار داده، نیازها و مشکلات و کمبودهای هر رشته هنری و نارسایی‌هایی که هرگز در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی جامعه امیدی به رفع آن‌ها نیست مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

آقا غفّـار

زینب جهان بیگی
زینب جهان بیگی

آقا غفار، یکی از مهاجرانی است که در دهه هفتاد به‌صورت قاچاق، به همراه خانواده‌اش وارد ایران شده است. سال‌های ابتدایی مهاجرت‌شان را مخفیانه زندگی کردند و پس از معرفی خودشان به مأموران نیروی انتظامی به منظور طرح شناسایی مهاجران، اقدام به گرفتن کارت و مجوز اقامت در ایران کردند.

حالا صاحب کسب و کار کوچک اما نسبتاً مناسبی است.‌ او لباس‌ و پارچه‌های مختلف را پشت وانت پیکان سفیدش می‌گذارد و به محله‌های مختلف می‌رود تا زنان و محلی‌ها از او خرید کنند. جنس‌های اعلائی می‌آورد و همین امر باعث شده، مشتریان ثابت داشته باشد. جدا از کیفیت پارچه‌ها مرد خوش‌اخلاق و خنده‌رویی است. هرگز مشتری‌هایش را نمی‌رنجاند و همچنین از بلندگو یا بوق زدن‌های آزاردهنده برای اعلام حضورش در محله استفاده نمی‌کند. به بهانه مهاجر بودنش سؤالاتی از او پرسیدم که وقتی پاسخ می‌داد خنده از لب‌هایش جدا نمی‌شد اما چشمانش غم‌زده و رنج‌آلود بود. آقاغفار می‌گفت: من بیست‌ونه سال است در کشورتان زندگی می‌کنم و به‌سختی توانسته‌ام معیشت نسبی برای خانواده‌ام فراهم کنم. وقتی می‌خواستیم وارد ایران شویم، هیچ تصوری از آینده نداشتیم. همیشه می‌ترسیدیم همان‌طور که در افغانستان گرفتار جنگ شدیم، اینجا هم نتوانیم دوام بیاوریم. روزگار سختی را سپری کردیم. سال‌های سال ما نمی‌دانستیم تعطیلات و سفر رفتن چه احساسی دارد زیرا مجبور بودیم که مدام پنهان باشیم و سخت کار کنیم تا چرخ زندگی‌مان بچرخد. از یک‌سو اخبار کشورمان را دنبال می‌کردیم و در تنهایی برای ویران شدن کشورمان غصه می‌خوردیم و اشک می‌ریختیم و از سوی دیگر، حرف‌ها و سختی‌های زندگی در اینجا سوهان روحمان شده بود.

چمدانمان را ببندیم یا نبندیم!

نادیا امین زاده/ کارشناسی علوم تربیتی
نادیا امین زاده/ کارشناسی علوم تربیتی

چندی پیش درحالی که به دنبال مطلبی در اینترنت جست‌وجو می‌کردم در تیتر اخبار هرروزه گوگل به تصاویر دردناکی برخوردم که تا مدت‌ها ذهنم را درگیر کرده بود اما به علت مشغله کاری نتوانستم در مورد مطلب تحقیق و تفحصی انجام دهم و ناچاراً از آن عبور کردم تا اینکه موضوع این شماره از مجله سرمشق که به مهاجرت اختصاص داده شده بود باعث تداعی آن تصاویر در ذهنم شد و بر آن شدم تا قدری بیشتر روی مهاجرت، معنی لغوی و انواع آن تأمل کنم.

از نظر لغوی کلمه مهاجرت جابه‌جایی مردم از مکانی به مکان دیگراست برای رسیدن به خدمات رفاهی، مالی و اقتصادی، بهداشتی، سیاسی، آزادی و…

لازم است بدانیم که مهاجرت امری غیرقانونی نیست اگر طبق اصول و مقررات حاکم بر آن عمل شود اما گاهی به دلایل گوناگون مانند ناتوانی افراد در انجام مراحل و پروسه‌ها به دلایل مالی، اقتصادی و نپذیرفتن آنان توسط کشور مدنظر و…افراد دست به اقدامات غیرقانونی می‌زنند. از روش‌های قانونی مهاجرت به کشور دیگر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱-مهاجرت از طریق تولد: اشخاص برای اینکه فرزندشان در کشور دیگری متولد شود که از آن طریق فرزندشان دارای تابعیت خارجی گردد مهاجرت می‌نمایند تا بدان واسطه بنا بر شرایط کشور پذیرنده خودشان نیز بتوانند اقامت و تابعیت آن کشور خارجی را کسب نمایند.

۲- راه دیگری نیز برای مهاجرت وجود دارد به نام سرمایه‌گذاری در کشور خارجی که آن نیز از راه‌های قانونی مهاجرت بوده و افراد می‌توانند آن را بنا بر شرایطی که دارا هستند، برای مهاجرت انتخاب نمایند سرمایه گزاری همراه با کارآفرینی که در آن سرمایه گزار موظف به ایجاد شغل و کارآفرینی به همراه استخدام از اتباع آن کشور می‌باشد.

۳- مهاجرت کاری؛ در مهاجرت کاری داشتن پیشنهاد شغلی از یک کارفرما است که متقاضی می‌تواند با این پیشنهاد شغلی، درخواست ویزای کار کرده و از طریق یکی از روش‌های قانونی مهاجرت وارد کشور مقصد شوند؛ اما آنچه که اهمیت دارد این است که آن کارفرما باید ثابت کند تا در آن کشور، نیروی متخصصی که بتواند آن کار را انجام دهد وجود ندارد.

۴- مهاجرت نیروهای متخصص که به Skill worker معروف هستند و ازجمله برنامه‌های مهاجرتی کشورهای مهاجرپذیری مانند کانادا، استرالیا و نیوزلند می‌باشند.